چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

بیانیه‌ی تشکل‌های مستقل کارگران، بازنشستگان و معلمان پیرامون حداقل مزد سال ۱۴۰۰

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران, سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه و هفت تشکل دیگر کارگران, بازنشستگان و معلمان با انتشار بیانیه مشترکی تاکید کردند که مزد کارگران در سال ۱۴۰۰ نباید از دوازده‌ و‌‌‌ نیم میلیون تومان کمتر باشد.
Bildergebnis für تصاویر تجمعات اعتراضی کارگران شرکت واحد به دستمزد

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران, سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه و هفت تشکل دیگر کارگران, بازنشستگان و معلمان با انتشار بیانیه مشترکی تاکید کردند که مزد کارگران در سال ۱۴۰۰ نباید از دوازده‌ و‌‌‌ نیم میلیون تومان کمتر باشد. این بیانیه همچنین یادآور شده است که ما کارگران نباید تنها نظاره‌‌گرِ به تباهی کشانده شدن هستی و بقای خود باشیم. ما باید به شکلی متحد و متشکل و با تلاشی آگاهانه، شجاعانه و مستمر، اعتراض‌هایمان را به این وضعیت اسف‌بار، تا رسیدن به خواسته‌های بر حق خود، از جمله افزایش مزد، متناسب با هزینه متوسط جامعه، ادامه دهیم و آن‌ها را به سرمنزل مقصود برسانیم

متن کامل این بیانیه مشترک را در زیر می خوانید:

سال‌هاست که نظام سرمایه‌داری و دولت‌های حامی آن، با استثمار هرچه شدیدتر و غیرانسانی‌ترِ کارگران آنان را به روز سیاه نشانده و از بسیاری از حقوق اجتماعی خود محروم کرده‌اند. تا جایی که طبقه‌ی کارگر ایران امروز در شرایط بسیار سخت و طاقت‌فرسایی زندگی می‌کند. براساس داده‌های آماری و تحقیقات برخی مراکز و موسسات اقتصادی، در شرایط کنونی بیش از ۴۰ درصد از مردم ایران که بخش قابل توجهی از آن را کارگران تشکیل می‌دهند در زیر خط فقرِ مطلق زندگی می‌کنند.

گرانی و تورم بیداد می‌کند و قیمت کالاها و مایحتاج روزمره و مورد نیاز مردم، هفتگی و گاه روزانه گران می‌شود که از جمله آن‌ها می‌توان به قیمت خوراکی‌ها اشاره کرد که در کم‌تر از یک سال بنا به گفته مقامات رسمی بیش از ۵۷ درصد رشد داشته که در واقعیت بیش از این است. اختلاس و دزدی در بین برخی از مسئولین و مقامات متداول شده و بخش وسیعی از ثروت اجتماعی در کشور را به تاراج می‌برد. همه‌گیری ویروس کرونا بر بسیاری از مشاغل تاثیر منفی گذاشته و بخش‌های قابل توجهی از فرصت‌های شغلی را از بین برده است. قیمت دلار سیرصعودی داشته و به نوبه خود به رشدِ تورم در کشور دامن زده است. افزایش نرخ بیکاری، همراه با افزایش نرخ تورم، شاخص فلاکت در کشور را به میزان زیادی بالا برده است. تا آن جا که در شرایط کنونی یک شکاف ۳۶٠ درصدی بین دهک‌های اول و دهم وجود دارد که موجب شده است فاصله بین غنی و فقیر در جامعه به مرزِ انفجار برسد.

وجود چنین شکافی به قیمت فرسوده شدن نیروی کار و رو آوردن کارگران به مشاغل دوم و سوم، ترک تحصیل فرزندان، سوءتغذیه و حذف هزینه‌های درمانی و بهداشتی، ورزشی، تفریحی و به دنبال آن افزایش بیماری‌های جسمی و روحی در بین کارگران و اقشار تهیدست جامعه شده و بر شدتِ فقر و فلاکت و بی‌خانمانی و دربدری و افزایش چشمگیر و بی‌سابقه فساد و اعتیاد و دزدی و تن‌فروشی، خودکشی، کارِ کودک، کارتن خوابی، زباله گردی و . . . افزوده است.

چنین وضعیتی را در اساس باید ناشی از نظامِ نابرابر سرمایه‌داری و متاثر از آن، رشد و تعمیق شکاف طبقاتی دانست. ضمن این که تهاجم بی‌وقفه و مستمر دولت‌های سرمایه‌داریِ نئولیبرال را در سرکوب مزدی کارگران در طول این سال‌ها، نباید از نظر دور داشت. این دولت‌ها در راستای حمایت از سرمایه، همواره تلاش می‌کنند تا سطح مزدِ کارگران را پایین نگه داشته و آن را از راه های مختلف به کارگران تحمیل نمایند. یکی از این راه ها، تعیین “حداقل مزد”، به میزانی به مراتب پایین‌تر از خط فقر است. این وظیفه را همه ساله “شورای عالی کار” بر عهده داشته و آن را با استفاده از ساختار مسلط قانونی و یک جانبه به سرانجام می‌رساند. ایجاد تشکلاتی وابسته نظیر “شورای اسلامی کار” و نمایندگان برآمده از این تشکلات ضدکارگری در “شورای عالی کار” از ابزارهای ساختار مسلط قانونی می‌باشد.

 امسال نیز همانند سال‌های پیش، دولت و بخش‌ خصوصی با طرح موضوع مزد منطقه‌ای و تعیین “حداقل مزدِ” جداگانه برای کارگران مجرد و متاهل، تلاش دارند به سرکوب مزدی بیش‌تری اقدام نمایند و تا آنجا که می‌توانند کارگران ارزان و مطیع را با سیاست‌های مزدی خود، در اختیار بگیرند.

مسئله “حداقل مزد”، مسئله همه کارگران است. زیرا از یک‌سو بخش بسیار مهمی از کارگران –کارگران شاغل– مزدی برابر حداقلِ رسمی مزد یا کم‌تر از آن دریافت می‌کنند و از سوی دیگر حداقل مزد، خود، مبنای تعیین دیگر مزدهاست. به عبارت دیگر سایر مزدها، خود، مضربی از “حداقل مزد” هستند. از آنجا تعیین مزدِ سایر مزدبگیران از جمله معلمان، پرستاران، بازنشستگان و . . . با میزان “حداقل مزد” کارگران ارتباط دارد، سطح مزد سایر مزدبگیران نیز پائین خواهد بود.

در شرایط کنونی طیف گسترده‌ای از کارگران، به ویژه کارگران خدماتی، معلمان خرید خدمت، کارگران پیمانی و . . . حتی پایین‌تر از حداقل مزد، به میزانی کم‌تر از یک میلیون تومان، آن هم گاه با هفته‌ها و ماه‌ها تأخیر دریافت می‌دارند. مضاف بر این که کارگران شاغل در منطقه آزاد تجاری، اقتصادی و ویژه، به خاطر اِعمال قانون و مقررات ویژه این مناطق، از هرگونه حقوق قانونی و به تبع آن از نظام مزدیِ تحت پوشش همین قانون کار نیم‌بند هم محروم‌اند. ضمن این که بخش قابل توجهی از کارگرانِ موقت و قراردادی، به دلیل عدم نظارت، همان حداقل مزد را نیز دریافت نمی‌کنند. به همه‌ی این‌ها البته باید محرومیت و بی‌حقوقی زنان کارگر را نیز افزود. زنان کارگر با اِعمال تبعیض‌های جنسیتی و در عین حال عدم ضمانت‌های لازم برای برقراری مزد برابر در قبال کار برابر، از دریافت مزدهای برابر با مردان محرومند. نمونه‌ی کار در مهد کودک‌ها برای مربیان و کار در مدارس غیر دولتی برای معلمان زن و همچنین تفاوت آشکار نرخ مزد در کارگاه‌های کوچک را می‌توان از نشانه‌های بارز عدم اجرای درست مزدهای مصوب به شمار آورد.

مسلم است که “حداقل مزد” کارگران نباید از هزینۀ زندگی متوسط یک خانوار شهری کم تر باشد. بر همین اساس، تشکل‌های مستقل کارگری، “حداقل مزد” کارگران برای سال ۱۳٩٩ را معادل ٩ میلیون تومان در ماه محاسبه و اعلام کردند. این مبلغ معادل هزینه زندگی ماهیانه یک خانوار شهری، با تعداد متوسط اعضای ۳/۳ نفر در سال ۱۳۹۹ در کشور بود. با چنین مبنایی و با توجه به تورم افسار گسیخته و فزاینده‌ی کنونی و تورم مورد انتظار در سال آتی، حداقل مزد کارگران در سال ۱۴۰۰ نمی‌تواند کم‌تر از دوازده میلیون و پانصد هزار تومان در ماه باشد و مبلغی کم‌تر از این، حقیقتا زندگی کارگران و خانواده‌هایشان را دچار کمبودهای جدی خواهد کرد و به سلامت، تغذیه، دارو و درمان، پوشاک، مسکن، رفت و آمد و تأمین نیازهای فرهنگی و در یک کلام، تأمین نیازهای اساسی کارگران و خانواده‌های آن‌ها، لطمات سنگین و جبران ناپذیری وارد خواهد نمود. ضمن این که بحران سلامت در شرایط بیماری همه‌گیر کرونا که حتی طبق آمارهای رسمی به مرگ ده‌ها هزار و ابتلای صدها هزار تن منجر شده است و هزینه‌های گزاف ناشی از این بیماری، ضرورت مبارزه برای مزد حداقلِ فوق را باز هم برجسته‌تر می‌کند. با توجه به تورم فزاینده‌ی موجود، کارگران آگاه و فعالان کارگری خواستار این هستند که تعیین حداقل مزدِ سالانه کارگران، لااقل هر شش ماه یک بار انجام شده و با سبد معیشت واقعی خانوارهای کارگری هماهنگ گردد.

نظریه پردازان و کارشناسان اقتصادی دولت و بخش خصوصی اعلام می‌کنند که: “افزایش مزد باعث تورم می‌شود”. واقعیت این است که تورم حاکم در ایران دلایل ویژه اقتصادی و سیاسی خود را دارد و افزایش مزد نقشی در افزایش تورم ندارد. بر اساس یک برآورد علمی اقتصادی، “افزایش مزدها بر مجموع قیمت‌های تولید و از این رو بر مجموع قیمت‌ها و بنا بر این بر تورم تأثیری نمی‌گذارند”.

در طول چهل و دو سال گذشته مزدهای حقیقی کارگران، یعنی قدرت خرید طبقه کارگر پیوسته کاهش یافته است، درحالی که همزمان شاهد تورم بسیار بالا و فزاینده‌ای در جامعه بوده‌ایم. ما کارگران نباید تنها نظاره‌‌گرِ به تباهی کشانده شدن هستی و بقای خود باشیم. ما باید به شکلی متحد و متشکل و با تلاشی آگاهانه، شجاعانه و مستمر، اعتراض‌هایمان را به این وضعیت اسف‌بار، تا رسیدن به خواسته‌های بر حق خود، از جمله افزایش مزد، متناسب با هزینه متوسط جامعه، ادامه دهیم و آن‌ها را به سرمنزل مقصود برسانیم. کارگران برای دستیابی به حقوق همه جانبه‌ی خود به تشکل مستقل در سرتاسر کشور نیاز دارند. همان‌گونه که برای زندگی عادی به هوا، آب، خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت، آموزش، فرهنگ و تفریح نیاز دارند! 

زنده باد اتحاد و همبستگی کارگران، معلمان و بازنشستگان

۲۶بهمن۱۳۹۹

۱- سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران

و حومه

۲- سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه 

۳- کانون صنفی معلمان اسلامشهر

۴- گروه اتحاد بازنشستگان

۵- کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری

۶- اتحاد بازنشستگان

۷- شورای بازنشستگان ایران 

۸- اتحاد سراسری بازنشستگان ایران

۹- کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=104198 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
3 سال قبل

 در روستای ماُ دو نفر چوپان بودن. یکی مردی میان سال و دیگری نوجوانی ۱۲ یا ۱۳ ساله. شب ها که گوسفند ها را به صحرا می بردند، چوپان نوجوان می خوابید و صبگاهان به دنبال گله می دوید و خود را به آن می رساند. چوپان میان سال واقعا از دست او ذله شده بود. یک روز به او گفت ” می خوابی به خواب، ولی حداقل یک بار جواب مرا بده! “. اکنون به نظر می رسد که حکایت باصطلاح تشکلات مستقل کارگری و طبقه کارگر در ایران هم، عین حکایت آن دو چوپان است. این تشکلات هر سال در اوائل ماه اسفند و یا اواخر بهمن ماه، اطلاعیه می دهند و شرایط اسف باری که همه می دانند و برای کسی تازگی ندارد را، توصیف می کنند و حتی خرج و مخارج را خانواده کارگری را به درستی بر آورده میکنند و بعد هم در آخر بدون یک فعالیت مشخص را در دستور بگذرانند، اعلامیه ها و بیانیه هایشان را به پایان می برند و بعد هم در اوائل فروردین یک گله و یک سری حرف کلی می زنند و دستمزد تعیین شده از طرف ستمگران و استثمارگران بر کارگران تحمیل میشود و زندگی بدتر از سال قبل را، باید تحمل نمایند. کارگران باید به پرسند که آقایون رهبران، یک بار هم که شده بطور بطور مشخص بنویسید که اگر نمایندگان ستمگران و استثمار کارگران، به حرف شما وقعی ننهادند که همیشه چنین بوده است، چه کار می کنید؟ و اصلا، چرا؟ باید دولت از وظیفه تعیین شده خویش “ضرورت دولت در جامعه مدرن از آنجا ناشی میشود که شرایط را طوری حفظ کند که بیشترین سود برای سرمایه تأمین شود”. نقل بمعنی از کاپیتال جلد اول ، کارل مارکس ۱۸۶۷، دست بر دارد و به سخنان شما گوش فرا دهد. مگر دولت وسیله سرکوب طبقه حاکمه – طبقه سرمایه دار – بر علیه محکوم – طبقه کارگر نیست؟ بنابر این، نوق و نوق را کنار بگذارید یا روی به طبقه کارگر می آورید و با توجه بشرایط و توازن قوا یک عمل مشخص را طرح می کنید و به آن دست می زنید که دولت و طبقه سرمایه دار را مجبور کند و به شکر خوردن وا می دارید و یا همین وضعیت بدتر شوند هر سال از سال قبل ادامه می یابد. البته، می دانم که تشکلات علنی و گل و گشاد شما، اگر هم بخواهند نمی توانند، این کارها را انجام دهند، ولی باید بدانید که حق گرفتنی است و دادنی نیست و دوما حق را فقط با یک مبارزه طبقاتی – سیاسی همه جانبه که تشکل خود را می طلبد، میشود گرفت و باید گرفت. تشکلات علنی کار در شرایط جامعه ای مثل ایران دیکتاتور زده ی سرمایه داری، فقط می توانند توهم بیآفرینند و دیگر هیچ! 

اما،طبقه کارگر درشرایط کنونی جهان، در هر قاره ای که هست، زبان، جنس و نژادی که دارد، باید به آگاهی طبقاتی رسد که بوسیله یک طبقه – طبقه سرمایه دار – ملی و بین المللی، داخلی و خارجی استثمار میشود و باید بر علیه اش بجنگد! برای این، نیازمند سازمان سیاسی است، نیازمند به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی است، نیازمند به درهم شکستن دولت کنونی و ایجاد دولت مسلح خویش – دیکتاتوری پرولتاریاست! این ضرورت در جوامعی مثل ایران که کارگران را تا سرحد مرگ استثمار میکنند، فوری به توان ۱۰ می باشد! 

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x