در حالی که انفعال، بی عملی، عدم وفا به وعده ها و… ده ها خلف به وعده اصلاح طلبان را حتی در میان هواداران خود بی اعتبار کرده است، سعید حجاریان در آخرین یادداشت خود از آن ها خواسته است که دست از «تخیلات» بردارند و ترمزها را بکشند!
حجاریان در آخرین یادداشت خود که مطابق معمول با حمله با مارکس و مارکسیسم شروع می شود نوشته است:
منظور از سوسیالیسم تخیلی که مارکس آن را جزء ذخایر تئوریک خود میدانست، آن است که میتوان روی زمین بهشتی جاودانه ساخت که در آن بیعدالتی، بیسوادی، بیکاری و… وجود نداشته باشد و همهچیز بهصورت اشتراکی تولید و مصرف شود. طرح این خواستههای حداکثری، کمابیش تخیلیبودن این ایده را نمایان میکند؛ بهشتسازان ناموفق!.
وی سپس اضافه کرده است: پروژه آنها ناموفق بود؛ زیرا اولا امکانپذیر و ثانیا عقلانی نبود!
حجاریان تصریح کرده است: غرض از طرح این مقدمه، تجزیهوتحلیل یک گره بنیادی در ایران پساانقلاب است…
حجاریان آن گاه چنین نتیجه گرفته است: به نظر میرسد میتوان وعدهها را، چه پیش و پس از انقلاب، با دو شاخص فوق، امکانپذیری و عقلانیبودن سنجید. میخواهم نتیجه بگیرم، فارغ از آنکه انتخابات سال ۱۴۰۰ معنادار/فاقد معنا باشد یا اساسا کاندیدایی ازسوی اصلاحطلبان پیشرو معرفی شود یا خیر، باید شعارها و برنامههای تمامی کاندیداها را براساس دو شاخص امکانپذیری و عقلانیبودن به تیغ نقد سپرد و سریعا از مدت تحقق وعدهها، امکانات، چگونگی تأمین مالی و همچنین رهیافت سیاسی داخلی و خارجی آن پرسش کرد. تاکنون، شرایط به نحوی بوده است که رئیسجمهور و هیئت دولت زیر بار سیاستهای تخیلی به رئیس اداره تبلیغات تغییر وضعیت دادهاند، بنابراین باید در آینده نزدیک ترمز کشورداری تخیلی را کشید!