جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

بازیهای امشب لیگ قهرمانان؛ برنامه پساکرونا فوتبال در آلمان

نازک بین: با وجود دور شدن از سطح اول فوتبال اروپا، مسوت اوزیل نشان داده که همچنان می‌تواند در کانون توجه باشد. این بار ستاره سابق تیم ملی آلمان با برانگیختن احساسات مردم این کشور جنجال‌آفرین شده و نشریه دست راستی بیلد، هم به این موضوع اشاره‌ای داشته است. ماجرا از زمانی آغاز شده که اوزیل در پنجره نقل‌وانتقالات ژانویه، آرسنال را به مقصد فنرباغچه ترک کرد و با عزت و احترام فراوان و البته حقوقی قابل توجه به سرزمین آبا و اجدادی‌اش یعنی ترکیه برگشت. او که در گذشته هم علاقه‌اش به ترکیه را به روش‌های مختلف ابراز کرده بود (گرفتن عکس یادگاری با رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه)، اکنون با خواندن سرود ترکیه قبل از بازی‌‌های تیمش در سوپرلیگ ترکیه به صورت علنی تعصب خود نسبت به این کشور را اثبات کرده است. او در این فصل پیش از بازی‌‌های فنرباغچه از جمله بازی روز گذشته (یکشنبه) این تیم برابر قازیان تپ ،سرود تیم ملی ترکیه را با دیگر بازیکنان ترکیه‌ای تیمش خوانده است. خوانده شدن سرود ترکیه توسط ستاره سابق رئال مادرید به سبب رگ و ریشه‌اش شاید چندان عجیب به نظر نرسد، اما این حرکت او را برای آلمانی‌ها آزاردهنده بوده است، چرا که اوزیل در زمان بازی برای تیم ملی آلمان سرود این کشور را نمی‌خواند و هنگام پخش سرود این کشور سکوت اختیار می‌کرد. به همین دلیل نشریه بیلد در گزارشی به همین موضوع اشاره‌ای طعنه‌آمیز داشته است. این نشریه نوشته است: «اوزیل را پیش از این کسی به‌عنوان یک خواننده بزرگ نمی‌شناخت. بالعکس او همیشه هنگام پخش سرود ملی (آلمان) ساکت بود. در حالی که سایر بازیکنان سرود را می‌خواندند، او دهانش را بسته نگه می‌داشت و تا الان هم بسته بود، اما الان باز شده است». به نظر می‌رسد که اوزیل قصد دارد به نوعی انتقاد آلمانی‌ها از او به خاطر عکس گرفتن با اردوغان در آستانه جام جهانی ۲۰۱۸ را جبران کند.

درآمد ۱۵ میلیون یورویی سالانه لیگ برتر!

از بین چهار کاندیدای اصلی که برای ریاست فدراسیون فوتبال رقابت می‌کنند، تا کنون تنها مصطفی آجرلو و شهاب عزیزی‌ خادم در رسانه‌ها از برنامه‌های خود رونمایی کرده‌اند. علی کریمی قرار است ناگفته‌های خود را از طریق برنامه‌ای اینترنتی پخش کند و کیومرث هاشمی هم ترجیح داده که در سکوت پیش برود. حالا اما در مدت زمانی کمتر از ۱۰ روز تا برگزاری انتخابات(به قولی انتصابات) فدراسیون فوتبال، شهاب عزیزی ‌خادم با انتشار فایلی ۳۴ صفحه‌ای به طور جزئی برنامه‌های خود را شرح داده است.

عزیزی خادم پس از این مقدمه به توضیح برنامه‌های خود در ۱۰ فصل با سرفصل‌های «آسیب‌شناسی وضعیت موجود»، «چشم‌انداز، مأموریت و ارزش»، «زمینه‌های اهداف استراتژیک»، «مالی و اقتصادی»، «مشارکت و مسئولیت اجتماعی»، «توسعه»، «تیم ملی»، «لیگ» و «منابع ارزی و منابع ریالی قابل انتظار» پرداخته است.این برنامه دارای ابعاد مختلف کمی و کیفی است که یکی از این اهداف به تدوین برنامه استراتژیک بازاریابی جدید به منظور ایجاد درآمد حداقل ۱۰ میلیون یورو در سال است. او همچنین از اهداف کمی لیگ تا سال ۱۴۰۴ به افزایش درآمد شرکت لیگ برتر به مبلغ حداقل ۱۵ میلیون یورو در سال اشاره کرده است.بیان این مبالغ و جزئیات اینچنینی، برنامه عزیزی‌ خادم را از برنامه مصطفی آجرلو متمایز می‌کند و البته کار او را سخت‌تر! چرا که مصطفی آجرلو در برنامه خود صرفاً به بیان کلیات پرداخته و هیچ عدد و رقمی را بیان نکرده است. دو کاندیدای دیگر هم که هنوز برنامه مدون و مشخصی ارائه نداده‌اند.

نتفلیکس از امروز پخش می کند

ادسون آرانتوس دونا سمینتو، ملقب پله، اکتبر سال گذشته ۸۰ سالگی اش را جشن گرفت. او در ده عنوان سینمایی و تلویزیونی ایفای نقش کرده . جیف زیمبالیست، کارگردان گم‌نامی که نخستین بار اسم اش در جشنواره تریبکا، سال ۲۰۰۵ مطرح شدبود بیوگرافی پله را به سفارش استودیو -ای اف سی- ساخت. در این فیلمبیوگرافی Pele بیشتر بر روی رابطه اسطوره فوتبال برزیل و پدرش تمرکز می‌کند و داستان سفر او با تیم ملی برزیل به جام جهانی ۱۹۵۸ را به تصویر می‌کشد. آن‌چه Pele را به یکی از جذاب‌ترین فیلم‌های فوتبالی تبدیل می‌کند، داستان سرگرم‌کننده‌ای است که از زندگی حیرت‌انگیز اسطوره فوتبال برزیل نشات می‌گیرد و روایت کم‌ایرادش در مقابل روزهای هیجان‌انگیز زندگی پله چندان به چشم نمی‌آید. بعد از این فیلم و یکی دو فیلم داستانی دیگر که از حضور پله بهره گرفته شده بود، اینک شبکه نتفلیکس، فیلم مستندی در باره به پله تهیه و از امروز سه شنبه آن را پخش خواهد کرد. در این مستند زوایای مختلفی از زندگی سلطان پله، به آرشیو فیلمهای مستند تاریخ سپرده شده.

«کاسا پله» خانه‌ای دو خوابه واقع در «ترس کوراسویس» Três Coraç? es (MG), Brazil است که پله در سال ۱۹۴۰ در آنجا به دنیا آمد، اکنون تبدیل به یکی از جاذبه‌های توریستی شده. از آنجا که هیچ عکسی از شکل و شمایل اصلی خانه به جا نمانده است، خانه را از روی خاطرات مادر پله «دونا سلسته» و دایی‌اش «جورج» بازسازی کرده‌اند و مبلمان و اثاثیه را هم از عتیقه‌فروشی تهیه کردند. بازدیدکنندگان از سرتاسر جهان به این خانه می‌آیند تا مکانی را که یکی از معروف‌ترین فوتبالیست‌های جهان در آن ساکن بوده از نزدیک ببینند؛ ترکیبی از خاطرات‌ مبهم و جزئیاتی که برای تماشای عموم انتخاب شده است. وقتی وارد خانه میشوی آهنگ‌های معروف اوایل دهه ۱۹۴۰ را میشنوی که از یک رادیوی بی‌سیم بی‌وقفه پخش می‌شود.

طبیعتاً هیجان‌انگیزترین و روشن‌ترین بخش از زندگی پله در فیلمی که به تازگی از روی زندگینامه این فوتبالیست افسانه‌ای برزیلی ساخته شده، «فوتبال» است: سرعت حیرت‌انگیز، تمام‌کنندگی تماشایی، بازی با پاهایش که مثل موسیقی ریتم دارد. در طول این سال‌ها میراثی که پله از خود به جا گذاشت خیلی بحث‌برانگیز بود اما فوتبال بازی کردنش همچنان ناب و خالص باقی مانده است. توپ زیر پاهای پله همیشه همانطوری بود که دلش می‌خواست باشد.نقطه عطفی در کارنامه پله وجود دارد که اصلاً نمی‌شود آن را کامل‌تر و بی‌نقص‌تر از چیزی که واقعاً هست نوشت: شروع تماشایی این بازیکن ۱۷ ساله با ورود به جام جهانی ۱۹۵۸ سوئد، تلاش‌ها و بحران‌های زیادش در دهه ۱۹۶۰، و در نهایت بازگشت شکوهمند او به جام جهانی ۱۹۷۰ مکزیک. دیگر همه جا صحبت از پله بود.با این حال هیچ تقدس‌گرایی در نوشتن این زندگینامه صورت نگرفته است. روابط خارج از عرف پله و همینطور رابطه نزدیکش با دیکتاتور قاتل برزیلی از طریق تصاویر بایگانی شده، مصاحبه با هم‌تیمی‌ها، سیاستمداران و خبرنگاران، و دسترسی به خود پله با جزئیات آورده شده است. یا به طور اتفاقی یا از روی طرحی از پیش تعیین شده، از پله قهرمانی بی‌نقص و پرهیزکار نساخته‌اند. بلکه او را فردی نشان داده‌اند که قادر است در زمین بازی هرکاری انجام دهد اما خارج از زمین دست‌مایه نیروهایی بود که نه می‌توانست آنها را مهار کند و نه شاید کاملاً درک کند. مهمترین سند این فیلم هم خود پله است، که اکنون در سن ۸۰ سالگی و وضعیت سلامتی نه چندان خوب با ویلچیر به اتاق مصاحبه زیمر می‌آید، به سختی روی صندلی می‌نشیند و آهی عمیق می‌کشد.

می گویند پله هیچوقت آنچنان راوی قابل اعتمادی نبوده است. خیلی از داستان‌هایی که دوست دارد در مورد خودش تعریف کند (مثل زمانی که او ظاهراً جنگ داخلی ۱۹۶۹ نیجریه را متوقف کرد) به طور گسترده‌ای از درجه اعتبار ساقط است. بر سر تعداد گل‌های رکوردشکنانه او به شدت اختلاف نظر وجود دارد. در بخشی از فیلم او به ما می‌گوید که هیچوقت رؤیای فوتبالیست شدن را در سر نداشته است. بعد از می‌گوید بعد از اینکه برزیل فینال جام جهانی ۱۹۵۰ را به اروگوئه واگذار کرد به پدرش که از شکست برزیل خیلی ناراحت بود گفت یک روز حتماً جام را به خاطر او برنده خواهد شد. طبیعتاً یکی از اینها کاملاً دروغ است. اما هر دوی این صحبت‌ها در فیلم آورده شده‌اند. اما همیشه اینگونه است، افسانه و واقعیت در نقطه‌ای به یکدیگر می‌پیوندند و تفکیک کردن این دو از هم کار ساده‌ای نخواهد بود. اینجا بحث دروغ و حقیقت مطرح نیست. بحث اسطوره‌ای‌ست که نسل‌ها مرد نفر اول فوتبال جهان بوده است.

رئیس جمهور سابق برزیل فرناندو هنریکه کاردوسو در فیلم می‌گوید: «پله در زمان تولد برزیل به عنوان کشوری مدرن به شهرت رسید.» گیلبرتو گیل موسیقی‌دان می‌گوید: «او نماد آزادی برزیل شد.» جوکا کی‌فوری که روزنامه‌نگار و از دوستان پله است، می‌گوید: «او باعث شد برزیلی‌ها دوباره خودشان را دوست داشته باشند.»همه اینها به ما گفته شد و به واقعیت تبدیل شد، انگار که همانند گفتار انجیل حقیقتی محض است به جای اینکه مورد تحقیق و بررسی دقیق قرار بگیرد: داستانی بر این اساس که پله جوان به عنوان نماد اقتصاد در حال پیشرفت و اعتمادبه‌نفس ملی برزیل دهه ۱۹۵۰ تصور می‌شود.از زنانی که در زندگی پله وجود داشتند، خانواده‌اش، همسر اولش، تعداد نامشخص فرزندانش، در این فیلم صحبتی به میان نیامده. از پول هم حرفی زده نشده: پله بیش از یک دهه امور مالی‌اش را به مدیر برنامه‌هایش «پپه گوردو» سپرده بود و او بخش قابل توجهی از ثروت پله را در معاملاتی سرمایه گذاری کرد که با شکست مواجه شدند. اواخر دهه ۱۹۶۰ پله ورشکست شد و مجبور شد تا از باشگاه خود سانتوس بخواهد تا او را از این شرایط نامساعد نجات دهد. این قسمت تاثیر بسزایی روی پله داشت چون باقی عمرش را در پی پول‌هایی که گمان می‌کرد به خودش تعلق دارند و حقش است، می‌گشت.

این فیلم بر وضعیت سیاسی زندگی پله خیلی تاکید کرده است. در سال ۱۹۶۴ یک کودتای ارتش با حمایت ایالات متحده، دولت منتخب دموکراتیک جواو گولارت را سرنگون کرد و یک رژیم استبدادی خودسر،حاکم شد که  ماموریت اش شکنجه و قتل مخالفان سیاسی بود. مصاحبه‌کننده از پله می‌پرسد که آیا این رژیم دیکتاتوری باعث تغییر در زندگی پله هم شد؟ پله پاسخ داد: «نه، فوتبال در مسیر خودش پیش میرفت.»اگرچه این را هم می‌گوید که از اتفاقاتی که در حال رخ دادن بود خبر داشت، حتی وقتی که با «ژنرال مدیچی» در حال دست دادن عکس می‌انداخت باید می‌دانست که این عکس‌ها از او به عنوان تبلیغات طرفداری از رژیم در سراسر جهان پخش می‌شود. اما هنوز هم ذره‌ای حس ندامت و پشیمانی در او دیده نمی‌شود و تمام آن اتفاقات را «واقع بینانه» توصیف می‌کند. با لحنی بی تفاوت می‌گوید: «شما اگر بودید در طول دوران دیکتاتوری چه می‌کردید؟ در کدام سمت می‌ماندید؟ شما هم اگر بودید بین تمام اینها گم می‌شدید.»بی‌طرفی پله در دوران حرفه‌ای‌اش کاملاً قابل درک است. دوستش کی‌فوری می‌گوید: «می‌توانید بگویید محمد علی متفاوت بود. بله قطعاً همینطور است و من به همین خاطر او را تحسین می‌کنم. علی می‌دانست که بخاطر امتناع از طرح تصویب شده بازداشت می‌شود اما اصلاً ریسک بدرفتاری یا شکنجه او را تهدید نمی‌کند. اما پله این اطمینان را نداشت.»واقعاً ما چه توقعی از پله داشتیم؟ میخواستیم که چنین ورزشکاری بدون جاه طلبی سیاسی خاصی مقابل حزب نظامی ترسناک و دیکتاتور بایستد؟ شورش کند و همه چیز را از دست بدهد؟ شاید ما هم به اندازه کاری که دنیا با پله کرد و او را مجبور کرد تا مانند یک قهرمان رفتار کند مقصریم.شخصیت پله برای برآوردن نیازهای متعددی ساخته شد. برای مردم برزیل او ابرقهرمانی بود که شور و نشاط را به کشوری غم‌زده و سرکوب شده آورد. برای سیاستمداران که در واقع او را در اسارت نگاه داشته بودند و اجازه ندادند تا در دهه ۱۹۶۰ به اروپا برود و همینطور مجبورش کردند تا از بازنشستگی ملی صرف نظر کند و در رقابتهای جام جهانی ۱۹۷۰ شرکت کند، او برگ برنده بود: ابزار تبلیغاتی و نماد هواداری ملی. برای حامیان مالی و منافع تجاری کاتالیزوری برای فروش بلیت‌ها و تأیید محصولات و درآمدزایی بود. برای مربیان و هم‌تیمی‌ها سریع‌ترین مسیر رشد و شکوفایی بود. برای منابع خبری و روزنامه نگاران و فیلم‌سازان و نویسنده‌ها هم از همان موقع تا کنون منبع پر و پیمانی از محتوا را تولید می‌کرد. برای نسل هواداران فوتبال او همیشه اسطوره ماندگار خواهد بود.پله با همه چیز کنار آمد. ۱۷ ساله بود. چه کار باید می‌کرد؟ چه می‌دانست؟ بزرگتر که میشد متوجه شد که سرنوشتش اینگونه رقم خورده است: تردمیل متوقف نشدنی از فوتبال و فوتبال و همه چیز پیرامون فوتبال و باز هم فوتبال و فقط فوتبال. متوجه شد که فقط خودش و خودش مرکز توجه هستند (وقتی در سال ۱۹۶۲ برای مدتی مصدوم شد و نتوانست فوتبال بازی کند مخاطبین سانتوس تا پنجاه درصد کاهش پیدا کرد. ادینیو، پسر پله، در مصاحبه‌ای گفته بود،پدرش به دلیل بیماری افسرده و گوشه گیر شده و دوست ندارد از خانه خارج شود. چند روز بعد خود پله این ادعاها را رد کرد و گفت برنامه‌هایی برای آینده تدارک دیده است. و در سال‌های اخیر پله تلاش می‌کرد تا به شخصیتی که زمانی دنیا را میخکوب می‌کرد کمی روح ببخشد و دوباره بر سر زبان‌ها بیافتد، با وجود اینکه سلامت جسمی‌اش چندان مساعد نبود.

در نوامبر ۱۹۶۹ جمعیت زیادی از مردم در «ماراکانا» به این امید جمع شدند تا شاهد به ثمر رسیدن هزارمین گل پله در بازی مقابل واسکوداگاما باشند. بازی تا دقیقه ۷۸ مساوی بود تا اینکه پله وارد منطقه جریمه شد و یک پنالتی به‌دست آورد. وقتی نزدیک توپ می‌شد تا ضربه را بزند به اطرافش نگاه کرد و دید که هم‌تیمی‌هایش در لبه محوطه جریمه جمع نشدند بلکه خیلی دورتر و در خط میانی زمین ایستاده‌اند. اولین بار نبود که پله با توپ تک و تنها شده بود.توپ را به سمت راست دروازه فرستاد و دروازه‌بان حریف «ادگاردو آندرادا» به سمتش پرید اما نتوانست آن را به طور کامل جمع کند. توپ به تور برخورد کرد و همان موقع پله به سمتش خیز برداشت و آن را در دستانش نگه داشت. در آن لحظه جمعیتی متشکل از صدها عکاس و خبرنگار و گزارشگران رادیو و هوادارانِ هیجان‌زده به سمتش هجوم آوردند. دستان زیادی برای گرفتن توپ از دست پله به سمتش دراز شد و پله توپ را بالای سر برد و می‌خواست آن را نگه دارد. ناگهان در آن غوغا و همهمه توپ را انداخت و توپ در میان ازدحام جمعیت ناپدید شد. جمعیت دیوانه‌وار فریاد می‌زنند و چشمان پله هنوز به دنبال پیدا کردن توپ به دور و اطراف می‌چرخد. اما توپ رفته بود. چهل و هفت سال بعد در لندن این توپ به قیمت ۸۱.۲۵۰ پوند در مزایده‌ای به فروش رفت.

آنچلوتی: می‌خواهم در تاریخ اورتون بمانم

کارلو آنچلوتی گفته که می‌خواهد با اورتون تاریخ‌ساز شود. او اولین مربی اورتون از سال ۱۹۹۹ تاکنون بوده که توانسته لیورپول را در آنفیلد شکست دهد. این مربی ایتالیایی ستایش بسیاری از جوردن پیکفورد، خط دفاعی تیمش و قدرت تمام‌کنندگی بازیکنانش داشت. اورتون به روند ناامیدکننده‌اش در آنفیلد خاتمه داد و آنچلوتی بر این باور است که تیمش نشان داده می‌تواند با بزرگان رقابت کند. او البته می‌داند که اورتون باید در گودیسون پارک هم خوب باشد. این تیم در این فصل تنها چهار بازی خانگی در لیگ را برده اما در خانه حریفان هشت بار پیروز شده است.

آنچلوتی که سه بار فاتح لیگ قهرمانان شده، می‌گوید: «من فهمیدم که مربی شدم که پس از ۲۱ سال، لیورپول را می‌برد. نمی‌دانم آیا این برای اینکه در تاریخ باشگاه جاودان شوم کافی است یا نه اما من دارم روی این موضوع کار می‌کنم!

این پیروزی به این معناست که ما می‌توانیم با بزرگان رقابت کنیم و از کیفیت خود استفاده کنیم. ما شاید کیفیت فنی لیورپول را نداشتیم اما روحیه‌ای قوی داریم و خودباوری‌مان رو به افزایش است. البته، ما باید پیروز شویم. ما باید در خانه بهتر باشیم چون هر چند پیروزی در خانه حریفان لذت‌بخش است اما در خانه به اندازه کافی خوب نیستیم.»پیکفورد که پس از بازی رفت با لیورپول تحت انتقاد قرار گرفته بود، در این مسابقه چندین واکنش عالی داشت و باعث شد لیورپول چهارمین شکست خانگی پیاپی خود را تجربه کند. آنچلوتی گفت: «این پیکفوردی است که همه می‌شناسند. او در بازی‌اش اعتماد به نفس دارد، احساس امنیت دارد و باهوش است.»

یورگن کلوپ هم در این بازی برای اولین بار در دربی مرسی‌ساید شکست خورد. او پس از بازی گفت: «خیلی آزاردهنده است اما ما گل اول را بسیار بد دریافت کردیم. ما به اندازه کافی خوب دفاع نکردیم و از اشتباهات آنها و موقعیت‌هایی که ساختیم بهره نگرفتیم. به همین دلیل این نتیجه رقم خورد.»

 چشم انداز ده ساله فوتبال در آلمان

بحران اقتصادی ناشی از همه‌گیری کرونا موچب شد تا نقاط ضعف فوتبال حرفه‌ای را “بی‌رحمانه” برملا کند، سازمان لیگ فوتبال آلمان “دی‌اف‌ال” که در تنظیم و اجرای پروتکل بهداشتی برگزاری مسابقات با وجود همه‌گیری کووید-۱۹ هم در میان لیگ‌های ورزشی پیشگام بود، این بار هم خیلی زود دست به کار شد و کارگروه “آینده فوتبال حرفه‌ای” را تشکیل داد.کریستیان زایفرت، رییس موفق سازمان لیگ فوتبال آلمان آوریل پارسال، در همان آغاز شیوع کرونا گفته بود: “ما نمی‌خواهیم که به یک نحوی فقط از بحران خارج شویم و بعد همان طور مثل سابق ادامه دهیم.”این کارگروه که متشکل از ۳۷ نماینده از کارشناسان ورزش، سیاست، اقتصاد، حقوق و رسانه بود، از سپتامبر گذشته جلسات خود را آغاز کرد تا درباره راه حل برای مشکلات اقتصادی و توسعه پایدار باشگاه‌ها، راهکار ارائه دهد.سازمان لیگ فوتبال آلمان نتیجه این بررسی‌ها را هشتم فوریه در قالب “چشم‌انداز ۲۰۳۰” و ۱۷ توصیه اجرایی اقتصادی، زیست‌محیطی، اجتماعی و حقوق بشر معرفی کرد. حالا تصمیم با باشگاه‌هاست که این توصیه‌ها را اجرا کنند. هدف بلندپروازانه بوندس‌لیگا این است که تا ۹ سال دیگر تبدیل به “یکی از بزرگ‌ترین و محبوب‌ترین رشته‌های ورزش حرفه‌ای جهان” شود و با انجام این اقدامات باشگاه‌های آلمان نه تنها از لحاظ اقتصادی، بلکه حتی محیط زیست و جنبه‌های اجتماعی مانند عدالت جنسیتی و حقوق بشر هم پیشرو باشند.الگوی کارگروه فوتبال حرفه‌ای سازمان لیگ آلمان اصول راهنمای تجارت و حقوق بشر سازمان ملل متحد و مولفه‌های سه‌گانه توسعه پایدار، یعنی محیط زیست، اجتماعی و حکمرانی (ESG) بود.

درآمد ۱۵ میلیون یورویی سالانه لیگ برتر!

از بین چهار کاندیدای اصلی که برای ریاست فدراسیون فوتبال رقابت می‌کنند، تا کنون تنها مصطفی آجرلو و شهاب عزیزی‌ خادم در رسانه‌ها از برنامه‌های خود رونمایی کرده‌اند. علی کریمی قرار است ناگفته‌های خود را از طریق برنامه‌ای اینترنتی پخش کند و کیومرث هاشمی هم ترجیح داده که در سکوت پیش برود. حالا اما در مدت زمانی کمتر از ۱۰ روز تا برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال، شهاب عزیزی ‌خادم با انتشار فایلی ۳۴ صفحه‌ای به طور جزئی برنامه‌های خود را شرح داده است.

عزیزی خادم پس از این مقدمه به توضیح برنامه‌های خود در ۱۰ فصل با سرفصل‌های «آسیب‌شناسی وضعیت موجود»، «چشم‌انداز، مأموریت و ارزش»، «زمینه‌های اهداف استراتژیک»، «مالی و اقتصادی»، «مشارکت و مسئولیت اجتماعی»، «توسعه»، «تیم ملی»، «لیگ» و «منابع ارزی و منابع ریالی قابل انتظار» پرداخته است.این برنامه دارای ابعاد مختلف کمی و کیفی است که یکی از این اهداف به تدوین برنامه استراتژیک بازاریابی جدید به منظور ایجاد درآمد حداقل ۱۰ میلیون یورو در سال است. او همچنین از اهداف کمی لیگ تا سال ۱۴۰۴ به افزایش درآمد شرکت لیگ برتر به مبلغ حداقل ۱۵ میلیون یورو در سال اشاره کرده است.بیان این مبالغ و جزئیات اینچنینی، برنامه عزیزی‌ خادم را از برنامه مصطفی آجرلو متمایز می‌کند و البته کار او را سخت‌تر! چرا که مصطفی آجرلو در برنامه خود صرفاً به بیان کلیات پرداخته و هیچ عدد و رقمی را بیان نکرده است. دو کاندیدای دیگر هم که هنوز برنامه مدون و مشخصی ارائه نداده‌اند.با این برنامه جدید قرار است تعادل بین هزینه‌ها و درآمدهای عملیاتی باشگاه‌ها بیش از پیش تضمین شود: با سخت‌گیری بیشتر در مورد نقدینگی، سودآوری، تشکیل سرمایه و مقررات هزینه نقل‌وانتقالات.از نظر کارگروه آینده فوتبال یکی از مسائل مهم در مسیر به یک آینده بهتر کنترل و قاعده‌گذاری سخت‌گیرانه‌تر برای مدیربرنامه‌های بازیکنان، به خصوص بازیکنان جوان‌تر است. بحث تعیین سقف دستمزد هم برای ثبات اقتصادی دوباره عنوان شده است. سقف دستمزد بازیکنان در فوتبال اروپا با الگوبرداری از ورزش آمریکا حتی پیش از کرونا مطرح بود، اما هیچ گاه اجرایی نشد. حالا در شدیدترین بحران اقتصادی تاریخ فوتبال اروپا، مساله ضرورت کاهش بزرگ‌ترین هزینه باشگاه‌ها دوباره جدی شده و زایفرت معتقد است که دست‌کم باید دوباره در مورد آن بحث شود: “این سوال کاملاً به‌جا است که چطور تا کنون نشده در یک صنعت پررونق برای این مشکل یک راه‌حل پیدا شود که با قوانین اروپا هم سازگار باشد.”

پایان یوونتوس

  در سراسر اروپا روح رقابت جان گرفته. در انگلیس نه که شاید منچسترسیتی تقریباً از پیروزی اطمینان دارد یا آلمان که بایرن‌مونیخ همچنان دست نیافتنی است اما جاهای دیگر انقلاب صورت گرفته. پاری‌سن‌ژرمن صدرنشین لیگ فرانسه نیست، رئال مادرید و بارسلونا هم در اسپانیا همین وضعیت را دارند و یوونتوس. تیم‌های بزرگ به مبارزه طلبیده شده‌اند اتفاقی که یک دهه نیفتاده بود. می‌شود همه تقصیرها را به گردن همه‌گیری ویروس کرونا انداخت و کووید ۱۹ را توجیه هر چیزی دانست. این واقعیت دارد که شرایط غیرمعمول این فصل عنصر غیرقابل پیش‌بینی بودن را افزایش داده، الگوهای رایج را به هم زده و باشگاه‌ها و مربیان را مجبور کرده که تصمیمات ناگهانی و یکباره بگیرند. با همه اینها، سری A به طور خاص حتی قبل از اسفند سال گذشته در مسیر یک خانه‌تکانی اساسی بود.

یوونتوس اگر بازی عقب افتاده‌اش با ناپولی را ببرد،۸ امتیاز از اینتر صدرنشین کمتر دارد .آنها اواخر فصل با هر دو تیم میلانی بالای سرشان بازی دارند. شاید برگردند و دهمین اسکودتوی متوالی را ببرند چیزی که در یک دهه قبل هرگز برایش اینطور به زحمت نیفتاده بودند. اگر به این نتیجه نرسیده بودند که گل‌های تضمین شده کریستیانو رونالدو برای موفقیت در لیگ قهرمانان ضروری است، شاید چنین تیم از هم گسیخته‌ای نداشتند. اگر اینقدر عقده اروپا نداشتند، شاید به همکاری با ماسیمیلیانو آلگری که پنج قهرمانی پیاپی در لیگ برایشان آورد، پایان نمی‌دادند تا جایش را به مائوریتسیو ساری بدهند که آن فرجام را داشته باشد و شاید مجبور نمی‌شدند روی آندره‌آ پیرلو قمار رمانتیک کنند؛ کسی که دقیقاً هیچ تجربه مربیگری نداشت.یووه به شدت افت کرده- این هم از نتایج نابرابری در فوتبال مدرن است که سه شکست و شش تساوی در ۲۱ بازی افت به حساب می‌آید- و اینتر و میلان سر بر آورده‌اند و برای همین دربی دیروز اهمیت بیشتری پیدا کرده بود.هیچ کس نباید فکر کند فوتبال ایتالیا ناگهان مبتنی بر عدل و انصاف شده. آخرین گزارش مؤسسه مالی دلویت می‌گوید درآمد یوونتوس همچنین یک سوم بیشتر از اینتر، دومین باشگاه پردرآمد ایتالیا است که نزدیک به دو برابر میلان درآمد دارد.درآمد همانطور که بارسلونا ثابت کرده-تیمی که بالاترین درآمد در جهان را دارد و در آستانه ورشکستگی است- تنها معیار ثروت و رفاه نیست. میلان به سمت صفرکردن بدهی‌هایش گام‌های بزرگی برداشته، در عین حال بر اساس گزارش سال ۲۰۲۰ فوربز، بدهی‌های یووه به ۴۱۷ میلیون پوند رسیده که ۲۰ درصد از درآمد سالانه‌اش بیشتر است. بدهی ۴۰۵ میلیون پوندی اینتر حدود ۶۰ درصد بیشتر. فوربز میزان بدهی اینتر را ۵۰ درصد ارزش باشگاه برآورد کرده که در میان ۲۰ تیم اول جهان بی‌نظیر است.

این نشانه تفاوت دیدگاه در اینتر و میلان است که به دنبال کاهش فاصله‌شان با یوونتوس هستند. اینتر بنابر عادت همیشگی تا مشکلی دیده، پول خرج کرده. آنتونیو کونته بنابر عادت همیشگی از حمایت نکردن مقامات باشگاه گله کرده اما از ۱۸ ماه پیش که او آمده، مبلغ خالص ۱۳۰ میلیون پوند برای نقل و انتقالات هزینه کرده‌اند که بیشترش برای بازیکنان جاافتاده یا پا به سن گذاشته‌ای است که دستمزد زیادی می‌خواهند و امکان فروش خوبشان زیاد نیست: روملو لوکاکو، کریستین اریکسن، اشلی یانگ، ویکتور موزس و دیگو گودین ارزان به هیچ تیمی نمی‌روند.پیشرفت صورت گرفته. فصل قبل با یک امتیاز اختلاف نسبت به یووه نایب قهرمان شدند و به فینال لیگ اروپا رسیدند. ماه گذشته در لیگ، یووه را بردند تا تقریباً دو باخت فصل قبل را جبران کنند هرچند در نیمه‌نهایی جام حذفی باختند.

هیچ کس تردید ندارد که باشگاه‌های ایتالیایی می‌خواهند بدهی‌شان را بدهند اما سال گذشته ۱۰۲ میلیون پوند ضرر کردند و گزارش‌هایی منتشر شده که اینتر با گلدمن ساکس برای دریافت وام ۲۰۰ میلیون دلاری مذاکره کرده اما زمان بازپرداخت فرا می‌رسد. این یعنی اگر الان حکمرانی یوونتوس را از بین نبرد، شاید تا مدت‌ها نتواند.

میلان نگاه متفاوتی دارد. زلاتان ابراهیموویچ ۳۹ ساله بیشتر توجه‌ها را به خود جلب می‌کند، به آمار فوق‌العاده ۱۴ گل در ۱۲ بازی لیگ رسیده ضمن اینکه جذب ماریو مانجوکیچ ۳۴ ساله در ژانویه این جوک را شکل داده که میلان در حال برنامه‌ریزی برای آینده است اما اینها استثنا هستند. این تیم جوان و بااستعداد است و آشکارا سعی دارد با پیشرفت دادن بازیکنان مستعد و فروش‌شان به سود برسد.از ۱۷ بازیکن میلان که در این فصل ۱۰ بازی یا بیشتر انجام داده‌اند، ۱۰ نفر ۲۴ سال یا کمتر دارند. شاید این را سقوط دومین تیم پرافتخار اروپا قلمداد کنند که سابقه اعضایش با لایپزیگ برابری می‌کند اما این نشانه درک صحیح و ضروری از واقعیت‌های اقتصادی است. این واقعیت تلخ است، دربی میلان باید توجه همه جهان را جلب کند، باید برای همه مهم باشد، این دو باشگاه روی هم ۱۰ قهرمانی اروپا دارند. اوضاع تا آنجا خراب شده که دربی میلان که در کورس قهرمانی لیگ تعیین‌کننده است، چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. تا حدی به خاطر اقدامات یووه است اما شاید این آغازی باشد برای پایان یافتن یک‌تیمی بودن لیگ ایتالیا.

منبع: گاردین. گزارش ،  جاناتان ویلسن 

بیش بازی تیم های لاتزیو و بایرن مونیخ

امروز سه شنبه در چارچوب دور رفت مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا فصل ۲۱-۲۰۲۰، تیم های لاتزیو و بایرن مونیخ به مصاف هم خواهند رفت.لاتزیو در فصل جاری سری آ، قدرتی همچون فصل گذشته نداشته اما آن ها همچنان در کورس سهمیه لیگ قهرمانان رقابت می کنند. اخیرا حواشی متعددی در خصوص کسر امتیاز از لاتزیو بابت استفاده از بازیکنان مبتلا به کرونا در سری آ مطرح شد اما با وجود این حواشی، تیم سیمونه اینزاگی توانست این هفته مقابل سمپدوریا به برتری برسد تا همچنان در کورس کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا باقی بماند. بازی فردا، برای لاتزیو اهمیت بالایی دارد زیرا آن ها می خواهند ثابت کنند در لیگ قهرمانان اروپا دست و پا بسته نیستند و بازی برابر قهرمان اروپا که البته غایبان زیادی دارد، می تواند یک تجربه و چالش جذاب باشد. لاتزیو با توجه به نقاط ضعف بایرن مونیخ و خستگی آن ها، برای کسب پیروزی و داشتن شانس صعود بازی خواهد کرد. برخلاف لاتزیو که وضعیت این روزهایش نسبتا خوب است، بایرن مونیخ اخیرا نتایج متزلزلی گرفت. بایرن مونیخ اخیرا توانست قهرمان جام باشگاه های جهان شود اما چندین مصدوم، شیوع ویروس کرونا میان بازیکنان این تیم و تساوی برابر آرمینیا بیله فلد و باخت مقابل آینتراخت فرانکفورت باعث شده هانسی فلیک، روزهایی سخت را سپری کند و حالا بازی با لاتزیو در بدترین زمان ممکن برای آن ها فرا رسیده است. با این حال بایرن مونیخ هر چه قدر که مشکل داشته باشد، بازهم تیمی ترسناک و قهرمان اروپا است که مقابل لاتزیو، دست بالاتر را خواهد داشت. بازیکنان این تیم مصمم هستند تا با کسب پیروزی در ایتالیا، بازی های نه چندان جالب اخیر خود را جبران کنند. بازی فردا، می تواند جدال جذابی نیز بین چیرو ایموبیله و روبرت لواندوفسکی، برنده کفش طلا ۲۰۲۰ و بهترین بازیکن جهان ۲۰۲۰ باشد؛ دو گلزن قهار که می توانند این بازی را جذاب کنند.  در بازی دیگر امشب تیمهای چلسی و آتلیتکو برابر هم قرار می گیرند. چلسی که در لیگ برتر انگلیس قبل از آمدن توخل، وضعیت مناسبی نداشت، امیدوار است با توحل بتواند برابر تیم آتلیتکو مادرید صدرنشین لالیگا نتیجه مطلوبی کسب کند. آتلیتکو مادرید در حال حاضر یکی از آماده ترین تیمهای فوتبال باشگاهی جهان است.

موناکو راه بردن پاری سن ژرمن را خوب بلد است

هفته گذشته وقتی بارسلونا در نیوکمب چهار بر یک مغلوب میهمان خود پاریس سن ژرمن شد،اشاره کرده بودم که این نتیجه نشانه قدرت تیم پاریسی نیست بلکه ضعف اساسی ساختار و جوانی بیش از حد بارسلونا است. یکشنبه در چارچوب هفته بیست و ششم لیگ یک فرانسه، در دیداری حساس پاریس سن ژرمن میزبان موناکو بود. در این بازی شاگردان نیکو کواچ با کسب پیروزی ۲-۰، توانستند ۵۲ امتیازی شوند و به دو امتیازی پاری سن ژرمن رده سومی برسند. فاصله موناکوی چهارم جدولی با صدر جدول لیگ فرانسه هم اکنون فقط شش امتیاز است.پس از پیروزی ۲-۰ موناکو برابر پاری سن ژرمن، حساب توییتری باشگاه موناکو به زبان اسپانیایی با باشگاه بارسلونا که اخیرا در خانه با نتیجه ۴-۱ مغلوب پاری سن ژرمن شد، شوخی جالبی انجام داد:ما پاری سن ژرمن را رفت و برگشت شکست دادیم.بارسلونا اگر به توصیه نیاز داری، برای ما دایرکت بفرست.

https://akhbar-rooz.com/?p=104894 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x