چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

بیانیه مادران پارک لاله ایران با حمایت ۲۴ نهاد دموکراتیک

نقض سیستماتیک حقوق بشر، در درون و بیرون زندان ها و نبود آزادی و عدالت هم چنان در ایران بیداد می کند!

۴۲ سال پیش، روح الله خمینی و همراهان جنایت کارش، از همان آغاز با سرکوب، بازداشت، شکنجه و اعدام مخالفان و فعالان سیاسی، قدرت خود را به عنوان یک حکومت اسلامی- ارتجاعی بلامنازع، به وحشیانه ترین شکل ممکن بر سر مردم ایران آوار کردند و تا به امروز با همان رویه بر مردم حکمرانی می کنند. اسم رمزشان نیز «حکم حکومتی» است. از نام جعلی جمهوری و رأی گیری های کذایی شان نیز تا هم‌اکنون بهره زیادی برده‌اند و بسیاری از مردم ستمدیده را یا با فریب و اگر نتوانستند با خشن ترین سرکوب ها و محرومیت‌ها مجبور کرده اند که با این وضعیت کنار بیایند و تمامی جناح های در قدرت نیز تا هم‌اکنون شریک این ساختار آزادی کش و ناعادلانه و سراسر تبعیض و فساد بوده اند. خمینی از دستور اعدام مخالفان بر بام مدرسه رفاه آغاز کرد و سپس خلخالی را به عنوان حاکم شرع برگزید و برای سرکوب و کشتار فعالان سیاسی راهی کردستان و ترکمن صحرا و خوزستان کرد. سپس بازداشت گسترده فعالان سیاسی با قساوت کم نظیری در تمام شهرهای ایران آغاز شد و با بستن دانشگاه‌ها به نام «انقلاب فرهنگی» تمامی نیروهای دگراندیش از دانشجویان و استادان را تصفیه خونین کردند و با کشتار زندانیان سیاسی در دهه ی شصت و قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، جامعه را به تسلیم یا خمودگی کشاندند. ولی خمودگی فعالان سیاسی و مدنی طولی نکشید و اعتراضات به اشکال مختلف آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. در دی ۹۶ و آبان ۹۸ نیز مردم بدون پرده پوشی در برابر تمامی جناح های در قدرت؛ اصول گرا و اصلاح طلب ایستادند و اعلام کردند که این حکومت را نمی‌خواهند. پس از روح الله خمینی نیز علی خامنه ای و علی اکبر هاشمی رفسنجانی با همراهی دیگر همدستان شان تا هم‌اکنون با احکام حکومتی، همین رویه ناعادلانه را پیش گرفته‌ و ادامه داده اند. خودکامگی و وقاحت در آن‌ها آنقدر عریان است که در قرن بیست و یکم خامنه ای به خود اجازه می‌دهد با حکم حکومتی مردم را از امکان برخورداری از حق سلامت هم محروم کند. در تمام این سال‌ها نیز روزی نبوده است که سرکوب، بازداشت، شکنجه و اعدام معترضان را شاهد نباشیم.

ابراهیم رئیسی نیز رئیس فعلی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران و یکی از سه عضو اصلی هیات مرگ قتل عام هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ است. او نقشی مؤثر در اجرایی کردن «حکم حکومتی» روح الله خمینی داشت و یکی از متهمان اصلی این جنایت است که در حقوق بین الملل به جنایت علیه بشریت شناخته می شود. او در جلسه شواری عالی این قوه گفته است: « ما آمادگی داریم در زندان‌های خود را باز کنیم تا هر کسی که بخواهد این زندان ها را ببیند، مشروط به اینکه بگذارند ما هم هر زندانی را که در کشور آن‌ها می‌خواهیم ببینیم.» او مدعی شده است که در جریان شیوع ویروس کرونا، هیچ حکومتی در دنیا به اندازه جمهوری اسلامی ایران، رفاه حال زندانیان را در نظر نگرفته است. او در اثبات ادعای خود گفته است:«بیش از ۱۲۰ هزار زندانی در ایران در دوران بحران شیوع کرونا به مرخصی رفته‌اند». ما می‌گوییم بر فرض محال اگر ادعای این جنایت کار (او یکی از متهمان اصلی تمامی جنایت ها در طی ۴۲ سال گذشته تا اکنون است.) درست باشد،‌ همین تعداد بالای زندانیان به مرخصی رفته در ایران، نشان از آن دارد که نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران بیداد می‌کند و تعداد زندانیان سیاسی و عادی در ایران بسیار بیشتر از این تعداد و فاجعه بار است.
اگر تنها به گزارش های ارایه شده از نقض حقوق بشر در یک هفته یا یک ماه یا سال گذشته نگاهی بیاندازیم، عمق فاجعه سرکوب های وحشیانه در ایران را می‌توانیم دریابیم. پاره‌ای از نقض حقوق بشر در ایران در ۱۲ روز گذشته را در گزارش زیر این بیانیه می‌توانید ببینید.

در این شرایط که نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران بیداد می‌کند و مردم از تمامی جهات؛ اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی جان به لب شده اند، ابراهیم رئیسی با وقاحت تمام از رافت اسلامی دم می زند. «رافت اسلامی» او و تمامی شکنجه گران و جنایت کاران حکومت اسلامی ایران، چیزی نیست جز وحشیانه ترین انواع سرکوب مخالفان و معترضان از جمله: سنگسار، قصاص، اسیدپاشی، قتل های ناموسی، حجاب اجباری، قمه زنی، سلاخی کردن، شکنجه، شلاق، اعدام، ترور، به گلوله بستن مردم معترض در کوچه و خیابان و آسمان، بازداشت،‌ اعتراف گیری، سانسور، اخراج، دادگاه های ناعادلانه و مخفیانه، فقر، فساد، اختلاف طبقاتی شدید و انواع و اقسام تحقیرها، تبعیض ها، محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌ها که در این ۴۲ سال برای مردم کم نگذاشته اند و تنها کاربرد این «اراجیف» برای فریب جیره خواران داخلی و خارجی کر و کور است که تنها به سود و حفظ قدرت خود می‌اندیشند. تنها وضعیت کنونی بهنام محجوبی و دو زندانی سیاسی زن و مرد به نام های زینب جلالیان و سعید ماسوری که با حبس ابد و شدیدترین شکنجه ها، هر کدام به ترتیب ۱۳ سال و ۲۰ سال است که بدون یک روز مرخصی در حبس اند، گویای روشنی بر قساوت، دروغ‌گویی و بی‌شرمی تمامی مسئولان حکومتی در ایران است.

بهنام محجوبی، متولد ۱۳۶۶ و از معترضان دراویش گنابادی است. او در سه سال پیش در حمله وحشیانه به تجمع دراویش گنابادی در گلستان هفتم، بازداشت و پس از مدت کوتاهی با وثیقه آزاد شد. او را در سال ۹۸ به ۲ سال حبس ناعادلانه محکوم کردند و در خرداد ۹۹ بازداشت شد. بهنام را از مهر ۹۹ به خاطر ابتلا به بیماری پانیک اعصاب به روان پزشکی امین آباد منتقل کردند. نیمه شب ۲۵ بهمن، حال او خراب می‌شود و او را به درمانگاه می‌برند و گفته شده دکتر حضور نداشته و داروهای اضافی به او می‌دهند و او به کما می‌رود و شبانه او را به بیمارستان لقمان تهران منتقل می‌کنند. پزشک معالج بیمارستان لقمان به خانواده گفته:« سطح هوشیاری بهنام ۳ بوده و تنها با دستگاه قادر به تنفس است». گفته می‌شود بهنام محجوبی هم چنان در حال کماست و حتی خبر مرگ وی در ۲۸ بهمن توسط دوستان او در فضای مجازی دست به دست شد، ولی مصطفی دانشجو وکیل شماری از دراویش گنابادی، با تکذیب خبر درگذشت بهنام محجوبی گفت علایم حیاتی در او ضعیف است. امید که این خبر درست باشد و این زندانی به زندگی بازگردد. مادر، همسر و خواهر بهنام در جلوی بیمارستان لقمان تهران درد می‌کشند و زاری می‌کنند و نمی‌دانند که چه بلایی بر سر عزیزشان آورده اند. در این شرایط جان فرسا، تعدادی از مادران و خانواده‌های داغدار و دادخواه و زندانیان سیاسی و انسان‌های آزاده نیز یار و همراه خانواده بهنام محجوبی شده‌اند. بهنام در فایلی صوتی از بیمارستان روان‌پزشکی امین آباد گفته بود: «من را به شکل صلیب به تخت بستند. آمپول و قرص می‌دادند، روی من ادرار می‌کردند و کارهای خلافی که رویم نمی‌شود بگویم. به من گفتند باید به حمام بروی. اما همه را لخت کردند و مسخره‌ بازی در می‌آوردند. من در امین آباد افول انسانیت را دیدم.». خانم صالحه حسینی، همسر بهنام محجوبی در ۲۹ بهمن درباره وضعیت همسرش به رادیو فردا گفت: «بدنش خیلی ورم کرده و داغ است. یعنی بالاتر از دمای معمولی است و تب دارد. سه چهار دستگاه به او وصل است و با دستگاه نفس می‌کشد. پایش را که فشار دادم اصلاً هیچ حسی نداشت و احساس نمی‌کرد.». در سوم اسفند ۹۹ خبر رسید که متأسفانه بهنام محجوبی از میان ما رفت. در حقیقت او و خانواده اش را با شکنجه های بسیار چند باره کشتند. مسئولان حکومتی برای جلوگیری از خشم و خروش مردم در تهران، پیکر او را با سرعت و با هواپیما به کرمان منتقل کردند. خانواده را نیز در تهران و در کرمان، به شدت تهدید کردند و آزار دادند که خاک سپاری باید آرام باشد. مادر بهنام گفته بود که قبل از خاک سپاری پسرش، باید پیکر او کالبد شکافی شود تا علت مرگ او را بدانند، ولی ماموران امنیتی به شدت او و خانواده را تهدید کردند که اگر اصرار کنند، پیکر بهنام را مخفیانه در گوشه‌ای به خاک می سپارند. شکنجه ای دیگر به خانواده‌ها که روال معمول حکومت در این ۴۲ سال بوده است. امروز پیکر بهنام در جوی به شدت امنیتی، در کرمان به خاک سپرده شد. باز خوشحالیم که تعدادی از دوستان و دراویش گنابادی، خانواده را از بیمارستان لقمان در تهران تا کرمان با یک اتوبوس همراهی کردند. این همان رأفت حکومت اسلامی ایران است که رئیسی و دیگر شرکای جنایت کارش از آن دم می زنند. هر انسان شریف و آزاده‌ای حتی اگر فرسنگ ها از ایران دور باشد، با کمی تحقیق در مدیا می‌تواند به ماهیت فاشیستی «حکومت اسلامی ایران» که جمیع جنایت کاران در آن جمع اند، پی ببرد.

ما مادران پارک لاله ایران، به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، این چرخه ی آزادی کشی، سرکوب، بازداشت،‌ شکنجه، جنایت، تبعیض، بی‌عدالتی‌ و نبود مسئولیت پذیری و پاسخ‌گویی را به شدت محکوم می‌کنیم و خواهان: ۱) لغو مجازات اعدام و شکنجه، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، سنگسار و قصاص، ۲) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایت‌های صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاه هایی علنی و عادلانه هستیم. ما هم چنین برای؛ ۴) حق آزادی بیان و اندیشه، ۵) حق داشتن تجمع، تشکل و اعتصاب، ۶) رفع هرگونه تبعیض و ۷) جدایی دین از حکومت مبارزه می کنیم، زیرا علت اصلی این بی‌عدالتی‌ها و نابرابری‌ها را در ساختار ناعادلانه و تبعیض آمیز حکومت اسلامی ایران و قوانین آزادی ستیز آن می دانیم.

ما هم چنین، خواستار آن هستیم که هر چه زودتر جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، برای بررسی نقض سیستماتیک حقوق بشر در زندان ها و بیرون زندان ها به ایران بیاید و گزارشی علنی و شفاف از بازدید خود به مردم ایران و جامعه بین المللی ارایه دهد.

مادران پارک لاله ایران به آدرس سایت: www.mpliran.net

ما امضا کنندگان، با اندوه فراوان و از صمیم قلب به خانواده داغدار محجوبی و حسینی تسلیت می‌گوییم و همراهی خود را با خواسته‌های این بیانیه اعلام می کنیم. 

امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:

۱) انجمن تئاتر ایران و آلمان ـ کلن
۲) انجمن زنان ایرانی – مونترال
۳) انجمن جمهوری خواهان آلمان و هلند
۴) انجمن جمهوری خواهان ایران – پاریس
۵) انجمن حقوق بشر و دموکراسی برای ایران- هامبورگ
۶) بنیاد اسماعیل خویی
۷) حامیان مادران پارک لاله – هامبورگ
۸) حامیان مادران پارک لاله – فرزنو
۹) شبکه همبستگی ملی فرزنو – کالیفرنیا
۱۰) فدراسیون اروپرس
۱۱) کانون مدافعان حقوق بشر کردستان
۱۲) کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – هجا
۱۳) کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی – پاریس
۱۴) کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – شیکاگو
۱۵) کمیته همبستگی برای حقوق بشر در ایران – نروژ
۱۶) کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی
۱۷) کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین
۱۸) کانون کنشگران دموکرات و سوسیالیست هانوفر
۱۹) کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
۲۰) مادران پارک لاله – دورتموند
۲۱) مادران صلح مونترال
۲۲) نهاد «همه حقوق بشر، برای همه، در ایران»
۲۳) همبستگی برای حقوق بشر در ایران – کلگری
۲۴) همبستگی جمهوری خواهان ایران (هجا) – مونترال

۴ اسفند ۱۳۹۹

رونوشت:

– جاوید رحمان، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران

– میچل باچله کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد

– سازمان عفو بین الملل

*********************

گزارش پاره‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران در ۱۲ روز گذشته: 

دوشنبه ۴ اسفند ۹۹:

خالد پیرزاده، زندانی سیاسی زندان تهران بزرگ از صبح امروز دوشنبه ۴ اسفند، در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و مخالفت میرزا آقایی، رئیس اندرزگاه ۹ زندان تهران بزرگ با درخواست آزادی مشروط او، دست به اعتصاب غذا زد.

احضار ۸ شهروند بهائی ساکن بندرعباس جهت اجرای حکم حبس؛آرش راسخی، نسیم قنواتیان، مارال راستی، مهناز جان نثار، امید آفاقی، مهرالله افشار، ادیب حق پژوه و فرهاد امری، هشت شهروند بهائی ساکن بندرعباس جهت تحمل دوران محکومیت خود به شعبه ۲ واحد اجرای احکام دادگاه انقلاب بندرعباس احضار شدند.

یک شنبه ۳ اسفند ۹۹:

امروز مصطفی دانشجو، درویش گنابادی و وکیل دادگستری، خبر درگذشت بهنام محجوبی در بیمارستان لقمان تهران را منتشر کرد.

به گفته یک منبع نزدیک به خانواده،پیکر بهنام محجوبی به وسیله هواپیما و توسط نیروهای امنیتی به کرمان، زادگاه وی منتقل شد. خانواده یهنام نیز با دلی خونین زمینی راهی کرمان شدند. این منبع اعلام نگرانی کرده است که خانواده به موقع به کرمان نرسند و نیروهای امنیتی بدون حضور خانواده عزیزشان را مخفیانه به خاک بسپارند، کاری که در طی این سال‌ها بارها نیروهای امنیتی بارها انجام داده اند.

یاشار پیری، فعال ترک (آذربایجانی) ساکن تبریز امروز یکشنبه ۳ اسفندماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

رضا طالشیان جلودارزاده، روزنامه نگار محبوس در زندان تهران بزرگ از صبح امروز یکشنبه در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و نگرفتن دارو اعتصاب غذا کرد.

شنبه ۲ اسفند ۹۹:

دو شهروند به نام های ابوبکر محمدی و اسکندر محمد، در مرز سردشت به دنبال تیراندازی نیروهای نظامی جان خود را از دست دادند. در این حادثه ماموران در حین تعقیب و گریز اقدام به تیراندازی کرده که موجب سقوط و غرق شدن آن‌ها به داخل رودخانه شدند.

احمد عبداللهی (کعبی)، از اهالی شهرستان شوش واقع در استان خوزستان هفته گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

جمعه ۱ اسفند ۹۹:

خانواده‌های خاوران، پیگیر و دادخواه، چون ماه ها و سال‌های گذشته، در خاوران گرد هم جمع شدند و این گورستان بی نام و نشان که هزاران مبارز عاشق در گورهای فردی و جمعی آن مخفیانه به خاک سپرده شده‌اند را گل باران کردند.

لیلا میرغفاری، فعال مدنی که دوران محکومیت ۵ ساله خود را در زندان قرچک ورامین سپری میکند، در پی مصرف داروهای اعصاب و روان و خواب آور با مشکلات عدیده جسمی و روانی مواجه شده است.

پنج شنبه ۳۰ بهمن ۹۹:

حکم حبس حامد قره اوغلانی، زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه، در دیوان عالی کشور تایید شد. وی پیشتر توسط دادگاه انقلاب ارومیه به ۱۴ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود.

بنفشه جمالی، فعال حقوق زنان، به یک سال حبس، پرداخت چهار میلیون تومان جزای نقدی و عدم استفاده از وسایل الکترونیکی هوشمند و شرکت در مرکز مشاوره ماوا در شهر قم محکوم شد. حکم حبس خانم جمالی به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمده است.

دو متهم در دادگاه کیفری استان تهران، در کنار سایر مجازات ها، به تحمل ضربات شلاق محکوم شدند. این در حالی است که کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازات های تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.

چهارشنبه ۲۹ بهمن ۹۹:

دستکم ۹ زندانی که پیشتر از بابت اتهام به قتل به اعدام محکوم شده بودند، در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند. ۴ زندانی نیز با اخذ مهلت از اولیای دم از پای چوبه دار به بند بازگشتند. از جمله زندانیان اعدام شده “زهرا اسماعیلی” است که روز گذشته جهت اجرای حکم از زندان قرچک ورامین به زندان رجایی شهر منتقل شده بود. خانم اسماعیلی، ۴۲ ساله و مادر دو فرزند بود. او پیشتر از بابت اتهام قتل همسر خود بازداشت و به اعدام محکوم شده بود. بر اساس گزارش مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در دوره یکساله (اول ژانویه ۲۰۲۰ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۲۰)،  دستکم ۲۳۶ شهروند اعدام شدند و ۹۵ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۲ کودک-مجرم اشاره کرد و همینطور به محل اجرای ۱ حکم اعدام که در ملا عام بوده است. بنا بر همین گزارش بیش از ۷۲ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمی‌شوند که نهادهای حقوق بشری اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” می‌خوانند.

خانم صالحه حسینی درباره وضعیت همسرش بهنام محجوبی به رادیو فردا گفت: «بدنش خیلی ورم کرده و داغ است. یعنی بالاتر از دمای معمولی است و تب دارد. سه چهار دستگاه به او وصل است و با دستگاه نفس می‌کشد. پایش را که فشار دادم اصلاً هیچ حسی نداشت و احساس نمی‌کرد.».

یاشار سلطانی، روزنامه نگار و مدیرمسئول سایت معماری نیوز با شکایت محمدباقر قالیباف به دلیل انتشار مطالبی در صفحه شخصی خود به تحمل ۱۳ ماه و یک روز حبس محکوم شد.

یک کولبر به نام  قادری، ۲۵ ساله اهل بوکان، متاهل و دارای دو فرزند، بر اثر سرمازدگی در ارتفاعات مرزی بانه واقع در استان کردستان، جان خود را از دست داد.

سمیرا زرگری سر مربی تیم ملی اسکی آلپاین زنان ایران، به دلیل عدم اجازه همسر و ممنوع الخروجی، نتوانست به همراه شاگردان اش برای شرکت در رقابت‌های جهانی به ایتالیا برود.

سازمان حقوق بشری فرانت لاین دیفندرز، با انتشار بیانیه ای تایید احکام صادره علیه نجمه واحدی و هدی عمید، فعالین حقوق زنان در دادگاه تجدید نظر را محکوم کرد و ضمن اعتراض به عدم امکان مطالعه پرونده این دو فعال زنان توسط وکلایشان، خواستار فرآیند تجدید نظر خواهی در مورد این احکام شد. این شهروندان پیشتر توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به ۱۵ سال حبس و سایر محرومیت‌های اجتماعی محکوم شدند و احکام صادره توسط تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.

آنیسا جعفری مهر و داریوش مرادی، فعالین فرهنگی اهل اسلام آباد غرب به صورت شفاهی به دادستانی دادسرای عمومی و انقلاب این شهرستان احضار شدند. این افراد در ۳ آذرماه بازداشت و  در روزهای ۱۷ و ۱۹ آذرماه با تودیع قرار آزاد شدند.

سه شنبه ۲۸ بهمن ۹۹:

غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری امروز از صدور حکم اعدام برای سه متهم خبر داد. وی اتهام یکی از این متهمین را اقدامات تخریبی و ارتباط با گروه های اپوزیسیون عنوان کرد. وی همچنین از محکومیت سه متهم به حبس های ۸ الی ۱۰ ساله خبر داد و مدعی شد که آنان “با تحریک گروه های ضد انقلاب” وارد ساختمان دولتی شده و قصد تخریب داشته اند.

گفته می‌شود بهنام محجوبی هم چنان در حال کماست و حتی خبر مرگ وی توسط دوستان او در فضای مجازی دست به دست شد، ولی مصطفی دانشجو وکیل شماری از دراویش گنابادی، با تکذیب خبر درگذشت بهنام محجوبی گفت علایم حیاتی در او ضعیف است. امید که این خبر درست باشد و این زندانی به زندگی بازگردد. مادر، همسر و خواهر بهنام در جلوی بیمارستان لقمان تهران درد می‌کشند و زاری می‌کنند و نمی‌دانند که چه بلایی بر سر عزیزشان آورده اند.

نوشین جعفری، خبرنگار و عکاس سینما و تئاتر در منزل شخصی خود بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان قرچک ورامین منتقل شد. وی توسط دادگاه تجدیدنظر استان تهران به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد.

ناهید تقوی، شهروند دو تابعیتی ایرانی-آلمانی با گذشت ۱۲۴ روز از زمان دستگیری کماکان در بازداشتگاه اطلاعات سپاه موسوم به بند دو الف زندان اوین نگهداری می‌شود.

علی نجاتی از اعضای سندیکای کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، طی یک تماس تلفنی جهت تحمل دوران محکومیت ۵ ساله خود به شعبه یک واحد اجرای احکام دادسرای اوین احضار شد.

طی دو روز ۲۷ و ۲۸ بهمن، دو پرستار به نام های سعید سلیمانی پرستار بیمارستان امام خمینی در تهران و مریم سادات رشیدی نیا پرستار واحد فیزیوتراپی بیمارستان رازی رشت در گیلان، بر اثر ایست قلبی ناشی از فشار کار جان خود را از دست دادند.

اواسط بهمن، یک نوجوان ۱۶ ساله در بخش دیشموک واقع در استان کهگیلویه و بویر احمد، با شلیک گلوله به سر خود دست به خودکشی زد و جانش را از دست داد. طی ۳ الی ۴ سال اخیر در شهر دیشموک، حدود ۶۰ نفر که بیشترشان را زنان تشکیل می‌دهند به دلیل فقر و مشکلات عمده دیگر، اقدام به خودکشی کرده اند و ۳۵ نفر از آنان جان خود را از دست داده اند. سهم نوجوانان ایرانی از خودکشی‌های سالانه از سوی سازمان پزشکی قانونی بیش از ۷ درصد اعلام شده است.


دوشنبه ۲۷ بهمن ۹۹:

بهنام محجوبی، متولد ۱۳۶۶ و از معترضان دراویش گنابادی است. او در سه سال پیش در حمله وحشیانه به تجمع دراویش گنابادی در گلستان هفتم، بازداشت و پس از مدت کوتاهی با وثیقه آزاد شد. او را در سال ۹۸ به ۲ سال حبس ناعادلانه محکوم کردند و در خرداد ۹۹ بازداشت شد. بهنام را از مهر ۹۹  به خاطر ابتلا به بیماری پانیک اعصاب به روان پزشکی امین آباد منتقل کردند. نیمه شب ۲۵ بهمن، حال او خراب می‌شود و او را به درمانگاه می‌برند و گفته شده دکتر حضور نداشته و داروهایی اضافه به او می‌دهند و او به کما می‌رود و شبانه او را به بیمارستان لقمان تهران منتقل می‌کنند. پزشک معالج بیمارستان لقمان به خانواده گفته:« سطح هوشیاری بهنام ۳ بوده و تنها با دستگاه قادر به تنفس است».

طاهر حسین زاده، شهروند اهل مهاباد پس از مراجعه به شعبه ۲ دادگاه انقلاب ارومیه بازداشت و به زندان این شهر منتقل شد. طاهر حسین زاده متولد ۱۳۷۱ و متاهل است و به “عضویت در گروه‌های سلفی” متهم شده است.

در پی تیراندازی نیروهای نظامی در شهرستان سراوان واقع در استان سیستان و بلوچستان، یک سوختبر به نام محمد سنجری، ۱۹ ساله، فرزند دلمراد و اهل زاهدان جان خود را از دست داد.

یک شنبه ۲۶ بهمن ۹۹:

در پی شلیک مستقیم نیروهای نظامی به سوی گروهی از کولبران در مناطق مرزی نوسود در استان کرمانشاه، یک کولبر به نام سیوان شیرمحمدی از توابع  بخش شاهو زخمی شد.

یک نوجوان ۱۴ ساله به نام امیرحسین بهمنش پور در بندر کنگان، خود را حلق آویز کرد و جان خود را از دست داد.

شنبه ۲۵ بهمن ۹۹:

– حکم اعدام یک زندانی به نام بهاور طنازی، ۳۷ ساله و اهل اردبیل، که پیشتر از بابت اتهام قتل به اعدام محکوم شده بود، در زندان مشگین شهر به اجرا درآمد. به گفته یک منبع مطلع؛ وی از ۵ سال پیش بازداشت و در زندان به‌سر می برد.

علیرضا نبوی چاشمی زندانی سیاسی سابق و شهروند اهل شهرستان سمنان توسط مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. نیروهای امنیتی پس از بازداشت این شهروند، منزل پدری وی را مورد تفتیش قرار داده و گوشی‌های تلفن همراه و برخی مدارک شناسایی او را ضبط و با خود برده اند.

جمعه ۲۴ بهمن ۹۹:

داود رضوی، عطا باباخانی و علی قربانیان، از اعضای سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، طی ابلاغیه‌ای به پلیس امنیت تهران احضار شدند. در این احضاریه از این شهروندان خواسته شده که روز شنبه ۲۵ بهمن، جهت رسیدگی به اتهامات مطروحه در پلیس امنیت حاضر شوند.

عفو بین‌الملل طی فراخوانی خواستار اقدام فوری در خصوص وضعیت زینب جلالیان، زندانی سیاسی تبعیدی در زندان یزد شد.

پنج شنبه ۲۳ بهمن ۹۹:

– مامورهای امنیتی علیرضا نوری شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران را در منزلش بازداشت و جهت تحمل حکم دو سال حبس به زندان مرکزی همدان منتقل کردند. کانون نویسندگان ایران در بیانیه خود به تهدید و پرونده سازی بر پایه‌ی اتهامات واهی و نهایتاً صدور احکام زندان طویل‌المدت برای شاعران و نویسندگان، از جمله اعضای کانون نویسندگان، رضا خندان(مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن، گیتی پورفاضل نیز اشاره کرد و خواستار آزادی بدون قید و شرط آنان شده است.

* این گزارش توسط مادران پارک لاله ایران تهیه شده و منبع اغلب اخبار، سایت هرانا؛ خبرگزاری فعالان حقوق بشر در ایران است.*

۴ اسفند ۱۳۹۹

Systematic human rights abuses, in and out of prisons, as well as lack of freedom and injustice still run rampant!

۴۲ years ago, Rohullah Khomeini along with his criminal co-conspirators took power as a reactionary, undisputed government and, from the onset, brutally suppressed the people of Iran through arrests, torture, and execution of opposition groups and political activists. These methods of suppression and rule continue to this day. They justify their actions by claiming that they do according to decree from supreme leader. Until now, they have operated under the guise of being a republic and holding elections. They have forced people to accept their rule through deception of the most of oppressed layers, deprivation of society at large, as well as violent suppression. Until now all the power factions have participated in and benefited from this unjust, discriminatory, and corrupted structure.

Khomeini first ordered the execution of those he viewed as opposition on the roof of Refah school. He subsequently selected Khalkhali as a Sharia judge, sending him to Kurdistan, Turkman-Sahra and Khuzestan to suppress and kill political activists. Then followed brutal mass arrests in cities across Iran. Universities were closed in the name of the “cultural revolution;” dissident students and professors were purged through expulsions and killings. Imprisoned political prisoners were summarily executed throughout the 80s, culminating in the mass executions of some four thousand political prisoners in the summer of 1988. This prolonged period of brutality demoralized and crippled society’s will to fightback and brought civil society to a standstill. But this standstill did not last for long, with political and civil activists once again raising issues and concerns about all sorts of problems plaguing society. In January of 2018 and October of 2019, the Iranian people demonstrated against all factions in power – from the reformists to the hardliners – and announced loudly and clearly that hey did not want this government anymore.

After Khomeini, Ali Khamenei, and Ali-Akbar Hashemi Rafsanjani along with their accomplices continued this unjust method of governing through the decrees of the supreme leader. Their authoritarianism and shamelessness are so blatant that Khamenei, in 21 century, dares to issue a decree to deny people access healthcare. in 42 years, not a single day has gone by without the suppression, arrest, torture, and execution of dissidents.

Ibrahim Raeisi is the head of Iran’s judiciary and was one of the three main members of 1988 prison massacre’s “Death committee.” He had a critical roll in carrying out the decree from Rohullah Khomeini and stands as one of the main accused for this crime against humanity as per international. He has said in the supreme judicial council that “we are ready to open the doors of our prisons to anyone that wants to visit and inspect them, on the condition that we be allowed to visit and inspect any prisons in their countries as well.” He claims that during the Corona pandemic, the Islamic republic of Iran cares more about its prisoner’s well-being than any other country in the world. His proof: claiming that “more than 120,000 prisoners have been given leave of absence during pandemic”.

We claim that, even if this criminal (who has had a central role in all the regime’s crimes over the last 42 years) is telling the truth, which is impossible, the number he mentions indicates that systematic human rights abuse in Iran is rampant and that the number of political and non-political prisoners are much higher. This is a tragedy.

A simple glance at the human rights reports from the past week, month, or year in Iran, clearly show the depth of the brutal suppression taking place in Iran. Some of these reports from the past twelve days are attached to the end of this letter.

Today, when people are economically, politically, sociologically, and even culturally overwhelmed and systematic human rights abuse in Iran still runs rampant, Ibrahim Raeisi talks shamelessly about “Islamic Kindness,” which functions as a cover for the brutality of these criminals.  This “Islamic Kindness” is about 42 years of the most violent suppression of opposition groups and protesters through every means of humiliation, discrimination, deprivation, and injustice imaginable: stoning, qesas, throwing acid , honor killings, compulsory hijab, self- flagellation, slaughter, torture, lashings, executions, assassinations, firing on protesters in the streets, shooting down civilian airliners, arbitrary detention, forced confessions, censorship, dismissals, blackballing, unjust and secret courts, poverty, corruption, and massive class disparities. This “Islamic kindness” has done nothing but crush the people of Iran and enrich this gang of criminals and thugs.

The current situation of Behnam Mahjobi and two prisoners, Ms. Zeinab Jalalian and Mr. Saeid Masouri clearly illustrates the shamelessness, deception, and cruelty of these government officials. The three suffered the most severe tortures and two of them have been sentenced to life in prison. They have spent 13 and 20 years respectively without a single day of leave.

Behnam Mahjobi, born 1987 is a protester from Daravish Gonabadi. Three years ago, he was violently arrested after a gathering of this group but was soon released on collateral bail. An unjust court sentenced him to two years in prison; he was once again arrested and imprisoned in June of 2020. In September of 2020, Behnam was relocated to a psychiatric hospital in Amin Abad for panic attacks. on the night of February 13, 2021, he became sick and was taken to the infirmary. With no doctors present, he was given extra medication and fell into a coma. He was then taken to hospital where his family found out that he could no longer breathe without a machine. News of his death spread through social media, but a representative reported him to be alive although just barely showing signs of life. The mother, spouse, and sister of Behnam were outside of the hospital, suffering and pleading every day to know the fate of their beloved. This situation has gained the attention and support of vocal Mothers and families, human rights activists, and former political prisoners. In a recorded audio message from Amin Abad, Behnam said that “they tied me to bed like a cross. They injected me and gave me pills. They urinated on me and did other things that I am too ashamed to mention. They told me that I must take a bath, but they stripped us and ridiculed us. I saw the fall of humanity at Amin Abad.”

Saleheh Hoseini, his wife, told Radio Farda that “his body is very swollen, and he has a fever temperature. Three or four machines are attached to him and he cannot breathe without them. When I squeezed his leg, he showed no reaction and had no sense of the touch.”

On February 21st, ۲۰۲۱ we received news that he passed away. In actuality, they killed him and his family many times over through endless torture.

To prevent people’s anger and clamor in Tehran, the authorities quickly transferred his body to Kerman by plane. They severely threatened and harassed his family in Tehran and Kerman and demanded a quiet and subdued burial. Behnam’s mother asked for an autopsy before burial to help determine the cause of his death, but the security forces threatened that any further insistence from her would result in them burying her son in an unmarked grave. This is another routine form of torture that has been carried out against the families of political prisoners for 42 years. The body of Behnam was buried today and we take some solace that his family was escorted on their journey from the hospital in Tehran to Kerman by a busload of friends and supporters of Daravish Gonabadi.

This is the “Islamic kindness” that Raeisi and his criminal companions talk about. Any noble and honest person, even far from Iran, would easily identify the fascist nature of the Islamic regime of Iran and all the criminals at its helm.

We, Mothers of Park Laleh Iran, as a voice of justice seeking movement of Iranians, strongly condemn this circle of suppression, discrimination, injustice, detention, torture, murder, annihilation, and complete lack of responsibility or accountability.

We demand:

۱-Abolition of the death penalty, assassinations, torture, shooting of prisoners, qesas, stoning, lashing.

۲- Unconditional freedom for all political prisoners and prisoners of conscience.

۳-Trial and punishment in just, open, and public courts for all those who gave and carried out the orders of all the killings that have occurred in Iran from the very beginning till the present.

Also, because we acknowledge that the main reason for these injustice and inequality is rooted in the unjust and discriminatory structure of Islamic regime of Iran and its anti freedom laws, we fight for:

۴-freedom of speech and thought.

۵-the right to assemble, strike, and organize.

۶-Abolition of all discrimination.

۷-Separation between religion from state

We, the undersigned, demand that Mr. Javaid Rehman, UN Special Rapporteur on the situation of human rights in the Islamic Republic of Iran, visits the country so that he may study the systematic violation of human rights inside and outside of its prisons. We hope that his report will shine a light on Iran’s human rights situation for the Iranian people and the international community at large.

Mothers of Park Laleh Iran

www.mpliran.net

We, the undersigned, with deepest sorrow extend our heartfelt condolences to the bereaved families of Mahjobi and Hoseini and declare our accompaniment with demands in this statement.

This statement have supported by the flowing 24 organizations:

۱- Association of Iranian Refugees in Berlin-Germany e.V. (کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین):www.iprberlin.com

۲- Center to Defend Human Rights in Kurdistan ( کانون مدافعان حقوق بشر کردستان)

۳- Committee in Defense of Human Rights in Iran-Chicago (کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – شیکاگو)

۴- Committee in Defense of Political and Civil prisoners (کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی)

۵- Defence Committee of Human Rghts in Iran- RSI- Germany (کمیته دفاع از حقوق بشر در ایران – هجا)

۶- Defenders of Mothers of Parke Laleh- Fresno (حامیان مادران پارک لاله – فرزنو)

۷- Defenders of Mothers of Parke Laleh-Dortmund (-حامیان مادران پارک لاله دورتموند)

۸- Defenders of Mothers of Parke Laleh-Hamburg (حامیان مادران پارک لاله- هامبورگ)

۹- Defense committee of political prisoners in Iran – Berlin (کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین)

۱۰- Euro press Federation (فدراسیون اروپرس)

۱۱- Forum of the Iranian Democrats and Socialists in Hanover (کنشگران دموکرات و سوسیالیست هانوفر)

۱۲- Fresno Network for National Solidarity In Iran-California (شبکه همبستگی ملی فرزنو – کالیفرنیا)

۱۳- Independent Committee Against the suppression of Iranian Citizens-Paris ( کمیته مستقل ضد سرکوب شهروندان ایرانی – پاریس)

۱۴- Iranian and German Theatre Association-Koln ( انجمن تئاتر ایران و آلمان ـ کلن )

۱۵- Iranian Republican Association- Germany and Netherlands (انجمن جمهوری خواهان آلمان و هلند)

۱۶- Iranian Republican Association-Paris (انجمن جمهوریخواهان ایران – پاریس)

۱۷- Iranian Women’s Association-Montreall (انجمن زنان ایرانى- مونترال

۱۸- Ismail Khoei Foundation (بنیاد اسماعیل خویی)

۱۹- Mothers for Peace-Montreal (مادران صلح مونترال)

۲۰- Society for «All Human Rights for Everyone in Iran» (نهاد «همه حقوق بشر، برای همه، در ایران»)

۲۱- Solidarity Commitee for Human Rights in Iran- Norway ( کمیته همبستگی برای حقوق بشر در ایران – نروژ)

۲۲- Solidarity for Human Rights in Iran-Calgary (همبستگی برای حقوق بشر در ایران – کلگری)

۲۳- The republican solidarity of Iran- Montral ( همبستگی جمهوری خواهان ایران (هجا) – مونترال)

۲۴- The Society of Human Rights and Democracy for Iran-Hamburg (انجمن حقوق بشر و دموکراسی برای ایران – هامبورگ)

۲۰۲۱ February 22

Copied to:

            – Mr. Javaid Rehman, Special Rapporteur on the situation of human       rights in the Islamic Republic of Iran

            – Ms. Michelle Bachelet Jeria, High Commissioner for Human Rights at             the United Nations

            – Ms. Agnes Callamard, Secretary General of Amnesty        International

A report on some cases of human rights violations in Iran from 11 to 22 February 2021: http://www.mpliran.net/2021/02/blog-post_24.html

https://akhbar-rooz.com/?p=104946 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x