
گسترش و ادامه مبارزه برای افزایش مزد سال ۱۴۰۰ ضرورت پافشاری بر خواست فوری و مبرمی است که حق حیات کارگران، بازنشستگان، معلمان، پرستاران و همه زحمتکشان شاغل و بیکار به آن وابسته است. ما در هر فرصتی در طول سال نارضایتی عمیق خود را از حداقل مزد مصوب اعلام کرده و میکنیم.
دهها سال است که شورای عالی کار به عنوان مرجع رسمی تعیین حداقل دستمزد، در آخرین روزهای پایانی هرسال، حداقل مزدی را تصویب میکند که معنای دیگری جز ارائه شاخص واقعیِ فقر و خالیتر شدن سفرهی خانوارهای کارگری ندارد.
از نظر ما شورای عالی کار بنا به ساختار نابرابر و غیر دموکراتیک آن و به عنوان نهاد دست ساز دولتی، مرجع ظالمانهای برای محاسبه و تعیین مزد حداقل طبقۀ کارگر ایران است.
در آستانه تعیین مزد سال ۱۴۰۰ ما کارگران شاغل و امضا کنندگان بیانیه مشترک مورخ ۲۶ بهمن ماه ۱۳٩٩ بار دیگر اعلام میکنیم: به علت تورم افسار گسیخته حاکم و عقب ماندگی مزمن چند ده ساله مزدها و افزایش شکاف بین مزد و هزینه زندگی، حداقل مزد در سال آینده نمی تواند از ۱۲ میلیون و پانصد هزار تومان در ماه کمتر باشد.
ما به کالایی شدن بهداشت و درمان و آموزش که در نتیجهی خصوصیسازی آموزش و بهداشت، که موجبات افزایش ناامنی شغلی، تشدید بهرهکشی و مزد ظالمانه را نیز برای پرستاران و معلمان به ارمغان آورده است، معترضیم. ما اعلام میکنیم که به تهاجم مستمر به سطح معیشت و حق زندگی مان، به برقراری به رژیم گرسنگی تحمیلی ناشی از سرکوب مزدها وتعمیق آن با توجه به رشد تورم فزاینده در طول سال و کاهش هرچه بیشتر قدرت خرید کارگران که به معادله نان در ازای جان برای زحمتکشان میانجامد اعتراض داریم.
ما براین باوریم که با اتحاد و همبستگی طبقاتی و اعمال اراده جمعی خود از راه ایجاد و گسترش سازمانهای مستقل کارگری میتوانیم برنظام ظالمانه مزدی پایان دهیم. همانگونه که کارفرمایان و دولت سرمایه داری جز به منافع خود در تعیین دستمزدها نمیاندیشند، کارگران نیز باید به نیروی همبسته و ارادهی سازمان یافته و تنها قدرت طبقاتی خود متکی باشند!
ما از همه کارگران، بازنشستگان و همه نیروهای مدافع طبقه کارگر و همه زحمتکشان دعوت می کنیم:
۱- به خواستهای بحق خود، از جمله مزد حداقل سال آینده، به صورت جمعی و متشکل، پیگیرانه پافشاری کنند.
۲- با ایجادتشکلهای کارگری و انتخاب نمایندگان واقعی به مذاکرات یکجانبه دولتی در چارچوب سازوکار شورای عالی کار و کمیته مزد ذیل آن پایان دهند.
۳- هرگونه شیوه تعیین مزد از جمله مزد منطقهای ، توافقی و یا هر ترفند سرکوب مزدی دیگر از اساس باطل و ضد کارگری است و انزجار خود را از این شیوههای سرکوب مزدی اعلام دارند.
۴- برای مزد مساوی برای کار مساوی، برای الغای هرگونه تبعیض و دیرکرد در پرداخت مزد و برچیدن شرکتهای پیمانی تامین نیروی انسانی و انواع قراردادهای ظالمانه و تبعیض آمیزی که امکان بیشتر سرکوب مزدی را فراهم میسازد متحدانه مبارزه کنند.
۵- تامین حداقل معیشت مناسب برای بیکاران و افراد جویای کار و اشتغالزایی از وظایف دولتهاست. برای کسب این حقوق انسانی مبارزه کنند.
۶- به اعتراض و مقاومت جمعی در مقابل سرکوبها و حق کشیها و تعقیب و آزار کارگران و فعالان کارگری، دانشجویان و بازنشستگان و برای توقف کامل تعقیبهای قضائی و تهدیدها و تضییقات مختلف علیه این فعالان که هدفی جز تلاش برای بهبود سطح زندگی کارگران و زحمتکشان ندارند، ادامه دهند.
۷- برای پایان دادن به خصوصیسازیها که به زیان همگانی مردم است و نتیجهای جز از بین رفتن منابع عمومی و فسادپروری و اختلاس ببار نیاورده است، اعتراض کنند.
۸-حق اعتراض از راه اعتصاب، تجمع، راهپیمایی و حق ایجاد تشکلهای مستقل جزء حقوق مسلم همه نیروهای اجتماعی بویژه کارگران است. دستیابی به خواست افزایش مزد و مطالبات فوری و دراز مدت، در گروی برخورداری از همین حقوق است، از این حقوق برای بهبود شرایط کار و زندگی خویش استفاده کنند.
۱۷ اسفند ۱۳۹۹
۱- سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
۲- سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفتتپه
۳- کانون صنفی معلمان اسلامشهر
۴- گروه اتحاد بازنشستگان
۵- کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری
۶- اتحاد بازنشستگان
۷- شورای بازنشستگان ایران
۸- اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
۹- کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
۱۰- گرون کانون گفتگوی بازنشستگان تامین اجتماعی
خبرها، گزارش ها و ویدئوهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند
طبقه کارگر نیازمند خانه تکانی عمیقی است – روبیدن “طویله اوژیاس” و روحیه پاسیفیستی و رفرمیستی است که به نام «چپ» بر جنبش طبقاتی طبقه کارگر حاکم شده است، مانند بختک خون این طبقه را می ممکد! میباشد!
طبقه کارگر و کلیه زحمتکشان و مزد بگیرانی که خود را مجبور دیده و می بینند که نیروی کار شان چه جسمی و چه فکری بفروشند تا زندگی شان تأمین شود، زمانی که بر این نکات وقف و آگاهی یابند که ۱- طبقه حاکمه طبقه سرمایه دار است که خود “سرمایه شخصیت یافته است.” و سرمایه نیز فقط در جائی به فعالیت می پردازد که سود هر چه افزون تر آن تأمین شود و دولت نیز، وسیله ایست که دستمزد و حقوق کارگران و زحمتکشان در آن حدی نگه دارد که سود سرمایه – سود مورد دلخواه طبقه سرمایه دار تأمین گردد و بنا براین، باید همواره بر طبقه کارگر فشار وارد کند تا سود هر دم فزون تر سرمایه تأمین گردد، و اینکه بنا بریان، فقط با زور سازمان یافتۀ مسلح مادی می توان با زور سازمان یافتۀ مسلح مادی روبر گردید، ۲- پس نباید نسبت به دولت ها هیچ گونه توهمی داشته باشد و فکر نماید که چون در قوانین آمده است و چون خود دولتیان و سیاستمداران دزد و فاسد می گویند : “۵- تامین حداقل معیشت مناسب برای بیکاران و افراد جویای کار و اشتغالزایی از وظایف دولتهاست. برای کسب این حقوق انسانی مبارزه کنند.” ، در واقعیت و حقیقتا دولت ها این وظیفه را بر عهده دارند. و ۳- ولی می توان با تکیه با زور سازمان یافته طبقه کارگر که تولید مادی و معنوی جامعه بشری بر اساس کار او و طبیعت است، “کارگر پدر کالا و طبیعت مادر کالاست”، طبقه مفت خور سرمایه دار، دولتیان و سیاستمداران، دجالان مذهبی گردن کلفت شده و از تولیدات کارگران ، هیچ دخلی در تولید ندارند، به همه چیز دست یافت. ۴- برای رسیدن به این هدف که به سادگی بدست نمی آید، زیرا که طبقه سرمایه دار از دولتی برخوردار است که همه عوامل و نیروی سرکوب گر، چنان مسلحی را در اختیار که تاریخ جوامع طبقاتی قبل از سرمایه داری ، اندیشه آن را نمی توانست داشته باشد، باید الف – طبقه کارگر دارای ارگانها و تشکلات مخفی و نیمه مخفی و گاها غیر مخفی و بویژه حزب مخفی، حزبی که نیرویش را اساسا از کارگران می گیرد، رهبری و سکان آن در دست کارگران و فرزندان روشنفکر کارگران هست، شوند و خود را برای یک جنگ همه جانبه طبقاتی آماده نماید. در طول این جنگ است که طبقه سرمایه دار و دولت اش خودشان را مجبور می بینند که برای کند کردن و یا انحراف مبارزه طبقاتی که قصد برانداختن و نابود کردن آنها را دارد و آن را در نظر بوسیله اعلام مانیفست و برنامه ای روشن اعلام کرده است و در پراکتیک دارد می رود که آن را عملی نماید، به خواست های روزمره طبقه کارگر که متشکل از زن و مرد، کارگر تولیدی ، معادن، ترانسپورت، خدماتی، برق و آب، آموزشی و پرستاری است، تن دهد و اگر نه، دولت در جامعه طبقاتی فقط در مقابل طبقه ی حاکم ، طبقه صاحب وسائل تولیدی و خداماتی، مسئول است و نه در مقابل طبقه محکوم که سود طبقه حاکم از هر چه فقیرتر شدنش تأمین میشود. ب- باید برای هرگونه رفرمی هم در جامعه کنونی، متکی بر مبارزه ی طبقاتی به قصد درهم شکستن، نابود کردن، خُرد کردن دولت کنونی را دارد شد و نه بر مبارزه ی رفرمیستی و اصلاح طلبانه و دولت را مسئول تأمین زندگی کارگران دیدن! ج – بیش ازیک قرن است که روحیه اصلاح طلبانه، رفرمیستی، سازشکارانه و صلح خواهانه بین سرمایه داران و کارگران بر جنبش طبقه کارگر حاکم بوده است و عاقبت همین است که امروزه می بینیم. باید این خروارها خاک رفرمیست ها، اپورتونیست ها، خائنان به منافع طبقاتی – تاریخی طبقه کارگر، نوکران سرمایه داران در لباس احزاب رفرمیست سوسیال دموکرات، چپ و حتی در نام کمونیست و در عمل بورژوا و خرده بورژوا را روبید تا شعله های سوزنده آتش مبارزه ی طبقاتی که هدف خود را به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی، نابود کردن دولت کنونی، ایجاد دولت مسلح کارگران و زحمتکشان، برای نابودی جامعه طبقاتی – واژگونی نظام موجود اجتماعی قرار اده است، هویدا گردند! باید همه چیز را طبقه کارگر بخواهد، زیرا که تولید کننده همه چیز است!
داخل گیومه ها از آثار کارل مارکس هستند.
” کمونیستها عار دارند که مقاصد و نظریات خود را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام میکنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول. به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد
پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید ! “، پایان مانیفست سال ۱۸۴۸.
اما، به باورمن، امروز این شعار را باید با افزودن مخصوصا کلمه مسلح، به شکل زیر نوشت : پرولتارهای سراسر جهان متحد، متحزب، مسلح شوید!