جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

در مورد “کمپین نه به جمهوری اسلامی” – شهره قنبری

ما ٤٢ سال هست كه به جمهوري اسلامي "نه" گفتيم ، مقابلش ايستاديم ، مبارزه كرديم و بهاي سنگيني هم داديم ، خاوران شاهد اين رزم بزرگ بوده و هست. ما در اين "نه" گفتن، كنار اسماعيل بخشي ها، كنار مادران دادخواه از خاوران تا به امروز، كنار دانشجويان، زنان ان مرز و بوم...

ما ۴٢ سال هست که به جمهوری اسلامی “نه” گفتیم ، مقابلش ایستادیم ، مبارزه کردیم و بهای سنگینی هم دادیم ، خاوران شاهد این رزم بزرگ بوده و هست.

جان بدربردگان  زندان های هالوکاست اسلامی در دهه  ۶٠،  شاهدان زنده این مبارزه و “نه” گفتن به جمهوری اسلامی هستند.

هنوز هم در هر جنبشی “نه” بزرگ از جانب همان هایی است که در این ۴٢ سال برای ازادی و برابری و عدالت اجتماعی ایستاده اند.

“نه” ما در کنار انان که سپاه پاسداران را تطهیر،  تسلیت گوی جانی بزرگ خاورمیانه “قاسم سلیمانی”، و حافظ ابزار سرکوب اجتماعی است نخواهد بود.

“نه” ما در کنار کسانی که تا دیروز مجیز گوی ترامپ بودند، نخواهد بود.

در کنار بسیار فرصت طلبان و یا سلبریتی هایی که یک شبه به مردم پشت کردند و پشیمان گذشته درخشان خود! نخواهیم ایستاد. ما در کنار کسانی که یک شبه یادشان افتاده که جمهوری اسلامی هست و ۴٢ سال چشمشان را به جنایات ان بستند نخواهیم ایستاد. 

ما در این “نه” گفتن، کنار اسماعیل بخشی ها، کنار مادران دادخواه از خاوران  تا به امروز، کنار دانشجویان، زنان ان مرز و بوم، زحمتکشان و تمام انانی که ۴٢ سال تمام حقوق انسانی، معیشیت اولیه شان پایمال شده می ایستیم.

ما در کنار هفت تپه و مردم سروان خواهیم ایستاد.

ما در کنار امضا و “نه” ملیونی مردم خواهیم ایستاد.

این “همه با همی” هم حتی نیست ، این انتخاب الیت های! بی عرضه و مفاخری هست که از الان ابزار سرکوب در دست، که بعد بر سر بسیاری از شما امضا کنندگان و  همراهان این “نه” فرود خواهند  اورد. 

منتظر زندانهای این ها هم باشید .

سرنگون باد جمهوری اسلامی .

١٣ مارچ ٢٠٢١

*شهره قتبری – کنشگر سیاسی چپ، هنرمند نقاش و زندانی سیاسی سابق

https://akhbar-rooz.com/?p=107244 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حسنک
حسنک
3 سال قبل

خدمت جناب شهاب 

بخش هایی از جنبش های مطالباتی مردمی در ایران مانند کارگران هفت تپه, فولاد اهواز, کارگران هپکو,…و گرایشاتی از جنبش های دانشجویی, دانش آموزان و زنان اکنون ارزش ها, روش ها و چشم اندازهای صریح ضد سرمایه دارانه اتخاذ کرده اند. و تصویر کمابیش روشن, شفاف و واضحی از ایران پسا ج.ا. دارند.
می بایست در این مورد مشخص تر مینوشتم و جایی برای این توهم که تمامی مبارزات مردمی کنونی در ایران ضد سرمایه دارانه است باقی نمی گذاشتم.

اشکال اساسی کارزار “نه به ج.ا.” عدم شفافیت و کلی گویی های معمولی در بارهء پروژهء سیاسی اشان است.
به نظر می رسد که دولت مورد نظر رضا پهلوی و یارانش چیزی جز ادامهء سیاستهای نئولیبرالی ج.ا. نباشد, اما زیر نام سکولاریزم و “مدرنیت”!
یک محدودیت دیگر رضا پهلوی راه انداختن جریانات و “سازمانهای” مختلف است (تقریبا به صورت سالانه), که تا به حال هیچکدام از آنان هیچ موفقیتی نداشته اند؛ حزب مشروطه (که اکنون اکثریت آنان مخالفش هستند), ققنوس, فرشگرد,…و حالا این کارزار.
محدودیت اصلی طیف سلطنت طلب نفوذ گسترده ای عناصر اطلاعاتی ج.ا. در صفوفش میباشد؛ امید دانا, آرش گرگین,…  

هیچکدام از ما نه انحصاری بر حقیقت داریم و نه جایگاه برتری در معرفت شناسی, هر کدام از ما گوشه هایی از واقعیت ها و حقایق ایران و جهان را می دانیم و بیان می کنیم.
در بهترین حالت, نتیجهء نهایی که از گفت و گوی جمعی ما (جمعی در سطح جامعه ای ایران و کلان) حاصل می شود, واقعی تر و حقیقتر از برداشت های شخصی هر کدام از ما خواهد بود.

با احترام        

Hadi Shahab
Hadi Shahab
3 سال قبل

جناب حسنک,

متاسفانه شما نظر من را نخواندید . اگر میخوندید میدید که نو شتم:
“اگر مردم به گفته های او توجهی نمیکنند که ما نیز خیالمان نباید ناراحت شویم بگذار هر چه دل تنگش میخواهد بگوید”

شما در نوشته تان متذکر شدید که مردم اصلا از جمهوری اسلامی گذشته اند و الان دارند علیه نظام سرمایه دا ری مبارزه میکنند.من فکر میکنم که شما مبارزات صنفی و صرفا صنفی مردم را با مبارزه سیاسی انهم از نو ع عا لیش یعنی طبقاتی برای سر نگونی حکومت اسلامی سر مایه دا ری اشتناهی گرفته اید. اما پافشاری ما بر سر نظراتمان در این زمینه مرا به یاد یک  ضرب و المثل آلمانی میاندازد که میگوید : “شما کسی را که در خواب است میتوانید بیدار کنید اما شما نمیتوانید کسی را که خودش را به خواب زده بیدار کنید.”

این مثل بالا در مورد یکی از ما دو تا صادق است.          

شما در آخر از من سوال کردید:
“با در نظر گرفتن تمامی این واقعیت ها و حقایق آیا شما نیز فکر نمی کنید که دوران شاهزاده بازی و با چند صد تا امضا فیل هوا کردن خیلی وقت است که گذشته است؟ ”
من فکر میکنم که من جواب سول شما را در با لا دادم. اما فکر میکنم که شما میبایست این سوال را از خانم شهره قنبری نویسنده این مقاله مینوشتید. زیرا ایشان در مورد کمپین نه به جمهوری اسلامی مطلب نوشته اند و بدینوسیله دوران شاهزاده بازی را مهم میکنند.
من در زندگی یاد گرفته ام که نظر یک نفر را مهم بدانم. به همین جهت نظر و یا چند صد امضا و فیل هوا کردن نمیتواند برایم مهم نباشد .  مهم بودن نظر و نظرات دلیل درست بودن آنها نیست با سر کوفت زدن و کم جلوه دادن سایر جریانات سیاسی ناشی از خود گول زنی من نوعی است.

 من صرفا از جهت احترام به سوال مشخص شما از من جواب دادم و هدفم صرفا موضع گیری یا کوبیدن نظر شما نبوده و نیست. 
با تشکر از توجه شما 

حسنک
حسنک
3 سال قبل

جناب هادی شهاب   
دلیل وجودی جنبشهای اجتماعی در ایران (جنبش های زنان, کارگران, جوانان, دانشجویان, دانش آموزان, اقلیتهای ملی و مذهبی, کنشگران محیط زیست, دگر باشان,….) آزادیخواهی و برابری طلبی است.
رضا پهلوی و کل طیف سلطنت باختگان نیز در مقابل این جنبشها نه تنها هیچ رقمی نیستند, بلکه هیچ رابطه و پیوندی با آنان نداشته و بین آنها از هیچ اعتباری برخوردار نیستد.
اگر مبدا و اساس حرکت سیاسی, تشکیلاتی ما این جنبش های اجتماعی معاصر در ایران باشد, آنگاه خواهیم دید که راهبردی به وجود آوردن یک ائتلاف گسترده ای سراسریِ ضد رژیم در ایران نه به شیوهء امضا جمع آوری کردن از جوانان ۵۰ سال پیش در خارج از کشور, بلکه در ارتباط بودن با تک تک این جنبشها و کنشگران و فعالان آنها در داخل و برآورده کردن نیازها و احتیاجات آنها و معرفی کردن آنان در سطح جهانی و برقراری همبستگی بین المللی بین جنبشهای اجتماعی مترقی در ایران و جهان است.
مردم ایران و جنبش های اعتراضی آنان خیلی وقت است که از مرحلهء صرفا سرنگونی کردن ج.ا. فراتر رفته اند و خواستها و مطالبات مشخص و ضد سرمایه داری بسیاری دارند.
اینکه یک شاهزادهء شصت ساله (که ۴۲ سال از عمرش در آمریکا بوده) تازه دوزاری اش افتاده که سلطنت خوب نیست و جمهوری خوب است, شاید برای خود او یک دست آورد و تحولی حساب شود, اما مردم ایران خیلی وقت پیش به این جمعبندی رسیده بودند.
اکنون در آمریکای شمالی و اروپا نیز نظامهای جمهوری برقرار است, اما تمامی این کشورها کماکان درگیر بحران های سرمایه داری و پی آمدهای ناشی از آن می باشند. 
جمهوری مردم ایران در دوران پسا جمهوری اسلامی باید بتواند برای مقابله با بحران های متعدد سرمایه داری برنامه هایی دقیق, عملی و پایدار داشته باشد.
صرف مخالفت با ج.ا. و خواهان سرنگونی آن بودن, فقط و فقط یک مقدمهء ناکامل و ناکافی است.
علاوه بر اینکه طیف سلطنت باختگان همواره ادعای “براندازی” و خواهان به اصطلاح “رژیم چنج” بوده اند و هیچ اشکالی در همکاری با بسیج و سپاه برای راه انداختن یک کودتای نظامی ندارند.
توجه کنید به نخ دادن و سیم بوکسوات دادن های رضا پهلوی و دیگر سلطنت باختگان به بسیج و سپاه.

با در نظر گرفتن تمامی این واقعیت ها و حقایق آیا شما نیز فکر نمی کنید که دوران شاهزاده بازی و با چند صد تا امضا فیل هوا کردن خیلی وقت است که گذشته است؟  

      
  

Hadi Shahab
Hadi Shahab
3 سال قبل

دوستان لطف کنند و حتما دو ویدیوی جدید رضا پهلوی را در یوتوب نگاه کنند و بعد در مورد محتوای ان کلاه خود را قاضی کنند.

https://www.youtube.com/watch?v=Qc9A3fDtdBg

https://www.youtube.com/watch?v=_KTd0pUwDC4

آیا مطالبی را که او مطرح میکند از سوی مردم به جان آمده از دست این نظام اسلامی با استقبال مواجه نمیشود؟

او به صراحت میگوید که او خوستار تغییر سیستم است و خودش میگوید که اگر یک نظام پادشاهی مانند پدرش سر کار بیاید نتیجه دیگری جز سر نگونی نخواهد دا شت. به همین جهت او خود طرفدارحکومت جمهوری است.

اگر مردم به گفته های او توجهی نمیکنند که ما نیز خیالمان نباید ناراحت شویم بگذار هر چه دل تنگش میخواهد بگوید. اما اگر او دارد حرف دل مردم را میزند براستی ما چرا نمیتوانیم همین کار را بکنیم؟

البته میتوانیم بگوییم که او کلک میزند و چاخان میگوید و هدفش نظام پادشاهی بمانند نظام پدرش است. اگر فرض را بر این بگیرم که دیگر بحث در باره او و نظراتش بیهوده است.

متاسفانه دلیل وجودی ما شده مقابله با رضا پهلوی. ایکاش مقداری از این استعداد را جلوی آدم خواران حکومت اسلامی به خارج میدادیم. آنوقت دو تا راه کارگر , چند تا اقلیت و حزب کمونیست کارگری و چندین فدایی نداشتیم.

براستی چرا جریانات چپ نمیتوانند متحدانه یک کمپین علیه انتخابات دروغین حکومت اسلامی درست کنند ؟           

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

در همراهی با هم میهن گرامی, خانم شهره قنبری, باید گفت:

در این “نه” گفتن, هرگاه در کنار اکثریت عظیم زحمتکشان (بخوان کارگران, مزد- و حقوق-بگیران) نباشیم, از صداقت بری هستیم!
در این “نه” گفتن, اگر برعلیه استیلای مذهب بر زندگی اجتماعی و در برابر بهره کشی زیر هر نام و نظام نباشیم, فریبکار خواهیم بود!
در این “نه” گفتن, چنانچه مدافع سر سخت برابری همه-سویه ی زنان با مردان و پشتیبانِ برابر-حقوقی ملیت ها و اقلیت ها نباشیم, انسان نیستیم! 
در این “نه” گفتن, اگر استقلال, آزادی و عدالت اجتماعی زیرسازِ تلاشها, گفتار و کردار ما نباشد, از زمره ی خود فروشان, مردم فروشان و میهن فروشانیم!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x