پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

نامه به خانم منصوره بهکیش – مهدی سامع

خانم منصوره بهکیش، سلام و احترام

نوروز را به شما شادباش می گویم.

در مورد مقاله منتشره از سوی شما توضیح چند نکته را ضروری می دانم.

در تهران آخرین باری که زنده یاد رفیق کاظم را دیدم در جلسات کمیته مرکزی پس از کنگره بود. بعد راهی کردستان شدم و خبر شهادت رفقا را در آخرین روز سال ۱۳۶۰ از رادیو شنیدم. از رویدادهای بعد از جلسه کمیته مرکزی تا ضربه به رفقا در اسفند سال ۱۳۶۰ هیچ اطلاعی ندارم. در نوشته شما برخی اطلاعات بدون منبع مطرح شده که از آن اطلاع ندارم، اما:

۱- بسیار بسیار بعید می دانم که رفیق کاظم بدون اسلحه سرقرار رفته باشد و یا به طور کلی بدون سلاح تردد کرده باشد. زنده یاد کاظم حتی در جلسات کمیته مرکزی نیز اسلحه را از خود دور نمی کرد. نحوه شهادت این رفیق (درگیری مسلحانه) این را نشان می دهد. این نکته را هم تاکید کنم که هرگز شاهد و ناظر «اتهام ها و حرف های ناروا» در مورد این رفیق نبوده و نخستین بار است که چنین موضوعی را می شنوم. اختلاف های سیاسی و چالش های تشکیلاتی در تمام سازمان ها امری بدیهی بوده که جدل پیرامون آن را نمی توان با «اتهام و حرف ناروا» تعریف کرد.

۲- گرایشی که رفیق محمدرضا بهکیش (کاظم) از آن دفاع می کرد (سوسیالیسم انقلابی) و به وسیله آقای علی رضا محفوظی (الف رحیم) هدایت تئوریک می شد، نه در کنگره و نه در جلسات کمیته مرکزی از تاکتیک عقب نشینی دفاع نمی کرد. برعکس الف رحیم از تعرض همه جانبه علیه رژیم جمهوری اسلامی دفاع می کرد. بدان گونه که شما نوشته اید، شاید پس از کنگره و جلسات کمیته مرکزی، رفیق کاظم به نظر جدیدی رسیده باشد که من از آن بی اطلاع هستم. حتی پس از ضربات اسفند ۱۳۶۰ نیز الف رحیم در مقابل پیشنهاد من مبنی بر «انتقال بخش های ضربه پذیر به کردستان» از تاکتیک «تعرض در صحنه» دفاع می کرد. یادآور می شوم که پس از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ یک گرایش در سازمان وجود داشت که از عقب نشینی دفاع می کرد. این گرایش که «مستعفیون» نامیده می شد در کنگره شرکت داشتند و پیش از آغاز دستور کار این نشست، استعفا دادند و رفیق کاظم از جمله رفقایی بود که در برابر این گرایش ایستادگی کرد.

۳- در مورد نحوه ضربه اسفند ۱۳۶۰ به سازمان هیچ ابهامی وجود ندارد و بارها پیرامون آن نوشته شده است.

در سازمان ما از سال ۱۳۴۹ تا آن اسفند خونین، موارد بسیاری بوده که رفقا برخی ملاحظات امنیتی، منجمله حضور در قرارهای مشکوک و یا نرفتن به پایگاه ها و یا خانه هایی که یکی از ساکنان آن دستگیر شده را رعایت نکرده اند. شهادت رفقا امیرپرویز پویان، اسکندر صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری در خرداد سال ۱۳۵۰ نمونه بارز و روشنی از توجه نکردن به ضوابط امنیتی است.

اما در مورد واقعیت بحران در درون سازمان، در شهریور سال ۱۳۶۲ سه مقاله به صورت چاپی با عنوان های «بحران در جنبش کمونیستی ایران، راه حل برون رفت از آن و نقش ما»، «چه کسی بر سر دو راهی قرار گرفته است» و «برای ثبت در تاریخ» منتشر نموده ام. در این مجموعه به مواردی که به طور مشخص به من انتقاد وارد است پرداخته ام. همچنین در بخش اول کتاب «تداوم» (منتشر شده در خرداد ۱۳۷۶) و در شماره ۱۰۰ مجله آرش نیز به طور خلاصه به تحولات درون سازمان چریک های فدایی خلق ایران پرداخته ام.

تلاش هایتان را در جنبش دادخواهی را ارج می گذارم و برایتان بهترین ها را آرزو می کنم.

با احترام

مهدی سامع

دوشنبه ۲ فروردین ۱۴۰۰ 

https://akhbar-rooz.com/?p=107880 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x