جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

در اوجی از جنون! – اسماعیل خویی

هر چند همچنان او در اوجی از جنون است،

چل سالِ او سر آمد:خودکامه سرنگون است!

مرگ آشنای پیری ،کوشد به شیرگیری:

جنگی،نه از دلیری،بل،گفتم،از جنون است!

آن خیلِ جان نثار و«آتش به اختیار»ش،

یعنی بسیجِ هارش،قربانی ی فسون است!

افسونِ کرّ و فرّش ،وافیونِ زور و زرّش

غافل کند کامام اش را آز رهنمون است!

مستی ش پرّد از سر،ای کاش،تا بداند

با خواهر و برادر دشمن چرا،چه گونه است!

این کرّ و فر نمانَد،دردا که او نداند

کآن را که افتد از اوج آسیب ها فزون است!

دینِ قتال دین نیست:دین خواستارِ کین نیست:

معنا گشای این رای نصّ «یقاتلون» است!

از آنچه در گذشته ست اکنون تباه گشته ست:

امّا یقین بدانید فردا از آن مصون است.

هر باوری که دارید،باید به پرسش آرید،

بر پایه ی دوپرسش:وآن هم«چرا؟ وچون؟» است.

از پیشرفتِ تاریخ مانند پس،به ناچار:

از بسترِ زمان چون احکامِ دین برون است.

او را برون مجویید از مرزها:که بر ماست

بس قرن ها که دشمن تازَنده از درون است!

کین توزشیخِ دین ورز ننیوشد ایچ اندرز:

شایانِ رهبری نیست آن را که ذات دون است!

آدمکُشی لییم است،خود زرد روی بیم است:

کز دست اش آنچه ریزد،بیند که،وای،خون است!

هرچند،چون سگی هار،شرزه ست و مردُم آزار،

چون بنگری ش در کار،بیچاره ای زبون است!

این نظمِ نابهنگام مدفون شود سرانجام:

امّا مگو که میرد،کاو مُرده ی قرون است!

بشنو صدای مردُم،بانگِ رسای مردُم،

از تُندران رساتر:ـ «خودکامه سرنگون است!»

دهم آذرماه ۱۳۹۸،

بیدرکجای لندن

https://akhbar-rooz.com/?p=109821 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x