پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پیامدهای مذاکره با چاشنی غنی سازی – سامناک آقایی

ایران قصد دارد بوسیله خروج یک جانبه امریکا از برجام و انفجار نطنز تا جایی که می تواند از چهار به علاوه یک امتیاز بگیرد و دستکم 1500 مورد از تحریم های دوره ترامپ را لغو بکند و در متن و بطن مذاکرات از موضع قدرت حرف بزند و برجام را احیا بکند. اما چهار به علاوه یک در...

ایران قصد دارد بوسیله خروج یک جانبه امریکا از برجام و انفجار نطنز تا جایی که می تواند از چهار به علاوه یک امتیاز بگیرد و دستکم ۱۵۰۰ مورد از تحریم های دوره ترامپ را لغو بکند  و در متن و بطن مذاکرات از موضع قدرت حرف بزند و برجام را احیا بکند. اما چهار به علاوه یک در تلاش است تا ایران را به شیوه ای ملایم مهار بکند تا به برجامی دست پیدا بکنند که در آن برنامه موشکی ایران هم در آن گنجانده شود و این نکته ای ست که دمکرات های امریکا پس از به قدرت رسیدن بایدن چندین بار به آن اشاره کرده اند

از اواخر دولت دوم محمد خاتمی رییس جمهور اصلاحات که پرونده هسته ای ایران مناقشه برانگیز و مشکوک خوانده شد، امریکا، بریتانیا، فرانسه و حتی آلمان و ایتالیا پرونده ایران را به محافل بین المللی در غرب کشاندند و بحث پیرامون تحریم و مجازات ایران در آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل به طور رسمی آغاز شد و پر واضح است که تمام تلاش های انجام شده با مدیریت نامحسوس اسرائیل بوده است.

اسرائیل متوقف کردن برنامه هسته ای ایران را بی چون و چرای در دستور کار خود قرار داده و همواره حق مذاکره و چانه زنی در سطح منطقه و جهان را برای خود محفوظ داشته و  تا به امروز به بهترین شکل ممکن از آن استفاده کرده است و در بیست سال اخیر نه تنها اجازه نداده که ایران حداقل به بخشی  از جاه طلبی های هسته ای خود برسد، بلکه صدها میلیارد دلار هم به ایران خسارت وارده کرده؛ هم با مواضع سیاسی  در محافل بین المللی و هم با اقدامات امنیتی و نظامی خود در داخل و خارج از خاک ایران.

اما آنچه ایران در قبال اسرائیل، بر سر  برنامه هسته ای خود انجام داده است مواضعی تند و رادیکال، دروغ و بزرگ نمایی و صرف هزینه های نجومی برای نیروگاه های هسته ای بوده که اگر چه توانسته است سانترفیوژهای بیشتری راه اندازی بکند اما تا امروز تنها دست آوردش اورانیم چهار و نیم درصدی بوده است. ایران در طول بیست سال گذاشته برای دست یافتن به همین اورانیم چهار و نیم درصدی هم مغلوب جنگ تبلیغی و روانی اسرائیل بوده است.

 انفجار اخیر در نطنز که دومین انفجار در سال گذشته بوده و هنوز  همه ابعاد کلی آن مشخص نیست نمونه ای بی نقص از شکست ایران  مقابل اسراییل است؛ شکستی که از یک طرف ضعف سیاسی و موضع انفعالی مقامات تهران و شخص آیت الله خامنه ای را نشان می دهد و از طرفی دیگر شکست ایران با هزینه های باورنکردنی در پیشبرد اهداف هسته ای بر اثر خلاء امنیتی و نظامی را نمایانگر می کند.

ایران با خروج ترامپ از برجام اعلام کرد که متقابلا تعهدات هسته ای خود را اجر ا نمی کند و  نه تنها چرخه غنی سازی را دوباره راه اندازی می کند بلکه اقدام به غنی سازی اورانیم بیست درصدی خواهد کرد. اقدام به غنی سازی بیست درصد قبل از این یک بار از سوی محمود احمدی نژاد در دولت نهم انجام شد که به رسوایی انجامید!

احمدی نژادی پس از شدت گرفتن تحریم ها علیه ایران توسط امریکا و اتحادیه اروپا، از سر یاس و استیصال اعلام کرد  که ایران در حال غنی سازی بیست درصدی است و تشدید و ادامه تحریم ها هیچ تاثیری در اراده دولت وی برای ادامه غنی سازی ندارد. (البته غنی سازی بیست درصدی در دوره احمدی نژاد هیچ وقت ثابت نشد.)

با این حال ادعای آقای احمدی نژاد حتی در داخل ایران هم مورد تمسخر قرار گرفت. کمیسیون انرژی مجلس داشتن اورانیم بیست درصدی را شوخی خواند، وزارت خارجه ادعای بی خبری کرد و عجیب تر اینکه دفتر  آیت الله خامنه ای سکوت کرد و به ناچار علی اکبر صالحی سکوت را شکست و گفت: البته این که آقای احمدی نژاد می گوید ما اورانیم بیست درصدی داریم درست است اما نوع اورانیمی که در اختیار داریم “نمونه آزمایشگاهی” است نه “کاربردی“!!!

حتی همین نمونه آزمایشگاهیی اورانیم بیست درصدی هم برای ایران درد سرساز شد. به طوری که در شورای امنیت سازمان ملل دو قطعنامه علیه ایران صادر شد و این اتفاق هم از سوی محافل سیاسی در داخل و خارج ایران به تمسخر گرفته شد. چرا که اغلب واکنش ها بیانگر این بود که کدام کشور در دنیا برای نمونه آزمایشگاهی اورانیم بیست درصدی تن با قطعنامه های شورای امنیت و تحریم های یکجانبه غرب می دهد.

غنی سازی اورانیم بیست درصدی از همان دوران  احمدی نژاد برای نظام جمهوری اسلامی در ایران هم با پیامدهای تحقیر آمیز سیاسی، هسته ای و اقتصادی وحشتناکی همراه بود و هم با پیامدهای منفی و آسیب پذیر امنیتی و نظامی.

در روزهای اخیر و به دنبال دومین  انفجار در نطنز دوباره داستان همان داستان دوران احمدی نژاد است اما در ابعادی وسیعتر و عمیق تر. در اختیار داشتن اورانیم غنی شده بیست درصدی غیر از آنچه که آژانس انرژی اتمی تایید کرده هرگز در نیروگاه های هسته ای ایران تایید نشده.

آن چه ایران ادعا می کند تنها حربه ای کهنه برای افزایش دادن قدرت چانه زنی است که البته لابی اسراییل این را هم خنثی کرده است. مذاکره با چاشنی اورانیم بیست درصدی تنها به معنی ادامه و حتا تشدید تحریم ها و وخیم شدن اوضاع در داخل ایران است  و بخصوص برای مردم هیچ گونه دست آوردی ندارد.

امروز همزمان با ادامه مذاکرات وین و به فاصله چند روز از انفجار نطنز که حالا مقامات آن را  نه یک انفجار بلکه جنایت می دانند مقامات ریز و درشت نظام از آغاز غنی سازی ۶۰ درصدی حرف می زنند و  روحانی می گوید اگر بخواهیم غنی سازی را حتی تا ۹۰ درصد هم بالا می بریم و این در حالی است که تنها پیشرفت مذاکرات وین توافق برای ادامه مذاکرات در “مباحث فنی” بوده است و فعلا مباحث سیاسی مذاکرات به دلیل انفجار نطنز و عدم حضور مستقیم امریکایی ها  متوقف شده است و این همان چیزی است که اسرائیل می خواست! بدون آن که اسرائیل عملا در مذاکرات وین به صورت رسمی نقشی داشته باشد.

اما چرا برای ادامه مذاکرات در بر مسائل فنی توافق شده است. ایران ادعا می کند در انفجار اخیر نطنز هزاران سانترفیوژ را از دست داده است و تلافی آن را حق خود می داند و هیات مذاکره کننده چهار به علاوه یک اقدام به غنی سازی بیست درصدی و نصب نسل جدید ساننترفیوژها را خلاف تعهدات برجام می داند و نه تنها اقدامات ایران را تائید نمی کند بلکه آن را مشکوک و غیرقابل قبول می داند.

کاملا طبیعی است آنچه که هم اکنون در تهران و وین در جریان است پیامدهای هسته ای و سیاسی  انفجار نطنز است که بدون شک سرنوشت مذاکرات آینده در وین را رقم خواهد زد اما چشم انداز روشنی در پس این مذاکرات ترسیم نمی کند.

ایران قصد دارد بوسیله خروج یک جانبه امریکا از برجام و انفجار نطنز تا جایی که می تواند از چهار به علاوه یک امتیاز بگیرد و دستکم ۱۵۰۰ مورد از تحریم های دوره ترامپ را لغو بکند  و در متن و بطن مذاکرات از موضع قدرت حرف بزند و برجام را احیا بکند. اما چهار به علاوه یک در تلاش است تا ایران را به شیوه ای ملایم مهار بکند تا به برجامی دست پیدا بکنند که در آن برنامه موشکی ایران هم در آن گنجانده شود و این نکته ای ست که دمکرات های امریکا پس از به قدرت رسیدن بایدن چندین بار به آن اشاره کرده اند.

در واقع آنچه چهار به علاوه یک می خواهد، دادن یک امتیاز اقتصادی به ایران با لغو بخشی از تحریم های دوران ترامپ است که ایران در مقابل باید برگردد به میزان غنی سازی مندرج در برجام و شفاف سازی در مورد تمام مراکز هسته ای و موشکی ایران با نظارت بی قید و شرط آژانس انرژی اتمی است. و این یعنی اوج فلاکت و شکست خفت بار نظام اسلامی از اسرائیل و از غنی سازی.

نکته مهم اما این است که ایران از ابتدا تا امروز در مذکرات هسته بازنده بزرگ غنی سازی بوده است حتا غنی سازی ۴ درصدی و حالا که صحبت از غنی سازی ۶۰ درصدی می کند چگونه می خواهد پیروز مذاکرات باشد و امتیاز بگیرد هر چند بعید به نظر می رسد که در شرایط فعلی ایران توانایی غنی سازی ۶۰ درصدی را داشته باشد.

https://akhbar-rooz.com/?p=110352 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x