سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهل و یک سال از انقلاب فرهنگی گذشت

در چهلمین و یکمین سالگرد انقلاب خونین فرهنگی، متنی در کانال تلگرامی «مینروا» منتشر شده است که سعی دارد چند پرسش در زمینه‌ی ابعاد و پشت پرده‌ی این واقعه را پاسخ دهد

در چهلمین و یکمین سالگرد انقلاب خونین فرهنگی، متنی در کانال تلگرامی «مینروا» منتشر شده است که سعی دارد چند پرسش در زمینه‌ی ابعاد و پشت پرده‌ی این واقعه را پاسخ دهد

چهار پرسش در چهل‌سالگیِ انقلاب فرهنگی – پرسش اول: میزان تلفات

انقلاب فرهنگی ایران وارد چهل سالگی‌اش می‌شود. تحقیقات بسیار اندکی دربارهٔ انقلاب فرهنگی انجام شده است و هنوز سوالات بی‌شماری دربارهٔ ابعاد مختلف این واقعه وجود دارد که پاسخ داده نشده‌اند (پرسش‌هایی وجود دارند که حتی هنوز مطرح هم نشده‌اند). در اینجا در یک نوشتارِ دنباله‌دار چهار پرسش اصلی دربارهٔ انقلاب فرهنگی ایران را مطرح می کنم و می کوشم به طور خلاصه پاسخ‌هایی که تا کنون به این پرسش‌ها داده شده است را بیاورم.

پرسش نخست، میزان تلفات: درگیری‌های مربوط به انقلاب فرهنگی چند نفر کشته و مجروح داشت؟

می‌دانیم که درگیری‌های خونبار دانشگاه‌های ایران از سخنرانی هاشمی رفسنجانی در ۲۶ فروردین ۵۹ در دانشگاه تبریز شروع شد و کم کم به همهٔ دانشگاه های کشور سرایت کرد. این درگیری‌ها از اواخر فروردین ۱۳۵۹ تا اوایل اردیبهشت همان سال در روزهای مختلف صورت گرفت. تا کنونی سندی پیدا نشده است که میزان تلفات انقلاب فرهنگی را به صورت یک‌جا در سطح کشور اعلام کند. اما روزنامه‌های رسمی چاپ همان روزها اعداد مختلفی را ذکر کرده‌اند: 

چهارصد نفر زخمی و دو کشته در شیراز، سه کشته و ۱۶۰ زخمی در دانشگاه تهران و یک کشته و ۳۵۰ زخمی در مشهد از جملهٔ این اعداد است. اما دانشگاه اهواز و دانشگاه گیلان صحنهٔ خشن‌ترین درگیری‌ها بودند که در هر کدام از آن‌ها حداقل ده نفر درون دانشگاه ها کشته شدند.

گزارش‌های مربوط به درگیری‌های دانشگاه اهواز به شدت تکان‌دهنده است و نشان از خشونت بیش از حد نیروهای انقلابی، پاسداران و دانشجویان وابسته به انجمن اسلامی دارد. در گزارشی که هفته‌نامهٔ‌ کانون نویسندگان چاپ کرده بود، در روز دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۹، در یک درگیری خونین در اطراف دانشکدهٔ علوم دانشگاه اهواز، حدود شش نفر کشته و تعداد زیادی زخمی شدند. سپس مهاجمین به بیمارستانی که مجروحین را به آنجا برده بودند هجوم برده و دانشجویان را به همراه چند پزشک بازداشت می‌کنند. فردای آن روز در سالن شهرداری اهواز که بازداشتی‌ها نگهداری می شدند، تیراندازی صورت می‌گیرد و چهار نفر کشته و هفده نفر مجروح می‌شوند که حال سه تن از آنان وخیم اعلام شده است.

 تعداد تصفیه‌ها: اعداد فوق جدای از اساتید و دانشجویان اخراجی از دانشگاه‌ها است که احتمالا خسارت‌های سنگینی مادی و روحی زیادی را بر زندگی شخصی و خانوادگی آن افراد وارد کرده است. طبق آماری که در سال ۱۳۶۴ در خبرنامهٔ دانشگاه شریف چاپ شده است، پس از انقلاب فرهنگی، حداقل یک سوم اعضای هیئت علمی از کار بیکار شدند. طبق یک آمار دیگر از وزارت آموزش عالی، پس از بازگشاییِ نسبیِ دانشگاه ها در سال ۱۳۶۳، حدود ۵۸۳۵ نفر از اساتید دانشگاه‌ها و مدرسان مراکز آموزش عالی اخراج شده بودند که به مراتب نسبت بالاتری از یک سوم است (بخشی از این افراد بعد از مدتی به سر کار بازگشتند اما حداقل سه سال قربانی انقلاب فرهنگی بوده‌اند). در این میان، خوش‌بینانه‌ترین تخمین متعلق است به دکتر عبدالکریم سروش که طبق یک آمار گفته بود فقط حدود هفتصد نفر قربانی تصفیه‌های انقلاب فرهنگی بوده‌اند.

چه کسی طراح انقلاب فرهنگی بود؟

هنوز دربارهٔ این سوال اتفاق نظری وجود ندارد که چه گروه یا کسانی طراحان و عاملان اصلی انقلاب فرهنگی بودند. ادعاها و نظریه‌های زیادی در این‌باره مطرح شده است که در زیر به برخی از آن‌ها می‌پردازم. به طور خلاصه، حزب جمهوری اسلامی، طیف راست انجمن اسلامی دانشجویان و دولتِ ابوالحسن بنی‌صدر در صدر مظنونین انقلاب فرهنگی هستند.

۱. آیا ابوالحسن بنی‌صدر پشت پردهٔ انقلاب فرهنگی بود؟

مدتی پیش از درگیری‌های انقلاب فرهنگی،‌ بنی‌صدر بحثی با عنوان «بعثت فرهنگی» را مطرح کرده بود که نوعی دعوت به دگرگونی نظام آموزش و فرهنگ بود. اما آیا می‌توان «بعثت فرهنگی» را طرح اولیهٔ «انقلاب فرهنگی» دانست؟ بنی‌صدر نقش مهمی در ماجرای انقلاب فرهنگی داشت. او با صدور چند بیانیه دربارهٔ لزوم بسته شدن دفاتر گروه‌های سیاسی در دانشگاه‌ها و راه انداختنِ یک تظاهرات نسبتاً بزرگ در دانشگاه تهران و سخنرانی در جمع هوادارانش، تا مدت‌ها خود را به عنوان مظنون اصلی انقلاب فرهنگی در میان چپ‌ها بدنام کرد.

اغلب مجلات چپ در آن زمان به انتقاد از بنی‌صدر و رویکرد او در این حادثه پرداختند، چرا که فکر می‌کردند بنی‌صدر از این فرصت استفاده کرده است تا مخالفان و منتقدانش در جبههٔ چپ را سرکوب کند. اتهام دیگر او در ماجرای انقلاب فرهنگی این است که در روز ۳۱ فروردین ۵۹، در مذاکره با برخی رهبران سازمان چریک‌های فدایی، به آن‌ها وعدهٔ مقابله با مهاجمین را داد اما دو روز بعد زیر قولش زد. خود بنی‌صدر البته همهٔ این اتهامات را رد می‌کند و معتقد است که او خود قربانی انقلاب فرهنگی بوده است.

می‌دانیم که اندکی پیش از اوج‌گیری درگیری‌ها، رییس جمهوری مخالف شدید بسته شدن دانشگاه‌ها بود. اغلب نوشته‌های او، که در روزنامهٔ انقلاب اسلامی چاپ می‌شد، در مخالفت با این موضوع بود. سوءظنِ چپ‌ها به او، اکنون کمی عجولانه به نظر می‌رسد چرا که کمتر از دو ماه بعد از انقلاب فرهنگی، «نوار آیت» لو رفت و ستاد انقلاب فرهنگی با افرادی در جبههٔ مقابل بنی‌صدر شکل گرفت و دیگر نمی‌توان گفت او در این میان نقش محوری داشته بوده است.

۲. آیا دانشجویان پیرو خط امام عامل انقلاب فرهنگی بودند؟

برخی از اصلاح‌طلبانِ کنونی که اوایل انقلاب معروف به دانشجویان پیرو خط امام بودند، مدعی شده‌اند که برخی از اعضای طیف راستِ تحکیم وحدت (نظیر احمدی‌نژاد، محصولی، هاشمی ثمره و دیگران) طراحان اصلی حمله به دفاتر دانشجویی و تعطیلی دانشگاه‌ها بوده‌اند. علی شکوری‌راد مدعی است که این گروه از دانشجویان بودند که طرحی را به شورای عمومی تحکیم برده که نام «انقلاب فرهنگی» را بر پیشانی داشت. ولی این طرح توسط سازمان مجاهدین خلق افشا می‌شود و این اتفاق مانع از شکل‌گیری انقلاب فرهنگی در زمستان ۵۸ می‌شود.

محسن میردامادی هم با ذکر خاطره‌ای از «گروه احمدی‌نژادی‌ها» تعریف می‌کند که این افراد بوده‌اند که در دانشگاه تربیت مدرس و علم و صنعت دست به درگیری زده و دانشگاه را تعطیل کرده‌اند. این در حالی‌است که امام خمینی با تعطیلی دانشگاه‌ها مخالف بود. در طرح این ادعاها تناقض‌ها و زمان‌پریشی‌هایی هم دیده می‌شود. این طیف از اصلاح‌طلبان، برای راستی‌آزمایی ادعایشان، نقل این خاطرات را با هیچ سند مکتوبی همراه نکرده‌اند. 

می‌دانیم که کل مجموعهٔ تحکیم وحدت نیروی موثری در برخورد با دانشجویان چپ بود و تا انتها پشت انقلاب فرهنگی ایستاد. اما آیا نمی‌توان مظنون شد که هدف از بزرگنماییِ برخی اختلافات جزیی درون تحکیم وحدت سیاسی است؟ مخصوصاً که شکوری راد و میردامادی مدتی بعد از پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری نقش او در انقلاب فرهنگی را افشا کرده‌اند؟

۳. آیا اتاق فرمان انقلاب فرهنگی در حزب جمهوری اسلامی بود؟

 دلایل فراوانی وجود دارد که ثابت می‌کند سران حزب جمهوری اسلامی و در رأسشان،‌ سیدمحمد بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدجواد باهنر و سید حسن آیت طراحان و مجریان اصلی انقلاب فرهنگی بودند. روزنامهٔ جمهوری اسلامی بزرگترین رسانهٔ حامیان تعطیلی دانشگاه‌ها بود که آن زمان توسط میرحسین موسوی اداره می‌شد. نواری که حدود دو ماه بعد از انقلاب فرهنگی از حسن آیت افشا شد، نشان می‌دهد که او در زمستان ۵۸ در حال برنامه‌ریزی و برگزاری جلسه با برخی از دانشجویان برای اعمال فشار بر دانشجویان چپ‌گرا به منظور تضعیف دولت بنی‌صدر بوده است.

اما قدیمی‌ترین سندی که از برنامه‌ریزی برای انقلاب فرهنگی حکایت دارد، گفتگوهایی است که از رهبران حزب جمهوری در شورای انقلاب بر جای مانده است. این گفتگوها که از شهریور ۱۳۵۸ آغاز شده بود، ثابت می‌کند که برنامهٔ نسبتاً منسجمی برای تغییر فضای دانشگاه از طریق اعمال زور در میان سیاستمداران حزب جمهوری وجود داشته است. داود علی‌بابایی بخشی از این گفتگوها را در کتابش نقل کرده است:

بهشتی: «گروه‌های مخالف مسیر انقلاب ممکن است از تجمع در دانشگاه‌ها و مدارس برای منظورهای خود بهره‌برداری کنند. طبعاً باید پیش‌بینی لازم را در این امر داشت.»

عزت‌الله سحابی: «جناح تندرو می‌خواهند درگیری ایجاد کنند، حتی خونریزی. ما باید پیش‌گیری کنیم.»

معین‌فر: «به اطلاع بنده رسیده خیلی تحریک در دانشگاه‌ها هست؛ برخورد مسلم خواهد بود. دانشگاه خود به خود تعطیل خواهد شد.»

مهندس میرحسین موسوی: «یک راه‌حل دیگر، آمدنِ مردم به دانشگاه است. نماز جمعه نیروی خردکننده‌ای برای مارکسیست‌هاست. فعالیت ایدئولوژیک، انقلاب فرهنگی و دانشگاه خالی از توده نباشد، درگیری حل می‌شود.»

هاشمی رفسنجانی: «جلوی شلوغی دانشگاه‌ها را خوب می‌شود گرفت… عدهٔ زیادی بچه مسلمان اگر در تهران باشند، در مزاحمت برای انقلاب از آن دفاع کنند… از خشونت نمی‌ترسیم. امروز شروع شود بهتر از سه ماه دیگر است.»

[منبع علی‌بابایی، د. بیست و پنج سال در ایران چه گذشت؟. ج ۲. صص ۴۶۷-۴۶۸]

نمی‌شود گفت شواهدی که از دخالت هر یک از نیروهای سه‌گانهٔ فوق در انقلاب فرهنگی وجود دارد خلل‌ناپذیر است. مشکلی که تاریخ‌نگاران انقلاب فرهنگی با آن مواجه هستند این است که بسیاری از آرشیوها و اسناد مربوط به این حادثه در دسترس عموم قرار نگرفته است. به خصوص اینکه بسیاری از اعضای برجسته حزب جمهوری اسلامی ناگفته‌های فراوانی از آن دوران به جا گذاشته‌اند. انتظار زیادی نیست که بعد از چهل سال از انقلاب فرهنگی برخی از این آرشیوها به روی عموم باز شود.

منبع: کانال تلگرامی مینروا

چند عکس از این واقعه که در شماره‌ی ششم نشریه‌ی «اندیشه آزاد» منتشر شده است:

https://akhbar-rooz.com/?p=110939 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هرمز
هرمز
2 سال قبل

دانشگاه یک نهاد مدنی و پرسشگراست .از همان ابتدای ۲۲بهمن ۵۷ ، دانشگاه ها ، با خط مشی و افکار روحانیت بتدریج زاویه پیداکرد .بویژه حضور اکثریت سازمان های چپ و انبوه هواداران مجاهدین خلق ، ازنظر روح الله خمینی و جمهوری اسلامی ، تهدید محسوب می شد . بویژه اینکه روحانیت شیعه دراساس با نظام آموزشی مدرن و دانشگاهها بشدت مخالفت ذاتی تاریخی دارد .روحانیت و حکومتش قادرنبود دانشگاه ها را حذف کند اما تلاش کرد از درون دانشگاهها را تضعیف کند .پروژه انقلاب فرهنگی با همکاری حزب جمهوری اسلامی و شخص روح الله خمینی از اواسط سال ۵۸ کلید خورد .سخنرانی روح الله خمینی در اول فروردین ۵۹ درضدیت کامل با دانشگاهها و اساتید مستقل، رمز شروع عملیات توسط هاشمی رفسنجانی بود که کاملا بابرنامه ریزی توطئه امیز علیه دانشگاهها در۲۶ فروردین ۵۹ اجرایی شد .سربازان پیاده این عملیات اقلیت دانشجویان طرفدار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و دانشجویان حزب اللهی وابسته به باندهای خارج دانشگاه بودند که باحمایت سپاه پاسداران و افراطیون دیگر ، غائله شوم را راه اندازی کردند و اسم ان را انقلاب فرهنگی گذاشتند . انقلاب فرهنگی و عواقب ان ، نمونه ای از عملکرد حکومت توتالیتری حکومت ولایت فقیه ( شبیه نازی های هیتلری ) بود .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x