پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

خلع ید به حکم کارگران

دیکریشن: ‎۱۸اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰ نقطه عطفی برای طبقه کارگر و آزادی‌خواهان است. روزی که کارگران توانستند به یکی از مهمترین مطالبات خود یعنی خلع ید بخش خصوصی دست یابند و جشن بزرگی بگیرند. مطالبه کارگران در این راستا‌ واگذاری شرکت به بخش دولتی با نظارت کامل کارگران بوده ‌است. این درحالی است که نمایندگان و سخنگویان کارگران بارها در سخنرانی‌ها و نوشته‌هایشان به این مساله مهم اشاره کرده‌اند که در نهایت به هیچ کارفرمایی اعتماد نخواهند داشت و مبارزه اصلی آنان با نظام سرمایه‌داری است. اما نمیتوان توازن قوا و امکانات موجود در یک جدال طبقاتی در زمین واقعیت را نادیده گرفت و با صدور احکام و حرف‌های بی‌ربط به توان فعلی طبقه کارگر‌‌‌‌، هرگونه پیشروی سازمان‌یافته و بهبود اوضاع در چارچوب نظام سرمایه‌داری را محکوم کرد!

کارگران هفت تپه قصد دارند تا نماینده خود را در هیٸت مدیره کارخانه قرار دهند تا مدیریت محیط کار تا جای ممکن با نظارت کارگران پیش برود. به قول اسماعیل بخشی کارگران تازه به نقطه اول رسیده‌اند و از این به بعد تشکل‌یابی مستقل کارگران هفت تپه و مبارزه روزمره با استثمار و بردگی مزدی با اعتماد به نفس و قدرت بیشتری ادامه خواهد داشت. نمایندگان کارگران امروز در سخنرانی‌های خود مدام اشاره کردند که در تلاش هستند تا به تمامی مطالباتشان برسند. بازگشت به کار اسماعیل بخشی، محمد خنیفر، ایمان اخضری و سالار بیژنی و دیگر کارگران باید تضمین شود. بازداشت فوری اسدبیگی و مجازات فوری اسدبیگی و مهرداد رستمی و بازگرداندن فوری ثروت‌های اختلاس شده به کارگران هفت تپه هم از دیگر مطالبات کارگران است. تمامی این مطالبات در کنار حق تشکل‌یابی مستقل کارگران از سوی آنان مورد تاکید قرار گرفته است.

این تغییر محسوس در توازن قوای طبقاتی و موقعیت جدید طبقه کارگر و به خصوص کارگران نیشکر هفت تپه خصوصیاتی دارد که لازم است به آن اشاره شود. کارگران هفت‌تپه این بار با قدرت بیشتری ثابت کردند که با اتکا به قدرت جمعی و تضمین ادامه‌کاری میتوان حق را گرفت. جامعه بار دیگر متوجه شد که حکومت سرمایه داری با تمام قدرت سرکوبش در توازن قوای معینی در برابر تعرض کارگران مجبور به عقب نشینی می‌شود. طبقه کارگر امروز بیشتر از گذشته مبارزه طبقاتی در هفت تپه را بررسی می‌کند و از فراز و نشیب‌های آن درس میگیرد. امروز حقانیت کارگران هفت تپه و متحدین حقیقی‌شان اثبات شد. این پیروزی قطعاً انرژی و نیروی کارگران را برای رسیدن به دیگر مطالباتشان بیشتر خواهد کرد. این دستاورد به میزان سازمان یافتگی و قدرت‌یابی کارگران کمک خواهد کرد. امروز بسیاری از استثمارگران خود را برای جدال‌های بزرگ‌تری با طبقه کارگر آماده می‌کنند چرا که می‌دانند اگر الگوی هفت تپه تکثیر شود دیگر کارشان تمام است. این پیشروی به همگان اثبات کرده که کارگران و متحدینشان همانطور که توانستند احکام کیلویی پرونده هفت تپه را لغو کنند، همانطور که بارها نمایندگان خود را از زندان آزاد کردند، همانطور که اسدبیگی را پای میز محاکمه کشاندند و تمامی عوامل خودفروخته را افشا کردند، در این مرحله با فتح قله‌های بیشتری به سمت بازگرداندن کارگران اخراجی خواهند رفت.

در چندسال گذشته نیروهای امنیتی و رسانه‌های حاکم تمام تلاش خود را کردند تا از منافع اسدبیگی دفاع کنند و برای دشمنان کارفرما یعنی کارگران و کمونیست‌ها هزینه درست کنند اما امروز به جز روسیاهی و سرافکندگی چیزی نصیبشان نشده است. بعد از انتشار خبر خلع ید از بخش خصوصی طبق معمول نیروهای حکومتی از این فرصت سؤاستفاده تبلیغاتی خود را کردند و برای ابراهیم رٸیسی پیام تبریک فرستادند و از او تشکر کردند. بسیاری از بسیجی‌های عدالتخواه و نیروهای سرکوب تلاش دارند تا با دروغ پردازی این دستاورد بزرگ کارگران و آزادی‌خواهان را به نام خودشان و حکومت سرمایه تمام کنند. تلاش مذبوحانه‌ای می‌کنند برای این که بگویند در خلع ید بخش خصوصی سهیم هستند تا اعتبار از دست رفته‌ی خود را با تداعی شدن با کارگران پیشرو تا حدی احیا کنند.

عده‌ دیگری هم در این مدت کارگران را نصیحت میکردند که دولتی شدن یعنی محدود ماندن در نظام سرمایه داری و این در تناقض با اداره شورایی است. گویا کارگران هفت تپه و متحدینشان این بدیهیات را متوجه نیستند و از سر حماقت و نادانی‌شان است که یک راست به سمت اداره شورایی نمی‌روند! در این میان بد نیست یادی کنیم از برخی منتقدین و دانشجویان دموکراسی‌خواه و البته بی‌ربط به طبقه کارگر که پشت شعار “قدرت به دست شوراها” قایم شده‌اند و افکار قوم گرایانه و مریخی خود را با پرچم شورا تبلیغ می‌کنند. آن‌ها دقیقاً بعد از پخش #طراحی_سوخته ادعا کردند که اعتراضات کارگری در فولاد و هفت تپه شکست خورد و علت اصلی این شکست دخالت بی جای کمونیست‌ها در اعتراضات بود. بعدتر دوباره همصدا با آمنه سادات ذبیح پور و دیگر بازجوها، حضور و حمایت کمونیست‌های رادیکال را عامل سرکوب کارگران دانستند و بازداشتی‌های پرونده هفت تپه را عملاً بایکوت کردند. سال ۹۷ در اوج سرکوب و در اوج ارعابی که در میان سوسیالیست‌ها وجود داشت همواره باید به آنان یادآوری میشد که تمامی دستگیرشدگان پرونده هفت تپه تحت یک چارت و یک سناریوی از‌ پیش‌طراحی‌ شده هستند و با حفظ اتحاد برای دفاع از منافع طبقاتی کارگران هم که شده باید از آنان حمایت کرد.

حتی بعد از لغو احکام کیلویی برای بازداشتی‌ها به واسطه حمایت‌های اجتماعی کارگران و آزادی خواهان و البته کمپین دفاع از بازداشت‌شدگان هفت تپه و زندانیان ترقی‌خواه خصوصاً در سال ۹٨، با موضع طلبکار آمدند و گفتند کارگران هفت تپه گیج می‌زنند چرا که دیگر از شورا نمیگویند. بعد کم کم ادعا کردند که اسماعیل بخشی آدم متوهم، جوگیر و فردگراست چراکه قصد رهبری کارگری دارد! این افراد همان‌هایی هستند که در زمان تجمع روبروی وزارت دادگستری که فراخوان اصلی آن اول از سوی کارگران هفت تپه منتشر شد، ادعا کردند که کارگران هفت تپه دنباله‌رو بسیجی‌ها و عدالتخواهان شده‌اند و در نتیجه سوسیالیست‌هایی هم که در تجمع حضور داشتند محورمقاومتی هستند و بالاخره تصمیم گرفتند تا اطلاع ثانوی کارگران هفت تپه را فقط و فقط نقد و البته تجمع را هم بایکوت کنند. بعدها دوباره به بهانه مصاحبه‌ی عده‌ای از کارگران هفت تپه با رسانه‌های حکومتی به کارگران هفت تپه حمله و آن‌ها را متهم به محافظه‌کاری کردند!

کسی در این میان هنوز متوجه نشده است که اگر دخالت فعالین کمونیست و آزادی‌خواه در مبارزه طبقاتی و یا رسانه‌ای کردن آن برای کارگران هزینه ساز است و باید کاری به کار کارگران نداشت، پس چرا خودشان مدام ناراحت هستند که کارگران پیشرو به آنان بی‌توجه هستند و نظرات‌ پادرهوایشان را گوش نمی‌دهند؟!

با تمام این واقعیات اما امروز در کمال وقاحت خود را در دستاوردها شریک میدانند و همراه با کارگران ابراز خوشحالی می‌کنند. اما کمونیست‌ها هرگز گذشته‌ی حقیرانه آنان را فراموش نمی‌کنند و خصلت‌های فرقه‌ای، فرصت‌طلبانه و کین‌توزانه‌ی آنان را جزء جدانشدنی جنبش آنان می‌دانند.
در نهایت طبقه کارگر باید بیشتر به اتحاد و سازمان‌یابی خود اعتماد کند. امروز روز شادی برای بسیاری از کارگران و ترقی‌خواهان است. بسیاری از افرادی که حامی کارگران هستند قلبشان با هفت‌تپه‌ای‌ ها می‌تپد و امروز بار دیگر با کارگران احساس هم‌سرنوشتی میکنند. مبارزه طبقاتی در هفت تپه درس های زیادی برای کمونیست‌ها و کارگران دارد و متحدین حقیقی طبقه کارگر تا وقتی زنده هستند از دستاورد‌های طبقه کارگر حفاظت خواهند کرد.

پیروز باد اتحاد و هم‌سرنوشتی طبقاتی کارگران

https://akhbar-rooz.com/?p=112908 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سعید رضا
سعید رضا
2 سال قبل

با نهایت احترام و احساس مشترکی که نسبت به مبارزات حق طلبانه و ازادیخواهانه کارگران اگاه کشورم و بخصوص کارگران هفت تپه دارم، نمیتوانم به راحتی از این مسئله چشم پوشی نمایم که حکم صادره قبل از هر چیز، بخشی از نمایش مضحک حق طلبی و سفید نمایی اسماعیل رئیسی همان جلاد دهه ۶۰ زندانهای کرج و عضو کمیسیون مرگ ۱۳۶۷ میباشد. این فرد معلوم الحال در تلاش است تا جو روانی جامعه را برای ریاست جمهوری و احیانا رهبری مهیا نماید. چند سال پیش نیز در دوران تولیت این جنایتکار در آستان قدس رضوی، توانست با افزایش ۱۰۰ در صدی حقوق ها و ریخت و پاش های نمایشی ( توزیع کیسه های برنج درب منزل مستمندان) در بین کارمندان آستان قدس رضوی تا حدی سمپاتی ایجاد نماید. حال با شعار باز گرداندن هفت تپه به بیت المال و فعالیتهای نمایشی دیگر در کارخانه ارج، رشت الکتریک، … پرده جدیدی از نمایش عدالت خواهی را به اجرا در میاورد.

باید یکی شویم
اینان هراسشان ز یگانگی ماست

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x