سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

سمتگیری «نگهدار» همواره معطوف به قدرت بوده است! – نسیم. م

     اخیرا آقای نگهدار توئیتی داشت و در آن نوشته بود؛ «از نامزدی تاجزاده حمایت کنیم به ۶ دلیل: ۱- به خاطر شجاعت در نقد رفتار رهبری  ٢- به خاطر تلاش برای تمکین حکومت به رأی مردم  ۳- به خاطر دفاع قاطع از منافع کشور  ۴- به خاطر پیگیری ضرورت بازنگری قانون اساسی  ۵- به خاطر پاکدستی و عدالتخواهی  ۶- به خاطر وفاداری به ایران برای همه ایرانیان.»

آقای نگهدار؛ باور کنید از پیشنهاد پیشاپیش شما در حمایت از کاندیداتوری آقای تاجزاده تعجب نکردم. شما علیرغم آنکه سالهاست در صف چپ جا اشغال کرده‌اید، اما هیچگاه طی این سالها به‌سان یک چپ فکر نکرده‌اید، هیچ گاه اعتمادی به پایگاه اجتماعی چپ، به توده‌های مردم، به کارگران و زحمتکشان نداشته‌اید و به آن ها نیاندیشیده‌اید و در معادلات سیاسی‌تان آن ها را وارد نکرده‌اید. 

     بیایید کمی به عقب برگردیم. بعد از انقلاب که با آن انتخابات شبهه‌برانگیز وارد کمیته مرکزی سازمان شدید و بعداً هم دبیر اول آن، نظرتان همواره معطوف به قدرت بود؛ و این دیدگاه نامیمون بزرگترین سازمان چپ خاورمیانه را برد به جایی که شدیم توبره‌کش جمهوری اسلامی. سیاستی که بعد از چهل سال هنوز سنگینی آن را بر دوشمان احساس می‌کنیم. با همان طرز تفکر ما را بردید به باتلاقی که نامش بود وحدت با حزب توده ایران که در واقع مستحیل شدن بود در آن حزب – البته اینجا قصد نقد رفتار حزب را ندارم، آنها کاری که به نفع خودشان بود را انجام دادند هر چند نارفیقانه، این ما بودیم که بی‌تدبیری و شاید هم بشود گفت حماقت کردیم و افتادیم در دامی که برایمان پهن کرده بودند. رفتن در آن باتلاق از آن تفکری برمی‌خواست که معطوف به قدرت بود.

     در آن ایام حزب توده ایران محبوب احزاب برادر بود و برادر بزرگتر هم حامی آن. با این پس زمینه و شاید هم نگاهی به افغانستان بود که فکر کردید اگر دری به تخته خورد، می‌شود از این فرصت استفاده نمود و بر اسب قدرت سوار شد. بدون آنکه برگردید و نگاهی به توده‌های زحمتکش و توان اجتماعی آنان بیاندازید -که سازمان ما مدعی نمایندگی و جانبداری از آنها بود- و قدرت مردم متشکل را در معادلاتتان وارد سازید. وقتی هم که رفتید تاشکند و افغانستان، ابهت برادر بزرگتر چشمانتان را گرفت و نشستید با مرحوم خاوری شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را دادید. شعاری که نه توانش را داشتید و نه شرایط اجرایی‌اش فراهم بود. نتیجه‌اش چه شد؟ رفقایمان که در زندان های رژیم ولی فقیه اسیر بودند  -رژیمی که قصد شکوفایی‌اش داشتیم- را کت بسته هل دادید به مسلخ دژخیمان. قصد ندارم جنایت های جمهوری اسلامی را به پای شما بنویسم، نه؛ منظور اینست که بعنوان رهبری که همواره مسحور قدرت بودید، وقعی به نظرات اعضاء و هواداران نگذاشتید و از اعتماد آنان سوء استفاده کردید. بی‌مناسبت نیست وقتی رفیق زنده‌یاد مجتبی مطلع سراب پس از پلنوم تاشکند به ایران برمی‌گردد، به گفته رفقایی که در ارتباط با وی بودند چنان از رهبری سازمان سرخورده بود که صرفاً به نجات رفقای تحت مسئولیتش می‌اندیشد که تا حدود زیادی هم موفق می‌شود؛ و سپس فکر کنار کشیدن از سازمان و شاید هم پیوستن به تشکیلاتی دیگر. البته نباید تمام تقصیرها را گردن شما بیاندازم، چرا که دیگر اعضای کمیته مرکزی و کادرهای سازمانی هم در این سوگیری فاجعه‌بار نقش داشتند و به نسبت سهمی که داشتند مسئولیت فردی دارند. حتماً تأیید می‌فرمایید که انصافاً نقش تخریبی هیچ یک از آنها قابل قیاس با شما نبوده و نیست.

     وقتی هم که تشریف بردید اروپا، هنوز عشق به قدرت و معامله با بالایی‌ها ذهنتان را راحت نمی‌گذاشت. در تمامی انتخابات شرکت کردید و سازمان، رفقا و نزدیکانتان را برای مشارکت در این امر نامیمون دعوت نمودید، و همراه شدید حتی با آن دسته از اصلاح‌طلبان حکومتی که دستشان تا مرفق به خون رفقای ما آلوده بود. در مجلس خبرگان رهبری قبلی شما و  دیگر دوستانتان بی پروایی را به جایی رساندید که مردم و هواداران سازمان را دعوت کردید که برای حذف جنتی، یزدی و مصباح به جنایتکاران دیگری از جمله محمدی ری‌شهری قاتل هزاران تن از مبارزین و آزادیخواهان کشور از جمله قاتل صدها فدایی و توده‌ای، و جنایتکاران دیگری چون دری نجف‌آبادی و … رأی دهند. و هر بار رفتید و رأی دادید و انگشت رنگی‌تان را کردید تو چشمان خانواده‌های جانباختگان فدایی و رفقای سازمانی و مردم کشورمان، و سوژه‌ای شدید برای لجن مالی سازمان توسط دوست و دشمن. نمی دانم شاید عطش روی آنتن بودن و مطرح شدن شما را وامی‌دارد که این گونه بی‌پروا تمامی هنجارهای چپ را به نام چپ بشکنید. اخیرا در جلسه‌ای در کلاب هاووس که آقای علوی‌تبار بالا آمد، از حضورتان در آن فضای مجازی چنان ذوق زده شد که آرزوی دیدارتان در تهران را کرد، من باز تعجب نکردم، ولی دلم می‌خواست به آقای علوی تبار بگویم؛ چه عجب! ما را و رفقایمان را می‌کشید و رهبرانمان!!! را ارج می‌نهید و دعوتشان می کنید به تهران برای ماه عسل؟

     اینک که تشت رسوایی انتخابات فرمایشی رژیم از بام ولی فقیه به پایین افتاده و این شوی انتخاباتی شدیداً دچار کسادی شده و احتمال شکست آن با تحریم گستردۀ مردم آشکار گشته، بنحوی که هر کوری قادر به دیدن آن هست، ظاهراً شما می‌خواهید بار دیگر با یک موضعگیری جنجالی مجدداً بروید روی آنتن! چه عرض کنم!. بعید نیست که فردا مردم را برای رأی دادن به لاریجانی یا قالیباف و حتی جلیلی و رئیسی و … به بهانه مثلا جلوگیری از انتخاب نظامی‌ها دعوت نمودید!!!. باور کنید اگر از احمدی‌نژاد و رئیسی و یا جلیلی هم حمایت کنید متعجب نخواهم شد!!!، شما توان توجیه بزرگتر از آنها را هم دارید. این که پایین دستی‌ها چگونه فکر می‌کنند برایتان مهم نیست، شما فقط با بالایی‌ها بازی می‌کنید، هر چه بالاتر، بهتر و پر سر و صداتر. در فرهنگ سیاسی شما کارگران و زحمتکشان جایگاهی ندارند، پس همچنان با بالایی ها بپرید. اگر فکر می‌کنید این ادعای دروغی است برگردید به نوشته‌ها و مصاحبه‌هایتان و موردی پیدا کنید در رد این ادعا. شوربختانه آن بالایی‌ها هم از شما استفاده ابزاری می‌کنند و جایگاهی حتی در پایین مجلس‌شان برایتان در نظر نمی‌گیرند. حالا هم از جمله کسانی شدید که هندوانه دادید بغل آقای تاج‌زاده و فرستادید وسط گود؟! من اگر جای ایشان بودم با طناب پوسیده شما و امثال شما حتی توی چاه یک متری هم نمی‌رفتم، چه رسد رفتن توی چاه ویل جمهوری اسلامی. البته مشخص است که هدف شما و دوستانتان کشاندن آقای تاج‌زاده به میدان انتخاباتی نیست، چرا که شما بهتر از خود تاج‌زاده می‌دانید که ایشان تأیید صلاحیت نخواهند شد. همانطور که در مصاحبه اخیرتان با BBC همراه با آقای کلایی هم شاهد بودیم این موضوع پیش درآمدی است برای موضعگیری بعدی‌تان در حمایت از کاندیدایی دیگر از اصلاح طلبان که با حضور در BBC و …. مردم را به شرکت در انتخابات دعوت خواهید نمود. امیدوارم که این پیش‌بینی من اشتباه باشد.

آقای نگهدار؛ شرکت در انتخابات یا عدم شرکت و هر موضعگیری دیگرتان تصمیم شخصی شماست و کسی حق ندارد خاطر عالی را مکدر نماید، ولی قضیه وقتی دردآور می‌شود که موضعگیریهای شما نه به نام خودتان، بلکه به پای فدائیان خلق ایران (اکثریت) نوشته می‌شود. وقتی «حزب چپ» هنوز تشکیل نشده بود شما مدتی گذاشتید و رفتید و یا می‌شود گفت در سازمان غیر فعال شدید، چرا که در حضور آنهایی که رفتند دچار محدودیتهایی بودید و نمی‌توانستید با آن بالایی‌های در حاکمیت آنگونه که دوست دارید مرافقت نمایید. حالا که آنها رفته‌اند و میدان خالی شده، شما هم مجددا تشریف آورده‌اید تا این فرصت طلایی را از دست ندهید. برداشت واقعی از رویکردهایتان حاکی از آن است که شما به سازمانی فعال و پویا و کنشگر اعتقاد و نیازی ندارید؛ فقط می‌خواهید اسمی پشت سرتان باشد که به اعتبار آن اسم شاید امتیازاتی از آن بالایی‌ها نصیبتان شود. شما به نام «اکثریت» احتیاج دارید نه به خود «اکثریت» واقعی به عنوان یک سازمان کنشگر سیاسی. شما به شبه سازمانی با کوتوله‌هایی دور قاب‌چین احتیاج دارید که تأییدگر موضعگیری‌هایتان باشند، و پشتوانه‌ای برای چانه‌زنی‌هایتان. متأسفانه روند حوادث و سمتگیری ها در سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) بگونه‌ای است که این فرصت برایتان مهیا خواهد شد. با عرض پوزش باید بگویم: «نام شما چون بختکی روی سازمان ما سنگینی می‌کند.»

٢۱ اردیبهشت ۱۴٠٠

https://akhbar-rooz.com/?p=112987 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
یحیی انوری
یحیی انوری
2 سال قبل

من از طرف ایشان از شما سپاسگزاری میکنم نقدتان فراتر از حد تصور مودبانه بود!!!!

کیا
کیا
2 سال قبل

شرکت در انتخاب ،ولی چگونه!
رای ندادن تنها کافی نیست!
مردم باید در برابر حوزه های انتخاباتی تجمع های ضد شرکت کردن در انتخابات نمایشی را تشکیل دهند و دیگران را هم به عدم شرکت در انتخابات استصوابی تشویق نمایند.

نسیم
نسیم
2 سال قبل

سمتگیری آقای نگهدار معطوف به قدرت نیست. آقای نگهدار خود بخشی از قدرت است، حداقل از زمان عضویت در هسته مهاجرانی.
نگرانی فقط از کشیدن افراد دیگری در اکثریت به این ورطه هولناک است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x