جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

اخلاق، سیاست و انتخابات – مرتضی عبدالعلیان

آن ها بجای نقد وضع موجود، خود را درگیر سیاست «که بر که» در درون رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و ادامه همان سیاستی که چهل و اندی سال است ادامه یافته است و ره بجائی نبرده است میکنند و از این طریق هوادارانشان را یا بخشی از جامعه را بسوی...

آن ها بجای نقد وضع موجود، خود را درگیر سیاست «که بر که» در درون رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و ادامه همان سیاستی که چهل و اندی سال است ادامه یافته است و ره بجائی نبرده است میکنند و از این طریق هوادارانشان را یا بخشی از جامعه را بسوی یاس و نومیدی، بی معنایی و پاسیو شدن سوق میدهند. آن ها به مردم نمی گویند که رای ندادن شان هم مبارزه ای قانونی، مسالمت جویانه و مدنی است. رفرمیسمی که آنها نمایندگی می کنند رفرمیسمی است که در قالب طرح های نیروهای اصلاح طلب مذهبی یا نو اندیش دینی در درون نظام مستبد اسلامی طرح و اجرا می گردد

شرکت کردن یا نکردن در انتخابات قبل از هرچیز یک عمل اخلاقیست. چهل و دو سال از نظام استبداد مذهبی حاکم بر ایران میگذرد. ۴۲ سالی که بجز یک دوره کوتاه هیچ خبری از آزادی و دمکراسی که محتوای اصلی انقلاب بودند نیست. چگونه مردمی که برای آزادی و دمکراسی و علیه دیکتاتوری فردی شاه انقلاب کرده بودند آرام آرام بر اثر فشار از آن مواضع عقب نشستند و گذاشتند حاکمیت جدید دوباره همان فضای زمان شاه را برقرار سازد و تاریخ تکرار شود (همچون دوره مشروطه و کودتای رضاخان یا نهضت ملی نفت با کودتای ۲۸ مرداد) و شاه جای خود را به ولی فقیه بدهد و سه قوه قضائیه، مقننه و مجریه را در اختیار بگیرد که می شود همان استبداد و دیکتاتوری فردی یا گروهی. اکثر فلاسفه مدرن منجمله روسو، کانت، هگل و مارکس بر جدائی سه قوه از هم تاکید دارند و اعتقاد داشتند که هیچگاه نباید کسی یا گروهی این سه قوه را در اختیار خود بگیرد و اگر چنین شود کشور به دیکتاتوری و استبداد ختم خواهد شد.

حاکمیت های استبدادی یا دیکتاتوری همواره سعی میکنند با ایجاد فضایی تصنعی و نه واقعی مردم و جهانیان را فریب داده و حکومت خود را بری از استبداد یا دیکتاتوری نشان دهند و در این راه با راه انداختن فراکسیون ها، احزاب و دستجات مختلف از دل خود (همچون حزب مردم در سال ۱۳۳۵ توسط اسداله علم و حزب ملیون در سال ۱۳۳۷ توسط منوچهر اقبال از نوع پادشاهی آن) و نوع جمهوری اسلامی آن نیز که تا کنون جا انداخته شده فراکسیون های اصولگرا و اصلاح طلب و اعتدالگرا، مردم را بفریبند و بپای صندوق های رای بیاورند و فشار را بر آن ها بیافزایند و با جلوگیری از ایجاد و رشد هر گونه نهادهای اجتماعی ، مدنی و فرهنگی در حیات کشور بر طول عمر حکومت یا حاکمیت خود بیافزایند.

همانطور که نگاه بنیانگذاران حزب مردم و حزب ملیون به شخص شاه و نظام اریستوکراسی حاکم بر آن بود و فقط در آن حوزه یا محدوده حق مانور داشتند و عمل می کردند، فراکسیونهای متنوع موجود در جمهوری اسلامی از راست ترین تا چپ ترین آنها نیز نگاهشان به شخص ولی فقیه و نظام حاکم یعنی بنیان های نظری و عملی اسلامی است و تنها در آن حوزه یا محدوده می توانند مانور دهند و بقولی اجازه ندارند از خط قرمز نظام خارج شوند.

در چنین فضائی، انتخابات پشت انتخابات انجام می گیرد و از دل آن هیچ تحولی در فضای سیاسی و اقتصادی کشور و مردم پدید نمی آید. بنابراین مردم از خود سوال میکنند، من چرا باید هر چهار سال به این کاندیداها رای دهم؟ و اگر نخواهم به این ها رای بدهم چه باید بکنم؟ آیا این حق را دارم که به این کاندیداها رای ندهم؟ این سوال سال هاست همچنان و نیز پس از چهار دهه حاکمیت جمهوری اسلامی (حکومت رضا شاه ۱۶ سال و محمد رضا شاه پسرش بیش از سه دهه دوام داشت) برای مردم مطرح شده است و این بار بنا بر گزارش های متعدد که از درون ایران می آید نشان از عزم آن ها به نرفتن به پای صندوق های رای و تحریم انتخابات فرمایشی نظام اسلامی حاکم دارد.

اما… هستند کسان یا افرادی بنام اپوزیسیون دمکرات، منتقد قانونی، رفرمیست، روزنامه نگار، نویسنده و… که مردم را ترغیب می کنند تا به پای صندوق های رای بروند و به اصطلاح «انتخابات را هر چه پرشورتر» برگزار کنند. آن ها با طرح مسله حرکت مسالمت جویانه، مدنی، قانونی، و نیز با ترساندن مردم از مساله «به خطر افتادن امنیت ملی کشور، امنیت مردم و تجزیه کشور از طریق جنگ داخلی»، بر تداوم وضع موجود (استاتوس کو) کمک می کنند. آن ها بجای نقد وضع موجود، خود را درگیر سیاست «که بر که» در درون رژیم استبدادی جمهوری اسلامی و ادامه همان سیاستی که چهل و اندی سال است ادامه یافته است و ره بجائی نبرده است میکنند و از این طریق هوادارانشان را یا بخشی از جامعه را بسوی یاس و نومیدی، بی معنایی و پاسیو شدن سوق میدهند. آن ها به مردم نمی گویند که رای ندادن شان هم مبارزه ای قانونی، مسالمت جویانه و مدنی است. رفرمیسمی که آنها نمایندگی می کنند رفرمیسمی است که در قالب طرح های نیروهای اصلاح طلب مذهبی یا نو اندیش دینی در درون نظام مستبد اسلامی طرح و اجرا می گردد. این به اصطلاح اپوزیسیون با سیاست های نیهیلیستی خود یعنی باوری که وجود خارجی در سیاست های نظام یا اصلاح طلبان و نیز در درون کشور ندارد و نیز بر سیاست های پوزیتویستی خود همچنان اصرار میورزند.

این در حالیست که بسیاری از فعالین و مبارزین مسالمت جو، مدنی – حقوق بشری، معلمان، کارگران، وکلای مدنی، نویسندگان، روزنامه نگاران، نهاد مادرانی که فرزندان آنها بدستور مستقیم رژیم بقتل رسیده اند، بازنشستگان، دانشجویان و بسیار گروه ها و احزاب سیاسی خود را از نظر اخلاقی مسئول می دانند که انتخابات فرمایشی ماه آینده رژیم را تحریم کرده و با شرکت نکردن و رای ندادن رژیم را به عقب نشینی وادارند. فراموش نشود که اخلاق قبل از سیاست می آید و اخلاق فردی در اخلاق جمعیست که معنا می یابد. به امید موج بزرگ تحریم انتخابات در گستره همگانی و شکست رژیم در بعد ملی و جهانی.


مرتضی عبدالعلیان

https://akhbar-rooz.com/?p=113827 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
2 سال قبل

همین رای دادن و. رای ندادن شرکت در صف بندی که بر که است.
اکنونکه حاکمیت در ریزش است عدم شرکت در انتخابات جناح مخالف حکومت را تقویت می کند .
در ضمن مردم را به دشمنی با هم نکشانیم ،آنگه هم رای دهد را باید تحمل و روشن کرد!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x