جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

لاطائلاتی که فرهنگی کاران امنیتی به اسم چپ به خورد خوانندگان خود می دهند!

امیرحسین جعفری فرهنگی کار امنیتی که بنا به موضوع و سوژه گاه در انصاف نیوز به “چپ” می پردازد و گاه در روزنامه ی شرق؛ در شماره ی روز پنجشنبه ی شرق گزارشی دارد به نام «۱۵ خرداد به روایت احزاب چپ» که با عکس بزرگی از زنده یاد نورالدین کیانوری در صفحه ی اول این روزنامه تزیین شده است.

این گزارش نمونه ی دیگری از شلختگی، بی مسئولیتی و دروغ پردازی هایی است که این فرهنگی کاران امنیتی سال هاست دنبال می کنند. این شلختگی و دروغ پردازی بخشا ناشی از استفاده از برند چپ برای افزایش خواننده است. آن ها می دانند که تیتر کردن هر آن چه مربوط به احزاب و نیروهای چپ باشد مورد توجه خوانندگانی قرار می گیرد که به علت سانسور و خفقان حاکم به هر امکانی برای آشنا شدن با تاریخ مبارزات چپ ایران و شخصیت های آن علاقه نشان می دهند و موجب بالا رفتن تیراژ چنین روزنامه ها و سایت هایی می شود. بخش دیگری از این سوءاستفاده از چپ ناشی از وظیفه ای است که فرهنگی کاران امنیتی برای وارونه جلوه دادن تاریخ نزدیک چپ ایران به سفارش دوایر امنیتی در برابر خود قرار داده اند.

شلختگی این گزارش در آن است که هرچند تیتر آن «۱۵ خرداد به روایت احزاب چپ» است، اما از حزب زحمتکشان تا نهضت آزادی را نیز در زمره ی این «احزاب چپ» جای داده است.

آن چه مورد نظر این یادداشت است وارونه گویی های گزارش در مورد مواضع بیژن جزنی در مورد خمینی و «نهضت امام خمینی» است. شرق این مواضع را فقط در دو سطر توضیح داده و در برابر نزدیک به ۶۰ سطر به نهضت آزادی پرداخته است.

آن دو سطر چنین است: گروه جزنی هم که در آن روز مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، از مواضع انقلابی امام در مقابله با شاه و امپریالیسم حمایت کردند؛ گروهی که چند سال بعد سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران را تأسیس کردند.

* * *

بیژن جزنی که در جریان حوادث ۱۵ خرداد ۲۶ ساله بود، در سه کتاب «تز پایان نامه ی تحصیلاتی»، «تاریخ سی ساله» و «جمع بندی مبارزات سی ساله ی اخیر در ایران» نظرات خود را در مورد دستگاه روحانیت ایران مطرح کرده است.

در هر سه این کتاب ها بیژن جزنی جایگاه ویژه‌ای را به بررسی‌ روحانیت و دستگاه مذهبی‌ در ایران اختصاص داده است، او با بررسی‌ این تحولات بارها خاطر نشان می کند که هیرارشی روحانیت دارای موقعیت دوگانه است: از یک طرف به مثابه یکی‌ از اقشار صاحب و مدافع مالکیت در روابط طبقاتی رژیم حاکم حضور دارد و از طرف دیگر دارای منافع قشری و خاص خود است. این خصلت دوگانه باعث واکنش‌های متفاوتی در کشاکش نیرو‌ها و طبقات اجتماعی از جانب سرکردگان روحانیت در تمام مراحل خاص و حاد مبارزه اجتماعی-‌طبقاتی در ایران شده است. او با نشان دادن جزئیات وقایع در عرصه مقاطع تاریخی یعنی مشروطه، نهضت ملی شدن نفت و ۱۵ خرداد اعلام می‌کند که اکثریت قاطع علما و آیات عظام دارای مواضعی ارتجاعی بوده و اگر هم در ابتدای این جنبش‌ها همدلی با مردم نشان می‌دادند به موازت رشد جنبش و آشکار شدن خصلت ملی‌ – توده‌ای انها اکثریت رهبری دستگاه مذهبی‌ در کنار ارتجاع و در مقابل مردم صف آرآیی می کنند و حتی آن اقلیتی که در مرحله‌ای از جنبش پا به پای مردم به جلو می‌آیند در لحظاتی که پیشرفت به جلو به نقطه جهش به سمت دولت مردمی و غیر مذهبی‌ نزدیک می شود آشکارا در مقابل جنبش می ایستند. 

بیژن جزنی نسبت به “اهداف قشری” روحانیت شیعه، حتی انها که در کنار مردم ایستاده بودند هشدار می دهد. این شیوه برخورد بیژن جزنی تا آخر عمر کوتاهش با او همراه بود. او نشان می دهد که در این مبارزات هر دو جناح ارتجاعی یا پیشروتر روحانیت دارای خصائل مشترک قشری هستند و همواره از منافع خاص و ویژه دستگاه مذهبی‌ دفاع جانانه می کنند و این استثنا ندارد. بیژن جزنی در کتاب اول (۱۳۴۱) از “دستگاه مذهبی‌” و “خصأئل قشری” آنان سخن می راند اما در دو کتاب بعدی صراحتا از “کاست مذهبی‌” و “مصألح قشری و کاستی” روحانیان یاد می‌کند. 

او در فصلی از کتاب خود تحت عنوان “نگاهی‌ به کاست روحانی و نقش آن در جریان ۱۵ خرداد”، می‌گوید: “پیش بینی‌ می شود که اصلاحات ارضی مستقیما منافع قشر‌های روحانی در اراضی‌ وسیع موقوفه را به خطر اندازد. علاوه بر اینها دادن حق رای به زنان گرچه به معنی آزادی زنان نبود اما ضربه ای را متوجه موقعیت مذهبیون قشری و در نتیجه قشر روحانی می‌ساخت.-پس برای مراجع مذهبی‌ دو انگیزه برای حرکت وجود داشت: ۱) به خطر افتادن موقعیت فئودالیسم ۲) به خطر افتادن مصالح سنتی ‌ و قشری آنها. اما روحانیان مترقی نیز دو انگیزه برای حرکت خود داشتند: ۱) مقاومت در مقابل دیکتاتوری رژیم که جنبش ملی‌ را خفه می کرد ۲) به خطر افتادن مصالح سنتی‌ و قشری آنها” (صفحه ۱۴۲- تاریخ سی‌ ساله سیاسی) او با توجه به نقطه اشتراک قشری روحانیون اضافه می‌کند: “در این میان آیت الله خمینی توانست شخصیت ویژه ای از خود نشان دهد. خمینی در اعتراض به رفرم دستگاه نماند و دیکتاتوری و شخص شاه را مورد حمله قرار داد”. (صفحه ۱۴۳) او با تحلیل از ضعف جناح های وابسته به جبهه ملی و چپی‌‌ها و عدم حضور کارگران صنعتی‌ نشان می دهد که در اثر این عوامل نامساعد مسند رهبری به دست کاست روحانی افتاد. در همانجا جزنی هشدار می دهد: “با این سوابق خمینی در میان توده‌ها بخصوص در بین قشر‌های کاسبکار خرده بورژازی از محبوبیت بی‌ سابقه ای برخوردار است و در صورت امکان فعالیت سیاسی نسبتا آزاد موفقیت بی‌ سابقه خواهد داشت ، به مراتب بیش از قدرت کاشانی در جنبش ملی کردن نفت” ( ص ۱۴۴- تاریخ سی ساله سیاسی).

جزنی با تذکر غیاب رهبران ملی یا چپ، خمینی را کسی می داند که شعارهای ضد دیکتاتوری و ضدرژیمی را مطرح کرد و از این طریق به رهبر عملی و واقعی جنبش ۱۵ خرداد و اساساً نهضت ضد دیکتاتوری بدل شد. جزنی هشدار می دهد که اگر جنبش مترقی و چپ ایران از به دست گرفتن سکان رهبری جنبش ضد دیکتاتوری غافل باشد روحانیت و وابستگان آن از طریق خمینی آماده هستند تا خلاء رهبری را پر کنند.

جزنی همچنین در مقاله ی کوتاهی تحت عنوان “مارکسیسم اسلامی یا اسلام مارکسیستی” نوشت: “خمینی به سرعت از گمنامی به شهرت رسید و هم دردی توده ها را بر انگیخت زیرا صراحتاً با حکومت مخالفت ورزیده بود. مردم در ۱۵ خرداد نه به خاطر دین بلکه به خاطرحفظ و تأمین حقوق خود به میدان آمدند. نبود یک رهبری شایسته، و در واقع خلأ سیاسی، به خمینی و گروه های مذهبی امکان داد که از فرصت استفاده کنند و رهبری جریان رابه دست گیرند.”

خلاء رهبری فضایی برای روحانیان ایجاد کرد تا قیود ارتجاعی خود را اشاعه دهند، چنان که آیت‌الله خمینی حق رأی زنان و اصلاحات ارضی را محکوم کرد. بدون رهبری دموکرات سکولار فرصت گشایش سیاسی از دست رفت و جزنی نمی‌خواست چنین چیزی باز هم رخ دهد.

بیژن جزنی در این کتاب می نویسد: “دستگاه مذهبی شیعه مثل تمام دستگاهای مذهبی در قرون اخیر متحد و مکمل نظام فئودالی بوده و اصل اجتهاد نه برای مترقی ساختن مذهب بلکه هرچه بیشتر به خدمت در اوردن مذهب در امر حکومت در جهت استثمار و انقیاد توده های زحمتکش استفاده کرده است.” و بعد اضافه می کند “با این مقدمات این اصل را که اسلام دارای ماهیتی کاملاً متفاوت از مسیحیت یا سایر ادیان است را رد می کنیم و فقط موقعیت خاص ملل استعمارزده مسلمان را علّتی می شماریم که جناح هائی از دستگاه روحانی رابه جنبش ضد استعماری نزدیک ساخته است. این تمایلات ضد استعماری نه در شریعت محمد و نه در اعتقادات تلفیق شده با آن نهفته است و فقط ناشی از استعمار زدگی مردم و اقوام مسلمان آست.”

بیژن جزنی می نویسد: “ما کوشش خواهیم کرد احساسات مذهبی توده ها را جریحه دار نکنیم، به عبارت دیگر در مبارزه با مذهب دچار چپ روی نشده و کار فردا را در برنامه امروز قرار نخواهیم داد. ما حتی به احساسات مذهبی توده احترام می گذاریم و به آن بکلی بی اعتنا نخواهیم بود و در حالیکه بی آنکه ضروری باشد دست به تظاهر ضد مذهبی نخواهیم زد، سعی خواهیم کرد که مراجع مرتجع مذهبی را در انظار توده ها بی اعتبار سازیم، تا ضربه هائی که به ما وارد خواهند آورد هرچه کمتر اثر داشته باشد… ما بارها شاهد همکاری و اتحاد صمیمانه ارتجاع سیاسی و مذهبی بوده ایم و در این زمینه دچار ساده لوحی و خوش باوری نخواهیم شد. ما هیچگاه به سندیت و اعتبار دستگاهی که دیر یا زود در مقابل انقلاب قرار خواهد گرفت ولو به عنوان تاکتیک کمک نخواهیم کرد ولی مادام که این مراجع در مقابل دستگاه حاکمه قرار دارند و علیه ما وارد عمل نشده اند از هماهنگی با آنها ابائی نخواهیم داشت.”

مطالب این یادداشت در مورد بیژن جزنی با استفاده از سخنرانی‌ بهروز فراهانی در چهلمین سالگرد کشتار تپه های اوین ۲۵ آوریل ۲۰۱۵ در پاریس فرانسه تهیه شده است.

https://akhbar-rooz.com/?p=115162 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
باران اذر مینا
باران اذر مینا
2 سال قبل

امروز پس از ان چه انقلاب اسلامی بر سر جامعه ی ایران و بویژه چپ اورد باید با نگاهی انتقادی به ایده ها و تحلیل های نظریه پردازان چپ پیش ازانقلاب نگریست. بیژن جزنی از کم شمار نظریه پردازان چپ ان دوره بود که به تحلیل مسائل ایران برپایه ی جامعه شناسی سیاسی پرداخت . او بسیار زود به نقش خمینی در اینده ی سیاسی جامعه ی ایران توچه داد وبر پایگاه اجتماعی خمینیسم یعنی خرده بورژوازی سنتی و بازار و.. انگشت نهاد . اما در چند مورد باید از خطاهای او که در واقع خطای بیشتر چپ ها هم بود نام برد . پرسش این است که چرا ماتریالیستها و مارکسیستها باید به باورها ی مذهبی و اغلب خرافی توده ها احترام بگذارند ؟ایا مارکس ۱۷۰ سال پیش در مانیفست نگفت که کمونیست ها ار بیان باورها و ایده های خود نمی هراسند؟ ایا همو نبود که گفت بنیاد نقد جامعه ی موچود نقد دین است ؟ ایا احترام به باورهای خرافی مردم گریز از وظیفه ی نیروی پیشرویی نیست که ادعای سازندگی جامعه ای اگاه وخرافات زدوده در اینده رادارد ؟ چه گونه می شود جامعه ای سوسیالیستی ساخت و نقش پیکار با قدرت هیولایی روحانیت شیعه را به اینده واگذاشت؟جزنی از روحانیت مترقی سخن می گوید بی ان که روشن سازد روحانیت در چه زمینه ای مترقی بوده است مخالفت بخشی از ان با استعمار یا استبداد نه از سر ازادی خواهی یا استفلال طلبی بلکه از روی مخالفت با نفوذ دستاوردهای مدرنیته بوده است . در پایان جزنی از هم گامی و همراهی با ان بخش رو حانیان ضد رژیم پهلوی می گوید ایا می توان با نیرویی ارتجاعی و هوادار مناسبات فئودالی و زن ستیز به این بهانه همراه و همپیمان شد که با شاه مخالف بود؟ . ایا چنین برداشتی سبب نشد که در روند انقلاب چپ ایران در برابر خمینیسم منفعل بماند و پس از انقلاب بخش مهمی از ان به مغاک پشتیبانی و همراهی با خمینیسم بلغزد که بیشترین ضربه ی تاریخی را درسد سال گذشته به خود وبه چپ ایران زد ؟

پرویز صدری
پرویز صدری
2 سال قبل

۱. مهم ترین خدمت و هشدار و پیام جزنی در آن حکومت دیکتاتوری بی در و پیکر که امکان بحث و گفتگوی عمومی وجود نداشت. با تمام تمهیدات مخفی کاری از زندان به جنبش این بود:
امکان قدرت گرفتن نیروهای خرده بورژوائی و سنتی به رهبری آیت الله خمینی وجود دارد که در این صورت فعالیت چپ ها به مراتب از زمان حکومت شاه دشوار تر خواهد شد.
۲. این که تحت شرائطی داخلی ایران، بین المللی ، ژئوپولیتکی ، منطقه ای و…..در بحران های اقتصادی بعداز ۱۹۷۶ راه برای «عروج» خمینی هموار شد. نیاز بر تحلیل همه جانبه از وضعیت و نقش حکومت ، نبود آزادی های سیاسی و فعالیت احزاب و بی عملی مردم در ۲۵ سال فضای بعداز کودتا دارد.
وگرنه هیچ کدام از نیروهای سیاسی باقی مانده از قبل از کودتا ( حزب توده و جبهه ملی ) و نیروهای جدید سیاسی و چریکی ( مجاهدین و فدائیان و بقیه گروههای دیگر) نه تنها یارای مقابله با حکومت را نداشتند. بلکه همه اعم از نیروهای ملی یا چپ نسبت به قبل از کودتای ۲۸ مرداد از نظر کمی و کیفی تضعیف شده بود.
۳. جنبش روشنفکری و مشروطه خواهی که بعداز مشروطه نضج گرفته بود بعداز سقوط حکومت رضاشاه دوباره شکوفا شد و بهترین خلاقیت ها و فرهنگ کاران ایران در این دوره پا به عرضه گذاشتند که حتی بعداز کودتای ۲۸ مرداد به کار خود ادامه دادند.
۴. مشکل و تضاد مربوط به گذار از سنت به مدرنیته به عوامل مختلفی از جمله روحانیون مرتجع بستگی داشت و دارد. این تمام علت خرافات و جهل و عقب ماندگی ایران نبوده و نیست.
در حکومت تمامیت خواه آریامهری که همه چیز به ذات اعلیحضرت گره خورده باد که خرافی ترین و عقب مانده ترین مسائل را تبلیغ و ترویج میکردند و متفکران شیعه در درباره و دفاتر آن ها حرف اول را می زدند. مفری برای بد آموزی های نویسندگان ، هنرمندان و فرهنگ کاران سنت گرا وجود داشت که کار فرهنگیان پویا و خرد گرا را دشوار یا «خنثی » می کرد.
جامعه در حال پوست انداختن بود و مظاهر تمدن وجدیدی در سراسر ایران جلوه می کرد که زندانیان سیاسی در سلولها و بندها بعضی را در تلویزیون و نشریاتی که به زندان می آمد می دیند.
جای بحث های انتقادی همیشه در جامعه خالی بود .
امروز آسان ست که مسائل گذشته را «حل » کرد و در باره ی جزنی ، پویان ، احمد زاده ، صمد بهرنگی ، ساعدی ، آل احمد ، شریعتی ، فردید و….. حرف زد.

غلام سفیدکوهی
غلام سفیدکوهی
2 سال قبل

از آخرین پاراگرفِ این نوشته: بیژن جزنی می نویسد: “ما کوشش خواهیم کرد … “ میتوان نتیجه گرفت که رژیم حاصلِ و انتخابِ ارتجاع جهانی بوده است و چون وظیفه اش سرکوب جنبش و مشخصن چپ بوده و آنرا عملن به اجرا در آورد، ضد انقلاب بود/شد.
اینوسط ولی رهبری بخشِ غالب جنبش فدایی(اکثریت)مواضعش نه جزنی وار بلکه رهبریش بکلی در دستِ حزب توده و در خط سیاست خارجی شوروی سابق بوده است.
سرمایداری جهانی خیلی بهتر از خود دستگاههای جاسوسی شوروی میدانست که این ببرِ کاغذی بزودی از درون متلاشی و خیال خامِ دوقلوهای ایرانی در دست زدن به کودتا بمانند رفقای ساده لوحِ افغانشان هرگزبه وقوع نخواهد پیوست.

پس اگر جنبش فدایی روش و منش جزنی را رعایت میکرد شاید بهترین تصمیم این میبود که در فراخوانی ملی در تمام ارگانهای سازمان موضوع عقب نشینی تاکتیکی سازمان تا اطلاع ثانوی به بحث گذاشته میشد.
نه اینکه از حول حلیم با سر در روغنِ داغی که حزب توده آشپزش بود، شیرجه رفت. 

حمید خیرخواه
حمید خیرخواه
2 سال قبل

تو اگر جنبش فدائی را «می شناسی» و فقط این ها را می نویسی پس «دروغگو» هستی .
ولی اگر جنبش فدائی را واقعا نمی شناسی که این حرفهای کلی و نامربوط را می نویسی.
بهتر ست به سایت های آنها سر بزنی که بدانی چند جریان هستند و چگونه بعداز انقلاب شکل گرفتند .
در مورد هرکدام مشخص و دقیق بنویس.
وگرنه تا زماینکه در اخبار روز بنویسی . منتظر پاسخ باش .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x