کانون نویسندگان ایران: هوشنگ گلشیری به راستی یکی از نوادر روزگار ما بود. او نویسندهای بزرگ، مستقل و آزادی خواه بود که در دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثناء، در کوشش بیوقفه برای اعتلای فرهنگ و وفاداری به منشور و آرمانهای کانون نویسندگان ایران، برای بسیاری از اعضای کانون سرمشق بود
در شانزدهم خرداد ۱۳۷۹ کانون نویسندگان ایران یکی از اعضای برجستهی خود، هوشنگ گلشیری را از دست داد. گلشیری از نخستین اعضای کانون بود. او در دومین دورهی فعالیت کانون در سه مجمع عمومی سالهای ۱۳۵۸، ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰ به عضویت هیئت دبیران برگزیده شد.
در سومین شب از شبهای کانون نویسندگان ایران در انستیتو گوته به تاریخ بیستم مهر ۱۳۵۶ مجری مراسم بود و در شب ششم دربارهی “جوانمرگی در نثر معاصر و ادب معاصر فارسی” سخن گفت. او در بخش پایانی سخنرانیاش با انتقاد از سانسور گفت: “… و ما، همهی ما، اگر خمیدهایم، اگر این گونهایم، حداقل اندکی هم به خاطر این تنگ میدان بی روزن است؛ وگرنه، و با همهی فروتنی که باید داشت، مطمئنا قدمان چند برابر این دیوارهایی است که گردمان ساختهاند؛ که ممیزان، این مقاطعهکاران خشت و دیوار در عصر مقاطعهکاران ساختهاند.”
گلشیری در تدوین متن ۱۳۴ نویسنده با عنوان “ما نویسندهایم” و جمعآوری امضا برای آن نقش فعال داشت. او پس از قتل جنایتکارانهی محمد مختاری، محمدجعفر پوینده و احمد میرعلایی همراه و پیشاپیش دیگر اعضای کانون، پرچم دادخواهی را برافراشت و در هر فرصتی به افشای آن جنایتهای هولناک پرداخت و بر کوشش خود برای تداوم فعالیت کانون نویسندگان ایران افزود. گلشیری در اسفند ۱۳۷۷ به عنوان عضو هیئت دبیران موقت انتخاب شد.
او در برگزاری نخستین مجمع عمومی دورهی سوم فعالیت کانون نویسندگان ایران در آذرماه ۱۳۷۸ نقشی فعال داشت و با کسب بیشترین رأی به عنوان عضو هیئت دبیران برگزیده شد. دریغا که شش ماه بعد و در شانزدهم خرداد ۱۳۷۹، مرگی نابهنگام، کانون را از حضور پرشور و پرثمرش محروم کرد. بیاغراق میتوان گفت بخش عمدهای از بار کانون در آن دوره بر دوش هوشنگ گلشیری بود. اعضای کانون به یاد دارند که او در تمام نشستهای جمع مشورتی و در تمام برنامهها و فعالیتهای کانون پیشقدم و حاضر بود. گلشیری به راستی نمونهی مثال زدنی ِ تعهد و مسئولیتپذیری در کانون نویسندگان ایران است.
هوشنگ گلشیری به سال ۱۳۱۶ در اصفهان متولد شد. در دانشگاه اصفهان در رشتهی زبان و ادبیات فارسی تحصیل کرد و سپس به آموزگاری در همان منطقه پرداخت. در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس کرد. فعالیت ادبی او با جمعآوری فرهنگ عامیانه و نوشتن شعر آغاز شد. اگرچه به زودی شعر را کنار گذاشت و به داستاننویسی روی آورد، اما تا پایان عمر از شعر غافل نبود. در کارنامهی ادبی او تعدادی از بهترین مقالات انتقادی و شرح و تفسیر شعرهای شاعران معاصر به چشم میخورد. مقالهی “افسانهی نیما، مانیفست شعر نو” و چند بازخوانی از شعرهای نیما در زمرهی خواندنیترین مقالههایی است که در دههی شصت در مورد راز و رمز شعر و نظریهی شعری بنیانگذار شعر نو نوشته شده است.
گلشیری با انتشار رمان “شازده احتجاب” در سال ۱۳۴۸، نام خود را به عنوان داستاننویسی خلاق و متفاوت، با دیدگاههایی مدرن و نثری درخشان بر سر زبانها انداخت. این رمان با آنکه پس از انقلاب، سالها توقیف بود و اجازهی تجدید چاپ نداشت در ردیف پرخوانندهترین رمانهای فارسی جای دارد. گلشیری همزمان و در کنار خلق آثاری ماندگار، همواره انسانی جمعگرا و اهل فعالیتهای جمعی و مدنی بود.
او افزون بر نقشی که در کانون نویسندگان ایران داشت، از اعضای موثر و فعال جنگ اصفهان بود و برای شنیدن و نقد و بررسی داستانهای نویسندگان جوان از گذاشتن وقت مضایقه نمیکرد. تعدادی از بهترین داستاننویسان کنونی ما در جلسات و کارگاههای داستاننویسی او آموزش دیدهاند. در کار روزنامهنگاری ادبی نیز میتوان گفت صاحب سبک و سیاق خاص خودش بود، چنان که هنوز هم خاطرهی مجلههایی چون مفید، فصلنامهی زنده رود و کارنامه، که او سردبیری آن ها را برعهده داشت در حافظهی ادبی ما باقی مانده است.
زندهیاد هوشنگ گلشیری به راستی یکی از نوادر روزگار ما بود. او نویسندهای بزرگ، مستقل و آزادی خواه بود که در دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثناء، در کوشش بیوقفه برای اعتلای فرهنگ و وفاداری به منشور و آرمانهای کانون نویسندگان ایران، برای بسیاری از اعضای کانون سرمشق بود.
یادش گرامی باد.