پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

در دفاع از جان های کوچک, به مناسبت بزرگداشت روز جهانی لغو کار کودک! – سوسن بهار

بیانیه پایه­ ای حقوق کودکان!

مقدمه:

 ابعاد بی حقوقی کودکان در ایران  و پدیده رو به رشد کار کودکان، ربودن کودکی و تحمیل بزرگ شدن به کودکان، در ابعاد مختلف، اقتصادی اجتماعی خانواد­گی؛ حقوقی و تمام زاویای یک زنده گی انسانی، پدیده­ای  آشکار است. نگاه ایدئولوژیک اسلامی به مقوله ­ی کودک و مخدوش شدن مرز بین کودکی و بزرگ­سالی، حتی در ابعاد فرهنگی هم تاثیرات منفی بسزائئ داشته است. از  خانمک های هشت ساله که به جشن تکلیف مدارس می روند، همسرک های ده ساله که طلاق می گیرند، و نان آوران ده ساله که شب در خیابان مشغول دست­فروشی بوده ­اند و مورد تشویق هنرمندان قرار می­گیرند و مردم به عوض شرم  و درد کار کودک این قهرمان کوچک را ستایش می کنند و برایش کف می زنند،  تا اظهار نظر به اصطلاح هنرمندی در باره­ی  مورد تجاوز قرار گرفتن کودک هشت ساله که به زعم ایشان، کم حجاب بوده است،  تا ترانه هایی  مثل “باز این شراره موهاش دو تائی کرده؛” که تاکید بر کودکی شراره دارد، تا ویدئوهای عروس داماد های کوچولو که در جشن­ها  می رقصند آن هم در خارج کشور، تاثیرات مخرب فرهنگی نگاه حاکمیت مذهبی ایران بر مقوله  کودک است ، هرچند که درفضای مدرن اجرا شده باشد. در هیچ کجای جهان به جرات می توان گفت در هیچ کجای جهان امروز این گونه آشکار به ذات کودکی قانونی و با زراد خانه تبلیغات ایدئولوژیک تجاوز نشده که به مفهوم و نفس کودکی و کودک بودن در ایران این امر وهن آور صورت گرفته است. پدیده ای مثل کودک همسری حتی در مورد کودکان زیر ده ساله با حمایت قانونی، تحمیل بلوغ به کودکان  و ربودن  جان کودکی شان است و بس . کودک آزاری و خشونت جسمی و جنسی علیه کودکان، تابعی از  این مخدوش کردن مرز کودکی و تحمیل “بزرگ شدن” به آن­هاست، آن هم در جامعه بزرگ سالاری که  تا دلمان به خواهد حدیث و پند قصیده  در مزمت کودکی و خردی و ضرورت تنبیه بدنی  کودکان وجود دارد. تا نباشد .چوب تر .. برای همین همیشه گفته­ام کودکان ایران فراموش شده ترین کودکان جهانند! این بیانیه بخشی از انجام یک وظیفه نه صرفا مادرانه و عاطفی، که سیاسی فرهنگی و اجتماعی در راستای دست یابی به حقوق کودکان است که در اختیار همه قرار می گیرد.                                                   

بیانیه پایه ­ای حقوق کودکان در ایران:

نظر به  این­که:

الف)  بنا به آمار رسمی اعلام شده  بیست و چهار و شش دهم کل جمعیت کشور را کودکان زیر ۱۵ سال تشکیل می دهند و جمعیت زیر ۱۸ سال  کشور ایران را  سی در صد کل جمعیت  اعلام کرده ­اند،                                                         

ب) ایران کشور پهناوری است و نسبت جمعیت به محیط جغرافیائی سهمی برابر ۲۰ هزار کیلومتر مربع برای هر فرد ایرانی رامی تواند  در برداشته باشد،                                                                       

پ) ایران هم اکنون  بزرگترین دارنده ذخایر هیدروکربوری  دنیا یعنی مجموع ذخایر نفت و گاز به حساب می آید و طبق  آمار رسمی بین المللی ؛ ۱۵۸ میلیارد بشکه نفت و ( ۹.۳ کل منابع نفتی دنیا) و ۳۳هزار میلیارد گاز (۱۸ در صد کل دنیا)  را در اختیار دارد. و از صدور ۵و۹ میلیون تن  میعانات گازی میلیون ها میلیون دلار  کسب در آمد می کند، از جمله روغن های سبک پلی انیلین گرید فیلم با چگالی کمتر از ۹۴ ، پروپان مایع، متانول  و سایر  فراورده های شیمایی جزو منابع مهم صادراتی است که بیشتر به کشور های چین و روسیه  صادر می شوند. آهن، فولاد،بوتان مایع شده،  سنگ آهن هماتیت دانه بندی شده و اتیلین و گلیکول  اشاره کرد و همچنین گفته شده ایران به تنهائی  35% کل فرش جهان را تولید می کند . و کماکان ۱۸ مین کشور تولید کننده ی خود رو در جهان است. خاک سرخ و خوراکی  جزیره هرمز و ده ها و صد ها منبع طبیعی  و سود و ثروت  زیادی که از آن به جیب صاحبان قدرت و زور و سرمایه در این کشور سرازیر می کند، ایران را به کشوری ثروتمند با منابع طبیعی سرشار و  همچنین  قابل توجه در برخی از عرصه­های صنعتی  تبدیل کرده است.  این حقیقت محض هیچ تضادی باوضعیت نابسامان اکثریت جامعه ایران  و عجز و تضرع بر سر منبرها و شکوه از محاصر اقتصادی یا جنگ جمهوری اسلامی ندارد. علی رغم همه این ها ایران کشوری ثروتمند است.  

با توجه به اینکه:                                                                                                                                  

سهم مردم ایران اما، از این همه تقریبا هیچ است و در این میان کودکان ایران  محروم ترین قشر جامعه را تشکیل می­دهند  و  بیست هزار کیلومتر که هیچ سهم مدارس بسیاری از آنان، کپر، آغل ، مدارس کانکسی و مدارس دولتی  با کمترین امکانات، تفریحی آموزشی حتی ایمنی است. سالی نیست که بخاری مدرسه­ای  آتش نگیرد، و جان کودکان طعمه حریق نشود یا سقف بر سرشان خراب نشود و زیر آوار نمانند. سهم شان از منابع طبیعی و ثروت کشور نیز چیزی جز فقر و بی خانمانی و کار اجباری و کار خیابانی نیست،  جوان بودن و کودک بودن  جمعیت کشور نیز  برای آن­ها نه  متضمن محیطی جوان و شاد  و سرشار از امکانات رشد  برای جمعیتی جوان که قرار است آینده  روشنی را برای خود بسازند است، که مجموعه­ ای از قوانین کودک آزار، تضیقات و تنبیهات و تبعیضات است.                                                                                                           بیانیه  پایه­ای حقوق کودکان با لیست کردن این بی حقوقی و در واقع بیان قوانین  ضد کودک در این سند، خواست  و مطالبات خود در عرصه دفاع از حق کودکان را در اختیار جنبش های اعتراضی و کمپین­های دفاعی  وعموم   قرار می دهد،  این طرح اولیه و کلی است و متعاقبا سند  و اساسنامه منتشر خواهد شد. هر گونه نظر؛ انتقاد و نکته تکمیلی را ، به دیده منت می گذارم و دفاع از این طرح  قطعا موجب  تقویت  مبارزه برای این امر مهم خواهد بود.                                                                      

کودکان ایران فراموش شده ترین کودکان جهانند ، و بدون اغراق تنها کودکانی هستند که وجوه مختلف قانونی اعم از، مدنی، جزائی، کار، فقهی ، تحصیلی ، حمایت  حقوق کودک، حق شهروندی، فعالیت اجتماعی، حق داشتن عقیده و ابراز آن، چنانچه در زیر می آید ،عملا و صد درصد بر علیه آنان وضع شده است .                                                      

۱- مطابق ماده ­ی ۱۲۱۰ قانون مدنی، هیچ کس را نمی­توان بعد از رسیدن به سن بلوغ به عنوان جنون یا عدم رشد محجور نمود، مگر آن که عدم رشد یا جنون او ثابت شده باشد. و مطابق تبصره­ی ۲ همان ماده، اموال صغیری را که بالغ شده است در صورتی می­توان به او داد که رشد او ثابت شده باشد. تبصره­ی یک ماده­ی ده قانون مدنى، مصوب ۱۳۶۰ مجلس‏ شوراى اسلامى، سن بلوغ را براى دختر، نُه سال کامل قمرى و برای پسر، پانزده سال کامل اعلام داشته است. این وضعیت به معناى «اجازه» و «تکلیف» ازدواج برای کودکان دختر و پسر است. اما در معنى فقهى، بلوغ به معناى رشید بودن و رشد کامل نیست. بنابراین دختر بچه­ی نُه ساله طبق قوانین اسلامى مى‌تواند مورد تجاوز رسمى قرار بگیرد، ولى حق دخل و تصرف در املاک خویش‏ و یا حاصل دست­رنج­اش‏ را ندارد، زیرا که بالغ بودن به معناى رشید بودن نیست. در این باره، شریعات اسلام مى‌گوید:

«بلوغ زمانى است که قواى جسمى صغیر نمو نموده و آماده­ی توالد و تناسل مى‌گردد و به یکى از سه امر زیر شناخته می­شود: ۱- روییدن موهاى خشن بر پشت آلت تناسلى؛ ۲- خروج منى؛ ۳ ، سن و آن ۱۴ سال کامل قمری برای پسر و ۹ سال کامل قمری برای دختر است.

با توجه به ماده­ ی قانونی ۱۲۱۰، سن بلوغ برای دختران ۹ سال و پسران ۱۵ سال است.

تبصره ۱: سن بلوغ برای پسران ۱۵ سال قمری (۱۴ سال و ۷ ماه) و برای دختران ۹ سال قمری (۸ سال و ۹ ماه) است.

۲- ماده ­ی ۱۰۴۱ قانون مدنی جمهوری اسلامی تصریح می­دارد که ازدواج قبل از سن بلوغ ممنوع است.

تبصره: این قانون تصریح می­دارد ازدواج قبل از سن بلوغ با صلاح دید و نظر مراجع ذیربط بدون مانع است.

سن قانونی ازدواج برای کودکان دختر در ایران ۱۳ سال است. تبصره­ی ماده­ی ۱۰۴۱اجازه­ی ازدواج قبل از این سن را با صلاح­دید ابوین یا مراجع دیگر بلا مانع و قانونی می­داند.

۳ – ماده­ های ۷۹ تا ۸۴ قانون کار جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با ممنوعیت کار کودکان بر اساس پذیرش مقاوله نامه ۱۸۲ سازمان جهانی کار زیر ۱۵ سال است. اما طبق تبصره­های ۱۶۸ و ۱۸۸ این قانون، کارگاه­های خانواد­گی و مجموعه­ی کارهایی که کارفرماهاشان ابوین (پدر، جد پدری) هستند،  هم­چنین کارگاه­های کوچک و مانو فاکتور­ها، از این قانون معاف می­باشند.

۴- طبق ماده ­ی ۲۲۰ مجازات کشوری، اگر کودکی توسط پدر یا پدربزرگ و جد پدری به قتل برسد، مجازات قصاص برای قاتل وجود نخواهد داشت و با پرداخت دیه و ده روز زندان آزاد می­شوند. بنا به قوانین فقهی در زمینه­ ی تادیب؛ حد تنبیه کودکان عدم مردن آن­هاست.

 ۵- ماده ­ی ۴۹ مجازات عمومی جمهوری اسلامی بیان می­کند کودکان در صورت ارتکاب جرم از مجازات کیفری معاف هستند ودرصورت لزوم به کانون اصلاح و تربیت فرستاده می­شوند. در زمینه­ی حقوق جزایی، بر اساس تعاریف سن بلوغ برای کودکان عمل می­شود و به همین دلیل مجازات اعدام و انواع دیگر مجازات­ها برای کودکان زیر ۱۸ سال وجود دارد. اما وقتی که نوبت دخالت در حاصل دست­رنج کودکان می­شود، این ماده می­گوید: بالغ شدن شرط رشد نیست و کودک حق تصرف دست­مزد خویش را ندارد.

 تبصره ­ی ۱: کودک کسی است که به سن بلوغ نرسیده باشد، طبق تعریف شرعی بلوغ.

تبصره­ ی ۲: اگر به منظور تربیت تنبیه بدنی لازم است باید در حد متوسط باشد.

و در نتیجه طبق قانون مجازت عمومی شامل مجازات اعدام هم می­شود. «امنستی اینترناسیونال» از سال ۱۹۹۰،  ده ها  مورد اعدام زیر ۱۸ سال را در ایران گزارش کرده است. بسیاری از این کودکان تا رسیدن به سن ۱۸ در زندان نگه داشته شده و بعد به قتل رسیده­اند و ۱۰ نفردر حالی که زیر ۱۸ سال بودند اعدام شده­اند.

۶- ماده­ ی ۱۷۹ قانون مدنی به والدین حق تنبیه کودک خود را می­دهد و حد آن را به مواد قانون فقهی ۶۲۲ تا ۶۲۵ تعیین می­کند. بر اساس این قوانین:

«اقدامات والدین و اولیای قانونی و سرپرستان صغار و محجورین که به منطور تادیب یا حفاظت آنان انجام می­گیرد، مشروط به این که اقدامات مذکور در حد متعارف تادیب و محافظت باشد، جُرم نیست.»

و این حد تادیب چیزی نیست جز کودک را تا سر حد مرگ کتک زدن،  طبق ماده­ی فقهی ۶۲۳. موسوی اردبیلی، یکی از آیات اعظام در جمهوری اسلامی، چند سال پیش در مقابل پرسش «ایسنا»، خبرگزاری رسمی، در این مورد، گفته بود:

«تنبیه بدنی مناسب کودکان در بزه­کاری با شخصیت آنان منافات ندارد، بلکه موجب ساختن شخصیت آنان می­شود و به همین جهت است که باید با صلاح دید حاکم شرع باشد تا افراط و تفریط نباشد.» انداختن آفتابه به گردن کودکان و جوانان و اعدام آن­ها در ملاء عام، لابد افراط و تفریط به حساب نمی­آید!

۷- حقوق شهروندی و کنوانسیون­ها

ماده­ی ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک، که تمامی دولت­های امضا کننده و از جمله جمهوری اسلامی ملتزم به رعایت آن هستند،  تصریح می­کند: «نه مجازات اعدام و نه  حبس ابد نباید بدون امکان آزاد شدن  برای کودکان  زیر ۱۸ سال وجود داشته باشد.»

۸- حق داشتن هویت

بر اساس بند ۲ ماده­ی ۹۷۶ قانون مدنی جمهوری اسلامی، اصل خون یا تابعیت نسبی تنها از راه پدر به رسمیت شناخته می­شود. بنابراین، کودکان حاصل از ازدواج مادران ایرانی و پدران افغانستانی از تابعیت ایران محروم بوده و امکان دریافت شناسنامه ندارند. بنا به آمارهای اعلام شده، تنها در استان خراسان ۵۶ هزار کودک فاقد شناسنامه حاصل از ازدواج مادر ایرانی با پدر افغانستانی وجود دارد. در عین حال، بر اساس همین قوانین ارتجاعی، این گونه کودکان و نیز تمامی کودکان افغانستانی ساکن ایران از امکان تحصیل و آموزش محروم بوده و مجبور به کار می­شوند.

۹- حمایت از حقوق کودکان

با تصویب مصوبه­های ۲۲ و ۲۷ قانون به اصطلاح “حمایت از حقوق کودکان” در اکتبر سال ۲۰۱۳،  جمهوری اسلامی ایران گام دیگری در زمینه­ی به انقیاد کشاندن حقوق کودکان در ایران را بر داشته است. اجرای این قانون توسط جمهوری اسلامی نه تنها راه را برای پدیده­ی آزار جنسی کودکان و پدوفیلیسم به شیو­ه­ای رسمی باز کرده، بلکه مفهوم آتوریته­ی معنوی والدین را نیز خدشه­دار کرده است. با اجرای اصلاحات ۲۲ و ۲۷، حق ازدواج با فرزندخوانده به تصویب رسید و هم­چنین امنیت هویتی فرزندخوانده زیر سئوال برده شد. چرا که در این قانون الحاقی تحت نام دفاع از حقوق کودکان! آورده شده آمده است که هویت فرزند خوانده­گی باید در شناسنامه کودکان ذکر شود. و این در تضاد کامل با کنوانسیون حقوق کودکان است که تصریح می کند برای  حفظ امنیت کودک هویت فرزند خواندگی او می بایست مخفی مانده که احیانا منجر به احساس کمبود نکند یا به این دلیل مورد ازار کودکان دیگر قرار نگیرد.

۱۰- آموزش و پرورش

اساس آموزش و پرورش  ایران ایدئولوژیک است، آن هم یک نوع  معین و تک مذهبی، محرومیت کودکان از تحصیل به عنوان بهائی، افغانی، از یک سو، عدم امکان تحصیل کودکان کار و هزینه سنگین  آموزش برای خانواده های  تنگ­دست، موجب افزایش بی سوادی و کم سوادی  در کشور شده است. تفکیک جنسیتی کتاب های درسی، تاویلی و تفسیری بودن ماتریال آموزشی،  کم اهمیت دادن به مقولات علمی و حذف  برخی  از مفاد درسی از برنامه تدریس از جمله ریاضیات انتگرال که برای دانشجویان سال اول رشته­های فنی باعث مشکل زیادی در فهم  دروس دانشگاهی شان شده استه معضل بزرگی برای درک علمی و دلیل میزان کم سوادی در کشور شده است. اهمیت ویژه دادن به مسائل دینی و ایدئولوژیک، تبعیض جنسیتی علیه کودکان دختر، اجبار پوشش اسلامی برای شکوفه­های  شش ساله،  که مانع حرکت آزادنه آن ها می­شود.جشن تکلیف دخترکان هشت ساله که انسان را به یاد آماده و بزک کردن قربانیان  پیش پای خدایان چوبی و سنگی می اندازد و به معنای یاد آوری بلوغ و تکلیف شرعی بچه هشت ساله است. حذف عکس دختران از جلد کتاب­های ریاضی و  ده ها نوع تبعیض دیگر، عدم وجود نشریات  آزاد و غیر ایدئولوژیک کودکان، فیلتر گذاری مذهبی بر هر آنچه که نام کودک دارد در سطح رسمی تا جائی که فیلم­های انیمشنی که  برای کودکان که از تلویزیون پخش می شود، دارای محتوی عملیات  انتحاری دارند. فعالیت بیش از حد بسیج در مدارس و تبلیغات مذهبی  و ایجاد گروه های  راهیان نور، که عملا تربیت نسل سرباز برای جنگ­های احتمالی آینده حاکمیت است، بر گزاری مناسک عاشورای حسینی توسط  کانون پرورش فکری کودکان! برگذاری مسابقات تحت نام قاریان جوان با شرکت بچه های ۵ تا ۱۲ ساله و ده ها معضل دیگر این چنینی به ترمزی جدی در امر رشد . پروروش آزادانه کودکان ایجاد کرده است.

۱۱-عدم آزادی و حق تشکل­های کودکان؛ تا حدی که حتی تاب ان جی او های مجاز را نداشتن و ایجاد مزاحمت، دستگیری، اعدام، فعالین حقوق کودک، عدم وجود تشکل مناسب

۱۲- اعتیاد کودکان که هیچ بر خورد جدی  از طرف دولت با آن نمی شود و هیچ قانون ویژهآی برای مصونیت کودکان و جوانان از این ورطه­ی هولناک وجود ندارد.

۱۳- کودکان و فحشا، صیغه های موقت حتی یک ساعته،  و انواع دیگر سو استفاده های جنسی از کودکان دختر زیر ۱۸ سال، راه را برای فحشا و تجارت انسان در ایران باز کرده است، به این اعتبار فحشا قانونی شده است.

۱۴ – کودکان و جنگ  سرباز گیری از کودکان توسط بسیج دانش آموزی و تشویق آن ها به پیوستن به نیروهای اسلامی مسلح  نقض تمامی قوانین  پیشرفته در زمینه حقوق کودکان مبنی بر ممنوعیت سرباز گیری ایدئولوژیک  و سرباز گیری علی­العموم از کودکان است.

با توجه به تمامی این بی حقوقی ها و قوانین کودک آزار ،

طرح اولیه زیر را برای احقاق حقوق کودکان  پیشنهاد می کنم:

۱- تعریف سن کودکی مطابق  کنوانسیون حقوق کودکان: به همه افراد زیر ۱۸ سال کودک اطلاق می شود. تعیین سن قانونی آن هم بر اساس قانون مدنی برای کودکان دختر ۹ سال قمری و پسر ۱۵ سال قمری، نقض آشکار حقوق کودکان و لگد زدن به تمام دست آورد­های علمی ، اجتماعی، و فرهنگی در زمینه احقاق حقوق کودک است.

۲- لغو کار کودکان و جایگزینی آن با تحصیل رایگان، اجباری با کیفیت بالا.                                             

مقوله ی کار کودک هر چند در مقایسه  با سایر کشورها  در ایران و به این وسعت پدیده  تقریبا جدیدی است، ابعاد باور نکردنی کودکان کار، و عمق تضییقات و اعمال خشونت و  آزار علیه آنان و اشکال ابتدائی و قرون وسطائی بهره کشی از این کودکان از جمله طرح­هائی مثل استاد شاگردی، اجاره دادن کودکان به صاحبان کارگاه های قالیبافی یا تولیدات زیر زمینی،  در این کشور ، حمایت از این کودکان و خواست لغو کار آنان را به یک ضرورت عاجل بدل کرده است، دولت ایران نه تنها  در باره این مقوله سکوت نمی کند، بلکه از همان ابتدا، با انکار  وجود این  کودکان، خارجی، شهرستانی و مهاجر خواندنشان، گدا نامیدنشان، از یک طرف سعی در برگرداندن ذهن جامعه نسبت به این کودکان، و از طرف دیگر با دستگیری­های خشونت آمیز و اعمال ضرب و شتم و سرکوب آنان  تحت نام طرح­های جمع آوری کودکان کارو خیابان، اسکان آن­ها در خانه­های سبز و طرح اخیر ۲۱ ماده­ای سامان دهی  این کودکان که عملا درست کردن اردوگاه های کار اجباری و تربیت سربازان عملیات انتحاری به نفع حفظ منافع و حاکمیت حکومت دینی  است، با استفاده ابزاری از این کودکان  و آسیب اجتماعی نامیدن آن­ها.                                                   

چندین سال متوالی است که سازمان جهانی کار  تعداد کودکان کار در ایران را ۹ میلیون اعلام کرده است،  تعدا کودکان کار اما،به طور واقعی  با احتساب کار گاه های خانوادگی، مزارع خانواده گی کارهای مونتاژ در خانه­ها، و قربانیان بی جیره مواجب  طرح استاد شاگردی بسیار بالاتر از رقم ذکر شده است، اگر ۳۵% فرش جهان را ایران صادر کند ، تخمین تعداد کودکان به کار کشیده شده به این عرصه غیر قابل تخمین زدن نیست.  فراموش نکرده­ایم که سال ها پیش روزنامه هم شهری استاد کار قالی بافی هفت ساله­ای را معرفی کرد که معلوم نیست از چند ساله گی شروع به کار کرده بود؟

انواع کار کود کودکان کار

سید محمد جهرمی، وزیر کار و امور اجتماعی، در ۲۹۵­­مین اجلاس سالیانه­ی «سازمان جهانی کار» اعلام کرد، کودکان کار ایران به ۲۶ نوع کار مشغول هستند. ایشان حمایت جدی جمهوری اسلامی را از برنامه­های دبیرخانه­ی سازمان جهانی کار در ارتباط با ممنوعیت کار کودکان و هم­کاری با آی. یی. پی. سی،  IPEC، اعلام کرد. اما حرفی که ایشان فراموش کرده بگوید، این است که جمهوری اسلامی و خود ایشان به عنوان وزیر کار آن، نقش اصلی را در وضعیت تراژیک کار کودکان در ایران ایفا می­کنند. شاید هم طبق معمول، گناه کار کودکان را به گردن فرهنگ و سنت خانواده­ها انداخته است و این جا هم فراموش کرده بگوید، که این فرهنگ و سنت از پایین جامعه نیست که کودکان را در ایران به کار کشیده است، بلکه دلایل اقتصادی ناشی از بی کفایتی دولت سرمایه­داری و تحمیل عقب افتاده­ترین قوانین قرون وسطایی به نام قوانین فقهی و حُقنه­ی آن به جامعه به زور شکنجه، ارعاب و اعدام برای پذیرفتن و عدم سرپیچی از آن­ها است که کودکان ایران را به بردگی مزدی کشیده و به بی حقوق­ترین و فراموش شده­ترین کودکان جهان تبدیل کرده است.

ابعاد کار کودک در ایران بسیار گسترده و شرایط زندگی و کار کودکان بسیار خطرناک است. صدها هزار کودک در ایران به کار مزدی مشغولند. کودکان در ایران در ۲۶ مورد کار پُرمخاطره از سنین حتا پنج سالگی به کار می­پردازند، از جمله: کار در کارگا­ه­ها و کارخانه­های تولیدی کوچک، کارهای خانگی چون حصیربافی و قالی­بافی. فقط در استان فارس، بنا به آمارهای رسمی، چهل و پنج هزار دار قالی برپاست. در شهر خُوی، ۲۱ هزار نفر پای سه هزار دار قالی مشغول به کارند. و در ناحیه­ی افشار کردستان، بیش از ۳۵ هزار زن و کودک پشت دارهای قالی می­نشینند. با توجه به این که بیش از سی و پنج درصد کُل فرش جهان در ایران تولید می­شود، و این آمار از استان­های کرمان و کاشان و لرستان خبری نمی­دهد، می­توان حدس زد که فقط در این عرصه چه خیل عظیمی از کودکان به کار مشغولند.  طی ساعات طولانی نشستن بر دارهای قالی و کار سخت و طاقت فرسا، چه لطمات غیر قابل جبرانی بر جسم و جان کوچک­شان وارد می­شود. کودکان در ایران هم­چنین در کارگاه­های در و پنجره­سازی، بازار میوه و بازار بزرگ تهران، حمل بار، کار با برق فشار قوی، سالامبورسازی، جاده سازی، روده پاک­کنی، دباغی، خشت­زنی و آجرپزی، سری دوزی، مونتاژ قطعات الکترونیکی، مکانیکی، سم­پاشی، رنگ­رزی،  شیشه سازی، تولید  ظرف­های بلوری، کار خانگی  که شامل کارهای مانند پیچ و مهره سازی، مونتاز قطعات یدکی و واکی تاکی­ها، سبزی پاک کنی و… برای رستوران­ها است، نخ­ریسی، پشم­شویی و انواع  اقسام کار سخت و پُر مشقت خیابانی که قابل رویت­ترین شکُل کار کودک است و به همین دلیل از آن بیش­تر صحبت به میان می­آید، به کار اشتغال دارند.

از سال ۲۰۰۰ میلادی، موارد بردگی قرض و اجاره دادن کودکان نیز در ایران گزارش شده است. این  پدیده که قبلا مختص کودکان کارگر در کارگاه­های کوچک و قالی­بافی بوده است، امروزه شامل اجاره دادن کودکان کار خیابانی هم می­شود. بنا به گزارشات، روزانه بیش از ۳/۵ میلیون تُن زباله در جهان تولید می­شود، که سهم کشور ایران از آن حدود ۴۰ هزار تن است. سهم بازیافت زباله در ایران، هشت درصد به نسبت هشتاد درصد از ۹۰ هزار تُن در آلمان و کشورهای صنعتی است، که توسط کودکان هشت ساله و حتا زیر هشت ساله­ی مهاجر افغانستانی صورت می­گیرد. درآمد این کودکان در ازای روزانه هشت ساعت به دنبال زباله گشتن، در حدود فقط هشت هزار تومان به ازای هر ۲۰ کیلو زباله است.

آمار واقعی کودکان کار در ایران با احتساب کودکان دختر که به کار خانگی مشغولند و کارگران کوچک در صنعت کشاورزی و به کار کشیده شدن کودکان در تجارت سکس و موادمخدر، از مرز ۹ میلیون هم می­گذرد.

کار خیابانی

کار خیابانی یکی از پُر مخاطره­ترین کارهای کودکان تشخیص داده شده و از آن جا که ابعاد علنی «خیابانی» دارد، بیش­تر از آن صحبت می­شود و هم­چنین به دلیل قابل رویت بودنش، امکان تحقیق و بررسی جنبه­های مختلف زندگی کودکان کارگر این عرصه را بیش­تر به دست می­دهد. کار خیابانی، در عین حال دل­خراش­ترین شکل حضور انسان­های کوچک در عرصه­ی کار است که زمستان در پای کیوسک­های تلفن یخ می­زنند و می­میرند و تابستان در میان زباله­ها و دود  و آلودگی هوا دچار بیماری­های مختلف می­گردند. به دلیل آن که کار خیابانی کودک، سمبل به کار کشیده شدن کودکان در جوامعی مثل ایران و برزیل است، به بررسی نزدیک­تر مقوله­ی کار خیابانی می­پردازم. برزیل  و ایران را مثال  آوردم، بدین خاطر که  برزیل از اولین کشورهایی در جهان است که بیش­ترین تعداد کودکان خیابانی را دارد­ و ماجرای تکان دهنده­ی شکار آن­ها چون گُله­ی سگان وحشی توسط پلیس در ریو جهان را تکان داد؛ و ایران، چرا که علی­رغم تازه بودن پدیده­ی کودکان کار خیابانی در آن به مقیاس زمانی، از سال ۱۹۹۶ تاکنون، به سرعت در تمامی زوایای این پدیده به پای برزیل رسیده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد، که آزار در میان کودکان خیابانی و کار در قیاس با کودک آزاری در میان کُل کودکان بسیار بیش­تر است و آمار رو به رشد این کودکان در ایران می‌تواند تاییدی بر افزایش کودک ‌آزاری باشد. مدیرعامل «انجمن حمایت از کودکان»، در سی و یکم تیر ماه سال گذشته، اعلام کرد: در سال ۷۵، ده درصد از کودکان بین ده تا هجده ساله مشغول کار بوده‌اند. اما مطابق آمار سال ۸۵، این تعداد به ۷/۱۲ درصد هم رسیده که یک میلیون و ۶۶۰ هزار کودک را شامل می‌شود. فرشید یزدانی در این باره به «ایسنا»، یک خبرگزاری دولتی، می‌گوید:

«با توجه به آمار جمعیت و تعداد دانش­آموزان، هم اکنون بیش از سه میلیون ۶۰۰ هزار کودک خارج از چرخه‌ی تحصل قرار دارند. تعداد کودکان کار و خیابانی دقیقا مشخص نیست و نهادهای مسئول نه تنها آمار تشکل‌های غیر دولتی را قبول ندارند، که در مورد آمار یک دیگر نیز تردید نشان می‌دهند.»

سازمان بهزیستی نیز گزارش می‌دهد، که در سال جاری تعداد کودکان خیابانی شناسایی شده در تهران به نسبت سال پیش دو برابر شده. حسن عماری، معاون اداره‌ی کُل آسیب‌های اجتماعی شهرداری تهران، با اشاره به این که تاکنون حدود هفت هزار کودک کار خیابانی شناسایی شده‌اند، در تاریخ بیست و هفتم شهریور ماه ۱۳۷۸ به «بُرنا نیوز» می‌گوید: «آماری که سازمان بهزیستی ارائه داده، هزار کودک کار خیابانی در تهران است که ما نمی‌دانیم این آمار را بر چه اساسی به دست آورده‌اند.» 

تاریخچه­ی ظهور نامیمون نان در آوردن در کوچه­ها و خیابان­های ایران برای کل خانواده توسط کودکان، تا آن جا که به قلمی شدن این پدیده در مطبوعات مربوط می­شود به  سال ۱۹۹۶، آن هم در سطحی محدود، برمی­گردد. طبق آمار آن سال­ها که خبر و گزارش آن را در خبرنامه­های «جمعیت الغای کار کودکان» آورده­ایم، تعداد کودکان خیابانی بیست هزار نفر اعلام شده بود. اما فقط چهار سال بعد، در  سال ۲۰۰۰، این رقم یک میلیون نفر اعلام گشت. و عجیب آن که، امروزه آمار رسمی دولتی بعضا در همان سطح بیست هزا ر نفر یا حداکثر ۲۰۰ هزار نفر درجا می­زند.

– بیش از هشتاد و پنج درصد کودکان کار خیابانی در ایران با خانواده­های خود زندگی می­کنند و به دلیل فقر اقتصادی و بیکاری والدین خویش برای کار به خیابان­ها می­آیند. و این مساله، تعریف بی سرپرست بودن کودکان پَرسه را از اعتبار انداخت؛

– با اعلام این که فقط دوازده درصد این کودکان مهاجرند و یا از شهرستان می­آیند، تعریف نادرست گرایشات یاد شده در بالا هم کنار زده شد. حتی اگر امروز به دلیل  نابسامانی های بیشتر شاهد ظهور پدیده ی کودک پرسه در ایران هستیم  اما این مساله که کودکان کار در خیابان فرزندان رنج و کار و متعلق به طبقه کارگرند، غیر قابل انکار است.

روزنامه­ی «صبح»، آوریل ۲۰۰۰، روزنامه­نگاری به نام زهره خوش نمک در این باره نوشته بود:

«در وادی السلام قم از سلام و سلامتی خبری نیست. این جا کودکان شش تا شانزده ساله را درازای مبالغی بین ۲۵ تا ۱۵۰ هزار تومان سالیانه اجاره می­دهند.» 

روزنامه­ی «همشهری» نیز در سال۱۳۸۱ نوشته بود:

«سیزده درصد کودکان برای کسب روزانه­ی ۱۲ هزار ریالی خیابانی شده­اند.» طبیعی است که تعداد کودکان کار و خیابان حتی در دوران ممنوعیت کرونائی امروزه بسیار بیش تر از بیست سال پیش است . یکی از غم انگیز ترین مسائل در باره ی ایران امروز، تبدیل شدن این کشور به حیاط خلوت تمامی مصائب اجتماعی رو به بهبود کشورهای دیگر دنیا شدن است، درست زمانی که دیگر ریو دژانیرو از شهر کودک کار و خیابان چهره عوض کرده و کودکان بیشتر و بیشتر روانه مدرسه شده­اند؛ ایران با رشد تصاعدی کودک کار و خیابان مواجه است، درست زمانی که برده­گی و اجاره دادن کودک در سایر کشورها رنگ می بازد، ما شاهد اجاره دادن کودکان به باند­های قاچاق مواد مخدر، تجارت  کودکان،  و بیگاری کشیدن از آنان تحت نام طرح استاد شاگردی هستیم. 

پژوهش­های مختلف در ایران نشان­گر این است، که  تعداد قابل توجهی از کودکان کار خیابانی  به دلیل نیاز مالی شدید خانواده­ها با مبلغ کم­تر از صد هزار تومان در سال به باندهای مافیایی کودکان اجاره داده می­شوند. دکتر فاطمه قاسم زاده، عضو هیات علمی دانش­گاه تهران و عضو «انجمن حمایت از حقوق کودکان»، در گفت­وگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری «مهر» با بیان این مطلب، چندین سال پیش  گفته بود:

«اگر چه اکثر این کودکان اجیر شده­ی خانواده­های­شان هستند، اما برخی نیز توسط باندهای قاچاق از خانواده­ها به قیمت­های ناچیز سالانه صد هزار تومان اجاره شده و مورد بهره­کشی از سوی افراد سودجو قرار می­گیرند. در حالی که این باندها از طریق بهره­کشی از این کودکان سود کلانی به جیب می­زنند.»

وی با بیان این که تحقیق انجام شده بر روی ۵۸۵ کودک کار و خیابانی در گروه سنی بین شش تا هجده سال نشان دهنده­ی وضعیت وخیم سلامت جسمی و روحی و روانی این کودکان است، اظهار داشت:

«هشتاد درصد  این کودکان دچار کاهش قد، هشتاد و شش درصد کاهش وزن، هفتاد و هفت درصد بیماری­های دهان و دندان، هفتاد و سه درصد بیماری­های چشم، شصت و یک درصد بیماری­های دستگاه تنفسی، شصت و چهار درصد بیماری­های قلبی، شصت درصد بیماری­های گوش و حلق و بینی، هشتاد و دو درصد بیماری­های پوست، و شصت درصد دارای بیماری­های دستگاه گوارشی هستند. و پنجاه و شش درصد این کودکان بی­سواد، سی و دو درصد دچار مشکل کمبود حافظه، سی درصد مشکلات یادگیری، شصت و یک درصد کمبود خفیف ذهنی، بیست و یک درصد کمبود کُنج­کاوی، شصت و چهار درصد کمبود شناخت محیط، و شصت و یک درصد دارای مشکلات گفتاری می­باشند.»

 دکتر فاطمه قاسم­زاده تصریح کرد:

«تا زمانی که مستمری و کمک هزینه­ای به خانواده­ی این کودکان پرداخت نشده و یا برای یکی از والدین شغل مناسب ایجاد نشود، هم­چنان خانواده­ها به کار این کودکان نیاز خواهند داشت و از این نان­خورهای کوچک به عنوان یکی از نان­آوران اصلی خانه بهره­کشی خواهند کرد.»

خشونت علیه کودکان کار خیابانی

کودکان کار خیابانی ضربه پذیرترین بخش  کودکان کار هستند. هر چند که خشونت علیه کودکان کارگر در تمام عرصه­های کاری امری عادی است و یکی از دلایل استخدام کودکان توسط کارفرمایان همین کودکی و قابل کنترل بودن­شان از طریق ایجاد ترس و ارعاب در آن­هاست، و اگر چه صوانح کار نیز برای تمامی کودکان کار امری معمول­ است، اما کودکان کار خیابانی دقیقا به دلیل  شرایط و محیط کار پُرخطرشان مورد انواع و اقسام خشونت فیزیکی و روانی قرار دارند، از تجاوز کلامی و توهین به ذات شریف کودکی­شان گرفته، تا  ضرب و شتم و تجاوز فیزیکی. تحقیق  دکتر فاطمه قاسم­زاده در این باره نشان می­دهد، که ۵۰ درصد این کودکان مورد  سوءاستفاده­های جنسى قرار گرفته­اند. این تحقیق هم­چنین توضیح می­دهد، که:

«میزان درآمد ماهانه­ی یازده درصد آن­ها ۵۰ هزار تومان، بیست و سه درصد آن­ها ۸۰ هزار تومان و کم­تر، بیست و هشت درصد آن­ها بین۳۰ تا 50 هزار تومان، و بیست و سه درصد بالاى صد هزار تومان حقوق دریافت می­کنند… بیست و پنج درصد کودکان کار بین چهار تا شش ساعت کار مى­کنند، سی و پنج درصد بین شش تا ده ساعت، و بیست و چهار درصد ده ساعت به بالا کار می­کنند. هشتاد و سه درصد آن­ها با خانواده زندگى مى­کنند و پنجاه و چهار درصد درآمد خود را صرف خانواده مى­نمایند. شصت و پنج درصد درصد آن­ها پدر و مادر داشته و اعضاى خانواده­ی آن­ها بین پنج تا هشت نفر عنوان شده است.»

معتمدی، روان­شناس و رییس مرکز قربانیان حشونت، می­گوید:

“ده درصد کُل کودکان کار خیابانی را کودکان دختر تشکیل می­دهند، که این تعداد در تهران دو هزار نفر است. به گفته­ی وی، باندها و دسته­هایی وجود دارند، که با ربودن کودکان – مخصوصا دختران­- به آن­ها تجاوز می­کنند”

بر اساس این تحقیق در زمینه­ی رشد اجتماعى، هشتاد درصد این کودکان دچار پرخاش­گرى و خشونت و سی و هفت درصد دچار اعتیاد هستند. پنجاه درصد آنان به سرقت، چهل و یک درصد به خرید و فروش موادمخدر و هشتاد و پنج درصد نیز به تخریب اموال عمومى مبادرت کرده­اند. و این درحالى است، که پنجاه درصد آنان مورد سوءاستفاده­های جنسی قرار گرفته­اند .

بنا بر آماری که «انجمن حمایت از حقوق کودکان» در ایران منتشر کرده، کودک‌آزاری در سال ۸۶ نسبت به  سال پیش از آن سه و نیم درصد افزایش داشته است. نهادهای غیر دولتی حامی حقوق کودکان اعتقاد دارند، کودک‌آزاری در سال‌های اخیر در ایران افزایش چشم­گیر و نگران‌کننده‌ای داشته است. کارشناسان، تشدید فقر و بحران‌های خانوادگی را از عوامل اصلی این روند صعودی عنوان می‌کنند.

بر اساس آمار، تنها در سال ۱۳۸۵، هشتاد هزار خشونت خانگی ثبت شده است که ده هزار مورد آن کودک­آزاری بوده است. با توجه به سن بلوغ برای کودکان دختر نُه و پسر پانزده سال، این آمار بسیار بیش از این است. در گفتمان­های رسمی در ایران، کودک به خردسالان زیر ده سال اطلاق می­شود. بنا به آمار دولتی، نود درصد کودک­آزاری­ها در درون خانواده صورت می­گیرد. بر این مساله از آن جهت تاکید می­شود، که خشونت در مدارس و محل کار و در سطح کُل جامعه کم رنگ شود. هر چند، همان طور که پیش­تر هم گفتم، طبیعی است که در خانواده­ها با این امکانات اقتصادی و با توجه به قوانین رسمی کودک­آزار، خشونت علیه کودکان زیاد باشد. جالب است که مدیرکُل امور اجتماعی وزارت ارشاد، یعنی وزارت سانسور هر نوع اندیشه­ی آزاد انسانی، اعلام می­کند کودک­آزاری به مرحله­ی اضطرار رسیده است. طبق آمار، پدران  با ۵/۴۸ درصد بالاترین و مادران با ۳/۲۸ درصد عامل بروز خشونت نسبت به کودکان هستند.

۳- ممنوعیت کودک همسری و تعیین حد اقل سن ازدواج ۱۸ سال تمام، جدا از گزارشات مختلف سازمان ثبت احوال  جند سال پیش  از وجود سی هزار ازادواج بین کودکان ۸-۱۰ ساله فقط در تهران بزرگ خبر داد که مجوز از دادگاه انقلاب داشته­ا ند.

۴ – رفع تبعیض جنسیتی  به نفع کودکان دختر در تمام مراحل آموزشی

حذف تصویر کودکان دختر از پشت جلد کتاب ریاضی آن هم در کشوری که یکی از بزرگترین ریاضی دان های معاصر جهان را یعنی مریم ریاضی را داشته است، و همچنین حذف مواد درسی علمی از جمله بعضی مفاد فیزیک و ریاضی و حرفه و فن و جای آن پرستاری و مادر و زن مومن یا عناوینی مشایه گذاشتن، اهمییت خواستار رفع این تبعیضات  بودن را دو چندان می کند.

۵- تغییر بنیادین نظام آموزشی و تطبیق آن با مدرنترین  آموزش های علمی  و حق آموزش به زبان مادری ! تاثیر تسلط کودکان بر فراگیری درس و علم به زبان مادری نه تنها موضوع پژوهش های فراوانی بوده است، بلکه امروزه  امری ثابت شده است. آموزش به زبان مادری  به عنوان پایه و زبان مشترک به عنوان زبان دوم در سال های اول و دروه ابتدایی یک ضرورت محض است. چرا که کودک تا قبل از ورود به مدرسه تمامی ابعاد جهان، اسم گل، حس، غذا ، روز و شب را از زبان مادری فراگرفته و افتادن این فاصله قطعا بر آموزش او تاثیر مخربی خواهد داشت.

۶- – آزادی فعالیت و مصونیت قانونی تمامی فعالین جنبش لغو کار کودک . کمپین دفاع از حق کودکی در ایران نیز با منطبق با گُلوبالیزاسیون و تنوری سرمایه­ی اجتماعی، ان. جی. او. های  زیادی  در دهه­ی های اخیر پا به عرصه­ی  وجود گذاشته­اند. تفاوت ان جی. او. های ایران با سایر نقاط دنیا، اما در این است- آن تعداد که از حق ثبت و امکانات خوب و حمایت نهادهای  ذیربط برخوردارند، اکثرا ان. جی. او نیستند، بلکه نسخه­ی کپی شده­ی دولتی نهادهای خودجوش و مردمی­اند و برای کنترل و به بی­راهه کشاندن فعالیت­های اجتماعی و فرهنگی از پائین به کار گرفته می­شوند. اساسنامه و احکام­شان نه خود ساخته و بسته به ضروریات فعالیت اجتماعی و فرهنگی، بلکه نسخه­ی پیش نویس شده از  طرف وزارت خانه­ی مربوطه­ی دولتی است به این دلیل تقویت جنبش های اجتماعی به نفع کودکان؛ از جمله جنبش لغو کار کودک و دفاع از کمپین حق کودکی و جنبش سواد آموزی بسیار مهم است.، در سال های اخیر ما شاهد دستگیری مکرر فعالین دفاع از حقوق کودکان بوده ایم، همچنین، عدم اجازه  تشکل و ثبت رسمی این نهادها  و حتی عدم اختیار در انتخاب نام. و نهایتا  در صورت نزدیک شدن   نهاد هایی که اسما ان جی او ولی رسما تابع  قوانین دولت ها هستند به کودکان و نیاز های واقعی آن­ها، با ممنوع شدن­شان، و دستگیری  بنیانگذاران آن مواجه بوده­ایم. حذف نهاد های واقعی  مدافع کودکان، و ایجاد مانع برای فعالیت در این عرصه؛ تجاوز آشکار به حقوق کودکان است، در کشور پیشرفته­یی مثل سوئد که صدها قانون به نفع کودکان دارد، وجود تشکل­های مدافع حقوق کودک یکی از تضمین­های جدی برای نظارت و پیش برد حق کودکان است. همین چندی پیش از طریق این تشکل ها پیشنهاد دولت برای گرفتن امتحانی مثل نهایی کلاس ششم ابتدائی برای کودکان کلاس چهارم که  رد شد معلمان و سازمان های کودک مدار این را ایجاد سترس بیشتر به کودکان  ارزیابی کرده مانع از آن شدند. – ان.جی. او. های واقعی  از کم­ترین حمایتی برخوردار نیستند، حتا حق  ثبت به آن­ها داده نمی­شود.

بر خلاف تبصره­ی  پیشنهادی ،یک مقاوله نامه­ی ۱۸۲، فعالین این ان. جی. اوها نه تنها از مصونیت قانونی اجتماعی بر خوردار نیستند، بلکه تحت تعقیب و آزار هم قرار می­گیرند، که دست از فعالیت بکشند. و تشکل­های­شان تعطیل می­شود. در سال­های اخیر، دولت بارها اقدام به دستگیری فعالین این تشکل­ها کرده و آن­ها را به زندان انداخته و به این عزیزان که با کم­ترین امکانات، کارهای مهمی در خدمت به کودکان انجام می­دهند، اتهامات ناروا و غیر واقعی می­زند، تا به آزار و زندانی شدن بیش­تر آن­ها مشروعیت بدهد.روشن است، که زیر پا گذاشتن حق  سازمان­های مدافع کودک و آزار فعالین آن­ها، از تجاوز به حق کودکی جدا نیست. دولت ایران با تشکیل نهادهای وابسته به خود به نام ان جی او نه تنها مشکلی از کودکان  رفع نمی کند، بلکه بوسیله ی این کودکان به جمع آوری کمک مالی تحت نام ان  جی و مفهوم بشدت غیر اخلاقی  و انسانی صدقه به جای همبستگی انسانی، که صرفا  و صرفا از سر دفع شر و بلا از خود  پرداخت می شود، می پردازد، و به جای رشد آزادانه کودکان ،  سعی می کند از آن ها سرباز های ایدئولوژیک جنگ های آتی شان بسازد. طرح ۲۱ ماده ای سامان دهی کودکان کار و خیابان ثبت شده در مرکز تحقیقات شورای اسلامی، دقیقا طرحی برای جدا سازی این کودکان از خانواده، اسکان دادن آن ها  در مراکز پادگان مانند، برای تربیت ایدئولوژیک  و لگو سرباز ساختن آن هاست. که سال گذشته به عنوان دست آورد در بوق کرنا کردند. پیش از این هم طرح خانه های سبز، و امثالهم همراه با ضرب و شتم و اعمال فشار بر کودکان کار، آنچنان وحشیانه و غم انگیز بود که سر و صدای کل جامعه را در آورده و منجر شد که حضرات  به عوض طرح جمع آوری کودکان کار ، شقالقمر کرده  از  طرح سامان دهی کودکان  اسم ببرند. آن هم چه طرح مشعشعی، که با طرح سرباز گیری اجباری کوچکترین تفاوتی ندارد.

۷- تدوین کتاب های درسی با رویکرد علمی، وجود آزمایشگاه و امکان کار گروهی  در مدارس، برای تقویت روحیه جمعی همکاری، و بر داشتن مرز های شرعی و جنسیتی.

۸- آزادی نشریات کودکان، در ایران امروز هیچ نشریه آزاد و مستقل و غیر ایدئولوژیکی برای کودکان وجود ندارد! حتی چند سال پیش یکی از نشریات را که عکس ورزشکاری با آستین کوتاه را چاپ کرده بود توقیف شد.

۹- ممنوعیت علنی کردن هویت فرزند خوانده گی، ممنوعیت ازدواج با فرزند خوانده. مصوبه های قانون به اصطلاح حمایت از حقوق کودکان تبصره های ۲۲- ۲۷ هم حق ازدواج با فرزند خوانده را می دهد که این به معنی برده جنسی شدن کودکان است و هم هویت فرزند خوانده گی را در شناسنامه این کودکان قید می کند، که باعث نابرابری آن ها با همسالانش شده و می­تواند مبنای مورد آزار و تحقیر گرفتن آنان شود.

۱۰–  صدور شناسنامه برای تمامی کودکان بدون شناسنامه و ثبت هویت

۱۱- بالا بردن دستمزد معلمین برای تشویق آن­ها به کار بیشتر با کیفیت بالا.

۱۲– ممنوعیت قطعی اعدام کودکان و مصونیت قانونی کودکان نظارت فعالین حقوق کودک بر نهاد هایی که به  جرایم کودکان  رسیدگی می کنند. لغو مجازات زندان برای کودکان زیر هجده سال  بر داشته شدن   امر زندانی شدن به عنوان تنبیه .

۱۳- بهداشت و درمان رایگان برای کودکان تا پایان سن تحصیل.

۱۴ – از بین بردن تفاوت فاحش امکانات شهر و روستا، و امکانات شهر های کوچک در زمینه کودکان با مراکز استان ها.

۱۵– تامین مالی  خانواده های کم در آمد  به منظور جلوگیری از کار کودکان و بازگشت به تحصیل،  توجیهاتی از قبیل فقیر بودن خانواده ها و آوردن لقمه نان بر سر سفره، نه تنها قابل قبول نیستند، بلکه  بی پایه و اساس بوده  اساسا  برای شانه خالی کردن از مسولیت به کار گرفته می شوند، چرا که: فقر چیزی ارثی و ازلی ابدی نیست، بلکه  تحمیل تبیعضات و نابرابری اجتماعی به مردم زحمتکش در یک جامعه  نا برابر است، دوم این که طبق تحقیقات انجام شده، نه تنها کارکودکان  نانی به سفره اضافه نمی کند، بلکه در دراز مدت باعث استهلاک نیروی جسمانی ، محرومیت از تحصیل در نتیجه بی سوادی بیشتر و تسلسل این سیکل شور بختی است.

۱۶- ممنوعیت کامل استفاده از کودکان در جنگ و سرباز گیری اجباری در شصت و شش سال اخیر، پس از جنگ جهانی دوم، بیش از صد و پنجاه جنگ کوچک و بزرگ در گوشه و کنار جهان رُخ داده  که صد و سی مورد آن در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه بوده است. سهم قربانیان غیرنظامی از ضایعات و تلفات این جنگ­ها، بیش از نود درصد به نسبت ده درصدی آن در جنگ جهانی دوم بوده است. استفاده از ابزارهای مدرن جنگی و هواپیماهای بدون سرنشین و حمله به مکان­های مسکونی دلیل اصلی این امر نامیده می­شود؛ از جمله  بمباران مدرسه­ها در فلسطین توسط نیروهای اسرائیلی.در دهه­های اخیر بیش از دو میلیون کودک در جنگ­های گوشه و کنار دنیا جان خود را از دست داده­اند. در مجموع، در جنگ­های پس از جنگ جهانی اول، بیست میلیون کودک جان خود را از دست داده­اند، شش میلیون زخمی شده، دوازه میلیون بی خانمان گشته و هفت میلیون به بیماری­های روانی دچار گردیده­اند.  در ایران نیز،  حداقل چهار میلیون و حداکثر ده میلیون بسیجی در کشور وجود دارند. شواهد نشان می­دهند در طول هشت سال جنگ میان ایران و عراق بیش، از ۵۵۰ هزار نفر دانش­آموز زیر هجده ساله به جبهه­های جنگ اعزام شدند، که از آن میان ۳۶ هزار نفر کشته شده و ۳۱۳۵ نفر نیز معلول گشتند.

سال شصت، سال نوع دیگری از کودک­کشی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی شد. سال دستگیری، شکنجه و اعدام هزاران کودک زیر هجده ساله­ی هوادار سازمان­های سیاسی چپ و سازمان مجاهدین. کودکانی که به جُرم داشتن عقیده­ای دیگر، پخش و فروش نشریه و شعارنویسی روی دیوار، در تظاهرات­ها دستگیر شدند و به دلیل مقاومت و ایستادگی و رازداری، سیزده، چهارده، پانزده، شانزده و حتا دوازده ساله، اعدام گشتند. سال شصت، هم­چنین سال زندانی شدن کودکان خردسال، به دنیا آمدن کودکان بسیار در زندان، و سال مردن کودکان در رحم مادران به دلیل شکنجه و عفونت مادران زندانی آن­هاست.

۱۷– پذیرش حق پناهندگی و اسکان دادن فوری کودکان آواره؛ از سال ۲۰۱۶ علی رغم این که تعداد کودکان کار در سراسر دنیا رو به کاهش داشته به استثنای کشور هایی مثل ایران که رو به افزایش بوده، در مجموع ۱۰ درصد به کودکانی که در شکل برده گی در عرصه هائئی از جمله کار کشاورزی  به کار مشغول بوده اند اضافه شده است. این امرد در درجه اول از اجبار به کار  کودکان مهاجر  است. در ایران اشتغال کودکان مهاجر افغان فاقد شناسنامه یک جلوه کریه از این درد است.

۱۸ – جلوگیری از و ممنوعیت قانونی  اعمال خشونت بر تمامی کودکان  .

در سال های اخیر شاهد اعمال خشونت آشکار علیه کودکان کار و خیابان بوده این در پستوی خانه ها هم چه بسیار کودکانی که روزانه مورد ضرب و شتم و آزار جسمی و جنسی قرار می گیرند. 

هیچ کس حق تنبیه کودکان را نباید داشته باشد و می بایست  ضارب  از جمله والدین مجازات قانونی شوند.

 19- مبارزه با مواد مخدر در میان کودکان و به وجود آوردن امکانات برای کودکان آسیب دیده در این زمینه.

اعتیاد در بین کودکان و جوانان «… در حال حاضر، شیوع مصرف موادمخدر در بین دانش­‌آموزان در برخی تحقیقات بیست و سه درصد و در برخی پژوهش‌های دیگر پنج درصد عنوان می‌شود.»

یکی از مسئولان ستاد مبارزه با موادمخدر نیز در این باره  گفته بود: «در ایران هر دقیقه یک معتاد می­میرد و طی چند سال اخیر نیز حدود دو میلیون و ۷۰۰ هزار معتاد دستگیر شده­اند، که سن آن­ها بین ده تا صد سال بوده است.»

آمار سال ۹۶ نشان داده است دو و نیم میلیون کودک  دانش­آموز در معرض ابتلا به موادمخدر قرار دارند یا معتادند. طبیعی است که این تعداد هم اکنو بسیار بیشتر است.

۲۰-  جلوگیری از خود کشی به دلیل کمبود ها، همزمان با کرونا و سامانه شاد و فشار بر کودکانی که  امکان اینترنت نداشتند  بودیم که منجر به چندین خودکشی  غم انگیز شد.  فراهم کردن امکان زنده گی شاد و تخصیص  روانشناس کودک برای کودکانی که بنا به هر دلیلی اسیب دیده اند و بر گرداندن آنان به زندگی عادی .

شواهد نشان می‌دهد که در طی سال­های 1376 تا 1380، جمعا ۱۳۹۱۷ مورد خودکشی به مراجع انتظامی گزارش شده‌است. از نظر سنی نیز ۱۰/۱۱ درصد مردان و ۹۳/۱۳ درصد زنانی که اقدام به خودکشی کرده‌اند، کم­تر از هفده سال سن داشته‌اند. مساله­ی مهم در این ارقام، وجود ۱۷۱۳ نفر کودک و نوجوان کم­تر از هفده سال (یعنی ۳۱/۱۲ درصد) در بین اقدام‌ کنندگان به خودکشی است. انگیزه­ی افرادی که در این سال­ها به خودکشی دست زده‌اند، بدون توجه به جنس و سن، به ترتیب فراوانی عبارتند از: ۵۴/۲۹ درصد به علت اختلاف خانوادگی، ۱۸/۷ درصد به علت شکست در زندگی و ناامیدی، ۹۷/۴ درصد به علت اختلال حواس، چهار درصد به علت فقر و تنگ­دستی، ۴۹/۱ درصد به علت مسائل ناموسی و ۳۷/۱ درصد به علت تحمیل در ازدواج. هم­چنین ۴۵/۵۱ درصد افرادی که اقدام به خودکشی کرده‌اند، دارای انواع دیگری از انگیزه بوده‌اند که اعلام نشده است.

۲۱- جلوگیری از قربانی فحشا شدن کودکان چه به شکل تجارت انسان چه به هر شکل دیگری. ممنوعیت سوئاستفاده جنسی از کودکان، و کار آگاهگرانه و آموزش به کودکان، تعقیب قانونی عاملا چنین جنایت هایی.

به گزارش «یونیسف»، در سال های اخیر نرخ فحشا در ایران از مرز ۶۳۰ درصد تجاوز کرده است. سهم کودکان از این میزان، ناگفته پیداست. جدا از آزار و تجاوز آشکار جنسی علیه کودکان کار خیابانی، حراج کودکان دختر در بازارهای امارت، و خرید و فروش  دختران زیر هجده سال توسط قاچاقچیان کودک را اولین بار مصطفی بین یحیی، خلبان ایرانی تبار که دکترای جُرم شناسی هم در گُلیس امارات دارد، افشا کرد. به گفته­ی وی:

«روزانه نُه هواپیمای اختصاصی دختران  ایران را برای فروش به کشورهای امارات می­آوردند و یک هواپیما هم جسد خودسوزان­ها، و کسانی را که مبتلا به بیمارهای جنسی و ایدز شده­اند، به  ایران بر­می­گرداند.» 

سهم کودکان دختر و پسر در این وهن، کم­تر از همتایان­شان در سایر شعاع­های سیکل شوربختی نیست.

https://akhbar-rooz.com/?p=116267 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
چنگیز عباسی
چنگیز عباسی
2 سال قبل

مقاله را بسیار ارزشمند یافتم و صمیمانه از زحمتی که کشیده بودید سپاسگزارم.
چنگیز عباسی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x