جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

۴۲ سال بعداز تشکیل جمهوری اسلامی – مجید عبدالرحیم پور

واقعیت این است که جامعه ما در شرایط بسیار حساسی قرار گرفته است. شرکت درانتخابات 28 خرداد 1400 جدا از نیت وقصد شرکت کنندگان، در عمل بمعنای تایید و بیعت با حکومت و به ضرر جامعه و مردمان کشورمان تمام می شود. در چنین شرایطی، عدم شرکت هرچه...

واقعیت این است که جامعه ما در شرایط بسیار حساسی قرار گرفته است. شرکت درانتخابات ۲۸ خرداد۱۴۰۰ جدا از نیت وقصد شرکت کنندگان، درعمل بمعنای تایید و بیعت با حکومت و به ضرر جامعه و مردمان کشورمان تمام می شود. در چنین شرایطی، عدم شرکت هرچه گسترده تر در انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، نوعی از ایستادگی و مقاومت ملی و مدنی دربرابر استبداد و قلدری های هسته اصلی قدرت به رهبری خامنه ای است  

بکوشیم با عدم شرکت در این نمایش  غیردمکراتیک،  مقاومت ملی  و مدنی در راستای تحقق  انتخابات آزاد و عادلانه را دربرابر استبداد و تبعض حاکم قرار بدهیم.

  1. جامعه ما دچار بزرگترین بحرانهای داخلی و خارجی، بخش عظیم مردم کشور گرفتار فقر و فلاکت و مصالح و منافع ملی در خطر است.

۲. از بدو تشکیل جمهوری اسلامی بتدریج، بررسی و نقد نهادها و ساختارهای سیاسی و اقتصادی سنتی و دینی جامعه بویژه نقدحاکمیت  جمهوری اسلامی همه جانبه تر و ژرفتر شده و ارزش‌ها، اندیشه‌ها، گفتمان‌ها و خواسته‌های آزادیخواهانه، عدالت جویانه، دمکراتیک، حفظ محیط زیست و صلح طلبانه در جامعه گسترده شده است.

۳. تلاش و مبارزه پیگیر و بی‌وقفه نیروهای سیاسی، کنشگران جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی زنان، جوانان، کارگران، معلمین، قومی- ملی و حقوق بشری علیرغم سرکوبهای خشن توسط حکومت، تداوم و گسترش پیداکرده است.

۴. در این مدت تنافر و تناقض مبانی عقیدتی و الگوی جمهوری اسلامی با ارزش ها و خواسته های  آزادی خواهانه، دمکراتیک و عدالت جو و توسعه پایدار و مناسبات جهانی، در میدان عمل و زندگی، برای بخش اعظم شهروندان آشکار شده است.

۵-  تضاد منافع روحانیت حاکم و دیگر حکمرانان ولی محور – رانتی با  منافع اکثریت عظیم مردم  و منافع ملی برملا شده است.

۶. تقدس روحانیت، مقبولیت و صلاحیت حاکم در نزد بخش عظیمی از مردم کشور شکسته شده است،

۷. ناتوانی و ناکارآمدی رهبران و مقامات معمم و مکلای حکومت چه اصول گرا و چه اصلاح طلب برای اصلاح و تغییر ساختار حکومت و قانون اساسی با مضمون دمکراتیک و عدالت خواهانه برای بخش عطیم مردم آشکار و روشن شده است.

۸. بخش عظیم مردم بخاطر سیاست ها، اعمال و رفتار رهبران و مقامات حکومت، اعتماد و امیدی به آن ها ندارند و مخالف حکومت هستند. حکومت پایگاه اجتماعی و سیاسی نخستین خود را از دست داده و  شکاف عمیقی میان حکومت و مردم ایجاد شده است .

۹. اختلافات فکری – سیاسی و منافع گروهی نیروهای تشکیل دهنده جمهوری اسلامی بیش از هر  زمان عمیق تر و تشدید شده است. نیروهای به اصطلاح اصولگرا به گروهای  متعدد تجزیه شده اند. اصلاح طلبان طرفدار جمهوری اسلامی نیز به گروهای محتلف تجزیه شده اند. بخشی از آن ها ماندن در کنار رهبری و حکومت را بر گزیده اند. بخش دیگر از نقد و مخالفت پنهان با ولایت فقیه به رد آشکار آن و مخالفت با حکومت دینی پرداخته و با پذیرش جدایی دین از دولت، اندیشه و ارزش‌های آزادی و  دمکراسی سکولار به نیروها و حرکات و جنبش‌های مستقل آزادی خواه، دمکرات و عدالت‌خواه ِ تحول طلب کشور پیوسته اند. عده ای نیز هنوز  میان بخش اول و دوم ، یک دل اینجا و یک دل آنجا دارند.

۱۰. در شرایط کنونی علاوه بر اینکه  جامعه در ابربحران گرفتار است، حکومت، خود دچار بحران بی سابقه  شدید و فرساینده است.

۱۱. هسته اصلی قدرت با شراکت و رهبری خامنه ای، راه حل این بحران ها را قبل از همه در غلبه بر اختلافات و بحران درون حکومت و تمرکز قدرت در انحصار خود و انتقال آن به جانشین خامنه ای تشخیص د اده اند. البته این سناریو چیز کاملا جدیدی نیست و مجلس یازدهم یک فاکت و گام مهمی در جهت اجرای این سناریو بود.

آن ها تصمیم گرفته اند در سیزدهمین دور انتخابات ریاست جمهوری اسلامی، رئیس جمهوری فرمانبر را خود انتخاب کنند و از صندوق رای در بیاروند. با حذف کامل کاندیداهای اصلاح طلبان و  بخش مهمی از اصولگراها و اعتدالی ها و آوردن ۷ نامزد موردنظر خود به صحنه، سناریوی خود را قبل از انتخابات به اجرا گذاشته اند.

اگر احمدی نژاد را بعداز شمارش آرا، جایگزین میرحسین موسوی کردند با توجه به تجارب قبلی، این بار قبل از پایان شمارش آرا، رئیس جمهوررا  تعیین و در پایان رای گیری او را پیروز اعلام خواهند کرد. آنها نامزدهای گوش به فرمان و فرمانبر را به صحنه آورده اند. اینکه کدام را رئیس جمهوری خواهند کرد، فرع  قضیه است. سناریو باید بدست او پیش برود. خود نامزدها این را می دانند.

۱۲. واقعیت این است که جامعه ما در شرایط بسیار حساسی قرار گرفته است.

شرکت درانتخابات ۲۸ خرداد۱۴۰۰ جدا از نیت وقصد شرکت کنندگان، درعمل بمعنای تایید و بیعت با حکومت و به ضرر جامعه و مردمان کشورمان تمام می شود.

در چنین شرایطی، عدم شرکت هرچه گسترده تر در انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، نوعی از ایستادگی و مقاومت ملی و مدنی دربرابر استبداد و قلدری های هسته اصلی قدرت به رهبری خامنه ای است.  

بکوشیم با عدم شرکت در این نمایش  غیردمکراتیک،  مقاومت ملی  و مدنی در راستای تحقق  انتخابات آزاد و عادلانه را دربرابر استبداد و تبعض حاکم قرار بدهیم.

مجید عبدالرحیم پور – بیست و دوم خرداد ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=116280 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
.باقر شیخ الاسلامی
.باقر شیخ الاسلامی
2 سال قبل

واقعیت این است که جناب عبدالرحیم پور ، شما هم حرفی برای زدن ندارید !

امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل

نه گوئی و رای بی رای کارکردهای مختلفی دارد:
یکی از آنها اینست:
یک حالت بی تفاوتی را بوجود می آورد که در این بی تفاوتی ،
یک باند خاصی که تجربه ی چپاولگری را در دوره احمدی نژاد دارد را به ریاست رئیسی بر منابع مالی کشور حاکم می کند آنهم برای چپاولی دیگر.
کارکرد های دیگر چه می تواند باشد!؟
البته پاسخ باید به دور از رویا پردازی های… باشد

هومن دبیری
هومن دبیری
2 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

۲۵ سال محمد رضا شاه حکومت کرد و به هیچ اعتراض و انتقادی توجه نکرد. تحت شرائط خاص و تاریخی بین المللی و داخلی مجبور به ترک کشور شد و حکومت پادشاهی منحل شد. اثر معروف «آنکه گفت آری ، آنکه گفت نه !» بسیار در آن دوره جا باز کرده بود.
۴۲ سال گذشت ، هنوز بخشی از پایوران و طرفداران آن حکومت که در تمام ۲۵ سال ، کاری نداشتند که امور کشور چگونه مدیریت می شد و چه دروغ های شاخداری به خورد مردم داده می شد به مثل «دروازه های تمدن بزرگ» ولی هر صدای دگراندیش خفه می شد در نهایت شگفتی امروز از آن تباهی ها دفاع می کنند و علنا برای آن دیکتاتوری و سرکوب و سانسور دلشان تنگ شده ست و از دیکتاتوری مذهبی ناراضی هستند .
این مشکل بنیادی جامعه ایرانی ست که هنوز به نفی بدون قید و شرط دیکتاتوری و نفس زور گوئی فردی و اجتماعی نرسیده ست که دیگران را تحمل کند.

به همین دلیل ، در ایران امروز هم، مردم ۴۲ سال ست که ؛ اسیر حکومتی مذهبی و واپسگرا که به مراتب فاسد تر ، جانی تر ، مرتجع تر ، ضد فرهنگ ، ضد دانش ، ضد هنر ، ضد آزادی ، ضد شادی ، ضد ورزش ، ضد کار ، ضد پیشرفت ، ضد میهن ، ضد مردم و…..می باشد بروی خودشان نمی آورند که چه بلائی بر سر دیگر هموطنان آنها آمده ست. نمی دانند؟ یا نمی فهمند؟
طرفداران حکومت ولایت فقیه و حکومت پادشاهی کاری به حق و حقوق دیگران ندارند و مولد دیکتاتوری های جدیدند.بدبختانه طرفداران حکومت سابق نه در گذشته و نه امروز نمی خواهند از دنیای دموکراسی پیروی کنند.
از کنار این موضوع نباید به سادگی گذشت . تا این دو بخش از مردم متعصب ایران پوست نیاندازند. جوانان نیز به این لاطائلات معتاد میشوند . مردم سالاری در ایران فقط یک رویای بخش سوم مردم ایران ست که از دو حکومت تمامیت خواه صدمه دیده اند

چه باید کرد که بخشی از مردم ایران امروز در عوالم خرافات ، توهمات ، امتیازات بدست آمده و….. از این جانیان در تمام ۴۲ سال حمایت کرده و می کنند؟
مگر مردم آلمان هیتلری برای آدولف هیتلر و رویاهای مخوف او هورا نمی کشیدند؟
مگر ژنرال پینوشه ازکودتای ۱۹۷۳ تا همه پرسی سال ۱۹۸۹ با کمک طرفداران خود در شیلی و جهان هر کاری که توانست نکرد؟
مگر رضا شاه از نزدیک ترین صاحب منصبان خود که او را از قزاقی به پادشاهی رساندند را خانه نشین یا از زندگی و جانشان خلاص نکرد؟
در تاریخ از این جباران و سیاه روزی ها فراوان بوده ست و در همین اواخر طرفداران دونالد ترامپ در آمریکا و جهان و نتانیاهو در اسرائیل عجیب شتاب گرفته بودند که با انتخابات بادشان خالی شد..
جبهه ی نه به تمامیت خواهان در جهان و خاورمیانه و ایران اشکال متفاوت دارد و امروز بیش از همیشه در ایران خصلت نمائی می کند.
باید توجه داشت که اگر بشریت آگاه در جبهه های مختلف علیه جنگ ، ترور ، دیکتاتوری ، نابودی محیط زیست و حیوانات شرکت نمی کرد جنبشی برای صلح ، آزادی ، دموکراسی ، عدالت اجتماعی ، محیط زیست و جهانی بهتر هم وجود نمی داشت .
حکومت دینی شایسته مردم ایران نیست مسئله این ست آینده ای هم ندارد چون بخشی از مردم ایران نمایندگان واقعی خود را هرگز نداشته اند . در ایران فقط دین باوران و متوهمان در بازی های «انتخاباتی » شرکت داشته اند. به بعضی استثنائات نباید چسبید.
اگر می توانید ثابت کنید که این حکومت ایدئولوژیک صاحب الزمانی را می توان مانند شیلی ، آمریکا ، اسرائیل و بسیاری از کشورهای دیگر با انتخابات ادواری «معتدل» و دموکراتیزه کرد که از فردای انقلاب عربده زدند:
«دموکراسی و ملی هردو فریب خلقه»

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x