سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳

چین و صدمین سال حزب کمونیست آن از دو نگاه متفاوت

طی سال‌های گذشته ناظران غربی دلایل زیادی برای پیش‌بینی فروپاشی کمونیسم چین داشته‌اند: اما محبوبیت حزب کمونیست در میان مردم چین این پیش‌بینی‌ها را نقش برآب کرده است. بسیاری از چینی‌ها سخت‌گیری حزب را نیز تحسین می‌کنند. بسیاری از...

این روزها چینی ها صدمین سال بنیانگذاری حزب کمونیست این کشور را جشن می گیرند. این رویداد چنان با اهمیت است که همه ی رسانه های معتبر بین المللی با انجام گفتگو و انتشار مقاله به تحلیل نقش حزب کمونیست در ساختمان چین امروز و چشم انداز تحولات آن در عرصه ی اقتصادی و سیاسی داخلی و تاثیر این دگرگونی ها بر مناسبات جهانی پرداخته اند. اکثر تحلیل گران صرف نظر از تعلق فکری آنان در این ارزیابی اتفاق نظر دارند که روند رشد صد ساله ی چین به رهبری حزب کمونیست به رشد همه جانبه ی این کشور، فقر زدایی  و بهره مندی  جمعیت عظیم آن از رفاه منجر شده است. در زمینه ی سیاسی نگاه ها به سنجش راز صد سالگی حزب کمونیست متفاوت است. آنان که در جریان جنگ سرد می خواستند با گشودن درهای غرب به روی چین، رهبری این کشور و حزب کمونیست را در جهت مطلوب هدایت کنند حالا از این نگران هستند که چین تحت رهبری حزب کمونیست در حال گرفتن سکان جهان است و باید تا دیر نشده چاره جویی کرد. در این مورد تحلیگر بی بی سی …به نقل از یکی ازچهره هایی که برای تهیه گزارش خود به آنان مراجعه کرده، نوشته است: «اکنون بخشی عمده‌ای از استراتژی حکومت چین این است که اگر روند جهانی‌شدن نتوانسته حزب کمونیست را اصلاح کند، حزب آمادگی دارد تا از همین روند برای گسترش و تحمیل ارزش‌های خود بر غرب استفاده کند.» اما در همین گزارش ماکس باکوس، سناتور سابق آمریکایی از حزب دموکرات که از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ سفیر آمریکا در چین بود به جان سات وود تحلیگر بی بی سی گفته است: «بخش عمده مردم چین که از مواهب رشد اقتصادی و آزادی اجتماعی برخوردار هستند، بیشتر به فکر زندگی خود هستند تا تغییرات در حزب کمونیست.» او می‌گوید:«سطح زندگی مردم چین طی ۲۰ سال گذشته به طرز چشمگیری بالا رفته و طبیعتا آنها از این وضع خرسند هستند.» اما منتقدان برکنترل شدید حزب کمونیست بر امور این کشور، روند سریع ایجاد کیش شخصیت برای شی جین‌پینگ و جهتگیری سیاست‌های وی تاکید دارند و می گویند “آینده مشترک همه بشریت که شی جین پینگ وعده آن را می دهد» آغاز جنگ سرد است. دیمیتری نوویکوف معاون صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه در باره ی سخنان رهبر حزب کمونیست نظر متفاوتی دارد و می گوید: «مفهوم جامعۀ سرنوشت مشترک بشریت که شی جین پینگ مطرح نموده، یک ابتکار شاخص است. این، به نیروهای مترقی کرۀ زمین امید می‌بخشد که ایجاد جهانی متفاوت و عادلانه امکان‌پذیر است.»

از میان مجموعه ی مقالات، دو نوشته از دارندگان نگاه متفاوت به حزب کمونیست و چین را اینجا می خوانید. یکی به نقل از “اکونومیست” با ترجمه ی جلیل پژواک و دومی نوشته ی دیمیتری نوویکوف با ترجمه ی ا. م. شیری.

راز صد سالگی حزب کمونیست چین – اکونومیست

Nueva Mineria

اکونومیست، ترجمه ی جلیل پژواک

اول جولای حزب کمونیست چین صدمین سالگرد تولد خود را جشن می‌گیرد. این حزب همیشه خود را «بزرگ، باشکوه و نیکو» نامیده است. و حالا که وارد سده‌ی دوم عمر خود می‌شود، دلیل خوبی برای مباهات دارد. این حزب نه‌تنها بسیار طولانی‌تر از آن‌چه بسیاری منتقدانش پیش‌بینی کرده بودند دوام آورده است، بلکه به‌نظر می‌رسد درحال رشد باشد. در سال ۱۹۹۱، هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، بسیاری از صاحب‌نظران فکر می‌کردند که فروپاشی بعدی را دیگر قدرت بزرگ کمونیست جهان شاهد خواهد بود. اما آن‌ها اشتباه فکر می‌کردند. این‌را در نظر بگیرید که رییس‌جمهور جو بایدن در اجلاس ۱۳ جون احساس کرد که باید اعلام کند که: نه‌تنها امریکا با چین اختلاف دارد، بلکه بیشتر کشورهای جهان مطمئن نیستند که دموکراسی‌ها بتوانند با چین رقابت کنند.

یک حزب، بدون کسب صلاحیت از جانب رأی‌دهندگان، ۷۲ سال بر چین حکم رانده است. این رکورد جهانی نیست. لنین و وراث مأیوس‌کننده‌اش بیش از ۷۲ سال قدرت را در مسکو در دست داشتند. هکذا حزب کارگران کره شمالی. اما هیچ دیکتاتوریِ دیگری در جهان قادر نشده است که خودش را از کشوری قحطی‌زده ـ آن‌چه که چین در زمان مائو تسه‌تونگ بود ـ به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کند؛ به کشوری که فناوری پیشرفته‌ و زیرساخت عظیمش باعث شرم‌ساری جاده‌ها و راه‌آهن‌های زنگ‌زده‌ی امریکا می‌شود. کمونیست‌های چین موفق‌ترین اقتدارگرایان جهان هستند.

حزب کمونیست چین به سه دلیل توانسته قدرت خود را حفظ و صد سال عمر کند. اول، این حزب بی‌رحم است. آری، این حزب قبل از درهم‌شکستن تظاهرات میدان تیان‌آنمن در سال ۱۹۸۹ دودل بود. اما سرانجام به بلندگوی معترضان، با گلوله‌ پاسخ داد و ملت را مجبور به اطاعت کرد.

در رهبران فعلی چین نشانه‌ای از پشیمانی در مورد  کشتار ۱۹۸۹ دیده نمی‌شود. برعکس، رییس‌جمهور شی‌ جین پینگ معتقد است که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید زیرا رهبران آن در لحظه‌ای حساس «برای ایستادن و مقاومت، به‌اندازه‌ی کافی مرد نبودند.» شما این‌طور بخوانید: برخلاف رهبران حزب کمونیست چین، رهبران شوروی دل و جرأت قتل عام معترضان غیرمسلح را با مسلسل نداشتند.

دلیل دوم دیرپایی این حزب مهارت و چالاکی ایدئولوژیک رهبران آن است. طی دو سال پس از مرگ مائو در ۱۹۷۶، رهبری جدید به نام دنگ شیائوپینگ، شروع به برچیدن میراث‌های رهبر فقید حزب کرد. او «کمون‌های خلق»، که ابتکار رهبر فقید بود را به‌عنوان «نیروی مخرب بهره‌وری» از میان برداشت و نیروهای بازار را مجبور به کار در حومه‌ی کشور کرد. مائوئیست‌ها رمیدند اما میزان تولید افزایش یافت. به‌دنبال کشتار تیان‌آنمن و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، دنگ با مائوئیست‌های دوآتشه و سرسخت مبارزه کرد و با شور و حرارت بیشتری به استقبال سرمایه‌داری رفت. این امر منجر به تعطیلی بسیاری از کارخانه‌های دولتی و خصوصی‌سازی مسکن شد. میلیون‌ها نفر از کار بی‌کار شدند، اما اقتصاد چین رونق گرفت.

در دوره‌ی آقای شی، حزب مجددا تغییر جهت داد تا بر ارتدوکسی ایدئولوژیکش تمرکز کند. اسلاف اخیر شی مخالفت خفیف را درون ملت چین مجاز دانسته بودند. او اما مخالفت‌ها را سرکوب و مخالفان را خفه کرد. مائو بار دیگر در چین تحسین می‌شود. کادر حزب «اندیشه شی جین پینگی» سر می‌کشند. بوروکراسی، ارتش و پولیس از مقامات منحرف و فاسد تصفیه شده است. کسب‌وکارهای کلان از جانب دولت تنظیم می‌شود. آقای شی با ایجاد شبکه‌ای از جاسوسان محله‌ای و تزریق کادرهای حزب به شریان شرکت‌های خصوصی (برای نظارت بر آن‌ها) حزب را از تهداب بازسازی کرد. از دوره‌ی مائو به بعد، هیچ‌گاه جامعه‌ی چین به این شدت کنترل نشده است.

سومین دلیل موفقیت این حزب این است که چین به یک کلپتوکراسی یا به اصطلاح «دولت دزدسالار» تمام‌عیار تبدیل نشد که بعد در آن ثروت به‌طور انحصاری در دست افراد رده‌بالا و صاحبان قدرت باشد. البته در چین فساد بیداد می‌کند و خانواده‌های قدرت‌مند واقعا بسیار ثروت‌مند هستند. اما بسیاری از مردم عادی نیز احساس می‌کنند که اوضاع زندگی‌شان رو به بهبود است. حزب هم به‌اندازه‌ی کافی هشیار بوده که به خواسته‌های آنان توجه کند. حزب مالیات روستایی را لغو کرده و سیستم رفاهی را ایجاد کرده که در آن همه از حقوق بازنشستگی و خدمات بهداشتی درمانی یارانه‌ای برخوردارند. مزایای این سیستم فراوان نیست، اما قابل‌قبول است.

طی سال‌های گذشته ناظران غربی دلایل زیادی برای پیش‌بینی فروپاشی کمونیسم چین داشته‌اند: این‌که، مطمئنا سخت‌گیری‌ای که برای یک دولت تک‌حزبی لازم است با آزادی موردنیاز اقتصاد مدرن سازگار نیست؛ و این‌که یک روز رشد اقتصادی چین به پایان می‌رسد و منجر به سرخوردگی و اعتراض می‌شود؛ و اگر چنین نشود، طبقه‌ی متوسط بزرگی که چنین رشدی ایجاد کرده است، ناگزیر روزی آزادی‌های بیشتری می‌طلبند، به‌ویژه به این دلیل که بسیاری از فرزندان‌شان موقع تحصیل در غرب، تجربه‌ی دست‌اول از دموکراسی داشته‌اند.

اما محبوبیت حزب کمونیست در میان مردم چین این پیش‌بینی‌ها را نقش برآب کرده است. بسیاری از چینی‌ها به‌دلیل بهبود معیشت‌شان قدردان حزب هستند. درست است که نیروی کار چین درحال پیرشدن و کوچک‌ترشدن است و عادت به بازنشستگی زودهنگام دارد، اما با چنین دشواری‌هایی هر دولتی، چه استبدادی یا غیراستبدادی، روبه‌رو می‌شود. در مورد رشد اقتصادی شدید چین هم باید گفت که به‌نظر می‌رسد حالا‌حالاها ادامه دارد.

همچنین، بسیاری از چینی‌ها سخت‌گیری حزب را نیز تحسین می‌کنند. آن‌ها می‌گویند: ببینید چین چقدر سریع کووید۱۹ را مهار کرد و درحالی‌که کشورهای غربی در همه‌گیری دست‌وپا می‌زنند، بیجینگ اقتصاد خود را احیا کرد. آن‌ها از این فکر که غرور و وزن چین در پیشگاه جهان بازگردانده شده است شادمان‌اند. این حس، ناشی از ملی‌گرایی‌ای است که حزب به آن دامن می‌زند. رسانه‌های دولتی حزب را با ملت چین و فرهنگ چین گره می‌زنند و امریکا را به‌عنوان سرزمین شورش‌های نژادی و کشتارها ـ در نتیجه تیراندازی‌ ـ کاریکاتور می‌کنند. آن‌ها مدام این پیام را می‌رسانند که جایگزین حاکمیت تک‌حزبی، هرج‌ومرج است.

هنگامی که سروکله‌ی مخالفت و اعتراض پیدا می‌شود، آقای شی از فناوری برای مقابله با آن ـ قبل از آن‌که رشد کند ـ استفاده می‌کند. خیابان‌های چین مملو از دوربین‌هایی است که با نرم‌افزار تشخیص چهره مجهز است. شبکه‌های اجتماعی سانسور می‌شود. مقامات یا مشکلات را زودهنگام حل می‌کنند یا شهروندانی را که این مشکلات را مطرح می‌کنند، مورد بازپرسی قرار می‌دهند. در چین، کسی که اندیشه‌ی غلط به اشتراک بگذارد، امکان دارد شغل و آزادی خود را از دست دهد. بهای موفقیت حزب از طریق سرکوب بی‌رحمانه، بهای وحشتناک بوده است.

هیچ حزبی همیشگی نیست

خطرناک‌ترین تهدید برای آقای شی از طرف توده مردم نه، بلکه از درون خود حزب است. به‌رغم تمام تلاش‌های شی، حزب کمونیست از جناح‌گرایی، بی‌وفایی و سستی و رخوت ایدئولوژیک رها نشده است. رقبای درون‌حزبی که به توطئه برای به‌دست‌گرفتن قدرت متهم شده‌اند، به زندان افتاده‌اند. سیاست چین مبهم‌تر از هر زمان دیگری است، اما تصفیه‌کاری‌های درون‌حزبی بی‌پایان آقای شی نشان می‌دهد که او از وجود دشمنان پنهان‌تری مطلع است.

بی‌ثبات‌ترین لحظه‌ی حزب احتمالا لحظه‌ی جانشینی شی خواهد بود. هیچ‌کس نمی‌داند بعد از آقای شی چه کسی رهبر خواهد شد. حتا کسی نمی‌داند چه قوانینی بر این انتقال رهبری حاکم خواهد بود. در سال ۲۰۱۸، هنگامی که شی محدودیت‌های دوره‌ی ریاست‌جمهوری چین را لغو کرد، نشان داد که می‌خواهد به‌طور نامحدود به قدرت بچسبد. اما این امر احتمالا فقط انتقال رهبری را که سرانجام خواهد آمد، بی‌ثبات‌تر می‌کند. گرچه این خطر برای حزب، لزوما به دوره‌ی روشن‌گری که آزادی‌خواهان آن‌را آرزو می‌کنند، منجر نخواهد شد، اما از یاد نبریم که هر سلسله‌ای حتا این سلسله چینی هم، پایان‌پذیر است.

خلاقیت‌های انقلابیدیمیتری نوویکوف

در نگاه اول، ١٠٠ سال برای راه هزاران سالانۀ چین، در واقع امر، مدت قابل توجهی نیست. اما آن حوادثی که دقیقاً یک قرن پیش در چین رخ داد، با قطعیت و سرعت  چهرۀ کشور را متحول ساخت. تأثیرگذاری روزافزون جمهوری خلق چین بر سیاست و اقتصاد جهان، بر مبانی ایدئولوژی جمعیت کشورهای مختلف کرۀ زمین یک واقعیت آشکار است.

تشکیل حزب کمونیست چین حاصل قانونمند یک مسیر طولانی تاریخی بود. در آغاز قرن ٢٠، چین- این تمدن بزرگ باستانی- هدف قدرت‌های پیشرو امپریالیستی قرار گرفت. آن‌ها معاهدات ناعادلانه‌ای را به کشور تحمیل نموده، اراضی و ثروت آن را تصرف کردند و رنج‌های ناگوار برای مردم به ارمغان آوردند.

تحت رهبری سون یات سن، تحولات انقلابی مهمی در کشور روی داد. برای بهترین بخش مردم چین در این دوره، انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر به یک ستارۀ راهنما و منبع الهام تبدیل گردید. به تعبیر شی‌جین‌پینگ، رئیس جمهور خلق چین، آن به مردم چین اجازه داد تا «برای کسب استقلال ملی، آزادی، رفاه و سعادت، تکیه‌گاهی جستجو کنند». راه‌های حل مشکلات کشور در مارکسیسم- لنینیسم پیدا شد.

تظاهرات ضد امپریالیستی در سال ١٩١٩ به مرحلۀ مهمی در پیشرفت روند انقلابی تبدیل گردید. آن‌ها به عنوان جنبش چهارم مه شناخته می‌شوند. این وقایع به گسترش مارکسیسم سرعت بخشید، باعث ایجاد محافل کمونیستی گردید و در نهایت به تشکیل حزب کمونیست چین در ژوئیه ١٩٢١ منجر شد.

حزب کمونیست چین به پیشتاز و پیشرو کارگران چین فراروئید. مبارزه برای حل دو وظیفۀ ملی مرتبط با هم شکل گرفت: آزادسازی کشور از زیر سلطۀ دسته‌های نظامی، که در راستای معاملۀ منافع سرزمین مادری فعالیت می‌کردند و ایجاد راه برون‌رفت از بحران شدید اقتصادی- اجتماعی! کمونیست‌های چین روی این دو وظیفه کار کردند، برای تحقق آن‌ها جنگیدند. آشکار بود، که فقط به این ترتیب راه ایجاد سوسیالیسم در چین هموار می‌شود. در این راستا، تقسیم عادلانۀ زمین در مناطق آزاد شده توسط چریک‌ها انجام گرفت و مبارزه با بی‌سوادی شروع شد.

اتحاد جماهیر شوروی کمک‌های فوق‌العاده زیادی به چین و حزب کمونیست آن کرد. همبستگی برادرانه، به ویژه در سال‌های مبارزه علیه تجاوزات بلوک فاشیستی به وضوح نمایان شد. مردم چین تحت رهبری حزب کمونیست در برابر تجاوزات ژاپن قهرمانانه مقاومت کرد و پس از شکست ماشین جنگی ژاپن، در جنگ آزادی‌بخش ملی پیروز شد. خلق زحمتکش زیر پرچم حزب کمونیست، سرنوشت کشور را به دست گرفت و به ساختن جامعۀ سوسیالیستی دست زد. در این مسیر مشکلات زیادی وجود داشت. در نتیجۀ سهم ٩٠ درصدی جمعیت روستایی در کشور، موازین مردسالاری مسلط بود. اما برغم مشکلات عظیم، موفقیت‌های بزرگی حاصل شد.

فقط در نخستین برنامۀ پنج ساله- از ١٩۵٣ تا ١٩۵٧- حجم تولیدات صنعتی در چین ٢ و ٣ دهم برابر افزایش یافت. تعداد زیادی از صنایع تولیدی جدید، از جمله، ماشین‌سازی، دفاعی، مواد شیمیایی، هواپیمایی، خودروسازی راه‌اندازی شد. میلیون‌ها دهقان صاحب زمین شدند. غلبه بر بی‌سوادی با سرعت انجام گرفت.

قبل از پیروزی مردم، سالانه صدها هزار نفر بر اثر بیماری‌های عفونی مانند وبا، آبله، طاعون، مالاریا، تراخم و اسهال خونی جان خود را از دست می‌دادند. دولت به رهبری حزب کمونیست چین مبارزۀ بی‌امانی را برای از بین بردن این بیماری‌ها آغاز کرد. در کشور بیمارستان‌ها و آسایشگاه‌ها افتتاح شد. برای نخستین بار مراکز بهداشتی و اپیدمیولوژی تأسیس گردید. تعداد آن‌ها در مدت ٨ سال به ١۵٠٠ واحد رسید. در نتیجه، تا سال ١٩۵۴- آبله، تا سال ١٩۵٩- وبا و تعدادی دیگر از بیماری‌های عفونی در جمهوری خلق خلق چین از میان برداشته شد.

مردم و حزب کمونیست چین در مسیر ایجاد یک جامعۀ جدید، این قدرت را در خود یافتند که بر کاستی‌ها غلبه کنند و با اطمینان به سوی آینده گام بردارند. سیاست اصلاحات و درهای باز که از سال ١٩٧٨ آغاز گردید، نتیجۀ تحلیل عمیق اوضاع بود. رهبری جمهوری خلق چین ضمن پی‌بندی به ساختمان سوسیالیسم، وظیفۀ ایجاد پایۀ مادی و فنی برای حرکت به جلو را بعنوان اولویت خود تعیین کرد. برای تحقق این امر، به استفاده از برخی از سازوکارهای بازار دست زد.

با وجود این، تحولات در کشور با یک نکتۀ کاملاً اساسی متمایز شد: رشتۀ رهبری در جامعه و اقتصاد چین در دست حزب کمونیست باقی ماند. این، به نتایج عظیم منجر شده است. چین دارای سریعترین رشد اقتصادی در بین قدرت‌های جهانی می‌باشد. جمهوری خلق چین به پیشتاز تولیدات صنعتی تبدیل گردید.

در زمان خود، پرواز فضایی کمونیست شوروی، یوری گاگارین به معنای پیروزی آرمان‌های سوسیالیستی بود. امروز حزب کمونیست چین توجه اصلی خود را به توسعۀ فن‌آوری‌های‌ عالی معطوف نموده است. در همین اواخر پیشرفت‌های بی‌نظیری حاصل شده است. چین برای نخستین بار در تاریخ مأموریت کاوشگر فضایی چانگ ای- ۴ را به طرف پنهان ماه انجام داد. سامانۀ ماهواره‌ای ناوبری «بیدو- قطب‌نما» (Beidou) با موفقیت توسعه می‌یابد. همین پنج سال پیش، اولین ماهواره در چارچوب آن پرتاب شد. امروزه ۵۵ دستگاه از چنین تجهیزات در مدار نزدیک زمین قرار دارد. از نظر تعداد پرتاب‌های فضایی، چین در سال ٢٠١٨ در رتبۀ اول جهان قرار گرفت. شروع به کار مریخ‌نورد چینی در سیارۀ سرخ جزو آخرین خبرهای جهان بود.

روحیۀ انقلابی و خلاق کمونیست‌های چین در همه جا- در عزم راسخ برای دفاع از دستاوردهای حاکمیت خلق، در آمادگی برای حرکت مداوم به جلو آشکار می‌شود. این، بار دیگر مفاهیم و راهبردهای ارائه شده در هجدهمین و نوزدهمین کنگره‌های حزب کمونیست چین و سایر نشست‌های حزب را ثابت کرد. «سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی در دوره جدید»، «یک کمربند و یک جاده»، «جامعۀ سرنوشت مشترک بشریت»، «ساخت چین – ٢٠٢۵» بخشی از آن‌ها بود.

در حال حاضر، چین ادعای قانع کننده‌ای برای دستیابی به رهبری در زمینه‌های فن‌آوری و علمی نموده، مفهوم جدیدی از روابط بین‌الملل را پیشنهاد داده است. این راهبرد، برابری و همکاری سودمند متقابل را برای غلبه بر مهمترین مشکلات پیش روی بشریت، یعنی غلبه بر فقر، نابرابری، عواقب تغییرات آب و هوایی را فراهم می‌کند. خود چین در این حوزه‌ها به موفقیت‌های چشمگیر دست یافته است. امسال، به عنوان سالی که این کشور بر فقر شدید غلبه کرد‌، در تاریخ ثبت خواهد شد. به این ترتیب، جمهوری خلق چین ده سال از اهداف توسعۀ پایدار سازمان ملل متحد جلوتر رفت. این یک موفقیت بزرگ است و به طور بسیار گسترده‌ای در سطح جهانی برسمیت شناخته می‌شود. در این باره، آنتونی گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد با اشتیاق سخن گفت.

اگر چین از اجرای راهبرد سازمان ملل برای مقابله با فقر ١٠ سال پیشی گرفت، کاملاً محرز است که بسیاری از کشورها به این زودی‌ها به این مرحله نمی‌توانند برسند. آن‌ها این مشکل را نه تنها به موقع، یعنی تا سال ٢٠٣٠، حتی تا اواسط قرن حاضر نیز حل نخواهند کرد. لازم است دقیق‌تر بگوییم، که انجام این وظیفه بدون گذار به سوسیالیسم، برای بشریت قابل دستیابی نیست.

توجه رهبری جمهوری خلق چین به نیاز‌های مردم، در روند مبارزه با شیوع ویروس کرونا به روشنی خاصی نمود یافت. چین نخستین کشوری بود که با این چالش جهانی روبرو شد و با افتخار از عهدۀ آن برآمد. تجربۀ پکن در مبارزه با همه‌گیری را به‌حق می‌توان یکی از موفق‌ترین موارد در جهان دانست.

مدیریت آگاهانه، مهمترین راز موفقیت چین است. شی‌جین‌پینگ بر دستورالعمل‌های دقیق حزب کمونیست پای می‌فشارد. او در مقالۀ خود برای مجلۀ کیوشی- مجلۀ حزب کمونیست- متذکر شد: «هم تاریخ، هم واقعیت به ما می‌آموزد، که فقط سوسیالیسم می‌تواند چین را نجات دهد. فقط سوسیالیسم با ویژگی‌های چینی می‌تواند چین را توسعه دهد. این نتیجه‌گیری تاریخ و انتخاب مردم است».

توسعه مدرن جمهوری خلق چین را می‌توان بمثابه احداث یک ساختمان مطابق با تمام قوانین- با یک برنامۀ دقیق، معماران باهوش و سازندگان مجرب تصور کرد. و این ساختمان با استفاده از مصالح بسیار با کیفیت احداث می‌شود. شکی نیست، که چنین ساختمانی برای قرن‌ها پابرجا خواهد ماند و باعث خوشبختی ساکنان خود می‌شود. البته، نقش رهبری حزب کمونیست و سمتگیری آن برای ساختن جامعۀ سوسیالیستی در شالودۀ این ساختمان عظیم قرار دارد.

مسیر سوسیالیستی، بنیان و اساس موفقیت‌های شگفت‌انگیز چین در زمان‌های اخیر می‌باشد. دنگ شیائوپینگ در اوایل سال ١٩٨۶ این مبانی را مورد تأکید قرار داد. وی به موقع خود، خطر نوسازی در اتحاد شوروی و به‌اصطلاح اصلاحات در اروپای شرقی را مورد توجه قرار داد. آغازگر اصلاحات در چین تصریح کرد: «توسعه جریان ایدئولوژیک آزادسازی، کار ما را با شکست مواجه خواهد کرد… آزادسازی بورژوایی (لیبرالیسم) باعث آشفتگی در جامعۀ ما خواهد شد، آن را بی‌ثبات خواهد کرد و سپس سازندگی امکان‌پذیر نخواهد شد».

حزب کمونیست چین نقش خود بمثابه ضامن ثبات در جامعه را حفظ می‌کند. بمنظور اجتناب از تکرار تجربۀ منفی حزب کمونیست اتحاد شوروی، حزب کمونیست چین توجه خود را با دقت تمام به مسائل ساختار حزبی معطوف نموده است. در حال حاضر، تقویت و تحکیم نظم و انضباط در صفوف کمونیست‌های چین و تقویت نظارت داخلی در حزب در مرکز توجه آن قرار دارد.

مسائل نظری و آموزش ایدئولوژیک کادرها، یک جبهۀ ویژه است. در سال‌های اخیر توجه کمیتۀ مرکزی به این عرصۀ فعالیت بطور محسوسی افزایش یافته است. مراکز فکری چین کار گسترده و متنوعی در امر بررسی مشکلات نظری انجام می‌دهند، تاریخ جنبش کمونیستی را به دقت مطالعه می‌کنند.

حزب کمونیست چین صد سالگی خود را به عنوان نیرویی که به بشریت نوعی «نقشه راه» برای حرکت به جلو ارائه می‌دهد، جشن می‌گیرد. به لطف این، جمعیت کرۀ زمین این فرصت را دارد که به طور نامحدود در گوشۀ تاریک سرمایه‌داری، جایی که ثروت باورنکردنی برخی‌ها با سرقت از دیگران به دست می‌آید، گمراه نشوند. فرصت ورود به جاده اصلی و مستقیم توسعۀ همه‌جانبه بر اساس پیشرفت انسانی و عدالت اجتماعی افزایش می‌یابد.

کمونیست‌های چین ضمن ایجاد آینده‌ای بزرگ برای مردم خود، برای هماهنگی روابط بین‌الملل مصمم هستند. مفهوم جامعۀ سرنوشت مشترک بشریت که شی جین پینگ مطرح نموده، یک ابتکار شاخص است. این، به نیروهای مترقی کرۀ زمین امید می‌بخشد که ایجاد جهانی متفاوت و عادلانه امکان‌پذیر است. جامعۀ بشری کرۀ زمین برای نخستین بار پس از نابودی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی، یک رشتۀ راهنما برای متحد شدن و حل مشترک مشکلات جهانی بدست آورد.

مردم زحمتکش روسیه با احترام و امید به موفقیت‌های خلق چین نگاه می‌کنند. کشورهای ما ظرفیت‌های عظیمی برای همکاری و توسعۀ مشترک دارند. دو حزب- حزب کمونیست چین و حزب کمونیست فدراسیون روسیه- در راستای تحقق این فرصت‌ها بطور همآهنگ و دوستانه تلاش‌ می‌کنند. سفر گنادی زیوگانوف به چین در اواخر سال ٢٠١٩ موجب گشایش مرحلۀ جدیدی از تعامل بین حزبی ما گردید.

شکی نیست که چین دستاوردهای جدید و پیروزی‌های جدید در پیش دارد. آمادگی رفقای ما برای غلبه بر مشکلات و رسیدن به قله‌های جدید در پلنوم پنجم کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست چین بعد از کنگرۀ ١٩ تثبیت شد. در آن، برنامۀ پنج سالۀ چهاردهم و اهداف جدید این برنامه مورد تأئید قرار گرفت. آری، آن‌ها را می‌توان بلندپروازانه نامید. اما رسیدن به این افق‌های وسیع، قطعاً در حد توان خلق چین است. در حد توان آن است، چونکه آیندۀ خود را تحت رهبری حزب کمونیست می‌سازد.

دیمیتری نوویکوف (Dmitry NOVIKOV)، معاون صدر کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه
ا. م. شیری

https://akhbar-rooz.com/?p=118412 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دیلمان
دیلمان
2 سال قبل

آنچه که مسلم است حزب در چین با اقتدار وظائف ناتمام بورژایی را در توسعه وتکامل جامعه بانجام میرساند وشاید پس از تجربه ناموفق مائو هیچ جریان سیاسی چه بورژوایی ویا چپ ارتدکس نمیتوانست این امر را محقق سازد چین با پذیرش سرمایه وتکنولوژی خارجی وگارانته نمودن ان در قبال هر جنبش اعتصابی مثال بورژوازی قن نوزدهم عمل کردحال بنظر میرسد که چپ ایران نیرویی که میتواند با انظباط و اقتداردر جهت رهبری جنبش های متنوع موجودو با نگاه بتجربه چین وظائف ناتمام انقلاب بورژایی ایران رابانجام رساند

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x