خاورمیانه طی چهار دهەی گذشته با بروز بحرانهای شدید سیاسی، شاهد حضور و بروز ارتجاعیترین نیروهای مذهبی، برخاسته از سیاست کاپیتالیزم بوده است. پا گرفتن حکومت اسلامی در ایران، حزب الله در لبنان، حماس در غزه، طالبان در افغانستان و پاکستان، اخوان المسلمین در مصر، عدالت و توسعە در ترکیه، شاخههای مختلف القاعده، النصره و داعش در سوریه و عراق نمونههایی از حضور ارتجاع اسلامی در منطقه است. در اثر این توحش ارتجاعی در بسیاری از کشورهای منطقه منجر بە جنگ و خونریزی شده است، تودههای مردم زحمتکش تاکنون بهای سنگینی پرداختهاند. طبق شواهد عینی زنان و کودکان بیشترین قربانیان این آتشافروزیها هستند.
مدتی است آمریکا و بە تبع آن ناتو اقدام به خروج آخرین نیروهای خود، تحت لوای امنیت و حفظ دموکراسی از افغانستان نموده است. قبل از ترک این نیروها از دو سال قبل مذاکراتی از طرف آمریکا با جنایتکاران طالبان ذیل توافقنامهی دوحه انجام گرفت، آمریکا تلاش نمود پنج هزار از آدمکشهای طالبان را از زندانهای افغانستان آزاد کند که طی آن این فاشیستها در جامعه رها شدند. طالبان در این مدت دست به پیشروهایی زده و بیش از ١٠٠ شهر را به کنترل درآورده است.
طالبان با دریافت تسلیحات از دولتهای پاکستان و ایران از یک سو و از سوی دیگر با درآمدی میلیاردی که از فروش مواد مخدر بەدست میآورد به تقویت نیروهای آدمکش خود پرداخته است. حملهی طالبان آنچنان ناامنی و وحشتی در میان مردم ایجاد نموده است، که بخشی از مردم افغانستان که زنان هم در این حرکت دست بالا را دارند را بر این واداشته که دست به تشکیل گروههای مسلح مردمی در مقابل حملات طالبان بزنند.
سیاست جدید امپریالیزم، تقویت ارتجاع پاناسلامیست در منطقه و یکدست نمودن آن از طریق طالبان، جمهوری اسلامی و ترکیه و دیگر کشورهای اسلامی مرتجع منطقه است. بحرانهای موجود در منطقه زمینه را برای جنبشهای اجتماعی و تودهایی فراهم نموده است و وحشت از حرکتهای دوبارەای چون بهار عربی و کوبانی که زنان پرچمدار این حرکتها بودند، تقویت ارتجاع اسلامی و سرکوب شدید خلقهای آزادیخواه را در دستور کار قرار داده است. آنچه امروز ما شاهد آن هستیم در تقابل با این حرکتهای بەشدت ارتجاعی و فاشیستی تودههای مردم در ایران و افغانستان و ترکیه ساکت ننشستهاند و هر کدام از این کشورها بنابه ویژگی مبارزاتی که دارند نسبت به این تهاجم ارتجاعی، عکسالعمل نشان دادهاند. زنان و آزادیخواهان ترکیه اخیرا در رابطه با طرح ارتجاعی اردوغان با خروج از “کنوانیسون منع خشونت ” به اعتراضات وسیع علیه زنستیزی و زنکشی پرداختهاند. از سوی دیگر، دهها تن از زنان ولایت غور در افغانستان، با برداشتن سلاح، به طالبان هشدار دادهاند که در صورت ادامهی خشونتها، در برابرشان خواهند ایستاد و اجازه نخواهند داد دوران تاریک گذشته برای زنان در افغانستان تکرار و دستاوردهایشان نابود شود.
با روی کار آمدن رئیسی جنایتکار که دستش به خون هزاران نفر آغشته است، سرکوب خشنتر در رابطه با سیاستهای داخلیاش و اغتشاش بیشتر در منطقه با کمک به طالبان و همکاری با اردوغان را در برنامهی کار خود قرار داده و در این مدت کوتاه برای آن زمینەسازی کردە است، اما خوشبختانه با اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی در خیابانها تا کنون پاسخ محکمی دریافت کرده است.
بر طبق شواهد چندین دهه حکمرانی حکومتهای اسلامی در منطقه زنان سنگینترین بها را از سرکوب، قتلهای ناموسی، سنگسار و وادار نمودن آنها به تبعیت از قوانین بربریت اسلامی پرداختهاند. امروز هم، با نقشهی شوم امپریالیزم و یکدست نمودن و تقویت ارتجاع اسلامی بازهم این زنان هستند که در معرض خشونت، تجاوز و قتل و آزار قرار گرفته و باید قربانی بدهند. سوال اینجاست چگونه میتوان علیه این ارتجاع گسترده و سازمان یافته مقابله نمود؟
پاسخ شاید این باشد که این حملهی گستردهی ارتجاع در منطقه، کوبانی دیگری را میطلبد. الگوی مبارزهی زنان کوبانی بر علیه توحش و بربریت داعش و شکست مفتضحانەی آنها دستاوردهای ارزندەایی را بەجای گذاشته، زنان منطقه را کمک خواهد نمود با استفاده از این تجارب و مقاومتها بەصورت یک جنبش اجتماعی و متشکل بر علیه این هیولای ارتجاع بپاخیزند.
زنان و مردان مبارز کوبانی توانستند جسورانه مبارزه کنند و بەسرعت افکار عمومی جهان متوجه شد که جنگ کوبانی فراتر ازیک جنگ ملی یا مذهبی است، پیروزی کوبانی پیروزی انسانیت علیه قوانین بردهداری نوین حاکم بر جهان و قوانین مذهبی قرون وسطایی در منطقه بود. زنان در نهادهای اجتماعی خود را متشکل کردند و در رفع تبعیض و نابرابریها منجمله نابرابری ناشی از سنت مردسالاری جنگیدند. پتانسیل نهفته و ارزشهای دموکراتیک و شورایی مردم کوبانی همبستگی بینالمللی را برای کوبانی بەهمراه داشت. کوبانی با ضعفها و توانایهایش، با افت و خیزشهایش توانست یک سیستم اجتماعی برابر را در بین تودههای مردم ایجاد نماید که روابط و مناسبات بالنده و پیشرویی را جایگزین روابط عقب مانده و نابرابر نماید. تغییر و تحول اجتماعی که با حاکمیت دموکراتیک مردم برقرار شد شرایط زندگی زنان و جوانان را دگرگون نمود. زنان برای اولینبار در کنار مردان در کانتونها و ارگانهای شورایی حق رأی و مدیریت برابر در کنار هم یافتند و با مشارکت خود در تمام امورات اجتماعی و جنگیدن برعلیه نیروهای متوحش داعشی پا بەپای مردان برابری خود را از نظر جنسیتی و طبقاتی ثابت نمودند.
به یُمن چنین جنبشی، شیادیها و ریاکاریهای آمریکا و غرب و ائتلاف دروغین آنها ”علیه تروریسم”، برای تودهی وسیعی از مردم جهان برملاء گشته است. با اتکاء به چنین جنبشی، برجستهتر از هر زمان دیگرعملکرد ارتجاعی و ضد بشری دولت ترکیه به تصویر کشیده شد. این مبارزات ضربات جدی به فرهنگ، آداب و سنن عقب مانده و زنهستیز که برای زنان تنها وظیفهی مادری و کار خانگی را به رسمیت میشناسد، وارد کرده است.
تاریخ ثابت کرده که وقتی خشونت سازمانیافته و دولتی برعلیه مردم بهویژه زنان به اشکال گوناگون صورت میگیرد، تنها مبارزەی رادیکال تضمینکنندهی خاتمه دادن به ستم جنسیتی و طبقاتی است و میتواند زنان و تودههای مردم را رها سازد. نکتهی قوت و برجستگی مبارزاتی کوبانی را فقط در مبارزهاش بر علیه اسلام سیاسی نباید یافت، بلکه پویایی ساختار اجتماییای که در کوبانی عمل میکند ساختار ایجاد شدهی آزادی عمل اجتماعی در کوبانی است که در تضاد کامل با خواستهها و برنامههای سرمایهداری جهانی قرار دارد که توانسته شاخصهای انقلابی را برجسته نماید.
فاشیسم و ارتجاع خشن بنیادگرایی اسلامی در منطقه در پی آنند که با حاکمیت خود هر صدای آزادیخواهی را در نطفه خفه کنند. امپریالیستها هم که بیشترین منفعت را در منطقه جستجو میکنند به حمایت از این ارتجاع برخاستهاند.
اما طرف مقابل که تودههای زحمتکش مردم و نیروی زنان بهعنوان نیمی از نیروی اجتماعی جامعه هستند راهی جز متشکل شدن به شکل یک جنبش اجتماعی را ندارند. الگوی کوبانی نشان داد که بدون مشارکت همگانی و شورایی نمیتوان به جنگ ارتجاع تا دندان مسلح رفت. سازمان یافتن زنان منطقه بەشکل یک جنبش اجتماعی ضامن پیروزی بر ارتجاع اسلامی خواهد بود. این جنبش اجتماعی خواهد توانست تمام ملیتها را با هر زبان و فرهنگ در یک جبههی مشترک بر علیه این تهاجم ارتجاعی متحد و متشکل نماید، همانگونه که در کوبانی کانتونها و افراد دخیل در آن، شامل فقط کوردها نبودند. عربها و آشوریها و غیره نیز درادارهی امور جامعه حضور داشتند. تنها چنین جنبشی با چنین مختصاتی که آرمان و اهداف مشترکی را بر علیه ارتجاع اسلامی و رسیدن به آزادی و برابری را دنبال میکند میتواند تضمین کنندهی رهایی از این بردگی سرمایه و اوضاع آشفتهی منطقه باشد.
پلاتفرم دموکراتیک فراملیتی زنان
۱۵ جولای ۲۰۲۱
تولدی شایسته ،مبارک و متداوم باد.