پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعی از فعالین کارگری: نگاهی چند پیرامون بیانیه ها و پیامها های منتشره در رابطه با اعتصاب کارگران ‎‎

همان گونه که شاهد هستیم طی سال های اخیر وضعیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… آحاد مردم ایران بویژه طبقه کارگر با سرعت چشم گیری به سراشیبی سقوط افتاده است، اقتصاد؛ جولانگاه بلا منازع سیاست های نئولیبرالی شده که به وضوح می توان آثار آن را در بی ثبات سازی روابط کار، تشکل زدایی از طبقه کارگر، کاهش سطح دستمزدها و… دید. اجرای چنین سیاست هایی، تحمیل فقر مطلق به جامعه علی الخصوص طبقه کارگر را بهمراه داشته، که نتایج اسفناک و غیرقابل جبران آن را می توان در کنش های اجتماعی درون جامعه، در قالب ناهنجاری هایی از قبیل تبعیض، اعتیاد، تن فروشی، خودکشی، کودکان کار، قتل های فجیعی که در مواردی از آن فرزندان والدین خود را تکه پاره و یا بلعکس والدین فرزندانشان را، و یا اخیرا در قمه کشی و نزاع خیابانی تعدادی از دختران نوجوان اصفهانی و صدها و هزاران معضل و ناهنجاری دیگر؛ این یعنی نهادینه شدن فساد و سقوط اخلاق در یک جامعه، که لرزه بر تن هر انسانی می اندازد.

در این چنین وضعیتی است که کارگران شاغل در شرکت های پیمان کاری فعال در منطقه عسلویه و کارگران شرکت های دیگری در نقاط مختلف ایران، که در شرایط مشابهی بسر می برند، برای خواست و مطالبات خود دست به اعتراض و اعتصاب زده اند؛ اعتصابی که یک ماه است با قدرت و صلابت به پیش می رود. در روند این اعتصاب باشکوه، همانگونه که از بیانیه ها و اطلاعیه های شورای سازماندهی کارگران پیمان کاری، کمیته دفاع از کارگران اعتصابی و… پیداست، کارگران، نقطه قوت ها و ضعف های خود را شناخته، تحلیل کرده و تاکتیک های مناسب را با شناخت از این نقطه قوت ها و ضعف ها اتخاذ کرده اند، لذا با قدرت طبقاتی و سازمانی خود جلو خط انحرافی و مصالحه گر گردانندگان گروه پایپینگ که خواهان توافق فردی با کارفرما و ایجاد نهاد سرکوب و ضد کارگر شورای اسلامی کار و در نهایت پایان اعتصاب، بدون دستآورد مطلوب کارگران هستند؛ ایستاده اند. تا گام های خود را برای رسیدن به خواست هایشان که در بیانیه ها فرموله کرده اند، استوار بردارند. ما بر این مبناست که بیان می داریم: کارگران، افاضات ملوکانه ی گاه و بی گاه شاهزاده ی جمهوریخواه و اقمار کاسه لیس فرشگردی اش را طنزی بی مایه و کسل کننده می دانند و حمایت های بنام جریانات اصول گرا و بسیج دانشجویی موسوم به عدالتخواه را بی ربط به خود و کل طبقه کارگر تلقی می کنند و بر اساس استزاتژی ” بالاترین فرماندهی، حمله به نقشه های دشمن است ” به نقد ” بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، حقوق بشری و صنفی در دفاع از مطالبات کارگران اعتصابی ” می پردازد.

ما معتقدیم، بیانیه ای که از سوی جمع فوق الذکر انتشار یافته، نمایندگان سیاسی طبقه حاکم و طرفداران حفظ ساختاری نظم موجود هستند. آنها در تیتر بیانیه خواهان برسمیت شناختن ” حق کار شایسته، رفاه و توسعه ” شده اند. حق کار شایسته در برنامه های چهارم، پنجم و ششم توسعه بر اساس راهبرد سه جانبه گرایی تنظیم و تعریف شده است، راهبردی که طی این سال ها طبقه کارگر بخوبی می داند که از دل آن نه رفاه بیرون می آید، نه برابری، نه آزادی؛ دیدگاه نگارندگان بیانیه مذکور، از توسعه، دیدگاه وبری ( ماکس وبر ) است، بدین معنا که در این نوع کنش هدف و وسیله هر دو انعطاف پذیر هستند و می توان با توجه به شرایط در آنها تجدیدنظر کرد. در بخشی از بیانیه آمده است ” سیاست های نئولیبرالی از سال ۸۶ بدین سو جز ابزاری برای شکل دهی و تداوم یک طبقه ی مسلط رانتی- استثماری و انهدام سازمان عادلانه ی کار نبوده است ” اگر حضرات فراموش کرده اند! طبقه کارگر فراموش نکرده است که دلیل مخالفت با پروژه ی توسعه اقتصادی تیم سید محمد طبیبیان در آن دوران، مخالفتی ساختاری نبود و تنها معتقد بودند برای اینکه پروژه ی مذکور از لحاظ اجتماعی به بن بست نخورد بایستی رفرم سیاسی صورت می گرفت که نگرفت. این جملات و کلید واژه های دیگر که در متن بیانیه منتشر یافته، از جمله ” تفسیر غیر قابل قبول از اصل ۴۴ قانون اساسی ” ، ” اقتصاد عادلانه برای ایجاد رفاه، رفع محرومیت و تبعیض ” ، ” کار یکسان، مزد یکسان ” بیش از پیش مواضع سیاسی و جایگاه طبقاتی تهیه کنندگان بیانیه را مشخص می سازد. بر این اساس می توان گفت حضرات؛ نه منجیان مردم و طبقه کارگر بلکه دلواپسان و حافظان سیستم سلطه سرمایه هستند که نئولیبرالیسم را انحراف از لیبرالیسم قلمداد می کنند.

آنچه تعجب همه ما کارگران را به همراه داشت، امضای تعدادی از چهره های کارگری و معلمان بود که عدادی از امضا کنندگان در سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه ( هر چند دیر ) طی اطلاعیه ای تلاش های مزبوحانه ی اصلاح طلبان که سال هاست در تلاش اند تا با ادبیات سیاسی مشخص، جبهه ی جدیدی را برای پیشبرد برنامه ها و پروژه های خود در درون جنبش کارگری ایران بگشایند؛ تکذیب کرده و اقدام به آگاه گری در مورد امضای بیانیه ی مذکور کردند. ما امضا کنندگان این بیانیه صراحتا اعلام می داریم، ” گذشت آن دوران “؛ طبقه کارگر آگاه امروز سر سازش با جریانات ضد کارگری ندارد. کارگران می دانند، از نمد شعارهای سید خندان اصلاحات نمی توان کلاهی برای خود دوخت، حضرات اصلاحات چی باید می دانستند که حنای شعار ” اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات ” دیگر رنگی ندارد چون مردم و طبقه کارگر در سال های ۶۸ و ۶۶ پایان کار اصول گرا و اصلاح طلب را در خیابان ها اعلام کردند. امروز طبقه کارگر به خوبی می داند جریان سیاسی خاصی که هدف از ” تقویت جامعه مدنی ” را به منظور پیش بینی رفتار سیاسی مردم و در نهایت کنترل آنها در راس شعار های به ظاهر رادیکال خود قرار می دهد؛ دشمن است. طبقه کارگر به آن درجه از آگاهی رسیده است که دیگر اجازه ندهد، جریان سیاسی خاصی با هدف تحقق شعار ” فشار از پایین و چانه زنی از بالا ” از اعتراضات و اعتصابات شان سواستفاده کنند و روز دیگر با شعار دیگری ابزار جناح های مختلف درون حاکمیت شوند.

در پایان لازم است یادآور شویم، تردیدی نیست تنها راه حل ریشه ای تمامی نابرابری ها، فسادها، ناکارآمدی ها، تبعیض ها و… در جامعه، ساقط کردن سیستماتیک نظم سلطه سرمایه و حاکمیت سیستمی است که استثمار انسان از انسان را برای همیشه محو کند. لذا تا زمانی که مناسبات سرمایه داری حاکم بر جامعه باشد، مبارزه ی طبقاتی نیز امری ضروری است، هر عملی که در راستای تحکیم وضع موجود باشد پاسخی مشخص از جانب طبقه ی کارگر را به همراه خواهد داشت، حال هر شخص، گروه یا جریان می خواهد باشد. به انحراف کشیدن مبارزات کارگران به هر شکلی، غیر قابل قبول است و باید افشا شود.

اسامی امضا کنندگان

شعبان محمدی – عثمان اسماعیلی – محمود صالحی – یدی قطبی – صلاح آزادی – فواد فتحی – محمد حسن پوره – محسن عمرانی – اقبال شبانی – فخرالدین احمدی سوادکوهی – مجید حمیدی – فردین میره کی – عبداله خانی – ریبوار عبدالهی – عبداله بلواسی – هاشم رستمی – حبیب اله کریمی – رضا امجدی – برهان سعیدی – صدیق سبحانی – شادمان بنی بشر – صدیق ریحانی – محمد زاهد حسینی – کاوه حکیمی – فرامرز احمدی – جلیل رحمانی – غلام قادری – جبار الیاسی – آرام قادری – عمر محمدیان – اقبال پیشکاری – هاوار عبدی – مهدی کریم زاده – آرام زم – ایرج رحیمی – شیث امانی – احمد احمدی – رئوف جمالی – آرش محمدی – سامان علی رمایی – عبداله خیر آبادی – فرهاد حاتمی – نجیبه صالح زاده – کژال کریمی – شهناز محمدیان – سه روین عبدالهی – ژیلا فلاحی – بیان صالحی – آسو کمانگر – سه رشین عبدالهی – سارا صمدی – پوران رحمانی – گلزار حشمتی – مژگان محمدیان – نسیم عبدالهی – شیوا کمانگر – غزال اسماعیلی – مروارید شریف پور – شنو صمدی – شیلان کمانگر – نسار صادقی – ریناس عبدالهی – کویستان رحمان پناه – نگین شریفی – بیان کریمی – شبنم امینی – شعله سید ولی لو – فریده آقایی – هاله مجتهد پور – ژیلا محمدیان – مهین عبدالهی – گلاویژ ریحانی – حصیبه عبدالهی – مریم فتاحی – نسرین سعیدی – شهین احدی – سوما محمودپور – جمال کاظمی – صهیب نادری – نجم الدین آذرخش – عادل فتحی – طیب ملایی – علی سهرابی – علی صالحی – صدیق فتاحی – حمید صادقی – مختار الیاسی – یداله محمدی – محمد امین احمدی – سهراب کمانگر – سیوان کریمی – ناصح فرجی – عبداله صمدی – مجید برتنی – واحد ملکی – کاوه رستمی – شادمان کمانگر – اقبال مرادی – کیوان احمدی – عادل فاتحی – عرفان نادری – فریاد لطفی – هیبت وفایی – عزت نصری – واحد ملکی – فواد کهزادی – پیمان کرمی – میثم فتحی – طیب سیدی – عرفان کهزادی – ولی فاتحی – آرش احمدی – هیمن شریفی – سیامک قاسمیان – رامین کریمی – عیسی مرادی – یوسف گرامی پرور – سیوان فتحی – سامان کریمی – امید ریحانی – سامان قادرنژاد – کیوان عباسی – احمد محمدی – آکو علی رمایی – شوان لطفی – برزان محمدی – لطیف میرزایی – کامران لطفی – هادی محمودی – حیدر مصطقایی – آرمان علی رمایی – حمید محمودی – فریاد خاصپور – پیمان نوری زاد – گوران لطفی – وریا ریحانی – کیوان رحیمی – احمد مرادی – فرشید لطفی – هوشیار ویسی – کمال کریمی – فواد فلاحی – عمران محمدیان – بختیار ویسی – کاوه محمدیان – امیر شریفی – آرام محمدیان – پیام عزیزی – خبات محمودی – ستار عبدالهی – فریاد محمودی – صهیب سید لطفی – امجد گلباغی – فاتح محمودی – علیرضا احمدی – فرشید محمدی – جلیل نادری – سالار فتحی – بهاالدین فلاحی – پرویز محمدیان – واحد صلواتی – عیسی سیدمرادی – شمس الدین مرادی – صالح کرمی – حیدر رحیمی – نبی مومنی – لطف اله رحیمی – عبداله نجفی – مظفر اسدی – کیهان عباسی – عزیز احمدی – کامل صالحی – افشین رشیدی – جلیل صالحی – سعداله محمدی – صالح محد سورینی – رحیم خدری – محمد رحمتی – شریف حسینی – حسن عزیزی – رسول کریمی – سعید محمودی – حسن رستم پور – واحد کریمی – رحمان احدی – مطلب کرمی – کریم شریفی – شریف صالی – حسین صالحی – رسول خدری – صالح یوسفی – یوسف رحمانی – کریم احدی – عبدل محمودی – محمد رحمانی – صدیق صادقی – نجم الدین سعیدی – احمد زارعی – محمد رحمان زاده – رحیم کریم نژاد – کریم خدری – علی حسینی – فرزاد عزیزی – خالد عزیزی – یدی صمدی

دوشنبه ۲۸ تیر۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=120126 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
2 سال قبل

آیا این دوستان فعال کارگری ، در این بیانیه خویش، راهی نشان دادند که چگونه می خواهند استثمار انسان از انسان و یا سیستم سرمایه داری امپریالیستی را ریشه کن نمایند؟ متأسفانه، نه، این دوستان نیز راه مشخصی نشان ندادند.
 به باورمن، کسانی که مایل هستند که سیستم سرمایه داری امپریالیستی راداز بین ببرند و به نوشته ی کارل مارکس ” کمونیست حرکت طبقه کارگر برای لغو نظام اجتماعی موجود است. ” در سا ۱۸۴۶، راه جانشین آن نمایند که غیر از آن، چطور می‌شود؟ سیستم سرمایه داری نابود کرد و آلترناتیو نداشت! کدام جامعه را می خواهید جانشین جامعه سرمایه داری نمایند؟ به چه وسیله ای این کار ممکن است؟ مارکس در سال ۱۸۴۴ در مقدمه نقد اصول حقوق هگل نوشت که هر گز سلاح نقد جانشین نقد سلاح نمی شود.
 او در سال ۱۸۴۸، در مانیفست حزب کمونیست به همراه انگلس ، اعلام کرد جنک طبقاتی نمود و دولت را بطور کلی نیروی سازمان یافته طبقهٔ حاکم برای سرکوب طبقه‌ محکوم دانست . و در پایان چنین نوشتند : 
” کمونیست ها عار دارند که عقاید و نطریات خویش را پنهان نمایند. آن‌ها به آشکارا اعلام می نمایند که رسیدن به اهداف شان جز با واژگون ساختن همه نطام اجتماعی موجود از راه جبر و زور ممکن نیست. بگذارید طبقات حاکم از انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. در این میان پرولتارها چیزی جز زنجیر خود را از دست نمی دهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد: 
پرولتارهای سراسر جهان متحد شوید!”
لنین: بدون پیروزی انقلاب قهری پرولتری، تعویض دولت بورژوازی با دولت پرولتری ممکن نیست. مرگ دولت پرولتری و بطور کلی هر گونه دولتی جز از راه زوال ممکن نیست. “، کتاب ارزشمند، دولت و انقلاب.
به باورمن در شرایط کنونی اجتماعی هر کسی که خواهان نابودی استثمار انسان از انسان میشود، باید قبل از هر چیز دیگری بنویسد که آیا جز بوسیله انقلاب قهری پرولتارهای مسلح- انقلاب قهری کمونیستی کارگران و زحمتکشان متحد و متحزب و مصمم و مسلح، ممکن است که استثمار انسان از انسان را نابود نمود؟ آیا نباید دولت کنونی را درهم شکست؟ نباید دولت کارگران و زحمتکشان مسلح را جانشین دولت کنونی نمود؟ آیا اینها بدون یک حزب مخفی یک حزب کارگران آگاه و انقلابی و کمونیست، ممکن هستند و آیا اصلا می توان از نابودی سیستم سرمایه داری حرفی زد؟ کلا، استراتژی این دوستان چیست؟ اگر نه مانند این می ماند که بگویید هلوا شیرین است، ولی راه بدست آوردن هلوا – پختن هلوا – ندانی و از همه مهمتر هلوا را باید خورد تا مزه آن را فهمید! . 
نقدی رادیکال است که راه را نشان دهد برای نابودی سیستم سرمایه داری امپریالیستی که سرمایه داری جهانی است که بر کشور ایران هم حاکم است، که جز به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی، درهم شکستن دولت سرمایه داران، ایجاد دیکتاتوری پرولتارهای مسلح، ممکن نیست!  
سکوت در رابطه با استراتژی انقلابی یعنی چیز نگفتن یا گفتنی است برای اینکه چیزی اصلی را پنهان کنید و این شیوه نگرش بر این بیانیه و دیگر نوشته های و بیانیه های داده شده از طرف فعالین کارگری،کارگران فعال و اکثر بالاتفاق احزاب و سازمان‌های مدعی چپ، انقلابی، کمونیستی و … عالب است. 
این یعنی اپوتونیسم مودیانه یا نادانانه؟ به قول لنین اپرتونیسم صادقانه! نتیجه اما، یکی است و آن ادامه شرایط کنونی اجتماعی موجود که روزبروز بدتر وبدتر می‌شود!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x