جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

پیروزی اعتصاب کارگران پیمانی نفت در گرو ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و سراسری است! – سحر صبا

نقدی به بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی در دفاع از مطالبات کارگران اعتصابی

در روز ٢۹ خردادماه برابر با ١۹ جون یک اعتصاب گسترده در صنعت نفت ایران آغاز شده است ، این اعتصاب در اوائل ٧٠ شرکت را در بر می گرفت اما بمرور بخشهای دیگر کارگری به آنها پیوسته اند اکنون در حدود ١١۴ واحد در اعتصاب هستند. کارگران چهار مطالبه مشخص را اعلام نموده اند. ١. حذف شرکتهای پیمان کار و استخدام بقیه کارگران با قراردادهای مشابه کارگران رسمی. ٢. افزایش دستمزدها تا سقف ١٢ میلیون تومان ٣. بازبینی زمان کار بر اساس ٢٠ روز کار و سپس ١٠ روز استراحت. ۴. بهبودی شرایط زیستی و بالا بردن استانداردهای وضع غذا و غذاخوریها در کمپها و ایمنی محل کار. بسیاری از کارگران در جنوب کشور (عسلویه) با عدم امکانات بهداشتی و در گرمای ۵٠ درجه در پلاتفرمهای دریایی و بدور از خانواده بکار مشغولند. روز یکشنبه ٢٧ جون کارگران در عسلویه غذا خوریها را که از سه روز قبل بسته بودند اشغال کردند و مخازن آب آشامیدنی رو به پایان بود. وضعیت اسکان کارگران غیر قابل تحمل و وحشتناک است. ١٠ کارگر در یک اتاق ٢٠ مترمربعی روی زمین می خوابند. سه توالت و دوش برای ۴٠٠ نفر موجود است. در چنین شرایط اسفناکی کارگران از ساعت ۹ صبح تا ٧ بعدازظهر در یک توقف یکساعته کار می کنند. یکی از دغه دغه های کارگران این است که کارفرمایان اعتصابشان را از طریق ترفندهای مختلف در هم نشکنند. علاوه بر این کارگران رسمی شرکت نفت به کارگران پیمانی نفت پیوستند، این اعتصاب بخشهای دیگر کارگری از جمله نیشکر هفت تپه و کارگران پروژهایی در برخی از شهرها مانند آبادان ، خرمشهر، مسجد سلیمان، هفشجان ، ایذه، لردگان و …را با خود همراه نموده است.

اعتصابات و اعتراضات کارگری بیش از دو دهه است که بطور مستمر ادامه دارد اما اعتصابات اخیر صنایع پیمانی نفت یکی از بزرگترین اعتصابات کارگری است. عظمت این اعتصاب نه تنها تاثیرات بسیار مثبتی در داخل ایران و جنبش کارگری گذاشته است بلکه انعکاس جهانی و همبستگیهایی بین المللی را هم بهمراه داشته اشت. از طرف دیگر جمهوری اسلامی و صاحبان صنایع نگرانند این اعتصاب همه گیر شود. مردم ایران از اعتصاب کارگران نفت حافظه تاریخی مهمی را دارند، هنوز شعار ” کارگر نفت ما ، رهبر سر سخت ما “ در گوش میلیونها مردم ایران طنین انداز است. این کارگران صنایع نفت بودند که با بستن شیرهای نفت بالاخره انقلاب ۵٧ را به پیروزی رساندند. امروز هم با اعتصاب شکوهمندشان سبب اعتماد به نفس در سطح جامعه شده، و هر روز اعتراضات شهری به این اعتصاب می پیوندند. حاکمیت جمهوری اسلامی اهمیت و جایگاه این اعتصاب را می شناسد در تلاش است با نفوذ در این اعتصاب و استفاده از ترفندهای مختلف صفوف کارگران اعتصابی را درهم شکسته و سبب تفرقه بین آنها شود. این حرکتهای اعتراضی که با پیوستن بخشهای دیگر کارگری و همزمان اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف، بخصوص شورش قهرمانانه مردم خوزستان در اعتراض به بی آبی و قطع برق و تخریب محیط زیست که چندین روز از آن میگذرد و هنوز هم ادامه دارد و گسترده تر میشود، تا به امروز تا آن درجه از سازماندهی برخوردار بوده که اعتصاب تداوم یابد و گسترده شود.  اما آنچه در این حرکتها غایب است فقدان تشکلهای توده ایی و مستقل کارگران است. در نبود این تشکلها دست و بال حکومت از هر جناح و دسته ایی باز است که با تفرقه افکنی این اعتصابات را به سازش بکشاند. در پروسه این حرکتها اصلاح طلبان از آنجائیکه در دم و دستگاه حکومتی از قدرت رانده شده اند، در رقابت با رقیب خود با چهره ایی مزورانه و فریبکارانه برای بار چندم با سرمایه گذاری روی جنبش کارگری به میدان آمده اند. این نوشته با اشاره به بخشهایی از (بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی در دفاع از مطالبات کارگران اعتصابی) به نقش مخرب اصلاح طلبان و اهمیت و دستاوردهای اعتصابات صنایع نفت و دیگر بخشهای کارگری خواهد پرداخت.

در سایت زیتون در تاریخ ۱۹ تیر ۱۴۰۰ بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی در دفاع از مطالبات کارگران اعتصابی

تحت این عنوان حق کار شایسته، رفاه و توسعه به رسمیت شناخته شود، منتشر شده است. در پائین این نوشته اصل این بیانیه برای اطلاع بیشتر پیوست شده است.

این بیانیه در چند بند منتشر شده است. بند اول به حمایت “جمع کثیری از روشنفکران، حقوقدانان، فعالان سیاسی‌ و اجتماعی و سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران ‌وحومه، سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت ‌تپه،‌ اتحادیه آزاد کارگران ایران، شورای بازنشستگان ایران، کانون صنفی معلمان و نهادهای دانشجویان‌ و معلمان” از اعتصاب کارگران نفت اشاره شده؛ در بند دوم، خط اصلی بیانیه عبارت است ازهر گونه راه حل نهایی برای توقف بحرانهای متوالی کنونی جز از طریق اصلاح این ساختار ممکن نیست.” درمیان امضا کنندگان این بیانیه طیفی از اسامی کانون صنفی معلمان تهران و افراد شناخته شده وابسته به تشکل های دانشجویی اصلاح طلب در کنار اسامی افرادی نظیر سعید حجاریان و تعداد دیگری از اصلاح طلبان شناخته شده و نیروهای ملی – مذهبی دیده شده  و همچنین از سندیکای نیشکر هفت تپه و شرکت واحد هم نام برده شده است. بار دیگر اصلاح طلبان به میدان آمده اند که از قبال جنبش کارگری کسب اعتبار نموده، اهداف پلید و شوم خود را که رخنه کردن در صفوف این اعتصاب، درهم شکستن و ممانعت از ایجاد تشکلهای مستقل کارگری است را دنبال کنند. لازم است برای شناخت بیشتر این حامیان سرمایه مروری به عملکرد آنها در گذشته و حال بیاندازیم.

اصلاح طلبان که تا قبل از انتخابات ریاست جمهور دهم ایران در بن بست کامل و تناقضات استراتژیکی و سیاسی بسر میبردند با حمایت از موسوی و کروبی و انتخاب آنها به عنوان نمایندگان خود تلاش نمودند بار دیگر موجودیت و بازگشت خود را با طرح شعار جمهوری اسلامی “نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد” وفاداری خود را در حفظ نظام سرکوبگر اسلامی ثابت نمایند.

اصلاح طلبان از نیروی طبقه کارگر و جایگاه طبقاتی آن بدرستی آگاهند، از این رو آگاهانه  و بارها به سراغ این نیروی عظیم رفته اند و در باب بحران اقتصادی و تاثیرش بر وضعیت فلاکت بار این نیروی اجتماعی مقاله ها نوشته اند. آنها خطاب به بعضی همکارانشان نوشته اند که چرا هوای کارگران را ندارید و تنها از طبقه متوسط سخن به میان می آورید، ما اگر حرفی در این زمینه نداشته باشیم به کلی باخته ایم، پس باید کاری کرد. همچنانکه دیدیم بخصوص در دوره تعیین دستمزدها و نیز در آستانه اول ماه می در چند سال گذشته سیل توصیه نامه ها و اظهار تاسف از جانب آنها به سوی طبقه کارگر روان شد.

اصلاح طلبان نمی خواهند که نمایندگان کارگران بطور مستقل وارد میدان مبارزه با بورژوازی گردند و مطالبات سیاسی- اقتصادی همه جانبه ی خود را بیان کنند. در خیزش توده ایی سال ۸۸ گرایشات راست همچون توده ایی و اکثریتها و طرفداران اصلاح طلبان هم درهمسویی با جنبش سبز به حمایت از این جنبش پرداختند تلاش نمودند تا با رهنمودهای خود جنبش کارگری را به عنوان جزئی ازجنبش سبز و یا زیر مجموعه آن قرار دهند. هیچ کدام از آنها تشکل های کارگری را به رسمیت نشناختند و در دوران حاکمیت شان، مانند دیگر سرمایه داران فقر و تنگ دستی را برای کارگران به ارمغان آوردند و نه تنها مانع سرکوب جنبش کارگری نشدند بلکه خود از سرکوبگران این جنبش بودند. دولت اصلاح طلبان به کارگران مجوز ایجاد تشکل نداند و جوابگوی مطالبات هیچ بخش کارگری نشدند.

دوره هشت ساله اصلاحات خاتمی و دوره هشت ساله سازندگی و تعدیل نیروی رفسنجانی توام با بیکار سازیهای گسترده و خصوصی سازیها بود، که ماحصل آن تا به امروز تاثیرات و نتایج مخربی بر زندگی کارگران داشته است. در دوره دولت خاتمی بود که اعتراضات کارگران خاتون آباد به خاک و خون کشیده شد و کارگاههای زیر ده نفر مشمول قانون کار نگردید. همچنین دوران هشت ساله روحانی که با نشان دادن کلید جادویی و طرح برجام رای مردم را گرفت و با دادن دهها وعده و وعیده دروغ ، آنچه از نتیجه دولت ایشان عاید توده های مردم شد، فقر مطلق، بیکاری روزافزون، اعدامهای بیشتر، دستگیری، زندان و شکنجه کارگران و آزادیخواهان و سرکوب خونین خیزشهای دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ که فقط در عرض چند روز ١۵٠٠ نفر از بهترین جوانان معترض و بیکار بوسیله اوباشان جمهوری اسلامی کشته و شماری دستگیر شدند که هنوز در زندانها بسر میبرند. لازم است جناح اصلاح طلبان و لیبرالها مروری به  کارنامه ننگینشان بنمایند که  سراسر دورانهای سیاه حکومتیشان با فقر، خفقان، سرکوب و سیه روزی برای آحاد جامعه ایران  همراه بوده است. امروز که اعتصابات کارگری نفت و دیگر بخشهای کارگری با شکوه تمام به صحنه آمده ا ند و بورژوازی را به مبارزه  طبقاتی بی امان طلبیده اند ، حضرات اصلاح طلب با ارائه آلترناتیو اصلاح در رژیم” راه حل نهایی برای توقف بحرانهای متوالی کنونی جز از طریق اصلاح این ساختار ممکن نیست” بار دیگر سر و کله اشان پیدا شده تا سد راه مبارزات طبقه کارگر و توده های مردم شوند.

استراتژی دوره هشت ساله سازندگی، به نام توسعه اقتصادی در خدمت انباشت بیشتر سرمایه در دوره پس از جنگ ایران وعراق بود. یکی از مهم‌ ترین شگردهایی که در این برنامه‌ها برای گسترش انباشت سرمایه در دستور کار دولت‌های سازندگی و اصلاحات قرار گرفت عبارت بود از بازبینی در نیروی کار به نفع صاحبان سرمایه های خصوصی و دولتی که بیشترین سود نصیب آنها شود. تحقق چنین اهدافی تنها به یُمن  ارزان‌سازی تدریجی نیروی کار امکان پذیر بود و ارزان سازی نیروی کار به‌ نوبه ‌خود از مجرای موقتی‌سازی نیروی کار به وقوع پیوست. تاریخ موقتی‌سازی نیروی کار در سالیان پس از جنگ در بخش‌های گوناگون اقتصادی طی مراحل متنوع و مختلقی انجام گرفت، اما چند مرحله مشترک آن را، صرف‌نظر از زمان ‌بندی‌های گوناگون، در همه صنایع بزرگ و کلیدی می توان بررسی نمود.

موقتی‌سازی نیروی کار توسط بخش وسیعی از خصوصی‌سازی‌ها صورت گرفت. نهادینه نمودن موقت ‌سازی نیروی کار و تأمین نیروی انسانی را، شرکت‌های پیمانکاری فراهم کردند. هیچگونه آمار رسمی درباره تعداد این نوع از شرکت‌ها در اقتصاد ایران وجود ندارد، بخشی از تازه‌ واردان به بازار کار، بخش عمده‌ای از نیروی کاری بودند که به استخدام شرکت‌های پیمانکاری در‌می‌آمد‌‌ند همان نیرو‌هایی که مشمول بازنشستگی زودهنگام و بازخریدهای اجباری قرار گرفته بودند. شرکت‌های پیمانکاری تأمین نیروی انسانی، دلالان در روابط کار هستند. بخش عمده‌ای از صاحبان این شرکت‌ها از مسئولان ارشد وزرات کاراند که به نمایندگی از کارفرماهای دولتی یا خصوصی به تدارک بهترین نوع قرارداد کاری به نفع کارفرمایان و به زیان کارگران مبادرت می ورزند. از زیانهای استخدام نیروی کار توسط شرکت‌های پیمانکاری عبارت است از موقتی ‌بودن قرارداد استخدامی که کارگران را از امنیت شغلی بی‌بهره ‌می‌سازد.  قانون کار ارتجاعی جمهوری اسلامی نه فقط به انعقاد قراردادهای موقت رسمیت می‌دهد بلکه زمینه‌های اخراج کارگران در قرارداد موقت را از جنبه حقوقی بسیار سهل می‌کند. این گونه بود که اصطلاحاتی چون کارگر قراردادی، کارگر قرارداد سفید امضاء، کارگر روزمزد، کارگر بی‌قرارداد، کارگر ساعتی، کارگر پیمانی شکل گرفت و باعث شد ثروتهای نجومی برای سرمایه آفریده شود.

 وقتی از ارزان‌سازی نیروی کار طی سالیان پس از جنگ صحبت به میان می آید ارزان‌سازی نیروی کار در واقع پروژه‌ای بود که در دولت سازندگی به اجرا در آمد و در دولت اصلاحات با بیرحمانه ترین شکل ادامه یافت و در دولت‌های نهم و دهم به نفع همه فراکسیون‌های بورژوازی مورد بهره‌ برداری قرار گرفت. دولت اصلاحات به علت تبعیت از برنامه های نئولیبرالی آگاهانه مانع ایجاد سندیکا‌ها و شوراهای مستقل کارگری شد.

در ایران بعد از جنگ تحمیلی و با آغاز دورۀ سازندگی، با روکار آمدن دولت رفسنجانی تفکر نئولیبرالی و اجرای سیاستهای آن  شکل گرفت و دولتهای بعدی هم آن را اجرا کردند. مجمع تشخیص مصلحت و سردمداران جمهوری اسلامی اصل ۴۴ قانون اساسی را در رابطه با خصوصی سازیها به تصویب رساندند. این بند از قانون اساسی کاملاً منطبق با تفکرات نئولیبرالیسم و بر آورده نمودن خواسته های آن از طریق صندوق بین المللی پول و بانک جهانی است. همان بخش خصوصی که فقط به دنبال سود آوری بیشتر و تقویت سرمایه های خصوصی در سطح داخلی و خارجی است. در بیانیه چنین آمده است ( برای مثال سیاستهای خصوصی سازی که با تفسیر غیر قابل قبول از اصل۴۴قانون اساسی راه را برای توزیع گسترده‌ی رانت حامیان سیاسی نظام فراهم آورد، به تاسیس یک شبه صدها شرکت پیمانکاریِ نیروی انسانی انجامید که با کمترین صلاحیت‌های فنی، سرنوشت بخش کثیری از نیروی انسانی ملی و هزاران کارگر نگون‌بخت را در دست گرفتند.) تهیه کنندگان بیانیه جمعی از فعالان…..  تصویب و اجرای این بند از قانون را به حساب حامیان سیاسی نظام می گذارند و خود را بعنوان جناح اصلاح طلب در اجرای طرحهای خصوصی سازیها که یک پای اصلی قضیه هستند مبرا میسازند.   

سر دمداران اصلاح طلب و لیبرال بارها از هراس بخطر افتادن موجودیت جمهوری اسلامی بر حرکت انقلابی توده ها ترمز زده اند . نه تنها توده های مردم را بلکه جنبش کارگری را با تمام قوا و نیرویش سرکوب نموده و رهبران صادق و خوشنام جنبش را فقط بجرم مبارزه برای مطالبات و متشکل شدن به بند کشیده اند. این حضرات که سر بزنگها ظاهر میشوند و از هر ترفندی استفاده میکنند که جلو اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی را بگیرند در تمام جنایاتی که جمهوری اسلامی به توده های مردم و طبقه کارگر روا داشته است شریک جرمند، به این دلیل که خود جمهوری اسلامی و بخشی از حاکمیت اند.

اجرای قراردادهای موقت نیروی کار پس از جنگ در بخشهای مختلف صنایع و مراکز اقتصادی شروع شد و بیشترین بخشها شامل صنایع بزرگ و کلیدی مثل نفت و گاز و آب و برق و مخابرات و خودرو سازی بود. در دوران رفسنجانی طرح تعدیل نیرو سبب شد بسیاری از کارگران بویژه در صنایع کلیدی از رده استخدامهای رسمی خارج شده و ضمن تقلیل یافتن به شکل کارگرهای قراردادی بدون هیچ مزایا و امنیت شغلی به کار گمارده شوند. به عنوان مثال : تعداد کارگران دارای قرارداد استخدام رسمی در صنعت نفت از حدود  پنجاه هزار نفر به بالا پس از جنگ به حدود پنج هزار نفر کاهش یافت.

روند خصوصی سازی با پرداخت وام‌های کلان و توصیه‌های صندوق بین‌المللی به دولت ” توسعه‌ی اقتصادی” رفسنجانی آغاز شد. از مشخصه های این دوران وضعیتی بود که کارگران نفت یکی از بزرگترین صنایع ایران با آن مواجه شدند، روندی که در استخدام کارگران بوجود آمد به این شکل بود که کارگر طبق قراردادهای جدید استخدامی مجدداً استخدام شد. در این نوع استخدام ارتقاء شغلی برای کارگر وجود نداشت. کارگرانی که به این طرح جدید صاحبان سرمایه تن ندادند از حیطۀ کار بیرون ماندند و بازخرید و بازنشسته یا اخراج شدند.

در ادامه این طرح، دولت قراردادهای موسوم به پیمان‌کاری را منعقد نمود که در واقع ادامه همان طرحهای نئولیبرالی بود. از مشخصه های این طرح در هم شکستن اتحاد سراسری کارگران نفت، و اتمیزه نمودن آنها بود که رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی آگاهانه به این نقشه عمل دست زد، او به پتانسیل و سابقه مبارزه درخشانی که کارگران صنایع نفت در به پیروزی رساندن انقلاب ایران داشتند کاملا واقف بود. طرحهای مناقصه ای پیمانکاری حربه دیگری بود کارگرانی که اخراج شده بودند با قراردادهای موقت و با حداقل دستمزدها بدون هیچ مزایا و حق بیمه ایی مجدداٌ استخدام نمایند. این طرح در سطح گسترده ایی در شرکت نفت اجرا شد و در شرایط فعلی نود درصد کارگران این صنایع تحت نظارت کارفرمایان جدید که همان پیمانکاران می باشند به شکل قراردادی به بدترین شیوه استثمار میشوند. چنین رویکردی به مثابه‌ی واگذاری کلیۀ امور کارگران اعم از دستمزد، بیمه، ایمنی محیط کار، مرخصی، مسکن، ساعت کار و سایر امور رفاهی و شغلی به کارفرمایان جدید بود. هدف صاحبان سرمایه طبق سیاستهای نئولیبرالی، گریز وزارت نفت از مسئولیت‌های قانونی و اجتماعی خود در قبال کارگران شاغل و بیکار بود. با اجرای طرحهای پیمانکاری کارگران نمی دانند با کدام کارفرما روبرو هستند. به موجب این قراردادها کارگران حداکثر به مدت ۶ ماه تا یک سال به استخدام در می‌آیند و به دلیل ناامنی شغلی و ترس از بی‌کاری در بسیاری مواقع سکوت اختیار می کنند. در نخستین سالهای عروج نئولیبرالیسم ایرانی در دوره رفسنجانی در سال ۱۳۶۹ طبق دومین تبصرۀ مادۀ هفتم قانون کار قراردادهای موقت و پیمانی جنبه‌ی قانونی و حقوقی یافت. قانون کار ارتجاعی جمهوری اسلامی بر مبنای این تغییر و تحولات نیروی کار و خصوصی سازیها تغییر کرده به انعقاد قراردادهای موقت رسمیت می‌دهد تا زمینه‌های اخراج کارگران در آن را ساده کرده باشد.

از مشخصه های قراردادهای موقت کار که تماماً به ضرر کارگران است،  از یک‌ طرف دست کارفرما را برای اخراج باز می‌گذارد و از سوی دیگر مستقیماً به ارزان سازی نیروی کار، تعرض به معیشت کارگران، گروگان گیری شغلی و هراس از اخراج شدن دامن می‌زند. البته طرح قرار دادهای موقت تنها به شرکت نفت ختم نشد، طبق آمار امروزه بالای نود درصد کارگران از بخش صنایع مهم گرفته تا بخشهای خدماتی را در بر می گیرد!

به عبارتی، در سال های اخیر به دلایل مختلف اجتماعی و اقتصادی، شرایط  و وضعیت کارگران به عنوان یک طبقه، دستخوش تغییر و تحول گردیده است. بنابراین، از یک سو کارگران در پروژه های کوچک و بزرگ صنعتی، با دستمزد ناچیز استثمار شده و از سوی دیگر، کارگران شاغل در مراکز مختلف تولیدی با قراردادهای موقت، اخراج و عدم پرداخت دستمزدها مواجه بوده اند.

در خیزشهای توده ایی دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ اصلاح طلبان که دوباره با فرصتی طلبی به جنب و جوش افتادند، تلاش نمودند با سر دادن شعار “ رفراندوم، رفراندوم، راه نجات مردم” شانس خود را دوباره امتحان کنند. آنها با کمال بیشرمی می خواستند خود را مدافع خیزش توده ایی دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ جا بزنند، در حالیکه ما شاهد بودیم در این دو حرکت توده های مردم با قاطعیت تمام بدون توهم به اصولگرایان و اصلاح طلبان خواهان سرنگونی نظام جمهوری اسلامی شده و با شعار ” اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا” به این سناریو خاتمه دادند. اما این جناح با وقاحت تمام دوباره در تلاش است تا آخرین شانس خود را امتحان کند و ضربات خود را به اعتصابات کارگری جاری بزند.

اعتصاب کارگران پیمانی صنایع نفت مصمم و پیگیر با طرح مطالبات و خواستهای خود هنوز ادامه دارد، طی این اعتصاب و طبق ” شعار نگذاریم تجربه سال گذشته تکرار شود. (بیانیه شماره ۹ شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت)” کارگران بدون شک در این مدت کوتاه درسهایی مهمی را آموخته اند و تجارب بس گرانبهایی را کسب نموده اند. این تجارب و درسها آموزنده در پیشبرد مبارزه طبقاتی کارگران بسیار آموزنده و ارزشمند است اما قطعا کافی نیست. کارگران نفت در اوضاع پر تلاطم ایران و اعتراضات گسترده ایی که در اکثر شهرهای ایران شروع شده  و امکان آن را دارد بخ یک خیزش سراسری تبدیل شود، وظیفه بس خطیری را در سمت و سو دادن مبارزات خود و دیگر اقشار جامعه را به عهده دارند. کارگران نفت در کنار کارگران نیشکر هفت تپه که دوباره به اعتصاب دست زده اند با استفاده از این فضای ایجاد شده، تنها راه پیشروی خود را باید در شکل دادن به یک آلترناتیو کارگری جستجو نمایند. آلترناتیوی کارگری که تشکلهای کارگری در بیانه های اول ماه مه آن را در دستور کار خود قرار داده اند. تنها این آلترناتیو کارگری قادر خواهد بود ضمن متشکل نمودن خود، اعتراضات مردمی موجود در جامعه را همراه با خود متحد و متشکل نماید و در مقابل آلترناتیو بورژوایی که اصلاح طلبان و یا جریانات راست اپوزیسیون امیدشان را به اصلاح ساختار جمهوری اسلامی و یا عبور از جمهوری اسلامی بسته اند قد علم کند.

از یکی دیگر بنا به خبرهای دریافتی در جاهایی از کارگران دعوت به کار شده است و شماری از انها بعد از بازگشت به محل با دیدن فریب بودن وعده های داده شده ، دوباره کار را تعطیل کرده و به اعتصابشان ادامه داده اند.

همه شاهد هستیم که چگونه همه تلاش میکنند جلوی حرکت به حق ما را بگیرند. عده ایی معلوم الحال میگویند اداره کار منطقه ویژه اقتصادی را شورای اسلامی کنیم. یکی دیگر میگوید شورای اسلامی بر اساس قانون کار را تشکیل دهیم.

دوستان ! خواستهای ما حلقه اصلی اتحاد سراسری ما کارگران است و ما می توانیم متحدانه پیگیر این مطالبات شویم و برای ان بر نکات زیر تاکید می کنیم.

کارگران ساکن در منطقه همانطور که جمع میشوند و مجمع عمومی تشکیل میدهند بر ادامه اعتصاب تارسیدن به خواست هایشان تاکید میکنند، می توانند نمایندگان واقعی خود را انتخاب کنند و اعلام کنند که اگر در جایی قرار به مذاکره ایی شود، نماینده خود را میفرستند. چنین افرادی همین امروز موجودند. همانطور که کارگران با جسارت جلو امده و در اجتماعاتشان پیام میدهند می توانند جلو بیایند و کاندید نمایندگی جمع خود باشند.

بعلاوه بر اینکه توافقات باید کتبی و رسمی باشد و توافقات هر مذاکره ایی وقتی رسمیت یابد که کارگران بخشی که از جانبشان توافقی صورت گرفته رضایت خود را اعلام کنند.

به هر درجه و در هر تعدادی شرکتی که بتوانیم به این گونه عمل کنیم. زمینه های دخالتگری حداکثری کارگری را فراهم کرده و خودمان دخالتگر خواهیم بود . در هر حال انجام این کارها باید صورات گیرد و امروز پبش از هر وقت ضروری و حیاتی است.(بر گرفته از بیانیه شماره ۹ شورای سازماندهی اعتراضات کارگراان پیمانی نفت)

طبق بیانه شماره ۹، کارگران بخوبی به این نتیجه رسیده اند، که نباید بخشی از کارگران اعتصابی  تقاضای پیمانکاران را با افزایش دستمزدها بپذیرند. پیمانکاران با استفاده از این ترفند سبب نفاق بین کارگران شده و برای مدت کوتاهی به خواست افزایش دستمزد تن داده سپس آن را پس خواهند گرفت، همانطور که کارگران این را تجربه کرده اند. کارگران هر روز سعی میکنند متحد تر شده و دسیسه های دشمنان رنگارنگ را افشاء کنند. آنها با نقش پلید و ضدکارگری شوراهای اسلامی کاملا آشنا و با برپائی شوراهای اسلامی که منافع بورژوازی را تامین نموده و سعی در شکستن اعتصاب دارند مخالفت خود را بطور جدی نشان داده اند. کارگران حول خواست ” افزایش دستمزد ” هر روز دامنه اعتصابات را گسترده تر نموده و متشکل تر میشوند. در این راستا با تشکیل مجامع عمومی و شور و مشورت سازمان دادن اعتصاب را پیش میبرند. کارگران اعتصابی در روند اعتصاب پیش شرطهای تشکیل تشکلهای مستقل کارگری را به نوعی مهیا نموده و جوهر آلترناتیو کارگری و متشکل شدن حول آن را با این اعتصابات و تداوم آن هر روز صیقل میدهند. اما کارگران به تشکلهای مستقل خود نیاز دارند. چرا کارگران به تشکلهای مستقل از دولت نیاز دارند؟ تشکلهای مستقل کارگری بی قید و شرط ترین ابزار طبقاتی طبقه کارگر هستند که با اتکاء به نیروی کارگران می توانند سازمان یابند و اعتراضات کارگری از طریق آن سازمان داده شود. چنانچه کارگران تشکل های مستقل و طبقاتیشان را ایجاد نمایند آن گاه قادر خواهند بود ، با تداوم اعتصاب تا رسیدن به خواسته ها و مطالباتشان با عقب راندن دولت و کارفرمایان به پیروزی برسند. سرانجام در پیوند تشکلهای مستقل کارگری برای ایجاد تشکل سراسری گام بردارند.  

مبارزات بیش از صد سال طبقه کارگر ایران از آنچنان تجارب و آموزه های انقلابی برخوردار است که جا دارد امروز کارگران اعتصابی صنایع نفت و دیگر بخشهای کارگری با مراجعه به آنها در امر سازمانیابی و ایجاد تشکلهایشان آن را بکار گیرند. در این نوشته به مواردی از آنها اشاره خواهد شد.  

کارگران چاپخانه در ایران در زمان جنبش مشروطه در سال ١۹٠۶، به سازمان دهى سندیکایى پرداختند و  نخستین تشکل کارگری خود را ایجاد کردند. بعد از مدتی هنگامى که ارتجاع سرکوب شدید را آغاز نمود این سندیکا بدون آن که به نتایج جدی ا‌ى رسیده باشد، منحل گشت. در مدت زمانی که کارگران چاپخانه ها، اقدام به سازمان دادن کارگران نمودند، پس‏ از اقدام به چند اعتصاب، دولت را مجبور ساختند بر قرارداد دسته جمعى‌اى که تنظیم کرده بودند و مناسبات بین کارگران و کارفرما را تعیین مى‌کرد، صحه گذارده و تن دهد. آنها همچنین موفق گشتند با دریافت مطالباتی شرایط اقتصادی خود را بهبود بخشند. این قرارداد دسته جمعی، هشت ساعت کار در روز، مقررات استخدام و اخراج کارگران، و نرخ اضافه کار را در دستور کار خود قرار داد و بهبود وضع بهداشتى کار در چاپخانه و غیره را به مطالبات خود افزود. این موفقیت کارگران چاپخانه ها، روحیه‌ى تشکل یابی را در میان بخشهای دیگر طبقه کارگر ارتقاء داد. اتحادیه‌ى کارگران نانوایى‌ها (خبازان)، کارگران دست بافى‌ها و پست و تلگراف و تلفن و بالاخره اتحادیه‌ى کارگران کفاشى‌ها، یکى پس‏ از دیگرى تاسیس‏ شدند. شوراى اتحادیه هاى تهران در سال ١۹٢٠ تشکیل گردید و وظیفه ایش این بود که اتحادیه هاى کارگرى را رهبرى کند، آموزش‏ دهد و اتحادیه هاى جدیدى را سازمان دهد. این شورا از سه نماینده از هر اتحادیه تشکیل مى‌شد. در آغاز ١۹٢٢، ده سندیکا با ده هزار عضو کارگر، یعنى بیست درصد از کل کارگران تهران، در شوراى سندیکایى عضویت داشتند. به غیر از سندیکاى فوق الذکر، چندین سازمان کارگرى دیگر نیز در شرف تشکیل بود، چون سندیکاى دارو سازان و کارگران تراموا و غیره.

این امر تشکل یابی کارگری تنها به تهران ختم نشد بسرعت در چند شهرستان دیگر هم ادامه یافت. در تبریز اتحادیه‌اى از کارگران بنام «حزب کارگر» تشکیل گردید. این حزب کارگرى، تنها افرادی را  به عضویت خود در میآورد که از استثمار دیگران زندگى نمى‌کردند. در اواخر ١۹٢١، این سازمان در حدود سه هزار عضو داشت.

در سایر مناطق ایران، اتحادیه هاى کارگرى مطابق همان روش‏ تهران سازمان داده شده‌اند. در مجموع در ایران، بیست هزار کارگر سازمان داده شد. اتحادیه هاى کارگرى ایران، على رغم جوانى‌شان، در نیمه‌ى دوم سال ١۹٢١ چندین اعتصاب بسیار موفق را سازمان دادند. از آن جمله باید اعتصاب خبازان، کارگران چاپخانه ها، کارگران ریسندگى‌ها، پست و تلگراف و تلفن را نام برد.

در دهه ی بیست، تعدادی از سندیکاها در یک اتحاد سراسری به نام شورای متحده فعالیت کردند. در آن دوران،  مبارزات کارگری برای یک دهه در تعدادی از شهرهای بزرگ  ایران جریان داشت و جنبش کارگری بطور فعال در عرصه اجتماعی حضور داشت. در مقطع جنگ دوم جهانی و پس از آن،  چندین تشکل کارگری در جریان دهها اعتصاب و اعتراض کارگری ایجاد شد، و زمینه برای متحد شدن آنها و ایجاد تشکلی سراسری فراهم شد. شورای متحده که در بالا اشاره شد مدت زیادی نتوانست دوام بیاورد و با کودتای ٢۸ مرداد سال ٣٢ و حاکم شدن ارتجاع و سرکوب تشکل های کارگری، این تشکل سراسری کارگران نیز از بین رفت.

از سال ١٣٢١ در اکثر مراکز کار و زندگی کارگران تشکلهای کارگری شروع به رشد و نمو کردند. در این میان تشکلهائی از قبیل اتحادیه کارگران سیلو، اتحادیه کارگران راه آهن شمال، اتحادیه کارگران معادن زیر آب، اتحادیه کارگران دخانیات، اتحادیه کارگران تسلیحات، اتحادیه نساجی های شمال، تشکیلات کارگران نفت جنوب، اتحادیه کارگران ساختمان راه آهن،….به سرعت جای خود را در میان توده کارگران باز نمودند و به تشکلهای مورد اعتماد کارگران تبدیل شدند.

در فاصله سالهای ١٣٢۴ و ١٣٢۵ تصویب قانون کار و شرکت نمایندگان تشکلهای کارگری در شورای عالی کار به محور اصلی مبارزات کارگری تبدیل شده بود. این روند اعتراضی با اعتصابات کارگران نفت در خوزستان به مرحله جدیدی وارد شده بود. اعتصاب کارگران نفت در آغاجاری یکی از نقطه عطف های تاریخی این مبارزات به شمار میرود.
پس از اعتراضات کارگری در اول ماه مه سال ١٣٢۵ در خوزستان، ده هزار کارگر نفت در آغاجاری با خواسته های از قبیل افزایش دستمزدها، پرداخت حق بدی آب و هوا، بهبود شرایط کار و بهداشت و مسکن، حق اعتصاب و تجمع و به رسمیت شناسی تشکل کارگران نفت، دست به اعتصاب زدند.
شرکت نفت در تقابل با کارگران اعتصابی توسط نیروهای نظامی و عشایر مسلح، آغاجاری را محاصره نمود و حتی در جهت فشار به کارگران آب آشامیدنی را قطع نمود. در درگیری میان کارگران و نیروهای نظامی تعدادی از کارگران کشته و تعداد زیادی دستگیر و روانه زندانها گردیدند. در اعتراض به این اقدام شرکت نفت، کارگران سایر مناطق نفتی و همچنین سایر مناطق کشور نیز به کارگران اعتصابی آغاجاری پیوستند و با تظاهرات و تجمعات به پشتیبانی از کارگران اعتصابی آغاجاری اقدام نمودند. این اعتصابات گسترده و درگیری میان کارگران و نیروهای نظامی ١٠ روز به درازا کشید.
در اعتصاب سراسری کارگران نفت و سایر مناطق صد هزار کارگر شرکت نمودند. این اعتصاب در خوزستان با درگیریها و حملات وحشیانه نیروهای مسلح شرکت انگلیسی نفت و عشایر مسلح شده توسط آنان همراه بود و این درگیریها منجر به جان باختن ۵٠ نفر گردید.
تحت فشار جنبش اعتراضی کارگران و همچنین هراس حکومت و شرکت نفت از انفجار عظیم اجتماعی، دولت بلافاصله قانون کار را تصویب نمود. در این قانون کار موادی از قبیل تعیین حداقل دستمزد، تصویب ٨ ساعت کار روزانه، ٣۵ درصد اضافه دستمزد، یکروز تعطیل هفتگی، دو هفته مرخصی سالیانه با حقوق و به رسمیت شناختن تعطیلی رسمی کارگران مطرح شده بودند.
جنبش عظیم اعتصابی کارگران نفت در خوزستان بخش مهم و تاثیر گذار از جنبش اعتصابی کارگران در تاریخ معاصر است.

اعتصابات اخیر کارگران نفت و دیگر بخشهای کارگری از جمله نیشکر هفت تپه در رابطه با تاریخ مبارزات جنبش کارگری و اعتصابات کارگری که در گذشته اتفاق افتاده، نکات اشتراک زیادی با هم دارد. اعتصابات اخیر کارگری این توان و قدرت را دارد که توازن قوا را به نفع خود تغییر دهد . طبقه کارگر برای برون رفت از این وضعیت دشوار ناچار است تنها به مثابه یک جنبش اجتماعی ظاهر شود و بهمین دلیل ایجاد تشکلهای مستقل توده ای و سراسری در شرایط امروزی نیازی حیاتی است.

در شرایط فعلی که جامعه ایران آبستن حوادث است و بخش عظیم این غول خفته به میدان آمده، بورژوازی ایران هم در تلاش است این مبارزات را به عاریه گرفته و آن را به نفع خود سمت و سو دهد، همانطور که این تجربه تلخ در پیروزی انقلاب ۵٧ اتفاق افتاد. در عدم متشکل نبودن کارگران و خیز برداشتن برای قدرت اجتماعی، بار دیگر بورژوازی هار اسلامی دستاوردهای انقلاب را قبضه نمود. طبق گفته محمد قرازگولو در یکی از مصاحبه های اخیرش: ” در پروسه پیرزوی انقلاب ۵٧ با اعتصاب کارگران صنایع نفت اتفاق مهمی افتاد و آن این بود که یک کمیته اعتصابی تشکیل شد از اپوزیسیون ملی- اسلامی که به لحاظ تاریخی بسیار مهم است که کارگران نفت در جریان این قضیه قرار بگیرند اسمش بود کمیته هماهنگی اعتصاب. اعضای این کمیته چه کسانی بودند: مهندس بازرگان، مهندس سنجابی، مهندس معین فر از جناح نهضت آزادی و جبهه ملی و آقای باهنر بود و آقای رفسنجانی از جریان ملی- اسلامی. این مسئله از لحاظ تاریخی مسئله بسیار مهمی است و امروز هم مصداق پیدا میکند خواهم گفت چرا؟ این کمیته – کمیته در واقع هماهنگی اعتصاب با هلیکوپتری که حکومت شاه در اختیار اینها گذاشت به سرپرستی هاشمی رفسنجانی رفتند جنوب و با کارگران نفت مذاکره کردند، اعتصاب و دستاوردهای اعتصاب را مال خودشان کردند.”

در اعتصابات اخیر بورژوازی با جناحهای رنگارنگش با استفاده از شگردهای مختلف با علم کردن نماینده دروغین کارگران و تشکیل شوراهای اسلامی، بکار گیری جاسوسان در لباس کارگری، در تلاش ایجاد تشکلهای ضدکارگری هستند که سناریوی سال۵٧ را تکرار کنند. امروز احتمال این خطرهم  موجود است، که دستارودهای مبارزات کارگران به نفع بورژوازی مصادره شود.

 جنبشهای اجتماعی درون جامعه یک واقعیت عینی اجتماعی هستند. یک جنبش اجتماعی، ارزیابی مشخصی از مسائل مربوط به مبارزه طبقاتی دارد. مبانی تئوریک راجع به مسائل مختلف دارد، برای عمل اجتماعی و سیاسی تحلیل و رهنمود دارد.همواره یک کشمکش و مبارزه را  نشان میدهد. جنبش کارگری هم آلترناتیو کارگری خودش را دارد. سوسیالیسم کارگری یک انتقاد اجتماعی معین به نظام سرمایه داری است. در جنبش کارگری هم گرایشات متفاوتی موجود است. یکی از گرایشات درون جنبش کارگری رفرمیسم میباشد. رفرمیسم راه حلی است که افق اجتماعی کارگر را کور و محدود می کند. با دست نزدن به بنیادهای اساسی نظام سرمایه داری، و زد وبند از بالا امتیازات جزئی از بورژوازی می گیرد. رفرمیسم مبارزه طبقاتی کارگران را مهار میزند انتظار کارگران را از باورهایشان به نیروی خود و مبارزه اشان کاهش میدهد و اعتراضات را میخواباند و در تمام حرکتهای اعتراضی کارگری نقش ترمز کننده و باز دارنده را دارد. با چنین طرح رفرمیستی است که امروزه اصلاح طلبان با اصلاح در ساختار سرمایه در پی ائتلاف با جنبش کارگری هستند و همچنین حضراتی که با گذر از جمهوری اسلامی آدرس غلط به کارگران و توده های مردم میدهند.

پیش شرطهای پیروزی این اعتصابات بستگی دارد به سازماندهی هر چه وسیع تر و تشکیل نهادهای قدرتمند کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی از جمله جنبش زنان و دانشجویی و جوانان و تمام اقشار و طبقاتی که به نوعی منفعت طبقاتیشان به منفعت طبقه کارگر ربط پیدا میکند. طبقه کارگر آنها را حول پلاتفرم خود که همان آلترناتیو کارگری میباشد متشکل نماید. با قدرتمند شدن این آلترناتیو در مقابل آلترناتیوهای غیر کارگری سرمایه و توازن قوای بیشتر به نفع طبقه کارگر در جامعه آنزمان است، که قادر خواهد بود توده های میلیونی جامعه را پشت سر خود داشته باشد و سازمان دهد. تنها نیروی اجتماعی ای که بتواند به تمامی این فقر و فلاکت و شرایط دشوار اقتصادی خاتمه دهد طبقه کارگرمتشکل و متحدانش است.

پیام به کارگران اعتصابی پیمانی صنایع نفت و نیشکر هفت تپه:

با درود به رزم پایدارتان. درود بر شما عزیزانی که اعتماد و شجاعت را به جامعه میلیونی تحت ستم ایران بر گردانید. امروز دیگر اقشار جامعه با افتخار از مبارزات و اعتصاب شما سخن بمیان می آورند و اعتراضات و خیزشهای خیابانی خود را در شهرها به مبارزه شما پیوند میزنند. رژیم سرمایه داری حاکم در هراس است که دامنه اعتصابات شما گسترش یابد و در پی آن است که با اختلاف در صفوف شما آن را به شکست بکشاند. اما شما بی باکانه با تمام دشواریهای پیش رو به رزم خود ادامه داده و  به مبارزه طبقاتی که دینامیسم تغییر جامعه است ادامه میدهید. با تلاش برای رسیدن به خواستها و مطالبات خود در پی آنید که توده های میلیونی را که نظام فاشیست سرمایه داری جمهوری اسلامی آنها را از حداقلهای زندگی محروم نموده با خود متحد نمائید. ” دست زدن به یک مبارزه پیروزمند علیه استبداد، بدون وجود تشکلهای وسیع و گوناگون کارگری، غیرممکن است.” دست تک تک شما را میفشارم و برایتان آروزی موفقیت و پیروزی در مبارزه بی امانتان و تشکیل تشکلهای مستقل کارگری را دارم.

جولای ٢۰٢١

منبع: آثار آ. سلطانزاده، «اسناد تاریخى جنبش‏ کارگرى، سوسیال دمکراسى و کمونیستى ایران»، جلد چهارم

۱۹ تیر ۱۴۰۰

بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و اجتماعی در دفاع از مطالبات کارگران اعتصابی

حق کار شایسته، رفاه و توسعه به رسمیت شناخته شود

زیتون– جمعی از فعالان سیاسی ضمن صدور بیانیه‌ای در حمایت از اعتصابات کارگری تاکید کردند که باید «حق کار شایسته٬ رفاه و توسعه به رسمیت شناخته شود.»

اعتصاب‌های کارگری در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی از روز ۲۹ خرداد آغاز شده و اکنون در دست‌کم هشت استان ایران در جریان است. کارگران اعتصابی خواستار افزایش دستمزد، افزایش میزان مرخصی، برچیده‌شدن شرکت‌های پیمانکاری،‌ بهبود شرایط بهداشتی و ایمنی کار و برخورداری از حق تشکل‌یابی و تجمع هستند.

در این بیانیه آمده است:‌ «اصرار بر تداوم سیاست‌های سراسر خطای پس از جنگ بویژه در عرصه اقتصادی،همچون بنیانی کج،ساختارناپایدار و بی‌ثباتی را پدید آورده که باید هر لحظه انتظار فروپاشی آن را داشت. برای مثال سیاستهای خصوصی سازی که با تفسیر غیر قابل قبول از اصل۴۴قانون اساسی راه را برای توزیع گسترده‌ی رانت حامیان سیاسی نظام فراهم آورد، به تاسیس یک شبه صدها شرکت پیمانکاریِ نیروی انسانی انجامید که با کمترین صلاحیت‌های فنی، سرنوشت بخش کثیری از نیروی انسانی ملی و هزاران کارگر نگون‌بخت را در دست گرفتند.»

امضا کنندگان این بیانیه در پایان تاکید کردند: «سیاستهای نولیبرالی از سال ۱۳۶۸ بدین‌سو جز ابزاری برای شکل‌دهی و قوام یک طبقه مسلّط رانتی–استثماری و انهدام سازمان عادلانه کار نبوده‌است. از یک‌سو تله‌های طبقاتی و فضایی فقر هرچه می‌گذرد چون فروچاله‌ها، تعداد بیشتری از مردم و مناطق گسترده‌تری را به‌ کام خود می‌کشد و از سوی دیگر در این هاویه‌ی فقر،بیکاری،بی‌آبی و بی‌پناهیِ ایجاد شده برای اکثریت مردم، شتاب انباشتِ غارتگرانه و پرفساد انحصارگران قدرت و ثروت و وابستگان آنها افزون می‌گردد. این معادله به سازمان و روابط ناهنجار و استثماری کار موجود منجر گردیده که بازسازی نسبی آن جز از راه مقاومتهای صنفی و سندیکایی و اعتصابهای سازمان‌یافته ممکن نخواهدبود.»

متن کامل این بیانیه که برای انتشار در اختیار «زیتون» قرار گرفته٬ به شرح زیر است:

به نام هستی بخش

بیانیه جمعی از فعالان سیاسی، اجتماعی، حقوق بشری و صنفی در دفاع از مطالبات کارگران اعتصابی

«حق کار شایسته،رفاه‌ و توسعه را به رسمیت بشناسید»

کارگران‌ و کارکنان شرکت‌های پیمانکاریِ نیروی انسانی پس از نزدیک دو دهه تلاش برای برخورداری از «حقوق‌ و مزایای مساویً برای کار مساوی»، یا  «کار یکسان- مزد یکسان» مجبور به اعلام کارزار ۱۴۰۰ واعتصاب سراسری کارگران شرکت‌های پیمانکاری‌ در‌ صنعت‌نفت شده‌اند. اعتصابی که با مشارکت کارگرانِ دهها شرکت پیمانکاری شکل گرفته واز حمایت جمع کثیری از روشنفکران،حقوقدانان،فعالان سیاسی‌ و اجتماعی وسندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس‌رانی تهران‌وحومه،سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه،‌اتحادیه آزاد کارگران ایران، شورای بازنشستگان ایران، کانون صنفی معلمان و نهادهای دانشجویان‌ و معلمان و… برخوردار شده است.ما نیز پشتیبانی خودرا ازمطالبات این کارگران اعتصابی اعلام نموده، برای تحقق آن خواهیم کوشید.

ما تردید نداریم که ریشه بسیاری از نابرابریها،فسادها،ناکارامدیها وتبعیض های کنونی را جز از طریق شناخت و واکاوی قوانین،رویه ها و مناسبات رانتیِ درون ساختار نمی‌توان توضیح داد و هر گونه راه حل نهایی برای توقف بحرانهای متوالی کنونی جز از طریق اصلاح این ساختار ممکن نیست. اصرار بر تداوم سیاست‌های سراسر خطای پس از جنگ بویژه در عرصه اقتصادی،همچون بنیانی کج،ساختارناپایدار و بی‌ثباتی را پدید آورده که باید هر لحظه انتظار فروپاشی آن را داشت. برای مثال سیاستهای خصوصی سازی که با تفسیر غیر قابل قبول از اصل۴۴قانون اساسی راه را برای توزیع گسترده‌ی رانت حامیان سیاسی نظام فراهم آورد، به تاسیس یک شبه صدها شرکت پیمانکاریِ نیروی انسانی انجامید که با کمترین صلاحیت‌های فنی، سرنوشت بخش کثیری از نیروی انسانی ملی و هزاران کارگر نگون‌بخت را در دست گرفتند. در سال۱۳۶۹نیز دومین تبصره‌ی ماده‌ی هفتم قانون کار با صراحت به قراردادهای موقت و پیمانی،جنبه‌ی قانونی‌وحقوقی بخشید و وضعیت امروز سراسر رنج کارگران شرکت های پیمانکاری را رقم زد.

این تبصره به پیمانکاران اجازه داد تا در­­کارهایی­که «طبیعتِ آنها جنبه‌ی مستمر دارد» _از جمله کارهای مربوط به نفت و گاز و پتروشیمی _ قراردادهای موقت و مدت‌دار منعقد کنند و بنا به میل و اراده‌ی خود دست به اخراج و تعدیل نیروی کار بزنند. از آن‌ تاریخ کارگران‌ و‌ کارکنان شرکت‌های پیمانکاریِ نیروی انسانی تلاش زیادی را برای رهایی ازاستثمار مضاعف‌ و نقض حقوق قانونی‌و‌انسانی خود انجام دادند، تا آن‌که به تصویب هیات وزیران،هرگونه به کارگیری نیروی انسانی برای انجام وظایف و فعالیت‌های کارشناسی،کمک کارشناسی و تخصصی از طریق شرکتهای طرف قرارداد و سایر تشکل‌های حقوقیِ غیردولتی به طور تمام وقت یا پاره‌وقت در دستگاه‌های اجرایی، از سال۱۳۸۵کلاً ممنوع شد، امّا از آن زمان حتی تحقّق این مصوبه در پروژه‌های عمرانی‌ و‌ در وزارت نفت نیز با مقاومت پیمانکارانِ متّکی به باندهای قدرت روبرو شد.

علی‌رغم صراحت بی‌چون و چرای مختصّات حقوقی، نظام و سازمان کار در ایران به‌شکل ویرانگرانه‌ای استثماری–رانتی است و جز با برهم زدن این مناسبات و تضمین و به رسمیت شناختن حقوق بنیادین کار، محو کار کودکان، رفع تبعیض‌درکار، اشتغال همه افراد جویای­کار،آزادی تشکیل انجمن‌ها و تشکل‌های مستقل برای حمایت از منافع صنفی و حرفه‌ای و مشارکت در مذاکرات و تصمیم‌سازیهایی که بر منافع آنها مؤثر است، بهبود وضع کنونی و خروج از بحرانها امکان‌پذیر نخواهدبود.

دیر زمانی است که در ایران میثاق حکومت با مردم برای رفع هرگونه ستمگری و ستم‌کشی و ایجاد زمینه مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش­و­ پی‌ریزی‌اقتصادی عادلانه برای ایجاد رفاه و رفع محرومیت و تبعیض، عامدانه زیرپا نهاده می‌شود. سیاستهای نولیبرالی از سال ۱۳۶۸ بدین‌سو جز ابزاری برای شکل‌دهی و قوام یک طبقه مسلّط رانتی–استثماری و انهدام سازمان عادلانه کار نبوده‌است. از یک‌سو تله‌های طبقاتی و فضایی فقر هرچه می‌گذرد چون فروچاله‌ها، تعداد بیشتری از مردم و مناطق گسترده‌تری را به‌ کام خود می‌کشد و از سوی دیگر در این هاویه‌ی فقر،بیکاری،بی‌آبی و بی‌پناهیِ ایجاد شده برای اکثریت مردم، شتاب انباشتِ غارتگرانه و پرفساد انحصارگران قدرت و ثروت و وابستگان آنها افزون می‌گردد. این معادله به سازمان و روابط ناهنجار و استثماری کار موجود منجر گردیده که بازسازی نسبی آن جز از راه مقاومتهای صنفی و سندیکایی و اعتصابهای سازمان‌یافته ممکن نخواهدبود.

نوزدهم تیرماه هزار و چهارصد

رضا آقاخانی-هاشم آقاجری-محمد ابراهیم زاده-پیمان احمدی-مژگان احمدیه-سعید اردشیری-حسن اسدی زیدآبادی-آرمان اسعد-کمال اطهاری – حمیدرضا امیری-پدرام امیریان- سید عبدالمجید الهامی- اکبر امینی ارمکی-کریم آسایش-سعادت بابویی-زری باجلان – مصطفی  بادکوبه ای-مسعود باستانی – علی اکبر باغانی -تیمور باقری-مژگان باقری-آرزو باهر-رسول بداقی-رمضان بدرقه-رویا بلوری-قربان بهزادیان نژاد-علیرضا بهشتی شیرازی-اشکان پارساپسند-بامداد پارساپسند-غلامحسن پارساپسند-مهری پاکدل – روح الله پوردیان-علی پیرای – مهسا تاجیک-مصطفی تنها- هدی توحیدی-حسین ثاقب-اعظم جعفری-امین چالاکی-روح الله چکاره-سیاوش­حاتم-سعید حجاریان- زهره حری-محمد علی حسن نژاد-منصور حسین زاده-بهزاد حق پناه-علی حقیقت‌جوان-فرشاد حمیدی-محمد سعید حنایی کاشانی- فرامرز خداشناس-امیر خرم-محمد خزائی-محمدرضا خمسه-زهرا خندان-امید خوارزمیان-ابراهیم خوش سیرت-محمد داوری – رضا دبیر-جواد دردکشان-محمود دردکشان-مجید دری-خسرو دلیرثانی-معصومه دهقان – علی دینی – صادق ربانی-علیرضا رجایی-محترم رحمانی-محمد مهدی رحمتی-جواد رحیم پور-زهرا رحیمی–مهدی رسولی-حمیدرضا رسولیان-بهمن رضا خانی-سعید رضا دوست- الهه رضاقلی – محمد رضایی-داود رضوی -حسین رفیعی-مریم رنگی طهرانی-ایرج رهنما-رضا رئیس طوسی-رقیه زارع پورحیدری-محمد علی زحمتکش – مهدی زمانی-محسن زیارتی شاه عوض-سیدعلی سادات الحسینی-محمد تقی سبزواری – حسین سربندی-میثم سعادت-جواد سعیدی-حسن سعیدی-نسرین سلیمی-سمانه سهرابی-سیاوش لاهوتی-سیدمحمد سیف زاده-لاله شاکری-ابوالفضل شاهچراغی-رزمجو شایان-احسان شریعتی-ارمین شریفی-صبا شعر دوست-علی اکبری شکوه-پوریا شکیبایی-میلاد شمالی -رضا شهابی-عبدالحمید شهرابی-اصغر شیری-فیروزه صابر-افسانه صالحی- محمد امین صالحی-علی صبوری-محمود صدیقی پور-فرشته طوسی-امیر طیرانی-حمیدرضا عابدیان-انوش عادلی-محمدلطیف عباس‌پناه-عبدالله مومنی-لیلا عسگری- روئین عطوفت – طاهره علایی طالقانی- سیده لیلا علوی-سیده مینا علوی- شهین علوی- سید ابوذر علوی- سیده سمیه علوی- محمدعلی عمویی- میلاد فدایی اصل- علی فرید یحیایی- محبوبه فرح زادی-  حسین فلّاح -محمد تقی فلاحی- عزیز قاسم زاده-ابوالفضل قدیانی- نظام الدین قهاری- محمد کارخانه چین-رحمان کارگشا- امین کاظم نژاد -حسین کریمی- محمد کریمی- حسین کشوردوست کلتی- روح الله کلانتری- الناز کیانی- بهناز کیانی- بهنام گرجی- فاطمه گوارایی- اسکندر لطفی علی لیراوی- رضا مالکی- حسین مجاهد- مصطفی محب کیا -فخرالسادات محتشمی پور -ناصر محرم زاده- حمیدرضا محمدنژاد -میثم محمدی- نرگس محمدی- محمد محمدی اردهالی- سعید مدنی-سها مرتضایی- رادا مردانی- روح الله مردانی- رضا مسلمی- شکرالله مسیح پور- امیرحسین مصلی- مهدی مظفری- میثم معتمد نیا- احمد معصومی- حسین معصومی- علی اصغر ممبینی- سعید منتظری-نوید موذن- سید حسین موسوی- سیدحسین موسوی- فاضل میبدی- صابر میری- الهام ناسوتی- عبدالله ناصری- ضیا نبوی- روح اله نخعی- فرشاد نوروزیان- محمد رضا نیک نژاد – ایمان واقفی- صدیقه وسمقی- علیرضا هاشمی- قاسم هوشیاری زاده- مریم یحیوی-

https://akhbar-rooz.com/?p=120237 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x