سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

دو بی‌قرار – نیلوفر شیدمهر

ای بی‌قرار چه جویی زِ من قرار

من بی‌قرارِ تو از لیل تا نهار

در کهکشان غربتِ تو من به سال و ماه

پروانه‌وار دور جهان می‌تنم مدار

ما هر دو تن زِ وطن طرد گشته‌ایم

من از خودی و تو از من کنی فرار

با کوچِ تو دوباره زِ جا کنده می‌شوم

می‌کوچم از خود و از یار و از دیار

می‌ریزی و زِ زاری‌یت آوار می‌شوم

می‌گریم از ته دل با تو زارِ زار

پوشیده‌ای اگرچه دلت را زِ چشمِ غیر

بر این غریب شرحِ غربتِ تو هست آشکار

آواره‌تر ز منی هیچ کس ندید

آواره‌ی تویی که نداری به دل قرار

گفتی مرا که فکر دگر کن برای خود

شوخی نکن که غیر توام نیست کار و بار

ای آهوی رمیده چرا می‌رمانیم؟

من را زِ تو رمیده شدن نیست اختیار

از دستِ روزگار تو سرگشته‌ای و من

سرگشته‌ی تو و ستم و جورِ روزگار

پایان قصه‌ی تبعید صبح می‌شود

کی می‌رسد رفیق پایانِ شامِ تار؟

یاران تو شدند پیر و پراکنده در جهان

پیرم ولی نپراکم ز یارِ غار

گفتی برو “شیده” و با دیگران نشین

ترسم تو را امر محال است انتظار

/

نیلوفر شیدمهر

ونکوور – کانادا

۲ آگوست ۲۰۲۱

 تارنما: nilofarshidmehr.com  

 

https://akhbar-rooz.com/?p=121914 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x