سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

باید سرنوشت فرهنگ را به دست مردم بسپریم – حسین پرهیزگار

نظام های توتالیتر بعد از استقرار و چیرگی بر یک کشور، به مرور زمان زیرساخت های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آن جامعه را نابود می کنند. این ویرانی در طولانی مدت اجتناب ناپذیر است حتی اگر آن حکومت های خودکامه در کوتاه مدت به موفقیت های اقتصادی یا نظامی دست پیدا کنند. بر همگان آشکار است که مضرات و آسیب های این نظام ها بیش تر از فوایدشان است و این مسئله منوط به جغرافیای خاصی هم نیست. این ویرانی ها بویژه در عرصه فرهنگ که برخلاف حوزه های اقتصادی و سیاسی، بازسازی و ترمیم آن نیازمند زمان و انرژی و سرمایه زیادتری است نمود بیشتری خواهد داشت.

جلال ستاری از معدود کسانی بود که بر این امر واقف شده بود، چه در زمان حکومت پهلوی و چه بعد از انقلاب پنجاه و هفت. او از همان سال های ابتدایی انقلاب و بعد از سیطره ولایت فقیه بر ایران، این مهم را دریافته بود که قربانی بزرگ و اصلی یک نظام دیکتاتوری، فرهنگ آن جامعه است. ستاری در مشافهه طولانی اش با ناصر فکوهی در کتاب گفت و گو با جلال ستاری که منبع مهمی برای شناخت اندیشه های اوست این مسئله را به خوبی شرح داده است.

ایدئولوژی فرهنگ را می روبد. صفحه ۷۹

ایدئولوژی استدلال نمی کند، حکم می کند. صفحه ۷۹

سیاست حاکم بر فرهنگ، موجب زوال فرهنگ می شود. صفحه ۷۹

فرهنگ تحت نفوذ ایدئولوژی خاص، سیاسی و دستوری می شود و ریشه آزاد اندیشی و آزادی خواهی را سد می کند. صفحه ۸۰

من به سیاستی که بخواهد به فرهنگ پشت کند معتقد نیستم. زیرا در آن صورت یک ایدئولوژی می آید و جای یک ایدئولوژی دیگر را می گیرد. الزاما فرهنگ دیگری نمی آید. صفحه ۱۵۶

فرهنگ عرصه ی گفت و گوست، سیاست و ایدئولوژی سیاسی و جزم اندیشی است که میدان منازعه و نفاق است. صفحه ۲۲۱

این توجه و اهمیت به فرهنگ از جانب ستاری باعث شد که او پژوهش در اساطیر را مورد توجه خود قرار دهد زیرا به خوبی دریافته بود که اساطیر و کهن الگوها، اولین ریشه ها و بستر های فرهنگی هر جامعه ای هستند. برای ستاری، اسطوره پُلی بود جهت پرداختن و توجه به فرهنگ. فرهنگ کشوری که در آن زیسته بود و علی رغم همه ی نامهربانی ها و فشار هایی که بر او تحمیل شده بود، قصد ترک آن را نداشت. فرهنگ جامعه ای که بعد از انقلاب و چیرگی روحانیون مذهبی دستخوش تغییر بسیاری شده بود و جلال ستاری برخلاف بسیاری دیگر از روشنفکران آن زمان، پاسخ سوالات و تناقضات بوجود آمده را در سیاست و تاریخ سیاسی دنبال نمی کرد. او پاسخ آن حوادث و اتفاقات و تناقضات جاری در جامعه را در فرهنگ و گذشته فرهنگی ما جستجو می کرد که ریشه ای بسیار عمیق، چند پاره و چند وجهی داشت. از این رو بود که پروژه فکری خود را بعد از انقلاب از اسطوره که اولین و ابتدایی ترین ریشه های فرهنگی جامعه کهن ایرانی بود شروع کرد. کلید واژه آثار و تالیفات و ترجمه های او در بیش از چهل سال فعالیت و روشنگری، اسطوره بود. و این اسطوره برای او تبدیل به زبان و ابزار و بستری شد جهت پرداختن به مقوله فرهنگ. از این رو می توان جلال ستاری را بیش از هر چیز یک فعال و تاثیر گذار فرهنگی و جستجو گر و پژوهش گر عرصه فرهنگ نامید که دغدغه هایش از فرهنگ او را به سمت و سوی اساطیر و افسانه ها و کهن الگوهای جامعه ایرانی پیش برد.

سلوک و روش ستاری در زندگی شخصی نیز به مقدار زیادی با یکی از ویژگی های اصلی مقوله فرهنگ همسان بود. اثر گذاری در طولانی مدت و به صورت تدریجی یکی از شاخصه های اساسی امر فرهنگی است که این مهم در سیر و سلوک و زندگی جلال ستاری و تثبیت جایگاه او در جامعه فرهنگی ایران به خوبی نمایان است. دوری از حواشی و زوائد تحمیلی اقتصادی و سیاسی از جوانب گوناگون، حرکت آرام، علمی، منطقی، مکتوب، آهسته و پیوسته در زمینه پروژه فکری خود و دوری از شعار زدگی و هیجان های زودگذر و سطحی از دیگر خصیصه های زندگی شخصی و راه و روش ستاری در نیم قرن اخیر بوده است به گونه ای که بسیاری قبل از ارتباط نزدیک با وی، او را به اشتباه انسانی گوشه گیر، منزوی، بد اخلاق و متکبر می دانستند و این قضاوت های سطحی نسبت به او معمولا با اولین دیدارهای خصوصی و از نزدیک، از بین می رفت.

ستاری آن گونه زیست که به آن اعتقاد داشت و با پروژه فکری خود مروج آن بود. با دوری از سیاست زدگی و محفل بازی های شبه روشنفکری و جار و جنجال های غیر آکادمیک، سعی کرد تا همانند یک امر فرهنگی، در طولانی مدت تاثیر گذار باشد و لازمه اثر گذاری اش را، تحقیق و پژوهش و تالیف و ترجمه با دوری از قیل و قال های جاری دانست. او حتی با گذشت از فرزند آوری و فشار های مادی و وسوسه ها و جهت گیری های سیاسی رایج در ادوار مختلف، در سکوت و انزوایی خودخواسته، تبدیل به یک نماد فرهنگی در تاریخ فرهنگ کشورش شد.

فرزند نداریم. برای اینکه فکر می کردیم و شاید این خودخواهی باشد از طرف من و همسرم که اگر فرزند داشته باشیم، هم من و هم او از کارمان باز خواهیم ماند. مسلما این نوعی خودخواهی است ولی فرزند نداشتن بهتر از غفلت در تربیت اوست. صفحه ۳۴

اگر بخواهم کار سیاسی بکنم باید آن امر در قالب کاری فرهنگی صورت گیرد، چه هر کار فرهنگی تبعاتی سیاسی دارد و لزومی ندارد که آدم حتما اکتیویست سیاسی باشد تا کار فرهنگی دلخواهش را انجام دهد. صفحه ۱۵۳

حاصل بیش از یکصد عنوان کتاب برای جلال ستاری، رنج، سختی، محرومیت های گوناگون و مرارت های بسیاری بود که او به همراه همسر بردبار و همراهش، لاله تقیان در طول سال ها زندگی به جان خرید و ماحصل آن برای ما و جامعه و فرهنگ ایران، غنای فرهنگی و پرتو افکنی بر زوایای تاریک و پنهان تاریخ فرهنگی مان بود.

 

** عنوان مقاله جمله ای از جلال ستاری است.

** جملاتی که در انتهای آنها شماره صفحه نوشته شده همگی از جلال ستاری است و منبع آن کتاب زیر می باشد.

** گفت و گو با جلال ستاری – ناصر فکوهی – نشر مرکز – چاپ اول ۱۳۹۴

 

حسین پرهیزگار

۱۴۰۰/۰۵/۱۵

 

https://akhbar-rooz.com/?p=121996 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x