دو سال از کشتار جمعی انسانها به دست سیاستگذاران جامعهی ایران تا کنون میگذرد؛ دو سال است، که بر اساس سیاستهای اقتصادی و بر مبنای ایدئولوژی حاکم بر دستگاه سیاسی ایران، از ورود واکسن خارجی جلوگیری کرده و «قرنطینه» را پشت گوش می اندازند؛ در حالیکه در هر دو دقیقه یک تن جان خود را در اثر ابتلا به کرونا از دست میدهد.
دولت سرمایه عدم توانایی خود را در تامین نیازهای جامعه در دوران «قرنطینه»، به حساب «قدیمی» بودن این طرح میگذارد! در حالیکه کادر درمان زمینگیر شده و بیمارستانها گنجایش برای پذیرش بیماران ندارند، و تلی از جنازه در گورستانها در نوبت دفن هستند. به همین اندازه تلخ و منزجر کننده!
مقصر این وضعیت همان دولتی است، که در یک شب قیمت بنزین را چند برابر کرد و فردایش، مردم معترض را به خاک و خون کشید. باعث و بانی این شرایط نظام سرمایهداری ایران است، که امکانات و داراییهای جامعه را وقف زیاده خواهیهای هیأت حاکمهی ایران در خاورمیانه و مناسبات جهانی کرده است. دولت سرمایهداران علاوهبر استثمار شدید طبقهی کارگر و تحمیل زندگی غیر انسانی به مردم بیحقوق، جان و سلامت انسانها را نیز دست مایهی سودآوری کرده است. از ورود تا توزیع داروهای کرونا در جامعه، از تولید واکسن کرونا تا بازار سیاه «واکسن خارجی»، بازار سودآوری و اقتضای حیات زندگی انگلی اقلیتی مفت خور شدهاند.
امروز مبارزه برای زنده ماندن، بخشی از جدال بر سر نان و رفاه و آزادی شده است! پیشقراولان جنبش طبقهی کارگر، کارگران هفتتپه، پرچم حق حیات را بلند کردهاند و خواست «واکسیناسیون رایگان و عمومی» را در مقابل چشمان وقیح طبقهی حاکم و دولت آن قرار دادهاند.
طبقهی کارگر ایران بر این خواست بهحق تأکید دارد؛ چرا که «زندگی کردن» را انتخاب کرده است، تا مردم بتوانند به «نان و رفاه و آزادی» برسند! امروز مبارزه برای «واکسیناسیون رایگان و عمومی» با کشمکشهای سیاسی_اقتصادی طبقهی کارگر درهم آمیخته است؛ پس وظیفهی سوسیالیستهای طبقهی کارگر است، که نگذارند این خواست در لابهلای مطالبات دیگر، مانند نان و آب و امنیت و محیط زیست سالم، فراموش شود. انسانها باید زنده بمانند که به رفاه و آزادی برسند؛ پس بر عهدهی سوسیالیستها است، که سرمایهداری را از روی سینهی مردم بلند کنند!