آیا بهتر نیست با عبور از فرهنگ عاشورایی بر تعرضات خود تاکید کنیم و بیاموزیم، بجای سوگ به جنگ ادامه دهیم، بهجای انتظار، به فکر استراتژی برای فتح باشیم و بجای #محرم_ما_آبان_است خواب و خوراک را با تاکید این واقعیت از ستمگران بگیریم که: #آبان_ادامه_دارد؟ مانند محبوبه رمضانزاده مادر پژمان قلیپور در چشمان ستمگران چشم بدوزیم و بگوییم “شما خودتون هم میدونید، با آبان کارتون تموم شد و این آبان ادامه دارد”. ما وقتی برای سوگ، توانی برای انتظار نداریم، پس عاشورا را رها کنیم و به فتح بیاندیشیم
عاشورا را اگر بهعنوان پدیدهای فرهنگی/سیاسی ببینیم، برای تاریخ مردم ستمدیده و استبدادزدهی این جغرافیا واجد معنایی پراهمیت است. اهمیتی ندارد تا چه حد مذهبی و معتقد باشید یا نباشید، عاشورا گویی نمادین شدنِ تاریخ سوگوار و شکستخوردهی مبارزه با ظلم و ستم در این جغرافیاست. عاشورا نسبت مستقیمی با “اسلام” ندارد، چه که میبینیم در کل جغرافیای اسلام، در مناطقی فرهنگ شیعه پاگرفته و در جغرافیای شیعه هم در محلهای مشخصی “عاشورا” واجد بیشترین اهمیتها در مناسک و آیین مذهبی شده است. بنابراین اگر عاشورا را در سطح “نمادشناسی” و “اسطورهشناسی” در تحلیلی سکولار بررسی کنیم خواهیم دید که این رویداد نمادین و اسطورهایشده با فرهنگ تاریخی یک جغرافیا پیوندی تنگاتنگ دارد. اما کدام فرهنگ؟
برای دورهای خوانش غربیای که از مناسک عاشورا و نسبتش با فرهنگ سیاسی شد این بود که عاشورا نمادینسازی مقابله با ستم در فرهنگ شیعه است. مبتنی بر همین خوانش تحلیلگران اروپایی از پتانسیل واقعی و عینی گره زدن عاشورا به مبارزه با ستم بود که گروهی از روشنفکران ایرانی در تاریخ مدرن بر این وجه سیاسی از عاشورا تاکید کردند. این تحلیل البته پربیراه نبود، لااقل در سراسر تاریخ مدرن ایران شاهدیم که چگونه بارها و بارها، فرهنگ عاشورایی و مستقیما مناسک عاشورا و مراسم سوگواری محرم، میانجیای برای مبارزه مردم با ستم مستقر و حتی سازماندهی عملی تظاهرات علیه سیستم سیاسی شده است. بنابراین این تحلیل درست، اما ناقص و درنتیجه خطرناک است! چرا؟ چون وجه دیگر فرهنگ عاشورایی را کامل از نظر دور میدارد و نادیده میگذارد. عاشورا فقط نمادینسازی فرهنگ مبارزه با ظلم نظم مستقر نیست، بلکه همزمان مبارزهی گروهی اقلیتی با ستم را نمادین میکند که در مبارزهی خود شکست میخورند، کشته میشوند و تنها رستگاری تاریخیشان، پاکبازی در ایستادگی تا پای جان است. عاشورا اسطورهپردازی تاریخ شکست در مقابله با ستم است، تقدیس مبارزهی باخته در سوگواری است. عاشورا سوگ ناتوانی از براندازی ستم با وجود بالاترین رشادتهاست. عاشورا در وجه دیگر، آغازگاه فرهنگ “انتظار” شیعی است. انتظار، بلحاظ اسطورهشناختی از عاشورا زاده میشود. منتقمی میآید، خون بالاخره بر شمشیر پیروز میشود، روزی خواهد آمد…. به این معنا فرهنگ شیعه که در عاشورا تجلی مییابد، ناتوانی تاریخی در مبارزه و پیشروی و فتح را، به امیدی واهی به آینده فرامیافکند و تقدیس میکند. بله! عاشورا زندهسازی خاطره و تاریخ ایستادگی در مقابل ظلم است، اما در شکل اخته و شکستخوردهی سوگواری و انتظار!
این وجه از فرهنگ عاشورایی است که باید به درستی دید و در مبارزه علیه آن بود. این وجه از فرهنگ عاشورایی است که قدرتمندانه در سکولارترین اعتراضات مبارزات معاصر ایران هم حضور داشته: محدودکردن روایت و تاریخ یک روند مبارزاتی به لحظهی کشتهشدن، زندهنگهداشتن یک مبارزه با سوگواری و انتظار، رستگاری با مرگ.
بیایید به یکی از مهمترین و تعرضیترین اعتراضات تودهای تاریخ معاصر خود، یعنی قیام آبان ۹۸، نگاهی کوتاه بکنیم و ببینیم چه نماد و تصویری از آن بر جای مانده: صدها بانک و پمپ بنزین و نهادهای دولتی آتش زده شد، مردم در چند شهر به تسخیر فرمانداریها و نهادهای دولتی اقدام کردند، معترضان با روشهای خلاقانه پلیس را سردرگم کردند و اتوبانها را که مهمترین کارکرد امنیتیشان جلوگیری از تظاهرات مردمی است بدل به محلی برای بروز اعتراض کردند، هزینهی مادی و نیروی انسانی روی دست حکومت گذاشتند، جنگ محلهای را در برخی شهرها پیش بردند که موجب موفقیت در پاکسازی یک محله یا شهر از نیروی سرکوب و بهدست گرفتن کنترل از جانب مردم برای ساعاتی شد و در اعتراضات بعدی بلوچستان و خوزستان هم الگو شد. همهی اینها مواردی است که نیاز به تحلیل و بازگویی و نقد دارد، اینها تعرضاتی است که باید به خوبی واکاوی شود، معایبش برطرف شود و نقاط قوتش برای اعتراضات بعدی الگو گردد. اما به جای این چه تصویری از آبان میبینیم؟ تمرکز صرف و بدون استراتژی بر کشتهشدهها، تاکید صرف بر کشتار و جنایتگری حکومت که اظهر من الشمس است، سوگواری برای شهیدان آبان و از این طریق زنده نگه داشتن آبان، همهی اینها در نهایت در یک شعار کلیدی نمادین میشود که بر در و دیوار شهر هم نگاشته شده: #محرم_ما_آبان_است. این رویکرد خطر پذیرش ستم، تقلیل مبارزه به سوگ و اعتراض و خطر منحل شدن در فرهنگ عاشورایی دارد.
آیا به جای اینها بهتر نیست با عبور از فرهنگ عاشورایی بر تعرضات خود تاکید کنیم و بیاموزیم، بجای سوگ به جنگ ادامه دهیم، بهجای انتظار، به فکر استراتژی برای فتح باشیم و بجای #محرم_ما_آبان_است خواب و خوراک را با تاکید این واقعیت از ستمگران بگیریم که: #آبان_ادامه_دارد؟ مانند محبوبه رمضانزاده مادر پژمان قلیپور در چشمان ستمگران چشم بدوزیم و بگوییم “شما خودتون هم میدونید، با آبان کارتون تموم شد و این آبان ادامه دارد”. ما وقتی برای سوگ، توانی برای انتظار نداریم، پس عاشورا را رها کنیم و به فتح بیاندیشیم.
متن از «گروه نویسندگان #همراه_سرخط»