پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

بیانیه هسته اقلیت در باره: اعتصاب کارگران پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی

از اوائل دهه هفتاد، برنامه «اصلاحات ساختاری» که از ارکان سیاستهای جهانی سرمایه‌داری نئولیبرالی بود و با عناوین همچون «خصوصی سازی واحدهای دولتی، برون سپاری، مقرارات زدایی و انعطاف پذیری کار و …» آذین شده بود، در جمهوری اسلامی کلید خورد و طی سه دهه اثرات ویرانگری بر مزد، قراردادهای کاری و حقوق کارگران برجای گذاشت. پیش از آن جمهوری اسلامی با سرکوب خونین دهه شصت و تهاجم به مبارزات کارگری و شوراها، و نیروهای چپ و کمونیست بستر تهاجم به طبقه کارگر را ایجاد کرده بود. با این همه موفق نشده بود،همه دستاوردهای کارگران را کنار بزند و مبارزات کارگران در واحدهای تولیدی مختلف ادامه داشته و حتی انعکاس آن در قانون کار وقت، باقی ماند. پیشروان عملی جنبش کارگری که از تجربه شوراها آموخته های زیادی داشتند، نقش موثری در سازماندهی مقاومت کارگران داشتند.

رژیم برای از میان برداشتن موانع و پیشبرد سیاست سرمایه دارانه نئولیبرالی مجبور به ترفند دیگری شد. در اواخر دهه شصت، برنامه بازخرید و بازنشستگی کارگران را به پیش کشید تا بستر پیشبرد این سیاست‌ها فراخ شود. این ترفند با وجود مقاومت بخش‌هایی  از کارگران پیشرو، عملا متحقق شد و نسلی از کارگران بازنشسته و یا بازخرید شدند. آنهایی که بازخرید شده بودند می‌توانستند به میل خود با قرار دادهای جدید که متناسب با سیاست «اصلاحات ساختاری» بود مجددا کار کنند. درابتدا مقررات زدایی بکار گرفته شده و کارگاههای کمتر از ده نفرکه بخش زیادی از کارگران را دربرمیگرفت، از شمول قانون کار حذف شد و سپس مقررات زدایی از «منطقه آزاد تجاری» تصویب و کارگران شاغل در مناطق تجاری از شمول قانون کار خارج شدند. همین نکته زمینه ساز تمرکز و بازسازی صنایع نفت و گاز در مناطقی نظیر عسلویه و … شد. اگر چه توجیه این برنامه، مساله «امنیت و دوری از مناطق مرزی» بود اما باید در نظر داشت که شهرهای بزرگ خوزستان بر زمینه پیشنیه‌ای که داشتند همواره زمینه ساز نوعی همکاری کارگران و فضای ناظر بر آن در محل زیست بودند. دولت با انتقال بخش‌های زیادی از صنایع به مناطق تجاری و صنعتی این مانع را نیز از سرراه برمیداشت. به موازات آن گسترش خصوصی سازی واحدهای صنعتی، خدماتی و تجاری و نیز مقرارت زدایی از نیروی کار، زمینه را برای گسترش شرکت‌های پیمانی که به شرکت‌های بردگی مدرن معروف شده‌اند، هموار نمود که اغلب واحدهای متوسط و بزرگ صنعتی را فرا می‌گرفت.

شرکت‌های پیمانی نه تنها زمینه ساز تهاجم به مزد و امنیت شغلی و بهداشتی کارگران بودند بلکه تاثیرات ویران کننده‌ای برسازماندهی کارگران برجای گذاشتند. برای مثال در یک واحد تولیدی بخش‌های مختلف کار نظیر برق، قالب سازی؛  تعمیرات و … به شرکتهای پیمانی مختلف واگذار شده و کارگران این شرکتهای مختلف از نظر حقوق کار نیز از هم جدا بوده و به کارفرماهای مختلف مربوط می‌شوند. «برون سپاری» حربه دیگری بود که در واحدهای بزرگ صنعتی پیش برده شد به این معنا که قطعه های تولیدی به شرکتهای بیرون از شرکت اصلی واگذار میشوند که کارگران آن نه تنها از مناسبات حقوقی مشترک با واحدهای بزرگ برخوردار نیستند بلکه محیط کار نیز از هم جد ا است. به‌این ترتیب  اشکال مختلف استفاده از شرکت‌های پیمانی، ضمن آن‌که زمینه ساز تهاجم همه جانبه به مزد و شرایط زندگی کارگران را فراهم نمود، مانع بزرگی  نیز در برابر سازمانیابی کارگران ایجاد کرد.

مجموعه این سیاستها در یک پروسه زمانی باعث شد که انبوهی ازشرکتهای پیمانی ایجاد شوند و از بیش از ۹۰ درصد کارگران واحدهای تولیدی، تجاری و خدماتی مقرارات زدایی شده و آن‌ها مجبور شدند که با قراردادهای موقت و سفید امضا کار کنند. پیشبرد سیاست های نئولیبرالی سرمایه داری تهاجم بزرگی به زندگی کارگران و شرایط کار کارگران ایجاد کرد که مابه ازای آن گرایش روزافزون به فقر مطلق کارگران بوده است. در دل چنین شرایطی بود که مبارزات کارگران به ویژه از دهه نود رو به گسترش نهاد. اعتراضات و اعتصابات کارگران در اقصا نقاط جامعه، در هپکو و فولاد و … و به ویژه مبارزات کارگران هفت تپه، زمینه ساز اعتصابات کارگران پیمانی و پروژه ای در نفت، گاز و پتروشیمی شد که در اشکال سیال خود هنوز هم ادامه دارد. این اعتصابات و اعتراضات در واقع بر شانه های تجربه های تاریخی و مشخص کارگران استوار است.

پیشنیه مبارزاتی کارگران نفت و کارکردهای «اصلاحات ساختاری»

مبارزات کارگران نفت پیشنه طولانی در جنبش کارگری ایران دارد. از دوران سلطه امپریالیسم انگلیس تا مبارزات کارگران دردهه بیست شمسی و سپس جنبش انقلابی علیه سلطنت و گسترش شوراهای کارگری، نمادهایی هستند از تجربه های مبارزات این بخش از کارگران. کارگرانی که از مناطق مختلف و با پیشینقه ومی متفاوت به استخدام درآمدند و در روند رو به رشد صنعت، شهرها و مبارزات کارگری تحولی در آگاهی آنها ایجاد شد که زمینه ساز هژمونی هویت طبقاتی آنها بر هویت قومی، عشایری، مذهبی و شهری … شده، بدون آنکه الزاما به تقابل هویت‌های متفاوت منجر شود. این نکته در سازمانیابی و همبستگی کارگران نقش مهمی ایفا کرده و نیز در تجربه های مبارزاتی آنها در زمینه تشکل یابی کارگری مهم بوده و هستند.

گسترش مناطق صنعتی – تجاری و رواج شرکتهای پیمانی

همانگونه که گفته شد جمهوری اسلامی پس از جنگ برنامه بازسازی صنایع به‌ویژه صنایع مربوط به گاز و نفت و پتروشیمی را ، با نوعی سیاست امنیتی و رشد مناطق تجاری- صنعتی و در مناطقی دور از شهرهای بزرگ نظیر عسلویه و ..دنبال کرد. هدف از این سیاست علاوه بر دور نگهداشتن این صنایع از مناطق مرزی، بیشتر کنار زدن مردم عرب منطقه از عرصه های کار و اشتغال و از همه مهم‌تر کنترل شدید کارگران و جلوگیری از اعتصابات و هم بستگی میان آنها بود. اگر شهر زمینه های محل زیست کارگران و پیوند بین محیط کار و زیست و زمینه ساز شکل گیری محافل و پاتوق‌های کارگری بود که به گسترش مبازات کارگران کمک میکرد، تمرکز صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در «مناطق آزاد»  مانع کاربست تجربه همبستگی در محیط زندگی بوده و کارگران را از شمول هر قانونی کنار زده و زمینه تهاجم  بیشتربه مزد و قدرت اعتصاب کارگران را فراهم نمود. پیامد این سیاست طی یک روند منجر به رواج شرکتهای پیمانی و بی‌حقوقی مطلق کارگران شد. اگر چه کارگران در این پروسه  نظاره گر خاموش رویدادها نبودند و  مقاومت نفتگران در سال ۷۶ و گردهمآیی خودسامان آنها در مقابل وزارت نفت با شقاوت تمام سرکوب شد اما رژیم مجبور شد که بخشی از کارگران را زیر پوشش کارگران رسمی نفت قرار دهد، برغم آنکه حق اعتصاب از کارگران رسمی شرکت نفت سلب شد.

 مطالبات اعتصابات کارگران نفت و پتروشیمی

اعتصابات کارگران نفت، گاز و پتروشیمی در دل شرایطی که به آن اشاره شد، آغاز گشت. خواسته‌های کارگران افزایش دستمزد حداقل معادل ۱۲ میلیون تومان و نیز افزایش دستمزد بیشتر متناسب مراتب شغلی کارگران، برنامه ۱۰-۲۰  به معنای بیست روز کار و ده روز تعطیل در ماه، ایجاد شرایط ایمنی  و بهداشتی، غذا، خدمات، رفت و آمد در خوابگاهها ومحیط کار، انحلال شرکتهای پیمانی و نیز شوراهای اسلامی و ایجاد تشکلهای مستقل کارگری بود. با این خواسته‌ها اعتصاب آغاز و به سرعت فراگیر شد و علارغم موانع مختلف، تاثیرات مهمی در میان کارگران پیمانی این بخش از صنایع بجای گذاشت.

فراگیرشدن خواسته‌های کارگران و گسترش اعتصابات، شرکتهای پیمانی و حکومت را چنان فلج کرد که به انواع حیله ها و تهدیدها متوسل شدند. از جمله استفاده از تاکتیک همیشگی اعتصاب شکنی برای درهم شکستن اعتصابات. سیاست‌هایی نظیرجداسازی کارگران رسمی و پیمانی، ایجاد «تشکلهای موازی»، شورای اسلامی، نماینده سازی قلابی(مازیار گیلانی نژاد)، نهادهای متحد و بر ساخته کارفرماها (گروههای مدیریت پایپینگ) و استفاده از هم‌دستان خود نظیر «چپ محور مقاومتی وعدالت طلب» و… همه این‌ها بکار گرفته شد تا اعتصابات را کنترل نموده و مقاومت کارگران را درهم شکنند. اما این حربه ها موثر واقع نشد و مبارزات کارگران ادامه یافت.

پس از نزدیک به دوماه و طولانی شدن اعتصابات، تعدادی از کارگران شرکت‌ها که اغلب کارگران فنی و متخصص بودند، با توجه به وخامت اوضاع اقتصادی و برای تامین مخارج زندگی‌شان در شرایط سختی قرار داشتند، با پذیرش افزایش دستمزد و برنامه ده و بیست به سر کار بازگشتند. ما شناخت بی‌واسطه‌ای از” شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” نداریم اما به میانجی بیانیه‌ها و مواضعی که تاکنون داشته موفق شده نقش مثبتی در این اعتصابات ایفا نماید. شورای سازماندهی اعتصابات  ضمن تاکید بر همبستگی کارگری از کارگرانی که به ناچار بر سرکار باز‌می‌گشتند از آن‌ها خواست که توافق خود با کارفرما را کتبی نموده تا بستر قرار دادهای جمعی مستحکم شود و با گسترش مبارزات کارگران سیاست انتخاب نماینده در مجمع عمومی را برای تحقق خواست‌ها تعیین کرد تا بر مبنای آن مطالبات از پائین و به قدرت کارگران  جمع بندی شده و به کارفرماها تحمیل شود. این روندی است که هم اکنون نیز ادامه دارد و دستکم افزایش دستمزد و برنامه بیست روز کار و ده روز تعطیل در ماه به کارفرماها تحمیل شده است. ضمن آنکه کارگران توانستند گفتمان انحلال شرکتهای پیمانی را به پیش برده و گسترش دهند که دست‌آورد مهمی در عرصه اجتماعی محسوب میشود. در حال حاضر برخی از کارگران شرکتها با کسب بخش مهمی از مطالبات خود به سرکار بازگشته اند اما هم‌زمان گروه دیگری از کارگران شرکتهای پیمانی به اعتصابات می‌پیوندند. این نشانه یک روند سیال از تداوم اعتصاب کارگری است که از یک طرف به حفظ دستآوردهای کارگران متکی است و از سوی دیگر بسترپیوند بخشهای دیگر کارگران به پروسه اعتصابات را گسترش میدهد. همه این شواهد نشان میدهد که حتی با پایان اعتصابات، کارگران دستآوردهای مهمی داشته اند. دستآوردهایی که پیشروی مهمی در جنبش طبقاتی کارگران است.

سیاست سازمانیابی کارگری

یکی از علل مهم تداوم مبارزات کارگران سیاست سازماندهی و سازمان یابی است. نگاهی به بیانیه‌های “شورای سازماندهی اعتراضات …. ” نشان میدهد که نوعی سازمانیابی مخفی با استفاده از پلاتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی و نیز ایجاد تلفیقی ازمبارزه مخفی و علنی، محور سازماندهی اعتصابات بوده و این نهاد نقش موثری در فراگیر شدن اعتصابات و همگرایی کارگران و شرکتهای پیمانی داشته است و ضمن آن٬که خواسته ها را محوربندی نموده، خواستار انحلال شرکتهای پیمانی و نیز شوراهای اسلامی شده و بر خواست ایجاد تشکلهای مستقل کارگری تاکید کرده است.

 نکات محوری در سازماندهی اعتراضات نشان میدهد:

– سازماندهی از دل مبارزات کارگری و با توجه به شرایطی که کارگران را محاط کرده است به دست میآید و فرمولبندی‌های از پیش تعیین شده و قالب گیری شده نمیتواند، پاسخگویی سیاست سازمانیابی باشد.

– در سیاست سازمانیابی و ایجاد تشکل کارگری چند نکته محوری اهمیت دارد: هر نوع از تشکل کارگری سندیکا، شورا، مجمع عمومی و … باید خودسامان، خودگردان بوده و متکی به مبارزه طبقاتی باشد. خودسامان از این لحاظ که تشکل نه از بالا بلکه از پائین و توسط خود کارگران تشکیل شود، خودسامان به مفهوم استقلال طبقاتی کارگران از دولت، سرمایه داران و احزاب است. (ضمن آن‌که افراد با هر گرایش سیاسی و حزبی، میتوانند در تشکلهای کارگری فعال بوده و تبلیغ و ترویج کنند) و نیز اتکا تشکل به مبارزه طبقاتی است. درست برخلاف تشکلهای سازشکار که استراتژی توافق اجتماعی با کارفرمایان را دنبال می‌کنند.

 وحدت طبقاتی و همبستگی کارگری

درهر سازمانیابی سیاست حفظ وحدت کارگران از اهمیت زیادی برخوردار است. بین کارگران رسمی شرکت نفت و کارگران پیمانی تفاوت زیاد دستمزد، مزایا و شرایط استخدامی از جمله قرار داد ثابت و موقت وجود دارد و همین نکته باعث اختلاف بین این بخش و کارگران پروژه‌ای شده  به علاوه بین کارگران پروژه‌ای نیز درمشاغل مختلف تفاوت دستمزد وجود دارد که گاها منجر به اختلاف در بین آنها بوده است. رژیم نیز تلاش کرد با وعده به کارگران رسمی و این ترفند که  کارگران نفت، «کارمند» محسوب شده و حق اعتصاب ندارند، مانع شرکت کارگران رسمی شرکت نفت به پروسه اعتصاب گردد.  شورای سازماندهی اعتراضات کارگران نفت  اما تلاش کرد که همبستگی بین کارگران رسمی و پروژه ای را حفظ نماید و با طرح حداقل دستمزد ۱۲ میلیون تومان و نیزافزایش دستمزدها متناسب با شرایط کاری مانع از گسترش اختلافات شود به علاوه پس از آن که یک ماه از اعتصابات گذشت و برخی از کارگران شرکت‌های پیمانی به دلایل مختلف از جمله شرایط سخت معیشت و توافق با دوبرابر شدن دستمزد و برنامه ۱۰ روز تعطیلی در ماه به سرکار برگشتند، این نهاد تلاش کرد دستاورد دوبرابر شدن دستمزد را به خواسته های پیشنهادی اضافه نموده و ضمن اشاره به درک ازموقعیت معیشتی کارگران از آنها درخواست نمود که سعی کنند قراردادها کتبی و رسمی باشند تا بر  این زمینه، امکان قرارداد دست‌جمعی در بین همه کارگران ایجاد گردد.

همبستگی کارگران اعتصابی تنها درونی و در میان این بخش از کارگران نبود بلکه بخش‌های مختلف کارگران صنعتی و خدماتی و … در ایران به علاوه کارگران و نهادهای کارگری در گستره جهانی حمایت خود را از اعتصابات اعلام نمودند. در کنار همبستگی کارگری، فعالین جنبش‌های اجتماعی زنان، محیط زیست، جنبش آزادی خواهی، دانشجویان، فرهنگ ورزان، ورزشکاران و … همبستگی خود را با کارگران اعلام داشتند. این مجموعه بر فضای سیاسی و کنش طبقاتی تاثیرات مهمی داشته است.

اعتصابات کارگری و تاثیرات آن بر فضای سیاسی و کنش طبقاتی

پس از سرکوب خونین دهه شصت فضای سیاسی و گفتمان مسلط به نفع راست و سیاستهای بورژوایی تغییر کرد و پروژه اصلاح طلبی نیز دهه‌ها بر فضای سیاسی غالب شد. در دهه نود دامنه اعتصابات کارگری گسترش یافت همراه با آن، خیزش‌های دی ۹۶ و آبان ماه ۹۸ چرخشی در فضای سیاسی ایجاد کرد. تحت این شرایط  اما راست تلاش می‌کند این فضا را مصادره نماید و گفتمان بورژوایی را بر فضای سیاسی مسلط کند.در دوره خیزش دی‌ماه کارگران هفت تپه که انباشتی از اعتصابات را در پیشنیه خود داشتند، با طرح خواست، نان؛ کار؛ آزادی و اداره شورایی، فضای سیاسی را پس از دهه خونین شصت، دستکم برای مدتی به نفع جنبش کارگری و چپ تغییر دادند. گسترش خیره کننده اعتصابات و اعتراضات کارگری که شمارش رسمی آن در سال گذشته از مرز ۱۹۰۰ گذشته است، اعتصاب متعدد فولاد، هپکو، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، کارگران شهرداری‌ها، اتوبوس‌رانان و… به طور کلی مبارزه کارگران در بخشهای زیادی از صنعت و خدمات که همه روزه بر ابعاد آن اضافه میشود و اعتصابات درخشان کارگران پیمانی نفت و پتروشیمی که در بیش از ۱۰۰ واحد تولیدی جریان داشته است، زمینه ساز بازگشت با ثبات گفتمان کارگری و چپ در فضای سیاسی شده است.  گفتمان کارگری و روندی که آغاز شده  اما باید و می‌تواند بر زمینه همگرایی بین جنبش اجتماعی زنان، آزادی خواهی، زیست محیطی، دانشجویان، علیه ستم ملی و… وبرجنبش انقلابی سرنگونی جمهوری اسلامی، هژمونیک شود.

در پایان  مهم‌ترین ویژگی اعتصابات اخیر را جمع بندی می٬کنیم:

ویژگیهای اعتصابات کارگران پیمانی و پروژهای نفت، گازو پتروشیمی

۱-اعتصابات کارگران پروژهای و پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی که اکنون مدتها از آغاز آن میگذرد، بی تردید بزرگترین اعتصابات کارگری بعد از سال ۵۷ و دهه خونین شصت است.

۲-این اعتصابات را باید بر متن رشد مبارزات کارگران و تجربه های جنبش کارگری بویژه در دهه اخیر بررسی کرد. اعتصاب ثبت شده در بیش از ۱۹۰۰ واحد کاری، مبارزات کارگران هپکو، پتروشیمی، فولاد و اعتراضات درخشان کارگران هفت تپه و همچنین مبارزات سال گذشته خود آنها، تجارب گرانقدری را به آنها آموخته که زمینه ساز گسترش اعتصابات کنونی نیز بوده است.

۳-این اعتصابات نه تنها علیه کارفرماهای شرکتهای پروژه‌ای و پیمانی در نفت و پتروشیمی و حکومت حامی آن‌ها است بلکه علیه کل طبقه سرمایه دار و همچنین اپوزیسیون راست نیز هست. همگی آنها مدافع پیگیر خصوصی سازی و برنامه های نئولیبرالی مقرارت زدایی از حقوق کار بوده و خواهان کارگران کم مزد و خاموش هستند.

۴-سیاست‌های نئولیبرالی که با تاچریسم و ریگانیسم و تهاجم به اتحادیه های کارگری کلید خورد، یک سیاست طبقاتی و جهانی سرمایه داران است که در اغلب کشورهای جهان رایج است. اعتصابات کارگران پیمانی نفت و پتروشیمی، نمادی از شلیک به قلب برنامه‌های نئولیبرالی یعنی شرکتهای پیمانی است. آماج قرار دادن سیاست‌های نئولیبرالی و شرکتهای بردگی مزدی نه تنها برای طبقه کارگر ایران بلکه به عنوان یک تجربه در سطح جهانی نیز اهمیت دارد و ضروری است که در این زمینه روشنگری شود.

۵-کارگران با اعتصابات خود خواهان انحلال شرکتهای پیمانی، افزایش دستمزد حداقل دوازده میلیون تومان و رشد بیش از آن برای تعرفه های شغلی، امکانات رفاهی برای خوابگاهها، غذا، رفت و آمد، بهداشت و بیست روز کار و ده روز مرخصی شده اند. این خواسته ها که توسط شورای سازماندهی اعتراضات …..هماهنگ شده، حلقه پیوند دهنده هزاران کارگر پیمانی در بیش از صد شرکت از شمال غربی تا جنوب و جنوب غربی شده است. نوعی از سازمانیابی بر بستر خواسته‌ها در مناطق گسترده و با استفاده از روابط و شبکه‌های ارتباطی و اغلب دیجیتالی است که روابط بین فعالین واقعی جنبش کارگری را سرعت میبخشد.روابط متکی بر شبکه‌های دیجیتالی امکانات رشد و گسترش فزاینده ارتباطات را فراهم می‌کند و در عین‌حال موانع و امکان آسیب‌های خاص خود را دارد که باید به‌طور مستقل واکاوی شود.

۶- دست آوردها و سیالیت تداوم مبارزه کارگران: اعتصابات تاکنون توانسته دستمزدها را افزایش و روزهای کاری را کاهش دهد و از این نظر دستآورد مهمی است. طولانی شدن اعتصابات و شرایط سخت معیشتی باعث شده که برخی از کارگران شرکتها با اتکا به همین دست‌آوردها دستدسوردها به کار بازگردند. به موازات آن اما کارگران شرکت‌های دیگری به اعتصابات پیوسته‌اند. نوعی از گسست و پیوست و سیالیت در تداوم مبارزه، ویژگی مهم این اعتصابات است.

۷-این اعتصابات تا کنون تاثیرات مثبت زیادی نه تنها در این بخش از صنعت بلکه  درکل طبقه کارگر گذاشته است. به ویژه از این لحاظ که بخش‌های مهمی از طبقه کارگر تحت پوشش همین شرکت‌های بردگی مدرن کار میکنند.

۸-اعتصابات کارگران نفت و گاز پتروشیمی در سطح محیط زیست با همبستگی مردم محلی و نیز کارگران بخش‌های مختلف خدماتی و صنعتی و نیز همبستگی جهانی کارگران مواجه شد . این درجه از همبستگی به قوام اعتصاب، تداوم و گستردگی آن کمک می‌نماید.

۹-به علاوه همبستگی کارگران عرب، لر و فارس نمادی از پذیرش هویت‌های گوناگون بر بستر هویت طبقاتی کارگران با حفظ استقلال  برای هر هویت است که در عمل به‌پیش رفته است.

۱۰- مبارزات کارگران نفت نه تنها در میان کارگران بلکه به توازن قوای بین سرمایه و کار در سطح سیاسی کمک نموده و به بازگشت گفتمان طبقه کارگر در فضای سیاسی دامن زده است؛ به طوری که راست بورژوایی نیز ناچار به اذعان حضور پر رنگ کارگران در تحولات سیاسی شده است.

۱۱- کارگران پیمانی نفت، گاز و پتروشیمی و شورای سازماندهی اعتراضات ….اشکال  مهمی از سازمانیابی را به نمایش گذاشتند. این نوع از سازمانیابی نشان داد که تشکل‌های کارگری به ویژه در جوامعی که کنترل سیاسی وجود دارد از دل مبارزه و تجربه کارگران شکل گرفته و قوام مییابد. از دست‌آوردهای مهم این شکل از سازمانیابی، تلفیق کار مخفی و علنی و اتکا به قدرت خودسامان و خودگردان کارگران بوده که در روند پویش درونی و تجربه کارگران بدست آمده است. این نوع از سازمانیابی و کاربست تجربه آن میتواند زمینه ساز سازمانیابی بخشهای مختلف کارگری نیز باشد.

۱۲-تجربه مبارزات کارگری در سالهای اخیر زمینه ساز شکل گیری و رشد بیشتر بخش‌های پیشرو و سوسیالیست طبقه کارگر شده  که در فرآیند جنبش سوسیالیستی تاثیرات ژرفی خواهند داشت.

هسته اقلیت

مرداد ۱۴۰۰/اوت

https://akhbar-rooz.com/?p=123496 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x