جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

ترس از اخراج، نا امنی، کم اطلاعی از وضعیت پناهندگی و سرخوردگی از شرایط و بحران روحی و روانی پناهجویان – مصاحبه مراد رضایی از فصلنامه مروا با خانم ناهید کشاورز

توضیح- خانم ناهید کشاورز فارغ التحصیل رشته روزنامه‌نگاری است. در آلمان دوره روان‌درمانی را گذرانده و در همین زمینه هم کار می‌کند. کشاورز با نهادهای گوناگونی در آلمان همکاری داشته که هر کدام به نحوی با مفاهیم مهاجرت‌، پناهندگی و جذب در کشور میزبان سر و کار دارند. بیش از ۳۵ سال است که ساکن آلمان است و بیش از ۲۵ سال است که به عنوان مشاور امور پناهندگان در شهر کلن کار می‌کند و در نتیجه از نزدیک با زندگی، رنج و شادی پناهجویان آشناست. از او نوشته‌های زیادی در زمینه موضوع زنان و مهاجرت انتشار یافته است.

سوال یک- خانم ناهید کشاورز قبل از طرح سوال لازم می دانیم از شما بابت وقتی که برای مصاحبه با نشریه مروا می گذارید تشکر کنیم. بحران کرونا در آلمان همه ی بخش های کار و زندگی و اقتصاد و همچنین امور اداری، از جمله امور پناهندگی را تحت تاثیر خود قرار داده است. در این شرایط نحوه ی برخورد با متقاضیان پناهندگی و پروسه پناهندگی چگونه بوده است؟

*تاثیر کرونا بر زندگی پناهنده‌ها خیلی بد بود. شاید بشود گفت پناهندگان از جمله گروه‌های اجتماعی بودند که خیلی آسیب دیدند.

اول ازهمه زندگی اغلب آن‌ها به شکل جمعی درکمپ‌های پناهندگی امکان رعایت اصول بهداشتی را کم می‌کرد. قطع ارتباط با دنیای بیرون و گاه نداشتن اطلاعات کافی وضع را برایشان دشوار می‌کرد. به علاوه روند پناهندگی و رسیدگی به پرونده‌ها یا به‌کلی قطع یا خیلی کند شد. درنتیجه شرایط انتظار و احساس ناامنی به وضعیت کلی ناشی از پاندمی هم اضافه شد. عدم امکان حضور در ادارات و نداشتن دسترسی به اینترنت و تماس با ادارات دولتی مشکلات جدی را سر راه آنها قرار داد.

در کنار همه‌ی این‌ها زندگی در اتاق‌های کوچک و وضعیت عصبی ناشی از این شرایط روابط درون خانواده‌ها را هم تحت تاثیر قرار داد و اختلافاتی میان آن‌ها به‌وجود آورد تا آنجا که گاه به خشونت‌های فیزیکی یا روانی هم انجامید.

به‌طور کلی می‌توان گفت که این گروه اجتماعی دوران پاندمی را بسیارسخت زندگی کردند و متاسفانه هنوزهم ادامه دارد. فرزندان آن‌ها به علت عدم دسترسی برابر به امکانات آموزش از راه دور صدمه دیدند و از امکان آموزش بازماندند.

سوال دوم- مراکز کمک به متقاضیان پناهندگی و پناهندگان در شهرهای مختلف آلمان فعال هستند. در وضعیت کرونایی مراجعه به این مراکز چگونه بوده است؟ آنها چه خدماتی را به مراجعه کنندگان می دهند؟ آیا مراجعه به این مراکز در آلمان رو به افزایش است؟

*مراکز کمک به پناهندگان هم تحت تاثیر شرایط کلی دوران کرونا امکان دسترسی و کمک‌رسانی کافی را نداشتند. برای پناهجویان تازه وارد، امکان یافتن این مراکز وجود نداشت و مقررات دوره‌ی قرنطینه‌ی اول به‌طور خاص فاصله‌ای میان این مراکز و پناهندگان ایجاد کرد. هرچند که برای این مراکز روشن بود در این دوره نیاز زیادی برای پناهجویان برای ارتباط‌گیری واستفاده از امکانات وجود دارد ولی امکان آن وجود نداشت. مراکزی مثل مرکزی که من در آن کار می‌کنم تلاش کردند که با مراجعین قبلی خود ارتباط را نگه دارند.

مراکز کمک به مهاجرین همیشه با یک مشکل جدی روبرو بوده‌اند و آن هم تامین بودجه بوده است. بودجه‌ای که از طرف دولت دراختیار این مراکز قرار می گیرد بسیار کم است و بخش بزرگی از وقت کسانی که در این مراکز کار می‌کنند صرف جستجو برای یافتن امکاناتی است که بودجه‌ی مراکز کارشان را تامین کنند و از آنجا که موضوع برخورد با مهاجرین و پناهندگان یک موضوع سیاسی است طبعاً توجه یا عدم توجه به کار این مراکز هم به نوعی موضوعی سیاسی است و بستگی به احزاب در قدرت و برخورد آن‌ها با موضوع دارد.

کم شدن تعداد پناهجویان طبعاً در سیاست‌های دولت برای تامین بودجه‌ی این مراکز هم تاثیر می‌گذارد.

سوال سه- شما سالهاست که در مرکزی برای کمک رسانی به متقاضیان پناهندگی فعالیت می کنید. لطفا این مرکز را معرفی و کمی در باره فعالیت های آن برای خوانندگان نشریه توضیح بنویسید. مراجعه کنندگان غالبا چه تیپ هایی از پناهندگان و مهاجرین می باشند و غالبا معضلات آنها شامل چه مواردی می شود؟

*مرکزی که من مسئولیت آن را به عهده دارم حدود ۱۵ سال است که به این شکل فعالیت می‌کند. ما علاوه بر مشاوره‌ی روانشناسی و مشاوره‌ی حقوقی، گروه‌های مختلفی درمرکزمان داریم. به‌طور مثال گروه‌های مختلف زنان از کشورهای ایران، افغانستان، سومالی و کشورهای عربی‌زبان. همین‌طور گروه‌های مختلف مهاجر و پناهنده از کشورهای مختلف که به‌طور مستقل در این مرکز جلساتی را برگزار می‌کنند.

کلاس‌های مختلف زبان آلمانی داریم. همین‌طور امکاناتی برای کمک درسی به کودکان و نوجوانان. برنامه‌های مختلفی برای جوانان داریم که بخش بزرگی از کار ما را این گروه تشکیل می‌دهند. علاوه بر برنامه‌های آموزشی، برنامه‌هایی برای اوقات فراغت آنها داریم که تلاش می‌کنیم این برنامه‌ها درجهت علایق آن‌ها باشد. تئاتر، فیلم و کارگاه‌های مختلف از این جمله هستند. برنامه‌های فرهنگی مثل کتاب‌خوانی، نمایشگاه‌های نقاشی و عکاسی و موسیقی هم دربرنامه‌ی کار ماست. استفاده از همه‌ی خدمات این مرکز هم مجانی است.

مدرسه‌ی فارسی هم سال‌هاست که آخر هفته‌ها درمرکز ما تشکیل می‌شود.

درشرایط عادی قبل از پاندمی مرکز ما هفته‌ای حدود ۴۰۰ نفر بازدیدکننده داشت.

سوال چهار- تمرکز فعالیت شما در این مرکز چه می باشد؟ آیا فقط مشاوره دادن به پناهجویان است؟ چه نوعی از کمک رسانی در حیطه ی فعالیت شما در این مرکز انجام می گیرد؟ چه ارزیابی یا بیلانی از فعالیت چنین مراکزی برای کمک به متقاضیان پناهندگی در آلمان می توانید ارائه دهید؟ چگونه با این مراکز می توان تماس گرفت و از فعالیت های آنها اطلاع پیدا کرد؟

*تماس با مرکز ما خیلی وقت‎ها از سوی کسانی که با این مرکز آشنایی دارند صورت می‌گیرد. دراینترنت هم می‌توان ما را یافت. همین‌طور ادارات دولتی یا مراکز پزشکی هم ما را می‌شناسند.

سوال پنج- شما بخوبی از وضعیت دشواری که متقاضیان پناهندگی و مهاجران برای رسیدن به یک کشور امن مانند آلمان تحمل می کنند اطلاع دارید. وضعیت روحی و روانی این متقاضیان پناهندگی چگونه است و تجربیات شما در مواجه با این افراد چه می باشند؟ بسیاری از این پناهجویان زبان کشور میزبان و یا دیگر زبان های خارجی را نمی دانند و از امکانات مالی برخوردار نیستند. آنها از هنگام فرار یا ترک کشور خود با آسیب های جدی مواجه شده اند. مرکز کمک رسانی به پناهجویان چه فعالیت هایی را برای این تیپ از متقاضیان پناهندگی انجام می دهند؟ آیا مشاوره های ویژه ای برای این دسته از افراد وجود دارد و کلا متقاضیان پناهندگی چقدر به این مراکز مددکاری مراجعه می کنند که بتوان کمکى به آنها ارائه داد؟

*درمورد وضعیت روانی پناهندگان باید گفت که این گروه قبل از رسیدن به آلمان شرایط دشوار روانی را تجربه کرده‌اند، بی‌آنکه فرصتی برای درمان یا رسیدگی به آن وجود داشته باشد. یعنی آن‌ها با کوله‌باری از بحران شدید روانی قدم به راهی می‌گذارند که در آنجا هم تا رسیدن به مقصد با وضعیت سختی روبرو می‌شوند. شرایطی که به قیمت جان خیلی از آن‌ها تمام شده است. دیگران هم با گذرندان وضعیت بلاتکلیفی درکشورهای مختلف یا در پشت مرزها دچار ترامای دیگری شده‌اند. درنتیجه ما با گروهی سروکار داریم که به محض ورود به کشور مقصد به درمان و رسیدگی نیاز جدی دارند، ولی این اتفاق نمی‌افتد و آن‌ها دچار بحران دیگری می‌شوند. زندگی در ناامنی این بار به نوعی دیگر، ترس از بازگردانده شدن، نداشتن اطلاعات کافی و گاه سرخوردگی از وضعیتی که درآن قرار می‌گیرند دوباره بار روانی تازه‌ای را بر دوششان می‌گذارد.

امکان دسترسی آن‌ها به روانشناس و روان‌درمانگر در آلمان بسیارکم است. دولت هزینه‌ای برای این درمان‌ها را اگر وضع خیلی حادی نباشد برعهده نمی‌گیرد. درضمن مسئله‌ی ندانستن زبان هم خودش معضلی جدی است.

برای همین ما متاسفانه با بحران‌های روانی جدی پناهندگان روبرو می‌شویم. بحران‌هایی که در صورت بودن امکانات می‌شد از شدت آن جلوگیری کرد.

مراکزی که به‌طور رایگان خدمات روان‌درمانی را در اختیار پناهجویان قرار می‌دهند زیاد نیستند و با توجه به نیاز زیادی که وجود دارد، وقت گرفتن از آن‌ها هم آسان نیست. به‌علاوه  فراموش نکنیم که کسانی که دچار این بحران‌ها شده‌اند درشرایطی نیستند که بتوانند برای خود امکانی برای درمان فراهم کنند.

ما سال‌هاست که در آلمان دراین مورد می‌نویسیم و تقاضا می‌کنیم که امکاناتی فراهم شود ولی متاسفانه پیش نمی‌آید و دوران پاندمی کرونا هم وضع را بدتر کرده و امکان دستیابی به متخصصان را کمتر.

شش- خانم کشاورز شما علاوه بر فعالیت های اجتماعی در عرصه نویسندگی نیز فعال هستید و کتابهای متعددی را نیز در آلمان بزبان فارسی و آلمانی انتشار داده اید. علاقمندیم کمی در باره کتابها و موضوعات آن برای خوانندگان نشریه مروا توضیحاتی را بدهید. بویژه اینکه در بسیاری از نوشته های شما به واقعیت زندگی مهاجران و پناهندگان در آلمان می پردازید. انگیزه شما برای نوشتن در باره زندگی پناهجویان چه می باشد؟ تاثیر آن در میان آلمانی ها و ایرانی ها چه بوده است؟

*از من تاکنون ۶ کتاب به زبان فارسی منتشر شده است. دو رمان و سه مجموعه داستان. کتاب اول من کافه پناهنده‌ها به آلمانی هم منتشر شده که استقبال خوبی از آن شد.

شاید بشود گفت که کتاب کافه پناهنده‌ها و کمی هم در کتاب میان دو تاریکی زندگی پناهندگان به‌طور مشخص مورد توجه من بوده.

این کتاب‌ها حاصل سال‌ها کار من با مهاجرین و پناهندگان است و بی‌آنکه کسی خود را درآن بیابد زندگی همه‌ی ما را نشان می‌دهد و هرکس با تجربه‌ی مهاجرت و پناهندگی می‌تواند خود را در گوشه‌ای از آن بیابد.

در رمان سودای نسرین از این موضوعات به‌طورخاص فاصله گرفته‌ام و مسئله کنده شدن و خداحافظی نکردن و سودای رفتن و ماندن فضای اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد.

در مجموعه داستان رویای یک عشق به زندگی کسانی که سال‌هاست از ایران آمده‌اند می‌پردازم و دغدغه‌ها و احساسات مختلف بعد از سال‌ها دوری از ایران و رابطه‌مان با آنجا.

آخرین کتابم رازهای خانواده آقاجان به موضوع رازداری و پنهان‌کاری می‌پردازد و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا رازداری کارخوبی است.

کتاب در ایام پاندمی می‌گذرد و از ۱۰ صبح شروع و ده شب به پایان می‌رسد و به مشکلاتی می‌پردازد که برای خیلی ها غریبه نیستند.

وجهه مشترک همه‌ی کتاب‌های من نگاه به انقلاب است و آن را آغاز دوره‌ای می‌داند که همه‌ی ما به اشکال مختلف زندگی‌مان تحت تاثیر آن قرار گرفت.

*ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار نشریه مروا قرار دادید.

https://akhbar-rooz.com/?p=124962 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x