جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

آنارکو سیندیکالیسم (۱) – دنیز ایشچی

آغاز سخن

اگر در انترناسیونال چهارم، مارکس و سوسیالیستها ، طرافداران میخائیل باکونین را اخراج نمیکردند، و تلاش می کردند تا در همگامی با همدیگر در مسیر اهداف سوسیالیستی حرکت نمایند، تاثیرآن بر آینده سرنوشت جنبش سوسیالیستی کمونیستی چه میتوانست بوده باشد؟ با همان استدلال، اگر بلشویک ها و لنین، بعد از پیروزی انقلاب اکتبر، به سرکوب و متلاشی کردن آنارشیستها در روسیه، بخصوص اوکرائین نمی پرداختند و آنها را در سازندگی سوسیالیستی کشور بطور مستقیم و فعال سهیم می کردند، تاثیر آن در سرنوشت  و آینده اتحاد جماهیر شوروی چه میتوانست باشد؟ آیا ها و چرا های فراوان دیگری هم در طول تاریخ  صد و پنجاه ساله چالش های ما بین جنبش های سوسیالیستی و آنارشیستی  وجود دارد، که جا دارد به آنها با دیدی بیطرفانه و روشن بینانه ای نظر افکند.

مقدمه

چرا باید منی که بیش از شش دهه از عمرم گذشته است، تا دو هفته پیش، عوض اینکه  مفهومی تاریخی و علمی از کلمه “آنارشیسم” داشته باشم، معنای آن  را بصورت عامیانه  مترادف با “هرج و مرج” درک میکردم؟ چرا زمانی که در دوره انترناسیونال های اول تا چهارم (۱۸۶۴-۱۸۶۸)، در دوران جنگ های داخلی فرانسه، در تشکیل کمون پاریس بین ماههای مارس تا می سال ۱۸۷۱، در کشتار اول ماه می ۱۸۸۶ در شیکاگو، در انقلاب زاپاتیستها در مکزیک به سال ۱۹۱۱، در جنگ های داخلی اسپانیا بین سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹و تشکیل جمهوری دموکراتیک اسپانیا و خیلی موارد تاریخی دیگر آن دوران، میزان نقش آفرینی آنارشیستها شاید دهها برابر بیشتر از سوسیالیستها و مارکسیستها بود، با وجود این، در متون مطالعاتی مارکسیستی لنینیستی، نقش تاریخی آنها یا عملا حذف شده، یا بصورتی که آنها “خرده بورژوازی” افراطی و تند روانی در حاشیه بودند، که به مرور به تحلیل رفته اند، برخورد شده است؟ اینجاست که تعصب مارکسیستی لنینیستی، مانع از روشن و شفاف و واقع بینی شده و بخش عظیمی از تجربه جنبش کارگری سوسیالیستی را به بوته فراموشی می سپارد.

کنجکاوی من در مورد “میخائیل باکونین”، دریچه ای را برای من باز کرد، تا طی دو سه هفته گذشته مطالعات کوتاهی را در باره مفهوم آنارشیسم و تاریخچه جنبش آنارشیستی داشته باشم. اول از همه اینکه این مطالعات افقهای جدیدی از تاریخچه جنبش سوسیالیستی را برایم باز کرد.  دوم اینکه جنبش آنارشیستی بخش جدائی ناپذیر و بزرگی ازتاریخ و تجربیات جنبش سوسیالیستی – کمونیستی جهانی میباشد، که تاثیرات آن در تمام عرصه های جنبش های زحمتکشان و آزادگان مشهود میباشد. اگر آنارشیستها هم مانند مارکسیست ها، در خیلی موارد اشتباهات اساسی و جدی داشتند، در خیلی موارد دیگر نکات درستی را مطرح میکردند، که تاریخ درستی آنها را به ثبوت رسانده است.

همزمان با اخراج میخائیل باکونین در انترناسیونال چهارم به سال ۱۸۶۸، باکونین با چهارده نفر دیگر از رهبران آنارشیستها از کشورهای مختلف اروپایی در لوزان سویس جمع شدند، و بصورت موازی انترناسیونال سوسیالیستی ضد قدرتمداری مجزای خویش را تشکیل دادند.

جنبش آنارشیستی طی یکصد و پنجاه سال گذشته گرچه با وجود اینکه با اشکالات اساسی و بنیادین نظری و عملکردی مواجه بوده است، در عین حال تجربیات عملی و دستاوردهای گرانقدر فراوانی به همراه داشته است، برخی از آنها مورد استفاده بخش هایی از جنبش مارکسیستی سوسیالیستی قرار گرفته و برخی دیگر متاسفانه بخاطر تنگ نظری و علل دیگر قادر نشده است تا از آنها در راه پیشبرد ارمان های سوسیالیستی، آنطور که شایسته است بهره برداری نماید.

در شرایطی که در اوایل قرن نوزدهم،  اشرافیت، روشنفکران و نمایندگان سرمایه داری حاکم در عرصه های مختلف لیبرالیسم و مناسبات و قراردادهای اجتماعی مابین خویش به  چالش ها و آزمون های نظری می پرداختند، به موازات آن و در مقابل، لشکر میلیونی کارگرانی که هفت روز هفته و روزانه دوازده ساعت برای مزدی که فقط کفاف زنده ماندن آنها را میداد، کار میکردند، چالش های نظری خویش را در عرصه اندیشه های سوسیالیستی در قالب هایی مانند مارکسیسم و آنارشیسم و غیره تداوم می بخشیدند.

در باره مفهوم لغوی کلمه آنارشیسم

مفهوم لغوی کلمه آنارشیسم، به معنای حذف یوغ هر گونه قدرتمداری حاکمه از شانه های کارگران، زحمتکشان و تمامی انسان ها میباشد. این  مفهوم شامل حذف قدرت شاه و امپراطوری،  قدرت خدا و مسجد و کلیسا بر بندگانش، قدرتمداری انحصارات و سرمایه داری، یا قدرت اقتصادی و بالاخره هر نوع قدرتمداری دولت حاکمه میباشد.   کلمه آنارشیسم از ترکیب دو کلمه یونانی (ان) و (آرکی)،  “نه” و ” حاکمیت و قدرت” تشکیل میگردد. بر اساس این مفهوم، هدف جنبش کارگری سوسیالیستی و آنارشیستی از ساقط کردن قدرتمداری حاکمه نظام سرمایه داری، حذف هر نوع قدرتمداری حاکمه میباشد، تا انسان ها بتوانند در ساختارهای مدنی افقی بدون آقا بالا سر به زندگی بدون طبقاتی در کنار همدیگر بپردازند.

پروفسور “نوام چامسکی” که خود را یک آنارشیست معرفی میکند، در مقایسه نظرات باکونین با مارکس و لنین، مطرح میکند، باکونین با دقت و هوشیاری تمام، پتانسیل های رشد و گسترش فساد در دستگاه حاکمه حزب سیاسی طبقه کارگر پس از کسب قدرت سیاسی،  از جمله حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی را که منجر به متلاشی شدن آن گردید را پیش بینی میکرد. ایشان در ادامه مطرح میکنند، همان طیف های روشنفکرانی که جهت حفظ موقعیت قدرتمداری سیاسی در زمان اتحاد جماهیر شوروی در حزب و دولت بر سر کار بودند، بعد از متلاشی شدن آن، همچنان بر سر قدرت مانده و همگی به بخش هایی از  حاکمان سیاسی منافع کلان سرمایه داران حاکم، یا دوستان مافیاهای قدرت تبدیل گردیدند. حفظ موقعیت قدرتمداری این طیف از روشنفکران در دولت و قدرتمداری حاکمیت، موجب میگردد تا گروه و یک لایه دیگر اجتماعی به قدرتمداری و حاکمیت بر اکثریت مردم رسیده، به نفع لایه های اجتماعی ویژه ای حکومت نماید.  این نظر آنارشیستها اگر صد در صد هم درست نباشد رگه های قدرتمندی از  واقعیت را در خود دارا میباشند.

کلمه آنارشیسم برای اولین بار در حدود سال ۱۸۴۰ میلادی توسط یکی از نظریه پردازان آن دوره “پئیر ژوزف پرودون” ، از نظریه پردازان اولیه جنبش رهایی کارگران از یوغ سرمایه داری، با هدف تشکیل جامعه سوسیالیستی بکار برده شد. “پرودون”  که هر نوع مالکیت را نوعی دزدی تلقی میکرد، .و زندگی آزاد بدون طبقه بندی انسانی را توصیه میکرد، در تعریف هویت سیاسی خویش، به این نتیجه رسید که خود را آنارشیست” به مفهوم خواهان حذف هر نوع قدرتمداری حاکمه تعریف می نماید. 

اگر نظریات پرودون بصورت انقلابی در جنبش زحمتکشان، روشنفکران سوسیالیستی، از جمله مارکس و باکونین را تحت تاثیر قرار داد، و توده های عظیم کارگران و زحمتکشانی را  که زیر یوغ استثمار وحشتناک سرمایه داران به تنگ آمده بودند ودر پاریس به انقلاب روی آورده بودند و کمون پاریس را به سال ۱۸۷۱ آفریدند، بی تاثیر نبود. در گرماگرم این مبارزات اندیشه های سوسیالیستی و آنارشیستی به موازات هم و در تکمیل همدیگر بسوی متلاشی کردن ساختارهای نظام سرمایه داری آن زمان و آفریدن ساختار نظام سوسیالیستی حرکت میکردند.

تشکیل و مدیریت کمون پاریس طی بیش از هفتاد روز عمر آن تجربه بزرگی برای جنبش کارگری محسوب میگردید. در عین حال کشتار و قتل عام بیش از بیست هزار کمونارد در پاریس، از یک طرف میزان شدت و وسعت وحشیگری و جنایت و بربریت صاحبان قدرت و سرمایه را به نمایش گذاشت، از طرف دیگر  برای آنارشیستها هم ثابت کرد، که حتی اگر آنها هم تلاش نمایند تا فقط از طرق مسالمت آمیز، مانند به راه اندختن اعتصابات مبارزات خویش را به پیش ببرند، باز هم آنها با چنین میزان از وحشیگری و خشونت از طرف قدرتمداران حاکمه روبرو خواهند شد. بنابراین، به آنها آموخت که آنها نیز میتوانند در مقابل از شیوه های مبارزات جدی تر و متناسب تری برای محافظت از منافع خویش  استفاده نمایند.

میخائیل باکونین، اندیشه فلسفی اقتصادی آنارشیستی “پرودون” را به یک نظریه انقلابی و جنبش توده ای ارتقاء داد. باکونین که از چندین بار دستگیری و زندان و دو بار مجازات اعدام جان سالم بدر برده بود، در تمامی جنبش های انقلابی کارگران در فرانسه  و اروپا نقش فعال داشت. اگر “مارکس” به درستی مطرح میکرد که گذار از نظام سرمایه داری به نظام سوسیالیستی، لازمه آن است که طبقه کارگر از طریق کسب قدرت سیاسی و  حاکمیت حزب سیاسی سوسیالیستی خویش بتواند اعمال حاکمیت نموده و امکان را برای سازندگی و محافظت از اندام ها و نهادهای ساختاری سوسیالیستی فراهم نماید، میخائیل باکونین، مانند دیگر آنارشیستها، مخالف تشکیل حزب سیاسی طبقه کارگر، حاکمیت سیاسی حزب طبقه کارگر و بالاخره مخالف جدی دیکتاتوری پرولتاریا بود. این در حالی بود که آنارشیستها و باکونین بعنوان یکی از رهبران انقلابی آنها، به همان حدت و شدت در مسیر متلاشی کردن قدرتمداری حاکمه سیاسی صاحبان سرمایه، کلیسا و امپراطوری ها، دوش به دوش مارکسیست ها و دیگر سوسیالیست ها مبارزه میکردند.

همین نکته اختلاف در نهایت موجب شد تا در انترناسیونال چهارم، بعد از سالها همکاری مستقیم با مارکس، باکونین از انترناسیونال سوسیالیستی اخراج گردد. در سال ۱۸۶۸ ، همزمان با اخراج باکونین از انترناسیونال سوسیالیستی توسط مارکسیستها، بیسمارک با شادی اعلام کرد،  تا زمانی که پرچم های سرخ (سوسیالیستها) و سیاه ( آنارشیستها) با همدیگر در حال درگیری هستند، نان ما توی روغن خواهد بود. با همان استدلال است که کلان سرمایه داری جهان تا به امروزی بیشترین بهره را از اختلافات و درگیری های میان جناح های مختلف نیروهای سوسیالیستی برده است، و خود در آفریدن و دامن زدن به آنها نیز همیشه نقش مستقیم داشته است.

ادامه دارد

دنیز ایشچی     ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۱

https://akhbar-rooz.com/?p=126350 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جلال
جلال
2 سال قبل

با سپاس.بحث خوب و مفیدی را آغاز کرده اید که در نهایت می تواند به شناخت بهتر و درست تری از یکی از شاخه های چپ انقلابی منجر شود و در نتجه شاید از اختلافات دیرین میان مارکسیستها و آنارشیستها، بکاهد.

دنیز ایشچی
دنیز ایشچی
2 سال قبل
پاسخ به  جلال

جلال عزیز، ضمن سپاس فراوان از توجه شما بخاطر اینکه آغاز این بحث از طرف من را مفید و برای شرایط زمانی درست ارزیابی کرده اید. تعجب میکنم که سایت عصر نو هیچ کدام از سه بخش اخیر این بحث را که برای آنها ارسال کرده ام، منتشر نکرده اند. امیدوارم عزیزان اخبار روز انتشار بخش سوم را فراموش نکرده باشند. دو بخش دیگر را هم اخیرا به پایان رسانده ام که همین روزها برای انتشار می فرستم. با مهر و سپاس مجدد. دنیز

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x