جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

تقویت آلترناتیو کارگری در ایران و نهادهای همبستگی با جنبش کارگری درخارج از کشور

تا قبل از دی ماه نود و شش گفتمان سیاسی حاکم بر جامعه حول تغییر رژیم از درون و اصلاح طلبی بود. خیزش توده های ستمدیده در دی ماه ۹۶ با شعار” اصلاح طلب اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا “چنین گفتمانی را کنار زد. آنچه در طی دو دهه و با اعتراضات بی نظیر کارگری حول خواستها ومطالبات اجتماعی و نیز مبارزه برای ایجاد تشکل های مستقل  و برگزاری مراسم مستقل روز کارگر جنبش کارگری را گامها به جلو برد، در خیزش دی ماه نود و شش بازتابش را در مبارزه مستقل و اتکا به نیروی اجتماعی برای تغییررژیم اسلامی در ایران نشان داد.  بعد از خیزش دی ماه نود و شش، سرنگونی رژیم اسلامی ، که پیش از آن شامل بخشی از جامعه بود، با عمیق تر شدن شکاف بین کارگران و توده های ستمدیده با رژیم به ضرورتی عینی تبدیل شد . از آن زمان مسئله سرنگونی رژیم وآلترناتیو جایگزینی آن به ضرورتی سیاسی درجامعه تبدیل شد.

طی چهار سال گذشته  دو خیزش سراسری دی ماه نود وشش و آبان نود وهشت و خیزش علیه کشتار سوختبران در بلوچستان و خیزش بی آبی در خوزستان و نیز خیزش های اعتراضی به سیاست های مرگ آفرینی کرونا ی رژیم اسلامی بموازات جنبش اعتراضی کارگران هفت تپه و واحد، فولاد و هپکو و آذراپ ، معادن ، راه آهن وشهرداری ها ، کارگران پیمانی نفت و گاز و پتروشیمی هر چه بیشتر  ، ضرورت اتحاد سراسری بر مبنای منافع مشترک در مقابل رفع بحران فراگیر اجتماعی را گوشزد کرد.ناتوانی رژیم در برابر بحران اقتصادی و سیاسی سرمایه داری با اجرای سیاست های نئولیبرالی تنیده در رانت خواری و اختلاس ، بحران منطقه ای و تنش های بین المللی در ایران به حاکم شدن فقرو فلاکت بر زنده گی کارگران و توده های ستمدیده منجر شده است.

مسئله محوری آلترناتیو برون رفت از بحران حاضر و رژیم اسلامی را می توان عموما به دو دسته تقسیم کرد . ضمن این که اکنون رژیم اسلامی در رابطه با رفع بحران و نگه داشتن نظام سیاسی اش نیزناچاراز تجدید آرایش شده که به آن نیز اشاره می شود.

دسته اول فعالیت در شکل بخشیدن به آلترناتیو بورژوایی در مقابل رژیم اسلامی است که اتکای آن به دولت ها و رسانه ها و چهره ها و اشکالی  سیاسی در جهت انتقال قدرت است. “شورای مدیریت دوران گذار”، “شورای تغییر قانون اساسی” و “کمپین نه به جمهوری اسلامی “در این زمره اند که با گفتمان عام دموکراسی مردمی بدنبال انتقال مسالمت آمیز قدرت از بالا هستند.آلترناتیو بورژوایی درصدد آن است که از آنجا که بحران سیاسی اقتصادی در ایران با وجود نا کارآمدی رژیم اسلامی ، در صورت سازمانیابی کارگران و توده های ستمدیده و ایجاد شرایط انقلابی ،نظام سرمایه داری در ایران هر چه بیشتر آسیب پذیر تر خواهد شد، با هدف حفظ اقتصاد سرمایه داری از تحقق چنین شرایطی ممانعت کند.

دسته دوم آلترناتیو کارگری است که کارگران و توده های ستمدیده را نماینده گی میکند و بر تشکلها ی مستقل که از درون مبارزه طبقاتی پا می گیرند متکی است. لذا لازمه شکل گیری و گسترش این آلترناتیو ایجاد تشکل های اجتماعی در محیط کار و زنده گی است که با خود ضرورت همکاری تشکل ها و هماهنگی شورایی درون آنها برای سراسری شدن جنبش طبقاتی را به همراه خواهدداشت.بیانیه پانزده تشکل درروز کارگر ۱۴۰۰ با چنین رویکردی به جمعبندی مبارزات گسترده تاکنونی پرداخت . از اتحاد جنبش ها بر مبنای منافع مشترک تا گسترش تشکل های مستقل و ایجاد شورای هماهنگی بین آنها.

به جز دو گرایش سیاسی طبقاتی متضاد که در شرایط حاضر برای شکل بخشیدن به آلترناتیو جایگزینی رژیم اسلامی در ایران مبارزه می کنند از درون رژیم اسلامی نیز با درک از بحران فراگیر موجود برای حفظ حکومت اسلامی و رفع بحران ،به تجدید آرایش ویکدست شدن ، از طرفی برای ایجاد شکاف در مبارزات اجتماعی موجود و در هم شکستن سازماندهی آن و از طرف دیگر رشد توازن قدرت در منطقه و در سطح بین المللی بر آمده اند. انتصاب دولت رئیسی در شرایط بحران عمیق سیاسی ، اقتصادی سرمایه داری از طرف نظام حاکم در ایران و با هدف ایجاد ثبات در نظام سیاسی و رفع موانع سرمایه گذاری در انطباق بااستراتژی سرمایه داری و افزایش قدرت سرمایه داری ایران با اتکا به نظام حاکم در منطقه و سطح بین المللی ضروری شده است که لازمه آن در درجه اول چالش جدی با گسترش و سازمانیابی جنبشهای اجتماعی است . منجمله گسیل دانشجویان بسیجی عدالتخواه و یا محور مقاومتی ها برای ایجاد شکاف در میان طبقه کارگر و دیگر جنبش های اجتماعی و درهم شکستن نیروی سازماندهی مبارزت طبقه کارگربراین استوا راست.

با توجه به چنین رویکردی عینی از مبارزه طبقاتی در ایران ضروری است که نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در خارج از کشور فعالیت های آتی خود را سازمان دهند. ما که در طی پانزده سال گذشته فعالیت خود را بصورت سراسری در اتکا به رشد و گسترش مبارزات کارگری و تشکل ها ی مستقل کارگری در ایران و انعکاس آن در خارج از کشور و جلب همبستگی بین المللی از آن به پیش برده ایم از همان ابتدا گسترش تشکل ها و همکاری مابین آنها در خارج از کشورنیزبخش مهمی از فعالیت های ما را بخود اختصاص داده است . اکنون با توجه به گسترش مبارزات وفعالیت حول سازمانیابی آن در ایران و با توجه به گسترش تشکل ها در خارج از کشور، شرایط برای همکاری و اتحاد بر سر منافع جنبش اجتماعی هر چه بیشتر تسهیل شده است.

بر این باوریم که روند اتحاد جنبش ها ، گسترش تشکل ها در محیط کار و زندگی ، ایجاد شورای همکاری در میان آنها و سازمانیابی سراسری مبارزات ، پایه های عینی شکل بخشیدن به آلترناتیو کارگری در ایران خواهد بود. برای تسریع و تقویت چنین روندی ضروری است ما نیز در خارج از کشورحول آن فعالیت های آتی خود را سازمان دهیم. در چنین شرایطی ضروری است تمامی سوسیالیست ها ،فارغ از نوع تشکل ها و نظرات سیاسی ، و تنها بر مبنای منافع طبقه کارگر ،جنبش آلترناتیو کارگری را در مقابل انواع آلترناتیو های بورژوایی تقویت کنند. این وظیفه تاریخی است که در مقابل ما قرار دارد.

بیانیه مصوبه نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران ــ خارج کشور

یازده سپتامبر ۲۰۲۱

https://akhbar-rooz.com/?p=127635 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد
محمد
2 سال قبل

آیا نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در ایران می تواند جریاناتی را که از بیرون برای کارگران در داخل ایران نسخه می پیچد نقد کند؟ آیا این نهاد متوجه ی آسیب هایی که حزب کمونیست – کارگری با دستور العمل های ضد تشکل یابی به کارگران می دهد مانند جنبش مجامع عمومی موافقت دارد ؟ آیا این نهاد به توصیه های انحلال طلبانه اشحاصی از این حزب چون محمود قروینی که با ارزش گذاری های نادرست و فریبکارانه در مورد فعالیت سندیکایی موافق است و اینکه او به سندیکایی ها توصیه می کند به جای سندیکا به مجمع عمومی نه برای سندیکا بل که برای شکلی از مبارزه ی بی آینده و بی چشم انداز بپیوندند توجه دارد ؟ آیا این دوستی خاله خرسه این به ظاهر کمونیست ها؛ را که میخواهد کارگران دستاوردهای دو دهه مبارزه را کنار گذارند و به شکلی که آن حزب می پسندد بپیوندند را تا به حال نقد کرده اید ؟ این چه منطقی است که گروه های سیاسی می خواهند همه چیز را به طبقه ی کارگرایران دیکته کنند و اگر این منطق آنان درست است چرا تز های آنان تاکنون تخقق نیافته است ؟ آیا این حمایت ازجنبش کارگری به معنای دیکته کردن شیوه ی مبارزه به فعالان داخل کشور نیست ؟این نگاه و تحلیل رااز محمود قزوینی ببینید :«تشکیل سندیکای واحد یک استثناء بود که با استفاده از شرائط جدال شدت یافته جناحهای حاکمیت در شرائط دوخرداد توانست تشکیل شود وگرنه تشکیل سندیکا در شرائط اختناق ممکن نیست. سندیکای شرکت واحد هم پس از سرکوب به یک کمیته کارگری بزرگ تبدیل شده است. اگر رهبران سندیکای شرکت واحد سنت هفت تپه را پیش بگیرند و به برگزاری مجمع عمومیها در بخشهای مختلف شرکت روی آورند کارایی آنها دهها برابر میشود و از این وضع در میایند. اما این کار احتیاج به تغییر نگاه و سبک کار دارد.» چطورعضو یک حزب خارج از کشوری با تحلیلی بسیار نادرست و استثنایی دیدن تشکیل یک سندیکا و تقلیل دادن آن به دعواهای سیاسی جناح های حاکمیتی در دهه هشتاد همه مبارزات کارگران را تخطئه می کند؟ این چه معنایی جزنادانی وناتوانی در درک جنبش کارگری را نمایش می دهد؟ جز بی ارزش کردن مبارزات کارگران ایران وسیاسی دیدن آنهم در سطحی بسیاربی اهمیت!. اگر جنین است چرا الان در بین دعواهای سیاسی مبارزات به حق کارگران هفت تپه را ناشی از دعواهای سیاسی و استثنا نمی بیند؟ مگر نه اینکه در همین دعوا ها موضوع خصوصی سازی ها به چالش جدی کشیده شد ؟ همین آقای قزوینی به کارگران هفت تپه توصیه می کرد وارد این دعوا نشوند و دنبال کار صنفی خود باشند ! این نشان ازعدم شناخت از میدان مبارزه ای است که کارگران ایران در آن قرار دارند و مشتی اپورتونیست وابسته به یک جریان نامعتبر (از نظر کارگران ) تلاش دارد این مبارزات را به نام خود و به حساب خود بگذارد . انتظار این است که نهاد های همبستگی با جنبش کارگری باانحرافات موجود که داعیه ی کمونیستی و کارگری دارند نقادانه برحورد کنند تا این جریانات بیش از این اجازه تفرقه افکنی در جنبش کارگری را به خود ندهند

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x