جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

آخرین اعدام؛ مصاحبه: جولی برفمن، سونیا فور با روبرت بدنتر – ترجمه: احمد باقری

عکس‌ها:  از روبرتو فرانکنبرگ

مقدمه‌ی مترجم: چهل‌وچهار سال پیش در چنین روزهایی (دهم سپتامبر١٩٧٧) آخرین اعدام در کشور فرانسه اجرا شد. «حمیدا جندوبى» که یک جوان تونسى الاصل، کارگر کشاورزی در شهر مارسی و به جرم تجاوز و قتل یک دختر جوان فرانسوى متهم بود، علی‌رغم تلاش‌هاى زیاد وکیلش «روبرت بادینتر» براى اثبات بى‌گناهی‌اش به مجازات مرگ محکوم شد و سرش با گیوتین قطع شد!

امّا داستان اینجا به پایان نرسید؛ یک سال پس از این ماجرا متجاوز و قاتل اصلى که به دختران زیادى تجاوز کرده بود و آنان را به قتل رسانیده بود، دستگیر شد و به قتل همان دخترى اعتراف کرد که حمیدا جندوبىِ بخت برگشته برایش اعدام شده بود! این مسئله توجه افکار عمومى فرانسه را به قدرى جلب کرد که پارلمان فرانسه لایحه‌ی تعلیق احکام اعدام را پذیرفت. در سال ١٩٨١ میلادى «روبرت بادینتر» یعنى همان کسى که وکیل مدافع حمیدا جندوبى بود، در کابینه‌ی فرانسوا میتران به سمت وزیر دادگسترى برگزیده شد. او با استناد به منشور حقوق بشر فرانسه باعث شد که در تاریخ ١٩ اکتبر ١٩٨١ رسمأ مجازات اعدام در فرانسه لغو شود، هر چند افکار عمومی در اکثریت خود در آن زمان مخالف لغو اعدام بودند. این قانون در سال ٢٠٠٧ میلادى توسط رئیس جمهور وقت ژاک شیراک، حتّى وارد قانون اساسى فرانسه نیز شده است.

مردم فرانسه به دلیل اثبات انجام اعدام یک شخص بى‌گناه تصمیم گرفتند قانون اعدام را از رده خارج کنند که مبادا جان یک فرانسوى بى‌گناه از بین برود.

در زیر مصاحبه‌ی روزنامه لیبراسیون چاپ پاریس را با  «روبرت بدنتر» وکیل برجسته و معمار لغو اعدام در فرانسه  که در روز ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۱ انجام شده است را با هم مرور می‌کنیم.

۴۰ سال بعد
رابرت بادینتر: «لغو مجازات اعدام، اعتقادی که مرا  یک عمر درگیر خود کرده بود.»

– معمار لغو مجازات اعدام، در  چهل سال پیش، برای روزنامه‌ی «لیبراسیون» به این مبارزه‌ی تاریخی گریزی زده، مبارزه‌ای که هنوز هم در چندین منطقه از جهان ادامه دارد .

بعد از لغو اعدام در فرانسه در سال ۱۹۸۱، حکم اعدام در کشورهای کمتری اجرا می‌شود؛ ولی وزیر سابق دادگستری با وجود مقاومت‌های زیاد، به مبارزه‌اش برای لغو سراسری اعدام در جهان ادامه می‌دهد .

«مجلس سنا باید برای صدای گرفته و لرزانم مرا ببخشد. این صدا ناشی از هیجانم و یا هنوز ناشی از خستگی نمی‌باشد؛ این فقط تصادف ناخوشایند روبرو شدن با یک اوضاع ناروشن می‌باشد.»

در ۲۸ سپت…

*باید گفت که  چندین فرصت  طلائی از دست رفته  برای این لغو وجود داشت
– قدمت جنبش لغو  اعدام به عصر روشنگری باز می‌گردد. سزار بکاریا، از اهالی میلان الهام‌بخش حقوق کیفری مدرن، اولین کسی بود که در سال ۱۷۶۴ بی فایده بودن مجازات اعدام را نشان داد. متاسفانه ما او را فراموش کرده‌ایم، اما یک مورد لغو اعدام قبل از ۱۹۸۱ وجود داشت، که در ۱۷۹۵ توسط کنوانسیون (۶ سال بعد از انقلاب فرانسه جایگزین مجلس قانون‌گذاری شده و جمهوری اول را بنیاد نهاد) رأی داده و تصویب شد. ولی هرگز به مرحله‌ی اجرا نرسید، زیرا در این متن نوشته شده بود که مجازات اعدام «از روز شروع صلح عمومی» لغو می‌شود… که این قانون تا سال ۱۸۰۲ تحت حاکمیت بناپارت اعمال نشد؛ شخصی که تمایل زیادی برای لغو اعدام نداشت. در جمهوری سوم، روسای جمهور فالیرس، بریاند، کلمانسو و ژاورس هوادار لغو اعدام بودند. اما تنها چیزی که لازم بود این کار انجام نشود، قتل یا جنایت بزرگی بود که اتفاق افتاده و توسط مطبوعات مورد سوء استفاده قرار گرفت – مثل ماجرای Soleilland (1 – تا لغو اعدام در سال ۱۹۰۸ به تصویب مجلس نرسد.

*در سال ۱۹۷۳، شما در این مورد اعلام کرده بودید که وابستگی  افکار عمومی به مجازات اعدام، نشانه‌ی «اضطراب جمعی» است.
– این قضیه مربوط بود به یک سال پس از اعدامBontems؛ یکی از گروگان‌گیران زندان Clairvaux که من وکیلش بودم و دادگاه بدوی وی متوجه شده بود که او کسی را نکشته است. ما در سخت‌ترین مبارزه برای لغو بودیم. نیازی نیست به شما بگویم که در آن زمان، اکثریت فرانسوی‌ها بسیار طرفدار اعدام بودند. و برای یادآوری اشاره می‌کنم که در همه‌ی دادگاه‌هایی که برای دفاع می‌رفتم، این امر مشاهده می‌شد، و واقعاً لمس می‌شد و از نظر جسمی حضور آن احساس می‌شد. مردم در اطراف دادگاه فریاد می‌زدند «اعدام! فقط اعدام!». حداقل باید بگویم که من هیچ محبوبیتی نداشتم.

*همچنین نگران‌کننده است که توجه داشته باشید که در سال ۲۰۲۰، بر اساس نظرسنجی Ipsos برای روزنامه «لو موند»، ۵۵ درصد از مردم فرانسه هنوز طرفدار مجازات اعدام بودند
– در روز لغو اعدام در مجلس شورای ملی، ۱۷ سپتامبر ۱۹۸۱، یکی از روزنامه‌های راست‌گرای صبح  یک نظرسنجی منتشر کرد که طرفداران گیوتین را ۶۲درصد ارزیابی می‌کرد. در مورد ارقام کنونی، می‌توان آن‌ها را با این واقعیت توضیح داد که این نظرسنجی‌ها معمولاً بعد از یک جنایات بزرگ یا یک حمله‌ی تروریستی انجام می‌شود. در حالی که اصولاً این نظرسنجی‌ها باید در فواصل منظم انجام شوند، بدون در نظر گرفتن اخبار جنایی. در هر صورت من به جمهوری نظرسنجی‌ها اعتقادی ندارم بلکه به جمهوری ارزش‌ها اعتقاد دارم. مجازات اعدام در فرانسه به پایان رسید. مانند همه‌ی دموکراسی‌های اروپایی.

*با این حال، در طول محاکمات خاص، مانند والدین متهم به قتل فیونا کوچک و محاکمه در دادگاه ویژه ریوم، مردم پس از صدور حکم فریاد زدند: «به گیوتین!». گویی تاریخ گاهی اوقات می‌خواهد ما را به  کابوس وحشت بیاندازد
شما باید بین وضعیت جوامع و عکس‌العمل‌هایی که همیشه به نفع احساسات ناشی از جنایت خونین در بخشی از افکار عمومی برانگیخته است تمایز قائل شوید. در مورد بازگرداندن مجازات اعدام، غیر ممکن است. رئیس جمهور ژاک شیراک قانون لغو اعدام را در سال ۲۰۰۷ وارد قانون اساسی کرد. این بدان معناست که رئیس جمهور فرانسه که می‌خواهد مجازات اعدام را دوباره اعمال کند، باید قانون اساسی را مورد بازنگری قرار دهد. همچنین باید کنوانسیون اروپایی حقوق بشر و معاهدات دیگر را پاره کند. این برای رئیس جمهور «سرزمین حقوق بشر» غیر قابل تصور است.

*«قانون اساسی» کردن لغو اعدام برای برگشت‌ناپذیر کردن آن؛ آیا این ترس از بازگشت به عقب را نشان نمی‌دهد؟ ما به عبارت معروف نویسنده آرتور کوستلر برمی‌گردیم: «در انتهای هر انسان متمدن یک مرد کوچک عصر حجر کمین می کند […] اما این بهتر نیست که این شخصیت کوچک عصر حجری عامل الهام قوانین کشور ما نباشند»

– مرا ببخشید که به شما می‌گویم، نوشته‌های آرتور کوستلر به هفتاد سال پیش برمی‌گردد… دوران قبل از توافق‌های بین‌المللی، اتحادیه اروپا، پیشرفت لغو اعدام.  این حرف‌ها مربوط به زمان‌های دور جنگ‌ها می‌باشد .

* اما وقتی می‌شنوید که یک نامزد احتمالی ریاست جمهوری مانند «اریک زمور» استدلال می‌کند که «از نظر فلسفی موافق مجازات اعدام است…»
در دموکراسی هر کسی در اعتقادات خود آزاد است. حرکت چانه‌ها (حرف بی‌ربط) اساس قوانین نیست. در حقیقت، یک انقلاب لازم است تا یک دیکتاتور قدرت را به دست بگیرد، موافقت‌نامه‌های بین‌المللی فرانسه را باطل کند تا مجازات اعدام دوباره برقرار شود… این بازی برای ترساندن ما می‌باشد، اما مجازات اعدام در فرانسه به پایان رسیده است. و زمانی که متن لایحه در سنا به رای گذاشته شد از این موضوع مطمئن بودم. دستم را روی پلاک نشان‌دهنده‌ی جایگاه ویکتور هوگو در  مجلس گذاشتم و به خودم گفتم: «تمام شد.»

*در دهه ۱۹۷۰، شما به مجله اکسپرس، در مورد مجازات اعدام گفتید: «من در این قضیه آثار بسیار عمیق آخرین تصورات تقریباً نژادپرستانه را مشاهده می‌کنم، مانند اینکه عدالت در دست یک نژاد برتر، نژادی از اربابانی که حق تصمیم‌گیری برای زندگی دیگران را خواهند داشت.»

– این یک موضوع تاریخی ثابت است. در دوران استعمار فرانسه، بسیاری از الجزایری‌ها در الجزایر به اعدام محکوم شدند. و در ایالات متحده، ایالت‌هایی که هنوز مجازات اعدام را اعمال می‌کنند، نقشه‌ی ایالت‌های کنفدراسیون جنوب را مشاهده می‌کنیم. در جایی که تفکیک نژادی از مختصات جامعه‌ی آمریکا محسوب می‌شده، مجازات اعدام همچنان باقی است.

*در مقدمه‌ی جدید کتاب «Abolution»، شما نسبت به وسوسه‌ی فعلی ایجاد رژیم‌های استثنایی که مجازات اعدام را به‌ویژه برای تروریست‌ها توجیه می‌کند هشدار می‌دهید
– در اروپای غربی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، بریگاد سرخ در ایتالیا، باند «بادر ماینهوف » در آلمان، جدایی‌طلبان کاتالان در اسپانیا، ایرلندی‌ها در بریتانیا، همه تروریست بودند. هیچ‌یک از این دموکراسی‌ها هرگز مجازات اعدام را بازنگردانده‌اند. همه‌ی آن‌ها با اسلحه‌ی قانون با تروریسم مبارزه و آن را ریشه‌کن کرده‌اند. مجازات اعدام بازدارنده نیست. ویژگی فاشیست‌ها و تروریست‌ها فریاد معروف  یکی از ژنرال‌های فرانکو در شهر«Tolède»  در طول جنگ داخلی اسپانیا است: “Viva la muerte!” «زنده باد مرگ!» یک فریاد احمقانه. ما می‌گوئیم: نه، زنده باد زندگی!

توضیح عکس: روبرت بدنتر ۱۷ سپتامبر در مجلس ملی فرانسه

*در سال ۱۹۸۱، هنگامی که شما از طرح خود دفاع کردید، از حمایت و تمجید چندانی از همکاران وکیل خود برخوردار نشدید. اولین جلسه شورای وکلا در پاریس، پس از لغو اعدام، در دستور کارش به هزینه‌های اجتماعی پرداخت

– کاملاً درسته، در آن زمان، البته، مدافعان بزرگ لغو اعدام – آلبرت ناود یا امیل پولاک – وجود داشتند، اما ما نمی‌شود در مورد این موضوع از اتفاق نظر حرف بزنیم. ولی خوشبختانه امروز دیگر چنین نیست.

*شما در مورد اعدام بونتمس که شاهد آن بودید نوشتید: «همه‌ی ما چهره‌های پریده، وحشتناک، و چهره‌ی قاتلان را داشتیم.» آیا مجازات اعدام آینه‌ای است که بشریت در آن به خود می‌نگرد؟ و وجود آن از همه ما یک قاتل نمی‌سازد؟

– چند دهه پس از اعدام آخرین مرد محکوم فرانسوی، حمیدا ژاندوبی، مردی به ملاقات من آمد و به من گفت: «مادرم مرده است، او قاضی دادگاه بود، او مدارکی را برای شما به من داد.» مونیک مابلی قاضی تحقیق در شهر مارسی بود. او گزارش دقیقی از یک اعدام را با احساسات مهارشده و بدون هیچ‌گونه تحریف را نوشته بود. وحشتناک بود. من متن گزارش را خواندم، به آن حسابی فکر کردم و آن را به رئیس دانشکده ملی قضات  (ENM)دادم، تا در سالن و راهروهای دانشکده نصب شوند تا قضات آینده بدانند که مجازات اعدام چه بوده است.

توضیح عکس: لایحه پیشنهادی لغو اعدام پیشنهادی میتران با پنج امضاء

*چهل سال بعد، آیا از آنچه که در تحقق آن نقش داشته‌اید احساس غرور می‌کنید؟

– من موضوع این داستان نیستم. به مدت ده سال، هرگز نمی‌خواستم در مورد لغو اعدام سخنرانی کنم. این یک دستاورد بود. چه فایده داشت در مورد آن صحبت کنیم؟ میتران یک جلسه‌ی فوق‌العاده در پارلمان برای تصویب آن، از ۱۵ سپتامبر تا ۳۰ سپتامبر ۱۹۸۱ در اختیار من قرار داده بود. پس از مجلس، سنا هم می‌بایست مطلقاً به همان لایحه رای می‌داد. همه‌ی دوستانم به من می‌گفتند: «شانسی نداری، خواهی دید. مجازات‌های جایگزین و اصلاحات یکی پس از دیگری پیشنهاد خواهد شد، و شما ماه‌ها در حال رفت و آمد بین پارلمان و سنا خواهید بود.» پس از سخنرانی با صدای گرفته ناشی از  جو موجود از مجلس سنا خارج شدم. من سخنرانی خود را بر بعد اروپایی لغو اعدام متمرکز کرده بودم.  فرانسه دیگر نمی‌تواند تنها دولت اروپای غربی باشد که مجازات اعدام را حفظ کرده است. مجلس سنا به لغو آن در ۳۰ سپتامبر در ساعت ۱۲:۲۵ بعد از ظهر رای داد. در آخرین روز جلسه.

*در این روز شما نه به عنوان وکیل، و نه به عنوان وزیر، بلکه به عنوان فعال لغو اعدام  صحبت کردید.  آیا این متن را به راحتی نوشتید؟

– من موضوع را خوب می‌شناختم… من از شش زندانی محکوم به اعدام از سال ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۰ دفاع کردم و همه  از مرگ و سرهایشان از گیوتین نجات پیدا کردند. شش  نفر. این  امر فقط متأثر از لفاظی‌های من نبود بلکه اعتقاد مطلقی بود که در من وجود داشت .

*این جمله‌ی شما خیلی زیبا است وقتی در l’Abolition می‌گویید که در  شهر تروآ، وقتی  در دفاع از پاتریک هنری که جان او را نجات دادید، این شبح Bontems است، که علیرغم  دفاع قاطعانه‌ی شما اعدام شده بود، دوباره ظاهر می‌شود.

– همه‌ی اینها مربوط به گذشته  است …

*اصلاً بهش فکر نمی‌کنی؟

– آنچه برای من جالب است لغو جهانی اعدام است. من برای آن مبارزه می‌کنم. اما وقتی دوباره همکاران یا اعضای دفتر خود را می‌بینم، گاهی اوقات در مورد آن صحبت می‌کنیم. «آه یادتان می‌آید… چقدر وحشتناک بود…» می‌دانید، هیچکس دوست ندارد با نفرت زندگی کند. من و الیزابت (۲) در نفرت زندگی می‌کردیم(سکوت طولانی). خیلی خوب شد که تمام شد. اما من فکر نمی‌کنم ما به اندازه‌ی کافی از شجاعت سیاسی میتران قدردانی می‌کنیم. شامگاه ۱۶ مارس ۱۹۸۱، هنگام مصاحبه در برنامه تلویزیون، به من اخطار داده شد که موضوع لغو اعدام از او سوال خواهد شد. او پاسخ داد: «مرا با وسواس خود تنها بگذار.» من دقت کرده بودم که در یک صفحه با خط درشت، نقل قول‌هایی بنویسم از پاپ، اخلاق‌گرایان، نویسندگان، ویکتور هوگو، آلبر کامو و… این صفحه را در پرونده او وارد کرده بودم. می‌دانستم که در آخرین لحظه قرار است آن را در ماشین باز کرده و مروری بکند.  من به استودیوی تلویزیون نرفتم. من می‌خواستم مانند همه‌ی بینندگان آن را تماشا کنم. بنابراین من با الیزابت در خانه ماندم…

*در همان شب، فرانسوا میتران اعلام کرد که «در وجدان عمیق خود مخالف مجازات اعدام» است.  چه احساسی داشتی؟

– پس از پرونده نوربرت گارسو، محکوم به اعدام توسط دادگاه آلبی، که سر او را پس از تعلیق حکم نجات دادم، وحشتناک بود. همکارانم حتی به من هشدار دادند: «دفعه‌ی بعد دفاعیه تو کار ساز نخواهد بود.» من پاسخ دادم: «یا میتران انتخاب می‌شود و ما اعدام را لغو می کنیم، یا ژیسکارد ستن انتخاب می‌شود و من در جلسه داگاه سکته‌ی قلبی می‌کنم.» در آن زمان هیچ اعتراضی علیه دادگاه‌های بدوی وجود نداشت. این بدان معنا بود که برای کسی که نفس او را پشت سر خود احساس می‌کردید، دادگاه سرش را می‌خواست به گیوتین بسپارد، فرصت دومی وجود نداشت. وکلای جوان نمی‌فهمند که چقدر خوش شانس هستند. بالاخره همه چیز تمام شد.
تاریخ مصاحبه: ۲۹ سپتامبر ۲۰۲۱

پانویس ها :

۱-آلبرت لوئیس ژول سولند، متولد ۳ ژانویه ۱۸۸۱ در نورس و در می ۱۹۲۰ در ایل رویال درگذشت، یک  نجار و مبل‌ساز فرانسوی است که به تجاوز و قتل یک دختر یازده ساله، مارته اربلدینگ، در ۳۱ ژانویه ۱۹۰۷ محکوم شده است.

این ماجرا، که باعث ایجاد یک سریال روزنامه‌ای واقعی در سرتیتر خبرها در ابتدای فوریه ۱۹۰۷ شد، و احساسات همگانی مردمی را برانگیخت.

۲-الیزابت بادینتر، متولد، در ۵ مارس ۱۹۴۴ در بولونی-بیا نکورت، زن ادیب، فیلسوف، فمینیست فرانسوی و متخصص عصر روشنگری است.

https://akhbar-rooz.com/?p=128709 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x