بیش از یک سال از اعدام «نوید افکاری» در زندان عادلآباد شیراز گذشت. جوان ۲۷ سالهی ورزشکاری به جرم حضور در اعتراضات مردادماه ۹۷ و به اتهام قتل یک مامور امنیتی در این اعتراضات، بازداشت شد، ماهها در سلول انفرادی حبس شد، شکنجه شد و در نهایت در بهت و ناباروی میلیونها ایرانی معترض به صدور حکم اعدامش، صبح روز ۲۲ شهریور ۱۳۹۹ اعدام شد.
نویدِ ۲۷ ساله پیش از آنکه حکم اعدامش به مرحلهی اجرا برسد، صدایش را به مردم ایران و جهان رساند. او در تماسی تلفنی از زندان گفت جمهوری اسلامی برای طناب دارش دنبال گردن میگردد و از مردم ایران و جهان خواست که صدای او و خانوادهاش باشند. نوید در چند تماس تلفنی روند بازداشت، بازجویی و صدور حکم دو بار اعدامش را شرح و در نهایت گفت که از اجرای عدالت در جمهوری اسلامی ناامید است و آخرین امید او همراهی و همصدایی مردم است.
زیاد طول نکشید که صدای اعتراض به صدور حکم اعدام نوید افکاری و خطر اعدام قریبالوقوع او به موضوع مشترک میلیونها نفر از ایرانیان تبدیل شد. نوید که مجبور شده بود تشک کشتی را برای تامین معیشت خانوادهاش ترک کند، حالا به خاطر حکم ناعادلانهای که برایش صادر شده بود، به قهرمان ملی ایران تبدیل شده بود.
صدای «نه به اعدام» و «اعدام نکنید» در حمایت از نوید افکاری چنان بلند، گوشنواز و همگانی شده بود، که تا روز اعدام نوید، کسی انتظار کشته شدن او را نداشت. اما دستگاه قضایی با تشخیص نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی نوید افکاری را اعدام و نام او را در ایران جاودان کرد.
اعتراض به حکم اعدام نوید افکاری احتمالاً مهمترین فریاد مشترک و سراسری اعتراض به صدور حکم اعدام در چهل سال اخیر بود. اگر جمهوری اسلامی در دههی شصت و هنگام فاجعهی ملی تابستان ۶۷ توانسته بود با سوء استفاده از نبود امکان رسانهای مستقل و التهابات جنگ هشت ساله، در سکوت و تاریکی هزاران نفر از زندانیان سیاسی و مخالفانش را اعدام کند، در سال ۹۹ اعدام نوید افکاری به بحرانی برای حکومت تبدیل شد که تا روزها و هفتهها تمام تریبونهایش را به توجیه آن اختصاص داده بود.
تحولات اجتماعی چهل سال اخیر، واکنشها به صدور احکام اعدام در جامعه را تشدید و تقویت کرده است. هرچند شاید هنوز جامعهی ایران در جرائم خشن همچون قتل و تجاوز، چندان طرفدار لغو حکم اعدام نباشد، اما شنیع بودن صدور حکم «قتل عمد دولتی» و صدور تعداد زیادی از احکام اعدام در میان عامهی مردم هم طرفدار ندارد.
نگاهی به روند لغو حکم اعدام در کشورهای مختلف نشان میدهد که ایران در کنار عربستان، چین، مصر و عراق، جزو آخرین کشورهاییست که هنوز حکم اعدام را با شدت و حدت اجرا میکند. طناب دار هنوز در ایران برافراشته است و به ادعای قانوننویسان، قرار است از آن عدالت بروید؛ عدالتی که البته با خون آبیاری شده است.
علاوه بر اعدامهای سیاسی که از فردای روی کار آمدن جمهوری اسلامی در مدرسهی علوی آغاز شد، و تاریخ اوج خونین آن را در سال ۶۷ تجربه کرد، جرائمی نظیر قتل، تجاوز، زنا، جرائم اقتصادی، و حمل میزان مشخصی از مواد مخدر نیز بر اساس قانون مجازات اسلامی حکم اعدام میگیرند. احکامی که البته به گواه آمارها نه توانسته است آمار قتل را کاهش دهد، نه تاثیری بر تعداد تجاوزها داشته است، نه جرائم اقتصادی را کم کرده و نه چارهی بحران اعتیاد بوده است.
فصلنامهی مُروا در شمارهی پاییز ۹۹ خود، ذرهبین را بر حکم اعدام و مطالبهی لغو آن گرفته است. دکتر مهرداد درویشپور در مصاحبه با مُروا از مفاهیمی گفته است که تاریخ اندیشهی مدرن بشر را به تلاش برای لغو حکم اعدام مجاب میکند. منیژهی ربیعی در این شماره تجربهی مواجهاش با حکم اعدام همسرش را چون خاطرهای برای مُروا نوشته است. در مطلب بعدی دکتر سعید مدنی، جامعهشناس ابعاد مختلف اجتماعی صدور حکم اعدام و دلایل تلاش برای لغو آن را بازگو کرده است. حسن نادری نیز با اشاره به تجربیات لغو حکم اعدام در دیگر کشورها، نگاهی به دلایل لغو این حکم ضد بشری پرداخته است. مصاحبهی روبرت بدنتر، وکیل فرانسوی که سالیان عمرش را صرف لغو حکم اعدام در این کشور کرده است در این شماره توسط احمد باقری برای انتشار در نشریهی مُروا ترجمه شده است. رضوان مقدم، فعال حقوق زنان از زاویهای دیگر به اعدام پرداخته است؛ جمهوری اسلامی که تبعیض ساختاری بخشی از ماهیت آن است، در موضوع صدور حکم اعدام زنان را از قلم نمیاندازد! مهرداد خامنهای در مطلبی به یک اعدام تاریخی در آمریکا و واکنشهای حول و حوش آن پرداخته است. تجربهی ویژهی آمریکا در رابطه با اعدام و تداوم صدور این حکم در برخی ایالتهای آن در مقالهای که توسط حسین غبرایی ترجمه شده است نیز مورد توجه قرار گرفته است. گورستانهای جمعی در شهرهای مختلف بازماندهی صحنههای اعدام در دههی شصت هستند. بامداد آزاد در مطلبی به این موضوع پرداخته است. در صدهی اخیر افراد مختلفی در جهان برای لغو حکم اعدام مبارزه کردهاند. مبارزات در فرانسه برای لغو این حکم موضوع مطلبی است که داوود احمدلو در اختیار مُروا قرار داده است. دکتر حسن نائبهاشم، فعال حقوق بشر در این شماره از مُروا امکانهای لغو حکم اعدام از دید حقوق بشری را مورد توجه قرار داده است. توجیهات حکومتها برای اجرای حکم اعدام، افسانههایی هستند که غالباً پایهی مادی معقولی هم ندارند. علی صمد در ترجمهی مطلبی از سازمان عفو بینالملل به بخشی از این افسانهها پاسخ داده است. وهاب انصاری نیز در مقالهای به اعدام در مناطق ملی و قومی ایران در دوران جمهوری اسلامی پرداخته است.
گراناز موسوی با یک داستان در این شماره از مُروا حضور دارد. بیژن میثمی و نسرین ن. و ن. س. نیز تجربیات برخورد خود با موضوع اعدام را برای این شماره از مُروا تحریر کردهاند.
یکشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۰ (۱۰ اکتبر ۲۰۲۱)