حاج داوود رحمانی، همکار و دستیار لاجوری از سال ١٣۶٠ تا سال ١٣۶٣، رئیس زندان قزلحصار بود. حاج داوود، جلادی بیرحم، دژخیم و مبتکر دستگاه شکنجهای بنام “تابوتها/قبرها” بود، که نه تنها در ایران، بلکه در صد سال اخیر در تاریخ بشریت بینظیر بود. او از تختههای نئوپان، به عرض و طول یک انسان، قبرهایی درست کرد و زندانیان را ماهها در آنها حبس کرد، که در میان زندانیان به “تابوتها و قیامت” نیز معروف بود. با زنان زندانی چپ، این شکنجهی هولناک و ضد انسانی را آغاز کرد. به آنها در تمام مدت چشمبند زد و گماشتگان تواباش را مامور شکنجه آنان کرد. زندانیان را مجبور میکرد از صبح تا شب در این قبرها بنشینند. کسی حق تکان خوردن و صحبت کردن با همسایههایش در قبرهای کناری و یا زمزمهای با خود نداشت. با هر تکانی و صدایی، ضربات مشت و لگد توابان برسر و بدنشان جاری میشد. در فواصلی نیز، حاج داوود دخالت میکرد و با پوتینهایش ضربات سنگین و دردناکی بربدن آنان وارد میکرد. جلاد همراه با شکنجه جسمی ساکنان قبرهایش، با پخش بیوقفه قرآن، نوحه و یاوهگویهای مذهبی این و آن آخوند حکومتی، به شکنجه روانی آنها نیز میپرداخت.
حاج داوود رحمانی، اتاق شکنجهای نیز به نام گاودانی ایجاد کرده بود و زندانیانی را که در مقابل فشارهای او مقاومت میکردند، در آنجا شکنجه میکرد. این در حالی بود که زندانیان مقاوم را به بهانههای مختلف، در تعداد کم و زیاد، از بند بیرون میبرد و ضمن اینکه آنها را مجبور میکرد روزها و شبها نخوابند و سرپا بایستند، همراه با گزمههایاش به جان آنها میافتادند و خونین و لتوپارشان میکردند.
جلاد، در مدت ریاستاش بر زندان قزلحصار، شماری از زندانیان را برای تجدید محاکمه به زندان اوین فرستاد و موجب اعدام آنها شد.
حاج داوود رحمانی، با دستان خونین و پروندهای سرشار از جنایت، بیآنکه پاسخگوی اعمالاش به جرم جنایت علیه بشریت شود، مُرد.
دور نیست که جمهوری اسلامی، به دست تودههای مردم ایران سرنگون شود و همهی جنایتکاران و دستاندرکاران آن، از بالا تا به پائین، آنهایی که میمانند، در دادگاههای مردمی پاسخگوی اعمالشان شوند.
کانون زندانیان سیاسی ایران (در تبعید)