چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

اسرائیل در فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا ادغام شد؛ هدف مقابلۀ احتمالی با ایران است

برای اولین بار ارتش اسرائیل، یک افسر پیشین نیروی هوایی این کشور را به عنوان نمایندۀ خود در فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا معرفی کرد. ارتش اسرائیل نام این افسر را که خلبان پیشین نیروی هوایی این کشور است اعلام نکرده، اما، گفته است که در مقام جدید وظیفۀ او هماهنگی میان فرمان‌های مشترک ارتش‌های اسرائیل و آمریکا در وضعیت صلح و جنگ و همچنین تقویت همکاری و تبادل اطلاعات عملیاتی دو کشور به ویژه علیه ایران است

به گزارش ار. اف. ای. اسرائیل تاکنون با فرماندهی ارتش آمریکا در اروپا همکاری می‌کرد، اما، انتقال و گسترش این همکاری به فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا اقدامی است بی سابقه و  هدف از آن بهبود توانایی ارتش اسرائیل در همکاری با آمریکا و متحدانش در خاورمیانه علیه جمهوری اسلامی اعلام شده است.

ژنرال تال کلمان، فرماندۀ عملیات نظامی ارتش اسرائیل علیه جمهوری اسلامی، در این باره گفته است : “به پشتوانۀ این همکاری در زمینه‌های آموزشی، اطلاعاتی و طرحریزی عملیات، اسرائیل به آماده ساختن خود برای مقابله با چالش‌های کنونی و در درجۀ نخست تهدید جمهوری اسلامی ایران ادامه می‌دهد.” ژنرال کلمان در ادامه ابراز اطمینان کرده  است که همکاری ارتش اسرائیل با فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا و کشورهای خلیج فارس دستاوردهای بزرگی در زمینۀ تأمین امنیت اسرائیل به دنبال خواهد داشت.”

فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا رسماً از اوائل ماه اکتبر مسئولیت مناسبات نظامی با ارتش اسرائیل را برعهده گرفت. مسئولیت فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا شامل خاورمیانه تا آسیای مرکزی، از جمله منطقۀ خلیج فارس، افغانستان و پاکستان می‌شود.

تاکنون ارتش اسرائیل تنها در حوزۀ فرماندهی ارتش آمریکا در اروپا حضور داشت تا به این ترتیب حساسیت متحدان عرب و مسلمان آمریکا در خاورمیانه که بعضاً با اسرائیل رابطۀ سیاسی ندارند برانگیخته نشود. با ادغام اسرائیل در فرماندهی کل ارتش آمریکا به نظر می رسد که این حساسیت‌ها به دلیل نگرانی فزاینده از جمهوری اسلامی ایران رنگ باخته و از یک ائتلاف نظامی ناگفته میان اسرائیل و کشورهای عرب خاورمیانه علیه تهران نیز خبر می‌دهد.

با این حال، اسرائیل در عین حال به رزمایش‌های مشترک هوایی خود با کشورهای اروپایی نیز ادامه می‌دهد. با ادغام ارتش اسرائیل در فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا، هماهنگی و ارتباطات میان نیروهای دفاعی اسرائیل و نیروهای آمریکا و متحدانش در خاورمیانه تقویت می شود. تصمیم ادغام ارتش اسرائیل در فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا در اواخر دورۀ ریاست جمهوری دونالد ترامپ گرفته شد. حمایت و فشار شماری از گروه‌های طرفدار اسرائیل در واشنگتن در اتخاذ این تصمیم نقش داشتند.  

https://akhbar-rooz.com/?p=130695 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
2 سال قبل

مرگ یا کمونیسم! راه سومی نیست!

با توجه به واقعیات موجود در منطقه خاور میانه و جهان و بویژه اوضاع بس نابسامان و پاک بهم ریخته و فساد آلود داخلی ایران که به گفته خودشان ۳۰ میلیون از ۸۴ میلیون جمعیت آن در فقر مطلق قرو برده است، برای کارگران و زحمتکشان یعنی ۹۹% درصدی ها فرصت زیادی نمانده است.

بنا براین،  یا کارگران با موجودیت دادن به تشکلات توده ای طبقاتی و بویژه حزب مخفی خویش، خود را آماده می کنند و بر می خیزند و با انقلابی قهری کمونیستی دولت جمهوری اسلامی سرمایه داری و پوسیده را درهم میکوبند و دولت شان را جانشین آن می کنند و کارگران منطقه خاورمیانه را بسوی انقلاب کمونیستی قهری منطقه ای تشویق و رهبری می کنند و یا اینکه جمهوری اسلامی درهم می پاشد و با جنک خارجی و یا بدون جنگ جامعه را به تباهی و نیستی می کشاند. این آن آینده قابل پیش بینی برای جوامع معاصر و بویژه جوامعی همچون ایران است!

جمهوری با صلاح دید طبقه سرمایه دار جهانی، هر چند که الآن دارای یک دولت نظامی به سرگردگی یک هیتلر کوچولو و قاتل زندانیان یاسی – ابراهیم رئیسی است، ولی اقتصاد سرمایه داری ایران در بحران عمیقی از فساد، دزدی، کسادی تولید و بطور کلی در گنداب افتاده است و راهی برایش با وجود سیستم حاضر در تصور نمی گنجد!

از طرف دیگر، هیچ آلترناتیو دیگر بورژوائی هم که بتواند، جوابگو باشد، در چشم انداز نیست!

ما باید بدانیم و آگاه باشیم،  جنگ دیگر دولت سرمایه داری امپریالیستی جهانی و منطقه ای  بر علیه جمهوری اسلامی هم، جنگی است مانند جنگ های تاریخی و بویژه همین ۳ دهه خاورمیانه که درست کارگران و زحمتکشان را نشانه گرفته است. به اوضاع افغانستان، عراق، لیبی، مالی و … نگاه کنید که کارگران را در چه وضعیت اسفناکی قرار داده است.

 تنها و فقط انقلاب کمونیستی و نه هر انقلابی است که می تواند اوضاع را زیر و رو نماید و جامعه ای را جانشین جوامع موجود نماید که نیاز، پیشرفت و بطور شکفتن استعدادهای انسان را هدف دارد و آن جز جامعه کمونیستی  نیست که با لغو جامعه سرمایه داری موجودیت می یابد.  چنین جامعه ای یک جامعه جهانی است که بوسیله کارگران با نابودی خویش بمثابه ی کارگران، یعنی بردگان روزمزدی آفریده می شود!

این همان جامعه ایست که مارکس و انگلس ۲ فصل از ۴ فصل مانی فست را با آن به پایان می رسانده اند :

۱- بورژواها و پرولتارها

تاریخ کلیه جامعه هائی که تا کنون وجود داشته اند تاریخ مبارزه طبقاتی است.

… جامعه نوین بورژوازی، که از درون جامعه زوال یافته فئودال برون آمده، تضاد طبقاتی را از میان نبرده است، بلکه تنها طبقات نوین، شرایط نوین جور و ستم و اشکال نوین مبارزه را جانشین آنچه که کهنه بوده ساخته است.

ولی دوران ما، یعنی دوران بورژوازی، دارای صفت مشخصه است که تضاد طبقاتی را ساده کرده است. سراسر جامعه بیش از پیش به دو اردوگاه بزرگ متخاصم، به دو طبقه بزرگ که مستقیما در برابر یکدیگر ایستاده اند تقسیم می شوند : بورژوازی و پرولتاریا. مانیفست کمونیست – کارل مارکس فردریش انگلس – ۱۸۴۸. کتاب جیبی- از آلمانی – مترجم نامعلوم.

– ۲- پرولتارها و کمونیستها

 قدرت حاکمه سیاسی بمعنای خاص کلمه عبارت است از اعمال زور متشکل ( دیکتاتوری – من) یک طبقه برای سرکوب طبقه دیگر، هنگامیکه پرولتاریا بر ضد بورژوازی ناگزیر بصورت طبقه ای متحد گردد، و از راه یک انقلاب ( انقلاب مسلحانه – من) ، خویش را به طبقه حاکمه مبدل کند و بعنوان طبقه حاکمه مناسبات کهن تولید را ( استثمار گرانه که بر مالکیت خصوصی و کار مزدوری پرولتاریا متکی است – من) از طریق اعمال جبر ( دیکتاتوری طبقاتی – انقلابی پرولتاریای مسلح- من) ملغی سازد، آنگاه همراه این مناسبات تولیدی شرایط وجود تضاد طبقاتی را نابود کرده و نیز شرایط وجود طبقات بطور کلی* و در عین حال سیادت خود را هم بعنوان یک طبقه از بین میبرد.

بجای جامعه کهن بورژوازی، با طبقات و تناقضات طبقاتیش، اجتماعی از افراد پدید میآید که در آن تکامل آزادانه هر فرد شرط تکامل آزادانه همگان است. »، تأکید از من است. مانیفست حزب کمونیست

« کمونیست ها عار دارند که عقاید و نظریات خویش را پنهان سازند. آنها آشکارا اعلام می کنند که تنها از طریق واژگون ساختن همه نظام اجتماعی موجود، از راه جبر، وصول به هدفهایشان میسر است. بگذار طبقات حاکمه در مقابل انقلاب کمونیستی بر خود بلرزند. پرولتارها در این میان چیزی جز زنجیر خود را از دست نمیدهند، ولی جهانی را بدست خواهند آورد .

پرولتارهای سراسر جهان، متحد شوید! »

مانیفست حزب کمونیست ۱۸۴۸.

بنا براین، رفقا، توهمات و دو دلی ها را به دور ریزیم و بدست آتش سوزان بسپاریم و با گفتن :  کارگران اتحاد، اتحاد انقلابی و مسلحانه ی ما تنها آلترناتیوی است که می تواند، این وضعیت بس نابسامان را به سامان رساند! انقلاب رفقا، انقلاب قهری کمونیستی یا نابود شدن دسته ی جمعی! مرگ یا کمونیسم !

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x