اخبارروز– ترکیه هم متحد مهم غرب است و هم بازیگر مخالف آن. ترکیه هم عضو سازمان نظامی پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) است و هم دنبال هم پیمانی و دادستد با کشورهایی که ناتو موجودیت خود را با استناد به تهدید امنیتی از طرف آنها توجیه می کند. ترکیه در حالی که خود را دولتی سکولار می داند و رسما خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا است و گاه و بی گاه به رهبران آلمان و فرانسه خرده می گیرد که در برابر تلاش این کشور برای پیوستن به اتحادیه اروپا و بازار مشترک آن کارشکنی می کنند، همزمان با آن اردوغان ابایی ندارد که در شهر کلن بزرگترین مسجد را بنا کند وعلیرغم مخالفت دولت آلمان شخصا برای افتتاح آن به این شهر برود و در جمع اسلام گرایان سخنرانی کند. ترکیه در لیبی، سوریه، عراق، افغانستان، قفقاز و سایر مناطق بحرانی هماهنگ با ناتو و مستقل از آن حضور دارد. در یک کلمه، اردوغان دردسری است که غرب نمی داند با او چه کند. غرب ترکیه را می خواهد و در رقابت با چین و روسیه نمی تواند از آن چشم پوشی کند اما اردوغان برای او مشکل ساز شده است. دیدار بایدن در روز یکشنبه با رجب طیب اردوغان در حاشیه ی نشست رهبران گروه بیست در رم، انتشار عکس مشترک و تاکید بر توافق بایدن و اردوغان بر مدیریت حل اختلافات، تلاشی است برای مهار همین مشکل. اما بایدن می داند ترکیه ای که اردوغان در فاصله دو دهه گذشته کوبیده و براساس طرح خود از نو ساخته است، آن عضو گوش به فرمان سابق غرب نیست. اردوغان در حالی که پرخاشگری می کند و به این و آن نیش می زند ولی با همه رابطه و داد و ستد دارد: با مسکو، پکن، ریاض، بروکسل، تل آویو، آفریقا و… ترکیه بزرگ قبله ی نماز شب و روز اردوغان و نو عثمانیان در ترکیه است. سلطان آنکارا از این که غرب او را به عدم تحویل فانتوم ۱۶ و ۳۵ تهدید کند هراسی ندارد، در مسکو متن تحویل قرارداد میگ های جدید آماده ی امضا است. همین چموشی اردوغان و نگرانی از ادامه وضعیت فعلی باعث شده بحث برخورد غرب با ترکیه از محافل دیپلماتیک فراتر برود و در واشنگتن صدای نیروهای خواهان تعیین تکلیف با سلطان آنکار رسانه ای شود. مقاله مایکل روبین در “نشنال اینترست” سخنگوی محافل نومحافظه کار یکی از آنهاست که می گوید اردوغان به دنبال تغییر شکل نظم جهانی حاکم بعد از جنگ جهانی دوم می باشد و زمان بررسی اقدامات ترکیه فرا رسیده است. ترجمه این مقاله را به نقل از شرق می خوانید:
غرب نباید تصویر بزرگ اردوغان ترکیه را انکار کند
مایکل روبین. تحلیلگر مؤسسه امریکنانترپرایز
رئیسجمهوری جاهطلب ترکیه برنامهای فراتر از آنچه تصور میکنیم در سر دارد. رجب طیب اردوغان ۱۸ سال است قدرت را در ترکیه قبضه کرده و از جهاتی این کشور را هم از نظر اقتصادی در داخل و هم از منظر سیاسی در سطح جهانی متحول کرده است. جاهطلبی اردوغان فراتر از آن چیزی است که احیای میراث امپراتوری عثمانی و تبدیل ترکیه به یک بازیگر قدرتمند و تأثیرگذار منطقهای نامیده میشود. واقعیت این است که اردوغان به دنبال تغییر شکل نظم لیبرال جهانی پس از جنگ جهانی دوم است.
اردوغان برای رسیدن به این خواسته خود، هیچ پنهانکاریای نمیکند و همه چیز را عیان کرده است. سالهاست او شعار «جهان بزرگتر از پنج کشور است» را مطرح میکند که به نفوذ و حق وتوی پنج کشور ایالات متحده، روسیه، بریتانیا، چین و فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد اشاره دارد.
«سامی کوهن» که به مدت شش دهه در ستونی ثابت در روزنامه «ملیت»، تحولات ترکیه را زیر نظر داشته است، اعتقاد دارد «اولویت اردوغان نهتنها احیای میراث امپراتوری عثمانی و ارتقای جایگاه آنکارا، بلکه ایجاد نظم نوین جهانی است». اردوغان برای انجام این کار از عرف موجود سرپیچی میکند، دیپلماسی را کنار میگذارد، اقدام به تحریک دیگران میکند و برای خروج از بحرانی که ایجاد کرده، به امید انفعال همیشگی غرب میماند. برای مثال، اردوغان مشروعیت معاهده لوزان که در سال ۱۹۲۳ به امضا رسیده و مرزهای ترکیه را تعیین کرده، زیر سؤال برده است. نزدیکان او بارها نقشههایی را منتشر کردهاند که قلمرو ترکیه را بزرگتر از مرزهای رسمی این کشور نشان میدهد و بخشی از خاک کشورهای همسایه را هم دربر میگیرد.
اردوغان با نگاه به گوی کریستالی خود، از آنچه «روشنبینی و بصیرت» مینامد، لذت میبرد؛ درحالیکه اردوغان از مداخله ترکیه در سوریه دفاع میکند و این اقدام را مصداق بارز مبارزه با تروریسم میداند، نیروهای او متعاقبا مناطق کردنشین را پاکسازی میکنند، هر روز بر تعداد پستهای بازرسی ترکیه در این مناطق افزوده میشود و حتی اخیرا برای افرادی که در این مناطق و مناطق تحت اشغال ترکیه زندگی میکنند، کارت شناسایی ترکیه صادر میشود.
همین امر درباره عراق نیز صادق است؛ اردوغان نهتنها ادعاهای نزدیک به یک قرن گذشته ترکیه در قبال موصل و کرکوک نفتخیز را تکرار میکند، بلکه پا را فراتر گذاشته و تاکنون هزارو ۱۵۰ سرباز در خاک عراق مستقر کرده است. ترکیه بهطور مکرر در حال تهاجم است و خبری از عقبنشینی نیست. سیاستهای جنگطلبانه ترکیه در دریای اژه و مدیترانه، وضعیت در این مناطق را هم بحرانی کرده است. نیروهای ترکیه جزایر یونان را تهدید میکنند و مناطق ویژه اقتصادی در دریای مدیترانه را به چالش میکشند.
ترکیه حدود نیمقرن پیش قبرس شمالی را اشغال کرد و اردوغان دستاندازی و تهدید این منطقه را آشکارتر از سالهای قبل کرده است. رئیسجمهوری این کشور خلاف قطعنامههای سازمان ملل متحد وارد منطقه «واروشا» شد و فرودگاه اشغالشده «لفکونیکو» را به پایگاه هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه تبدیل کرد. این پایگاه قرار است نقش مهمی در عملیات توسعهطلبانه ترکیه در شرق مدیترانه و بخش گستردهای از شمال آفریقا ایفا کند.
ترکیه در سالهای اخیر بیش از گذشته به لیبی، یکی از مهمترین کشورهای شمال آفریقا، نزدیک شده است. توافقنامههای ترکیه و دولت وفاق لیبی که به غیر از جنبههای اقتصادی، نظامی و سیاسی شامل ترسیم مرزهای آبی بین دو کشور نیز میشود، در واقع یکی از مهمترین اهداف اردوغان برای حضور در لیبی است.
نفوذ به شرق مدیترانه
دولت ترکیه میخواهد با دورزدن یونان، یک مرز آبی برای خود در شرق مدیترانه ایجاد کند تا بتواند از ذخایر عظیم نفت و گاز این منطقه سهمی به دست آورد. ترکیه سالانه ۴۰ میلیارد دلار برای خرید گاز طبیعی هزینه میکند و در حال حاضر کشتیهای اکتشاف و حفاری در سواحل قبرس شمالی مشغول انجام عملیات اکتشاف نفت و گاز هستند. دولت بخش یونانی قبرس نیز با اعتراض به این اقدام ترکیه، آن را تجاوز به حق حاکمیت خود میداند.
مشکلات ترکیه اردوغان و قبرس تنها به این موارد ختم نمیشود؛ اسلامگرایان مورد حمایت اردوغان، حضوری پررنگتر از همیشه در جامعه ترکنشین قبرس دارند و در کنار هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه، نقش بازوی قدرتمند حکومت اردوغان را ایفا میکنند. هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه و شبهنظامیان نیابتی این کشور پیش از این هم در سوریه نقشآفرینی کردند و در لیبی نیز رهبر اسلامگرای لیبی را از حمله نیروهای مورد حمایت مصر نجات دادند. نیروی هوایی ترکیه و همین شبهنظامیان از حمله غافلگیرکننده جمهوری آذربایجان به منطقه ارمنینشین قرهباغ در صدمین سالگرد حمله عثمانی به ارمنستان نیز حمایت کردند.
توسعهطلبیهای اردوغان پایانی ندارد. رئیسجمهوری ترکیه مدارس متعلق به فتحالله گولن، رقیب خود را که در آمریکا زندگی میکند، تصرف و آنها را به پایگاههای افراطیون مورد حمایت خود تبدیل کرد.
بازی با کارت تحریم
آنکارا در قطر و سومالی هم پایگاه دارد و میخواهد حضوری پررنگ در خاورمیانه و آفریقا داشته باشد. «ابی احمد»، نخستوزیر اتیوپی و «محمد فرماجو»، رئیسجمهوری سومالی نیز برای مقابله با ناآرامیهای داخلی اخیر و سرکوب مخالفان خود، به دنبال خرید هواپیماهای بدون سرنشین ترکیه هستند.
اردوغان هم در ازای قراردادهای تجاری با طرف مقابل بازی میکند. رئیسجمهوری ترکیه در ظاهر تمایل به انجام یکسری اقدامات ندارد، برای مثال به دلیل تحریم آمریکا علیه گروه حماس اعلام کرده به این گروه کمک نمیکند، اما در عوض به گروه «سادات» کمک مالی میکند که یک پیمانکار نظامی اسلامگرا در منطقه است و با حماس رابطه دارد.
مدتی طولانی است که وزارت خارجه ترکیه سیاستهایش را بر اساس آرزوهای خود تنظیم کرده است. انکار واقعیت خطرناک است و ترکیه تاوان آن را خواهد داد. بااینحال، تردیدی نیست که ترکیه تغییر کرده است. اردوغان در نزدیک به دو دهه حکومت، ارتش جدیدی را بر اساس شخصیت و خواستههای خود ایجاد کرده است و باور اینکه ترکیه پس از مرگ اردوغان به وضعیت قبل از او باز خواهد گشت، تصوری سادهلوحانه است؛ او از زمان نخستوزیرشدن در سال ۲۰۰۳، بیش از ۳۰ میلیون دانشآموز را مطابق افکار توسعهطلبانه و خطرناک سیاسی خود تربیت کرده است. تمام این مسائل نشان میدهد ترکیه را دیگر نمیتوان یک متحد غرب به شمار آورد. زمان آن فرارسیده که سیاستها در قبال چنین قدرتی را که میخواهد با تغییر در نظم جهانی، اعمال نفوذ کند و با ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و نیروهای نیابتی، اقدامات توسعهطلبانه خود را در خارج از مرزهای شناختهشده و رسمیاش پیش ببرد، مورد بازبینی قرار دهیم.
منبع: National Interest