این سئوال از طرف افراد بسیاری مطرح میشود که چرا رژیم باید اعتراضات آرام و صلح آمیز را به خشونت بکشاند و باعث تخریبهای گستردهای شود که بعدا هزینه های آن را متحمل شود.
عامل تعیین کننده در چنین تصمیمی خواست حاکمان در حفظ قدرت داعش وار آن است. این فرقه میتواند دست به هر جنایت انسانی، اجتماعی، اقتصادی و یا محیط زیستی بزند تا چند صباحی عمر حکومت خود را افزایش دهد. حال ببینیم چرا به خشونت کشاندن اعتراضات در شرایطی که مردم سازماندهی و ابزارهای مقاومت و یا تهاجم به حکومت را هنوز کسب نکردهاند، میتواند باعث تداوم عمر رژیم شود؟
آخرین باری که تظاهرات میلیونی در تهران و سایر شهرهای ایران برگزار گردید و دیگر امکان آن مهیا نشد، سال هشتاد و هشت بود. در آن زمان مردم هنوز به دنبال اصلاحات بودند و امید داشتند که با حمایت اصلاح طلبان شرایط مطلوب تری به دست بیاورند. ولی با دخالت و توطئه بیت رهبری، کاندیدِ نزدیک به دیدگاهِ ولی فقیه به جای کاندید مورد نظر اکثریت رای دهندگان سر از ریاست جمهوری درآورد. این کودتایی که بر علیه اراده و خواست ملت صورت گرفت، منجر به خشم و اعتراضات و تظاهرات وسیع گردید. حدودا تا اواخر خرداد ماه تظاهرات نسبتا آرام و مسالمت آمیزی در جریان بود. یکی از پرشکوهترین و متمدنانهترین اعتراضات تاریخ ایران در سکوت شکوهمندانهای برگزار گردید و میلیونها نفر فقط در تهران در این تظاهرات عظیم تاریخی بر علیه این توطئه شرکت کردند. طیفی گسترده از پیر و جوان، زن و مرد، کارمند، کارگر و دانشجو، مذهبی و سکولار، فقیر و مرفه در آن شرکت داشتند. اگرچه شاید هنوز در آن زمان طیفی از اقشار متوسط به بالای جامعه اکثریت را داشتند ولی با این حال تظاهرات عظیم و پرشکوهی بود و تبدیل به یکی از خطرناکترین تهدیدات علیه حاکمیت ولایت فقیه شد. در واقع این رفراندومی بود علیه خامنهای و سیاستهای ویرانگرش.
دو خطر جدی رژیم را به وحشت مرگ انداخت، یکی اینکه این تظاهرات میلیونی وجاهت قانونی رژیم را به چالشکشید و خطر دوم اینکه اگر این جمعیت دچار هیجان میشد و احیانا تصمیم میگرفت که دست به عمل تهاجمی بزند، هیچ نیرویی نمیتوانست در مقابل آن سیل عظیم تاب بیاورد. میلیونها معترض عصبانی بیش از چند دقیقه با بیت رهبری فاصله نداشتند و اماکن مهمی مانند وزارت کشور، تلویزیون و رادیو و برخی از مراکز نظامی در محاصره کامل این جمعیت بود. مردم اگر در آن روز به نتیجه امروزی خود یعنی لزوم گذار از رژیم رسیده بودند، فاتحه رژیم همان روز خوانده شده بود.
بوی خطری بزرگ به مشام بیت و امنیتیها رسید و آنها بلافاصله قبل از تهاجمی شدن اعتراضات مردمی وارد عمل شدند. آنها باید جمعیت را متفرق میکردند و هرگز دیگر اجازه شکل گیری تجمع بزرگی را در آن ابعاد نمیدادند. بهترین و سریع ترین راه برای رسیدن به این هدف اعمال خشونت و تخریب بود.
زمانی که تخریب، وحشت و خشونت به میان میآید اکثریت مردم به خصوص افراد میان سال به بالا، افراد کم سن و سال، بخش بزرگی از بانوان دیگر در این فضا حضور نخواهند داشت. فقط افراد جوانی که از درگیری ابایی ندارند و یا آمادگی جسمی و روحی برای برخوردهای فیزیکی را دارند باقی میمانند. تعداد این افراد محدود است و به همین دلیل نیروهای امنیتی با کنترل از مراکز رصد و با پردازش اطلاعاتی که از جاسوسهای سیار و ثابت خود دریافت میکنند و همچنین دوربینهای متعدد نصب شده بلافاصله محل هایی را که تجمع بیشتری شکل گرفته و یا پتانسیل شکل گیری تجمع دارند را شناسایی کرده و نیروهای سرکوب خود را به سرعت به آنجا اعزام میکنند. مامورین گروه ها را ابتدا به اجزای کوچکتر تقسیم میکنند، پس از قیچی کردن، ارتباط گروهها را با یکدیگر قطع میکنند و سپس به راحتی در یک نبرد نابرابر به سرکوب وحشیانه آنها میپردازند. من به وضوح به یاد دارم که نیروی سیاهپوش ضدشورش وارد یکی از خیابانهای ولیعصر شد و از ابتدا تا انتهای کوچه شیشه و چراغ ماشینهای پارک شده را شکست و به بدنه آنها با وحشیگری تمام آسیب رساند. در آن زمان هیچ معترضی در کوچه حضور نداشت! سیاست تخریب و خشونت در ابعاد بسیار وسیع در کشور اجرا شد و فیلمهای بسیاری هم در تایید این ادعا گرفته شده و منتشر گردیده است.
پس از این تجربه در سال ۸۸، رژیم دیگر نمیخواهد اجازه دهد تا فرصتی دوباره برای شکلگیری تجمعی در آن ابعاد ایجاد شود. حتی از تصور دوباره آن وحشت مرگ بر آنها مستولی میگردد. بعد از آن تاریخ سیاست مامورین رژیم جلوگیری از شکلگیری هرگونه حرکت اعتراضی در مقیاس بزرگ بوده است. در سال ۹۶ و اکنون در آبان ۹۸ این سیاست از ابتدای شروع اعتراضها با خشونت و وحشیگری تمام مجددا به کار گرفته شد تا فضای مناسب برای تودهای شدن تظاهرات را از میان بردارند و هر احتمال کوچکی را نیز در نطفه خفه کنند. رژیم در این کار تقریبا موفق بود. اگر نگاهی به اکثر فیلمهای اعتراضات اخیر بیندازیم، میبینیم که جمعیتِ درگیر در صحنههای تخریب و زدوخورد اکثر قریب به اتفاق جوان هستند و در هنگام بروز درگیری، بیشتر معترضین به حاشیه رفته و تعداد محدود تری در صحنه درگیری باقی میمانند. این باعث میشود که سرکوب به راحتی امکان پذیر شود و شناسایی و دستگیری افراد با توانایی رهبری اعتراضات نیز راحت تر انجام میگردد.
مزیت بعدی برای رژیم در اعتراضهای خشونت آمیز و تخریبی، مظلوم نمایی آخوندی و بهرهبرداری تبلیغاتی است. به این ترتیب رژیم، سرکوب خونین در هنگام عملیات و یا در موج دستگیریهای بعد از آن را توجیه میکند و سعی میکند که رفتار وحشیانه خود را با نمایش مظلوم نمایی و تخریب گستردهای که در واقع توسط مزدوران خود رژیم ایجاد شده است را با دروغ و تحریف تبدیل به شوهای تلویزیونی تاریخ مصرف گذشته کند.
اینجا باید تاکید کرد که ما در مورد سیاست کلی رژیم صحبت میکنیم و این بدان معنی نیست که تمام کسانی که در معرض سرکوب خشن رژیم قرار میگیرند از خود عکس العمل عصبی و یا تخریبی نشان نمیدهند. یک چنین رفتارهای ساختارشکنانه در شرایط سرکوب خشن، کاملا توجیه پذیر و امری پذیرفته شده است. در این مورد باید در نوشتههای بعدی به آن پرداخته شود و نیروهای اپوزیسیون نیز برای این گونه موارد برنامه و راهکار ارائه کنند.
مورد دیگری که میتوان به آن اشاره کرد بهرهبرداری غیر مستقیم رژیم از این شرایط
است تا توده مردم را از خطر سوریهای شدن و کشتار صدها هزار نفری در آن کشور
بهراساند. تبلیغاتی که حتی در اپوزیسیون هم سرایت کرده و در محاسبات سیاسی برخی
گروهها به طور جدی به حساب آمده است.
پس به طور خلاصه جمع بندی کنیم، تخریب و خشونتی را که نظام به دست خود انجام میدهد به دلایل زیر است:
۱- جلوگیری از تودهای شدن و یا گسترده شدن دامنه تظاهرات و اعتراضاتی که میتواند دودمان رژیم را بروبد.
۲- جلوگیری از نمایش قدرت تودههای ناراضی مردم و اینکه رژیم اکنون در اقلیت مطلق قرار گرفته است و موجودیت آن دیگر قانونی نیست.
۳- توجیه اِعمال خشونت، سرکوب و دستگیریهای گسترده و اِعمال مجازاتهای سنگین برای تخریب روحیه معترضان و پاشیدن بذر انفعال.
۴- ایجاد جو رعب و وحشت در جامعه، تشدید جو ناامیدی و از بین بردن تمایل به شرکت در اعتراضات. همچنین بزرگ نمایی در کابوس سوریهای شدن ایران.
۵- کوچک کردن حجم معترضان، امکان تقسیم آنها به گروه های کوچکتر، محاصره و در نهایت سرکوب آنها.
۶- بهره برداری تبلیغاتی با مظلوم نمایی آخوندی برای فریب مردم و آن اقلیت کوچک دردایره نزدیکان و هواداران بیت رهبری که عمدتا از خانواده مزدوران، جیره خواران و همچنین از وابستگان به قشر نظامیها، سپاهیها، اطلاعاتیها و نوکران و جیره خواران آنها تشکیل شدهاند.
با نگاهی گذرا به اتفاقات آبان ۹۸ در میابیم که رژیم به خوبی میداند که دیگر پایگاه اجتماعی ندارد. محبوبیت اجتماعی خود را نه تنها از دست داده است، بلکه نارضایتی و دلخوری تودههای مردم اکنون تبدیل به نفرت و کینه شده است. فاصله بین حکومت و ملت اکنون با خون پر شده است. در آبان ۹۸ ما میبینیم که نظام و خامنهای شمشیر را در مقابل ملت از رو میبندند. لباس شخصیها به نسبت دفعات قبل حضور کمرنگ تری داشتند. این نشانگر بی واسطه شدن جنگ بین ملت و قدرت حاکمه است. این دیگر ایستگاه پایانی جمهوری اسلامی است. وحشیگریها، خشونتها، دروغ ها و توطئه های رژیم نشانگر ضعف است. تناقض گوییهای رژیم، مضحک و بیمایه است. حرکت اعتراضی مردم به دلیل نارضایتی است، از سیستم ولایت فقیهی، فساد بیسابقه در تمامی سطوح ماموران دولت و در سطح فرماندهان و کادرهای ارشد نیروهای نظامی و انتظامی و سپاه، بیعدالتی و بزرگ شدن بیسابقه فواصل طبقاتی که به مراتب بدتر از زمان شاه شده است، فلاکت اقتصادی، از دست رفتن فرصتهای جهانی و انزوای جهانی، بی ارزش شدن پول ملی، ورشکستگی و فلاکت شرکتها و تولیدکنندگان ایرانی، بحران اخلاق، اعتیاد، دزدی و فساد، دیکتاتوری و تمرکز بیسابقه قدرت در دست یک گروه اندک توطئهگر که به هیچ نهادی پاسخگو نیستند، ایجاد شبکه گستردهای از نهادهای انگلی مذهبی که ثروت مملکت را مانند زالو میمکند، بدون آنکه هیچگونه خروجی مثبتی داشته باشند، تخریب بیسابقه محیط زیست و صدها و صدها فلاکت دیگر عوامل نارضایتی مردم هستند، بالا رفتن قیمت بنزین فقط یک جرقهای در بشکه باروت بود.
دولت خبر بالارفتن قیمت بنزین را جمعه شب دیروقت اعلام میکند، از شنبه صبح در صدها شهر ایران تظاهرات اعتراضی به صورت خودجوش آغاز میشود. آنها دو ادعای مسخره میکنند، یکی اینکه دست عوامل خارجی در کار است. دوم اینکه به قول روحانی و دیگر ملایان تعداد “اغتشاش گران” بسیار کم و ناچیز است. هر کسی میفهمد که این ادعا دروغی بیش نیست. آیا اعتراضاتی که در سراسر نقاط ایران، صدها کشته و هزاران مجروح و خسارتهای هزاران میلیاردی وارد آورد، محصول اَعمال یک گروه کوچک اغتشاشگر است؟؟!!! پس برخلاف ادعاهای کر کننده شما، سیستم اطلاعاتی باید بی اندازه چلمن و بیعرضه باشند که توان شناسایی و مدیریت یک “گروه کوچک” را ندارد. این گروه کوچک همان “خس و خاشاک” دوره احمدی نژاد هستند.
ثانیا چگونه عوامل به قول شما “مامورین اجارهای” شبانه و ظرف چند ساعت توانستند خود را طوری سازماندهی کنند که طبق اظهار روحانی و سایر ملایان با تعداد بسیار کم، صدها شهر ایران را به دیگ جوشان تبدیل کنند و هزاران هزار میلیارد خسارت وارد آورند؟؟!! در واقع عوامل نفوذی و نوکران خارجی اگر تا این حد قدرت داشتند و شبکه آنها در سراسر کشور گسترده شده بود تا جایی که بتوانند شبانه خود را سازمان داده و کل ایران را با یک برنامه ریزی چند ساعته به آشوب بکشانند، پس باز هم تناقض های مضحک دیگری اینجا مطرح میشود.!! شما اخیرا در دستگیری زم از توان خیره کننده اطلاعات چه سخنها که نراندید. خامنهای نیز اخیرا این “سربازان گمنام امام زمان” را که اشاره به مامورین اطلاعاتی دارد را ستود. حال سئوال اینجاست که چگونه این سربازان شگفت انگیز گمنام امام زمان نفهمیدند کی و چگونه هزاران مامور آموزش دیده با کیفهای عجیب و غریبی که در آن تجهیزاتی مانند آهن برهای شگفت انگیز، وسایل محترقه و سلاح و غیره و غیره را به دست آوردهاند. همه آن جاسوسها به زبان فارسی صحبت میکنند ولی در استخدام سازمانهای جاسوسی بیگانه هستند، یعنی پس از مراحل بسیار پیچیده انتخاب کاندید جاسوسی، سپس جذب و استخدام، سپس آموزش و بعد تجهیز آنها وارد خاک ایران شدهاند. یا شاید هم این هزاران نفر اصلا به دور از چشم سربازان گمنام امام زمان در مراکز اطلاعاتی شما آموزش و جذب شده باشند! این هم یک احتمال است. بعد هم این هزاران نفر بدون اینکه مامورین اطلاعات متوجه شوند در ظرف چند ساعت آن هم شبانه برنامه ریزی کرده، قاعدتا بدون استفاده از شبکه مخابراتی که تحت کنترل سپاه و اطلاعات است، به نحوی غیر قابل توضیح هماهنگی ایجاد میکنند. و به صورت واحد و مشترک در بیش از صد شهر ایران وارد عملیات تخریبی میشوند. آیا این ادعا به یک شوخی احمقانه بیشتر شبیه نیست!؟ شما با دست پاچگی و بدون هماهنگی با افراد تیم خود دروغهای عجیب و غریب، بی سر و ته، غیر عملی و متناقضی را به هم بافتید و تصور کردید که ملت ایران شعور درک این چرندیات را ندارد؟ حتی اگر به فرض محال این ادعاها را درست فرض کنیم باز هم تناقض دیگری مطرح میشود و آن این است که نیروهای اطلاعات شما آنقدر بیکفایت هستند که میبایست برای چنین اهمال و سستی غیر قابل توضیح همگی محاکمه و اخراج شوند. شاید اصلا خود آنها همان جاسوسهای نفوذی دژمن باشند! خلاصه از هر سو به این اظهارات سطح پائین بنگریم، فقط دروغ، تظاهر، تناقض و توطئه علیه ملت را میبینیم. هیچ نشانی از شعور، مسئولیت، صداقت و اعتبار در سخنان این قوم غارتگر یافت نمیشود. تنها خوشی و شادی ما این است که اینها نشانههای ضعف و انحطاط همه جانبه یک حکومت رو به زوال است.
امروز سران رژیم فروکش کردن موقتی اعتراضات را یک پیروزی بزرگ و هدیه خداوندی مینامند. آیا هیچ عقل سلیمی در این حکومت باقی نمانده که از اینها بپرسد که آیا کشتار صدها جوان ایرانی، به خون کشیدن اعتراضات میلیونی مردم در صدها شهر کوچک و بزرگ ایران و آن هم عمدتا توسط مستمندان که از فقر و فساد و خودکامگی کارد به استخوانشان رسیده، با وقاحت تمام پیروزی مینامید؟؟ پیروزی کی بر کی؟ شما از چه جنسی هستید؟ رفتار شما فقط با برادران داعشیتان قابل قیاس است. قوم شما هیچ بویی از شرافت انسانی، مسئولیت اجتماعی و سیاسی نبرده است و به قول خمینی امروز همان روزی است که مردم به ذات واقعی شما پیبردند. شما آنقدر سقوط کردهاید که قتل عام جوانان مستمند را پیروزی بزرگ مینامید. پس بدانید که یا باید به پس بروید و یا در انتظار توفانهای سهمگینی باشید که در نهایت ریشه متعفن شما را از خاک پاک ایران عزیز بیرون خواهد کشید.
اما در پایان بد نیست اشاره کوتاهی هم به اپوزیسیون سنتی ایران داشته باشیم. این دوستان سعی دارند رژیم و طیف معترضان را با تحلیلهای زنگار گرفته طبقاتی درک کنند و سپس آن را با ادبیات دهه چهل توضیح دهند. آنها آنقدر انرژی و زمان خود را صرف این نگرش کهنه و بی مورد تلف میکنند که ما ردپا و اثر اپوزیسیون را در هیچ یک از جنبشهای اعتراضی نمیبینیم. این شرم گینانه است. ما امروز با یک حکومت ایدئولوژیک-مذهبی سر و کار داریم که فقط با داعش قابل قیاس است. رژیم کنونی با انسانیت سر ستیز دارد و دیگر بحث امروز ما طبقاتی نیست. از این رو اپوزیسیون باید بتواند خود را از غل و زنجیر نگاه و تفکر قدیمی رها سازد و بتواند بر حول یک پلاتفرم فراگیر و ساده یعنی دفاع از انسانیت و گذار از جمهوری اسلامی با تمام تفکرات و گرایشات موجود همکاری کند. یعنی از سلطنت طلب گرفته تا گروههای چپ. اگر رژیم ایران قادر به درک شرایط ایران نیست و در فساد و لذت قدرت خود مست و لایعقل شده است، از اپوزیسیون ایران انتظار میرود که اولا پلاتفرم مشترک همکاری با طیف وسیعی از چپ تا راست را حول خواست مشترک گذار از جمهوری اسلامی و ایجاد فضایی برای حق انتخاب دمکراتیک آینده ایران تشکیل دهیم و از بحثهای نامرتبط طبقاتی و ایدئولوژیک حذر کنیم. همچنین این انتظار وجود دارد که راهکارهای عملیاتی برای گذار از جمهوری اسلامی را نیز ارائه کنیم.
با امید به پیروزی و بازپسگیری ایران عزیزمان.
خوب ،بسیار عالی