پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش رئیسی (عضو هیئت مرگ) کیست؟ – حمید دادی زاده

به عنوان معلمی که همواره دغدغه کیفیت آموزش و تعلیمات زادگاهم را داشته ام با آغاز به کار دولت سیزدهم و به منصه قدرت رسیدن اقای رئیسی در انتخابات فرمایشی ۱۴۰۰ بر آن شدم که نسبت به وزیر پیشنهادی این وزارتخانه مهم تاملی کرده و  اندکی در رزومه و کیفیت آکادمیک او تدقیق کنم، چرا که قرار است این تشکیلات که زمانی نه چندان دور محل حضور چهره هایی چون علامه دهخدا، محمد علی فروغی و ملک اشعرای بهار و دیگران بود با چهره جدیدی آراسته گردد.

امار رسمی نشان می دهد که وزارتخانه آموزش و پرورش بزرگترین و گسترده ترین وزارتخانه ایران است که در دورافتاده ترین نقاط کشور حضور دارد. در زیر نگین این وزارتخانه شهروندانی هستند که در خرابه ها، کپرها و گورستانها و اماکن متروکه و چپری کلاسشان برگزار میشود. ببینیم پیام این وزیر پیشنهادی برای این فرزندان وطن چیست ؟

با توجه به این که تربیت و تسلیح نیروی کارآمد نسل آینده با دانش مدرن قسمتا بر عهده مدارس است نگاهی خواهیم داشت بر این نکته که آیا این کاندید مقام وزارت در  رزومه خویش چه تجربه، کدامین مهارتها، و چه رویکردهای مورد قبول در عرصه رقابتهای پداگوژیک را دارد تا بنواند نسل آینده این سرزمین بلازده را به سرمنزل مقصود برساند.؟

قبل از معرفی این فرد پیشنهادی  بهتر دیدم که بر دو اثر تاریخی مهم در تاریخ آموزش و پرورش جهان اشاره کنم .این دو اساسی ترین منابعی هستند که بر اهمیت نظامهای آموزشی و مفاد مواد تدریس در مدارس تایید کرده اند. یکی کتاب جمهوریت افلاطون” Republic of Plato”  است که روشن می کند آموزش و پروش یا تعلیمات عمومی دریچه یا بابی است که  فرد را هم به عدالت فردی و هم عدالت اجتماعی رهنمون می سازد.و این آماج نیل به عدالت فردی وقتی قابل دسترس است که سیستم آموزشی بتواند توانمندیها، مهارتها و استعداد بالقوه یادگیرنده را به طور کامل انکشاف نموده و به مرحله بالفعل برساند. برای افلاطون و یونانیان نیل به این عدالت فضیلت محسوب می شود.(قرن چهار قبل از میلاد) . و اثر آموزشی مهم دوره روشنگری  انتشار سند مهم ژان ژاک روسو تحت عنوان امیل  “ Emille on Education”  است  که در قرن ۱۸ منتشر شده است.  ویژه گی رساله ژان ژاک روسو  این است که برای تربیت انسانهای ” متفکر، شخصیت متعادل و روشن اندیش  باید شرایطی در محیط های آموزشی ایجاد کرد که محصلین بتوانند به طور طبیعی استعدادهای خویش را رشد دهند بی آن که محدودیت ها و امر و نهی هایی بر آنها تحمیل گردد. روسو معتقد بود که شرط لازم برای توسعه آموزش و اخلاقیات استقرار آتمسفری آزاد در محیط آموزشی است. ذکر این نکته ضروری بود تا با اندیشه و دقت بیشتری به استحقاق و توانمندی وزیر پیشنهادی نگریسته شود.

ایشان همان طور که رزومه اش نشان می دهد آقای مسعود فیاضی است. این فرد برادر داماد شهردار جدید تهران آقای زاکانی است . طبق سند ضمیمه وی  لیسانس عمران دارد و آن گاه از طریق گکمیسون نخبگان بدون مدرک دانشگاهی ” وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری به اخد مدرک دکترا نائل شده، هر چند که مدرک فوق لیسانس نیز ندارد.نکته جالب این جاست که ایشان خودشان هم معاون این کمیسون بوده و جایگاه اداری همین دستگاه را داشته است. این کاندید وزارت تخصصش دین پژوهی و تدریس علوم اجتهادی است و در حال حاضر مدرس حوزه هست و دانشگاه.  این کاندید در درون هیئت حاکمه ولایی هم فرد شناخته شده ایست و قرابت خانوادگی با هسته سخت ولایت دارد. او مدتهاست که کارشان تفحص در منطق فهم دین  و شرع بوده است..البته زاکانی ازین انتصابها  زیاد کرده و داماد خود را نیز به عنوان مشاور شهردار تهران منصوب کرده است. عده ای از کارشناسان بی طرف بر آنند “کمیسیون نخبگان بدون مدرک دانشگاهی” ظرفی است که ایجاد شده تا ذوب شدگان ولایت بتوانند از این آسانسور برای نیل به قدرت ، ثروت ، مکنت و رانت استفاده کنند . چرا که در مفاهیم رایج کسانی که از طریق رابطه خانوادگی به وزارت می رسند از سنجه شایسته سالاری به دزد سالاری سقوط می کنند و همچو نظامهایی را در جانعه شناسی کلیپوکراسی نام می نهند که روابط ولایی و ذوب شدگان در سیستم رانت ولایت ضوابط را نادیده می گیرند و در باند حکومتی می رانند و سبقت می گیرند.

با یک موضوع تاریخی به این نکته صحه می گذارم. درست صد سال پیش در ۱۳۰۰ با تصویب مجلس شورای ملی، قانون “شورای عالی معارف” تصویب شد و امور فنی مدارس مانند برنامه ها، امتحانات و صلاحیت معلمان به آن شورا سپرده شد. با تشکیل این شورا برای اولین بار در ایران امر تعلیم و تربیت شورایی شد .از شخصیتهای برجسته در این شورا همان گونه که اشاره شد محمد علی فروغی، علی اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار و علی اکبر حکمت بودند. تاریخ نشان می دهد که در ۴۳ سال حکومت  دینی در ایران حتی یک وزیر آموزش پروری وجود نداشته که شایسته ضرورتهای این مقام باشد.

مسعود فیاضی هنوز به سریر قدرت تکیه نزده خبر از اسلامی کردن  مدرسه ها و خصوصی سازی می کند. زمانی که زاکانی ریاست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را داشت به معاونت این مرکز منصوب شد. در رزومه فیاضی  رهبری فکر محدود کردن اینترنت موسوم به” طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی” نیز قابل ذکر است. این کاندیدای دین پژوه در اندیشه تسلط حوزه بر مدارس است.این اندیشه ۴۳ سالست که به طور ناموفق اجرا می شود و هرچه بیشتر این سیاست تحمیل گردیده  مقاومتها بیشتر شده و دافعه بر جاذبه بیشی گرفته است. با توجه به ضروریات زمان در عصر گستردگی رسانه های اجتماعی معرفی آقای فیاضی عملی غیر عقلانی و مردود است. جامعه را میتوان به عقب راند اما به قول جامعه شناسان دینامیسم اجتماعات بشری را نمیتوان متوقف کرد. ضمنا فیاضی در امر سانسور اندیشه و ممیزی افکار ید طولایی دارد. در دورانی که فیاضی مدیر مسئول مجلات رشد وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود امیر موسوی یکی از سردبیران مجلات با کناره گیری از مقام خود ، از اعمال سانسور گسترده  از سوی فیاضی خبر داد، برای مثال استفاده از کلمات “موسیقی” و “عاشقانه” را ممنوع اعلام کرد. به گزارش ایران اینترنشنال”موسوی در یادداشتی نوشت پس از انتصاب علی ذوعلم به ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و مسعود فیاضی  به مدیر مسئولی گروه مجلات رشد “سیاست فرهنگی متحجرانه ای بر بخش وسیعی از آموزش و پرورش حاکم شد” در ادامه می خوانیم.: در حالی که فیاضی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بود و او را “دکتر” خطاب می کردند ،در حالی که وی  مدرک دکترای دانشگاهی ندارد. او برای سوابق حوزه وی اش از “کمیسیون تعیین صلاحیت علمی خبرگان بدون مدرک دانشگاهی” مدرکی معادل دکتری گرفته است. (از گزارش ایران اینترنشنال)

حالا این پرسش به ذهن هر انسان منطقی خطور می کند کسی که در رزومه اش سابقه سانسور دارد، مدرک دکترایش ساختگی است و هر گز برای اخذ ودرک دکترا در دانشگاه حضور پیدا نکرده و عملا سواد آکادمیک ندارد و از نظر سوابق آموزشی از علم پداگوژی و اموزش بی بهره است. کسی که از طریق نردبان خانوادگی و وابستگی به بدنه قدرت این مقام را می خواهد شکار کند؛ کسی که در عصر  ارتباطات آموزش تخصصی  که مدیران  فرهنگ و فناوری نیاز دارند ندارد چگونه خواهد توانست  این وزارتخانه مهم را اداره کند و اندیشه نقد و پژوهشی را در مدارس بگستراند و سیستم آموزشی را از ورشکستگی نجات دهد؟

 در اجلاس کلاب هاوس که دو روز بعد از معرفی او تشکیل شد و نویسنده این متن همراه عده ای از معلمین شاغل هم حضور داشت هنگام رای گری از حاضران حدود ۹۰ درصد حاضرین به وزیر شدن او رای منفی دادند. سخن پایانی این که کسی که می خواهد صحنه کتاب و مقام کلام و اندیشه را رهبری  کند  اما با واژه دشمن باشد و کلمه “موسیقی ” و سخن شاهانه “علشقانه” را ممنوعه بداند چگونه می تواند در راه رشد اندیشه و گسترش کلام گام بردارد وبر اهالی قلم و دانش خدمت نماید؟

وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش رئیسی (عضو هیئت مرگ) کیست؟

به عنوان معلمی که همواره دغدغه کیفیت آموزش و تعلیمات زادگاهم را داشته ام با آغاز به کار دولت سیزدهم و به منصه قدرت رسیدن اقای رئیسی در انتخابات فرمایشی ۱۴۰۰ بر آن شدم که نسبت به وزیر پیشنهادی این وزارتخانه مهم تاملی کرده و  اندکی در رزومه و کیفیت آکادمیک او تدقیق کنم، چرا که قرار است این تشکیلات که زمانی نه چندان دور محل حضور چهره هایی چون علامه دهخدا، محمد علی فروغی و ملک اشعرای بهار و دیگران بود با چهره جدیدی آراسته گردد.

امار رسمی نشان می دهد که وزارتخانه آموزش و پرورش بزرگترین و گسترده ترین وزارتخانه ایران است که در دورافتاده ترین نقاط کشور حضور دارد. در زیر نگین این وزارتخانه شهروندانی هستند که در خرابه ها، کپرها و گورستانها و اماکن متروکه و چپری کلاسشان برگزار میشود. ببینیم پیام این وزیر پیشنهادی برای این فرزندان وطن چیست ؟

با توجه به این که تربیت و تسلیح نیروی کارآمد نسل آینده با دانش مدرن قسمتا بر عهده مدارس است نگاهی خواهیم داشت بر این نکته که آیا این کاندید مقام وزارت در  رزومه خویش چه تجربه، کدامین مهارتها، و چه رویکردهای مورد قبول در عرصه رقابتهای پداگوژیک را دارد تا بنواند نسل آینده این سرزمین بلازده را به سرمنزل مقصود برساند.؟

قبل از معرفی این فرد پیشنهادی  بهتر دیدم که بر دو اثر تاریخی مهم در تاریخ آموزش و پرورش جهان اشاره کنم .این دو اساسی ترین منابعی هستند که بر اهمیت نظامهای آموزشی و مفاد مواد تدریس در مدارس تایید کرده اند. یکی کتاب جمهوریت افلاطون” Republic of Plato”  است که روشن می کند آموزش و پروش یا تعلیمات عمومی دریچه یا بابی است که  فرد را هم به عدالت فردی و هم عدالت اجتماعی رهنمون می سازد.و این آماج نیل به عدالت فردی وقتی قابل دسترس است که سیستم آموزشی بتواند توانمندیها، مهارتها و استعداد بالقوه یادگیرنده را به طور کامل انکشاف نموده و به مرحله بالفعل برساند. برای افلاطون و یونانیان نیل به این عدالت فضیلت محسوب می شود.(قرن چهار قبل از میلاد) . و اثر آموزشی مهم دوره روشنگری  انتشار سند مهم ژان ژاک روسو تحت عنوان امیل  “ Emille on Education”  است  که در قرن ۱۸ منتشر شده است.  ویژه گی رساله ژان ژاک روسو  این است که برای تربیت انسانهای ” متفکر، شخصیت متعادل و روشن اندیش  باید شرایطی در محیط های آموزشی ایجاد کرد که محصلین بتوانند به طور طبیعی استعدادهای خویش را رشد دهند بی آن که محدودیت ها و امر و نهی هایی بر آنها تحمیل گردد. روسو معتقد بود که شرط لازم برای توسعه آموزش و اخلاقیات استقرار آتمسفری آزاد در محیط آموزشی است. ذکر این نکته ضروری بود تا با اندیشه و دقت بیشتری به استحقاق و توانمندی وزیر پیشنهادی نگریسته شود.

ایشان همان طور که رزومه اش نشان می دهد آقای مسعود فیاضی است. این فرد برادر داماد شهردار جدید تهران آقای زاکانی است . طبق سند ضمیمه وی  لیسانس عمران دارد و آن گاه از طریق گکمیسون نخبگان بدون مدرک دانشگاهی ” وزارت علوم، تحقیقات و فن آوری به اخد مدرک دکترا نائل شده، هر چند که مدرک فوق لیسانس نیز ندارد.نکته جالب این جاست که ایشان خودشان هم معاون این کمیسون بوده و جایگاه اداری همین دستگاه را داشته است. این کاندید وزارت تخصصش دین پژوهی و تدریس علوم اجتهادی است و در حال حاضر مدرس حوزه هست و دانشگاه.  این کاندید در درون هیئت حاکمه ولایی هم فرد شناخته شده ایست و قرابت خانوادگی با هسته سخت ولایت دارد. او مدتهاست که کارشان تفحص در منطق فهم دین  و شرع بوده است..البته زاکانی ازین انتصابها  زیاد کرده و داماد خود را نیز به عنوان مشاور شهردار تهران منصوب کرده است. عده ای از کارشناسان بی طرف بر آنند “کمیسیون نخبگان بدون مدرک دانشگاهی” ظرفی است که ایجاد شده تا ذوب شدگان ولایت بتوانند از این آسانسور برای نیل به قدرت ، ثروت ، مکنت و رانت استفاده کنند . چرا که در مفاهیم رایج کسانی که از طریق رابطه خانوادگی به وزارت می رسند از سنجه شایسته سالاری به دزد سالاری سقوط می کنند و همچو نظامهایی را در جانعه شناسی کلیپوکراسی نام می نهند که روابط ولایی و ذوب شدگان در سیستم رانت ولایت ضوابط را نادیده می گیرند و در باند حکومتی می رانند و سبقت می گیرند.

با یک موضوع تاریخی به این نکته صحه می گذارم. درست صد سال پیش در ۱۳۰۰ با تصویب مجلس شورای ملی، قانون “شورای عالی معارف” تصویب شد و امور فنی مدارس مانند برنامه ها، امتحانات و صلاحیت معلمان به آن شورا سپرده شد. با تشکیل این شورا برای اولین بار در ایران امر تعلیم و تربیت شورایی شد .از شخصیتهای برجسته در این شورا همان گونه که اشاره شد محمد علی فروغی، علی اکبر دهخدا، ملک الشعرای بهار و علی اکبر حکمت بودند. تاریخ نشان می دهد که در ۴۳ سال حکومت  دینی در ایران حتی یک وزیر آموزش پروری وجود نداشته که شایسته ضرورتهای این مقام باشد.

مسعود فیاضی هنوز به سریر قدرت تکیه نزده خبر از اسلامی کردن  مدرسه ها و خصوصی سازی می کند. زمانی که زاکانی ریاست مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی را داشت به معاونت این مرکز منصوب شد. در رزومه فیاضی  رهبری فکر محدود کردن اینترنت موسوم به” طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی” نیز قابل ذکر است. این کاندیدای دین پژوه در اندیشه تسلط حوزه بر مدارس است.این اندیشه ۴۳ سالست که به طور ناموفق اجرا می شود و هرچه بیشتر این سیاست تحمیل گردیده  مقاومتها بیشتر شده و دافعه بر جاذبه بیشی گرفته است. با توجه به ضروریات زمان در عصر گستردگی رسانه های اجتماعی معرفی آقای فیاضی عملی غیر عقلانی و مردود است. جامعه را میتوان به عقب راند اما به قول جامعه شناسان دینامیسم اجتماعات بشری را نمیتوان متوقف کرد. ضمنا فیاضی در امر سانسور اندیشه و ممیزی افکار ید طولایی دارد. در دورانی که فیاضی مدیر مسئول مجلات رشد وابسته به وزارت آموزش و پرورش بود امیر موسوی یکی از سردبیران مجلات با کناره گیری از مقام خود ، از اعمال سانسور گسترده  از سوی فیاضی خبر داد، برای مثال استفاده از کلمات “موسیقی” و “عاشقانه” را ممنوع اعلام کرد. به گزارش ایران اینترنشنال”موسوی در یادداشتی نوشت پس از انتصاب علی ذوعلم به ریاست سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی و مسعود فیاضی  به مدیر مسئولی گروه مجلات رشد “سیاست فرهنگی متحجرانه ای بر بخش وسیعی از آموزش و پرورش حاکم شد” در ادامه می خوانیم.: در حالی که فیاضی عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بود و او را “دکتر” خطاب می کردند ،در حالی که وی  مدرک دکترای دانشگاهی ندارد. او برای سوابق حوزه وی اش از “کمیسیون تعیین صلاحیت علمی خبرگان بدون مدرک دانشگاهی” مدرکی معادل دکتری گرفته است. (از گزارش ایران اینترنشنال)

حالا این پرسش به ذهن هر انسان منطقی خطور می کند کسی که در رزومه اش سابقه سانسور دارد، مدرک دکترایش ساختگی است و هر گز برای اخذ ودرک دکترا در دانشگاه حضور پیدا نکرده و عملا سواد آکادمیک ندارد و از نظر سوابق آموزشی از علم پداگوژی و اموزش بی بهره است. کسی که از طریق نردبان خانوادگی و وابستگی به بدنه قدرت این مقام را می خواهد شکار کند؛ کسی که در عصر  ارتباطات آموزش تخصصی  که مدیران  فرهنگ و فناوری نیاز دارند ندارد چگونه خواهد توانست  این وزارتخانه مهم را اداره کند و اندیشه نقد و پژوهشی را در مدارس بگستراند و سیستم آموزشی را از ورشکستگی نجات دهد؟

 در اجلاس کلاب هاوس که دو روز بعد از معرفی او تشکیل شد و نویسنده این متن همراه عده ای از معلمین شاغل هم حضور داشت هنگام رای گری از حاضران حدود ۹۰ درصد حاضرین به وزیر شدن او رای منفی دادند. سخن پایانی این که کسی که می خواهد صحنه کتاب و مقام کلام و اندیشه را رهبری  کند  اما با واژه دشمن باشد و کلمه “موسیقی ” و سخن شاهانه “علشقانه” را ممنوعه بداند چگونه می تواند در راه رشد اندیشه و گسترش کلام گام بردارد وبر اهالی قلم و دانش خدمت نماید؟

https://akhbar-rooz.com/?p=132295 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x