سریال با انتخاب سفیدپوست بودن و امریکایی بودن شخصیت اصلی داستان، سعی دارد تصویری روشن از نسل جدید زنان طبقه فرودست شهری ارایه دهد، با نشان دادن اینکه چنان بی ثبات کاری فراگیر شده که حتی زنان سفیدپوستی از این دست، که تصویر آنها که با کلیشه های رایج زن تحت ستم انطباق ندارد، نیز از موج فقیرسازی جهانی در امان نیستند
کلکتیو۹۸: سریال Maid (ندیمه/خدمتکار) داستان یک مادر مجرد جوان (الکس) را روایت می کند که رابطه ای پرتنش را ترک می کند تا دخترش را به تنهایی بزرگ کند و برای گذران زندگی به عنوان خدمتکار در خانه های افراد ثروتمند در واشنگتن و میسولا کار پیدا می کند و داستان از این طریق گریزی هم به شکاف طبقاتی عمیق در امریکا میزند. این مینی سریال ۱۰ قسمتی، دیدی روشن در مورد زندگی مادران مجردی که در لبه فقر قرار دارند، ارائه می دهد؛ اینکه چقدر دشوار است هم به فکر انجام بهترین کار برای فرزندمان باشیم و هم در عین حال برای زندگی و حال و آینده و شکوفایی خودمان تلاش کنیم بدون اینکه مجبور شویم بخاطر آن اشکال مختلفی از انقیاد و سلطه یا کنترل و خشونت مردان را بپذیریم.
سریال مید، به وضوح یک سریال فمینیستی است بدون اینکه چنین ادعایی داشته باشد. سریال همزمان چند موضوع مهم مربوط به زنان را در مرکز توجه خود قرار میدهد : مساله مدیریت کار مراقبتی و فرزند آوری برای زنانی که همزمان میخواهند به جهت مالی مستقل باشند در عین حال فرصت های نابرابراجتماعی و آسیب پذیری طبقاتی به آنها این امکان را نمیدهد، در کنار مسائلی چون خشونت خانگی که میتواند با الکلی بودن یا اعتیاد طرف آزاردهنده و مواردی از این دست توجیه شود، چالش های روزمره زنان که در سریال به شکل های مختلف خود را نشان میدهد.
الکس شخصیت اصلی سریال بارها در معرض انتخاب هایی دشوار قرار میگیرد : آیا در شرایطی که مطلقا پولی ندارد پیش پارتنری که آزارگر است برگردد یا با همه سختی ها ترجیح دهد از آن خانه برود؛ در مورد دیگر او مجبور میشود بین رابطه با مردی که هم پول دارد و هم به او علاقه مند است با حفظ استقلال و عزت نفس اش یکی را انتخاب کند، آن هم در بدترین شرایط تنگنای مالی. جالب این اینکه در اکثر این موارد الکس انتخاب هایی هوشمندانه و شجاعانه انجام میدهد، و هدف اصلی را حفظ استقلال مالی از مردان اطرافش قرار میدهد با اینکه به جهت اقتصادی شدیدا در مضیقه است.
سریال بر اساس یک داستان واقعی، برگرفته شده از کتاب استفانی لند: خاطرات سال ۲۰۱۸ خدمتکار ساخته شده؛ او در این کتاب درباره کار سخت، دستمزد کم و اراده مادر برای زنده ماندن و درباره تجربه بزرگ کردن دخترش به عنوان خدمتکار نوشت، بعد از آنکه تعطیلات تابستانی اش به یک بارداری غیرمنتظره ختم شد و تصمیم گرفت فرزندش را نگه دارد. لند درباره تجربه‌اش چنین مینویسد: «من تبدیل به یک روح بی‌نام شده بودم. روزها به عنوان خدمتکار کار می‌کردم و شب‌ها در کلاس‌های دانشگاه شرکت می‌کردم، در حالی که تمام مدت به رویایم چسبیده بودم، اینکه که روزی نویسنده شوم». لند شش سال به عنوان خدمتکار کار کرد تا اینکه بعد آن توانست در دانشگاه مونتانا مشغول به تحصیل شود. سریال مید که روایت داستان اوست، میتواند دیدی روشن از تقاطع ستم های طبقاتی و جنسیتی به مخاطب بدهد، هر چند که سفیدپوست بودن و امریکایی بودن شخصیت اصلی داستان مانع از آن میشود که درهم تنیدگی سایر اشکال ستم از جمله موقعیت دشوار و فرودستانه زنان سیاه یا رنگین پوست در امریکا یا مهاجران در کنار مساله طبقاتی و جنسیتی نشان داده شود. از سوی دیگر سریال با این انتخاب، سعی دارد تصویری روشن از نسل جدید زنان طبقه فرودست شهری ارایه دهد، با نشان دادن اینکه چنان بی ثبات کاری فراگیر شده که حتی زنان سفیدپوستی از این دست، که تصویر آنها که با کلیشه های رایج زن تحت ستم انطباق ندارد، نیز از موج فقیرسازی جهانی در امان نیستند.
کل سریال در لینک زیر با زیرنویس چسبیده فارسی در دسترس است:
https://t.me/maid_clup
