پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

اعلامیه سازمان راه کارگر در رابطه با روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان

۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان، روزی است که خواهران میرابل پس از ماهها شکنجه توسط رژیم دیکتاتوری حاکم بر جمهوری دومنیکن به جرم مبارزه برای آزادی و علیه دیکتاتوری در سال ۱۹۶۰ به قتل رسیدند. سازمانهای زنان کارائیب ۲۱ سال بعد، این روز را بعنوان روز مبارزه علیه خشونت بر زنان اعلام کردند و به سازمان ملل پیشنهاد اعلام این روز بعنوان روز جهانی مبارزه علیه خشونت بر زنان را دادند. در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل ۲۵ نوامبر را بعنوان روز منع خشونت علیه زنان به رسمیت شناخت.

سالها از قتل فجیع خواهران میرابل میگذرد اما همچنان در برهمان پاشنه می چرخد. جهان زیر سلطه سرمایه داری انباشته از خشونت علیه تمام انسانها و طبیعت است و به تبع آن خشونت علیه زنان نیز ابعاد بسیار گسترده ای دارد. تبعیض جنسیتی که خود خشونت علیه زنان است و زمینه ساز خشونت فیزیکی هم است، تقریبا در تمام دنیا وجود دارد. در حالی که افزایش نابرابریها، مشکلات معیشتی، تبعیض، بی عدالتی، جنگهای ویرانگر و رو آمدن بنیاد گرایی و ارتجاع مذهبی ایجاد شده توسط سرمایه داری، زندگی اجتماعی را غیرقابل تحمل میکند و زنان اولین آماج خشونت ها قرار میگیرند. در کشورهایی که مذهب، سنت و فرهنگهای عقب مانده همچنان بار سنگینی در جامعه و زندگی زنان دارند، بخصوص در برخی کشورها مانند ایران، افغانستان، عربستان سعودی و… قدرت سیاسی حاکم، یکی از عوامل اصلی خشونت بر زنان و گسترش آن در سطح جامعه است.

در رژیم اسلامی ایران خشونت به امری دولتی، قانونی و سازمان یافته تبدیل شده است. قوانین داخلی ایران نه تنها خشونت علیه زنان را منع نمی‌کند بلکه با حمایت از فرد خشونت گر به‌ صورت سیستماتیک این خشونت را در بسیاری از موارد ترویج هم می کند.

خشونت یکی از عریان ترین نمونه‌های تحکیم اقتدار سیاسی از طریق تحکیم نظام جنسیتی قدرت و کنترل زنان است. شدت بخشیدن به تبعیض علیه زنان و کنترل سکسوالیته آنان، از نمادین‌ترین اجزای ایدئولوژی و اقتدار سیاسی جمهوری اسلامی است. از این رو همواره سیاست های این نظام حتی تا کنترل خصوصی‌ترین حوزه روابط بین دو جنس و گرایش جنسی و نظام جنسیتی پیش رفته است. تاکید بر جدایی جنسیتی، حجاب اجباری و همه قوانین زن ستیزانه و تبعیض آمیز که فرودستی زنان را تشدید می‌کنند، جلوه هایی از این واقعیت است.

محققان معتقدند خشونت علیه زنان، گسترده ترین نقض حقوق بشر در سراسر جهان است و اشکال مختلفی دارد. تقریبا تمام زنان از اشکال مختلف خشونت رنج می‌برند که بیش از یک سوم آنان تحت خشونت فیزیکی هستند. گزارش سازمان ملل از ۱۳ کشور در زمان همه گیری کرونا نشان میدهد که از هر سه زن، دو زن گزارش کرده اند که خود یا زنی را میشناسند که نوعی خشونت را تجربه کرده اند. بر اساس تحقیقی که به بررسی خشونت خانگی طی پاندمی کرونا در رابطه با زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی در ایران از سوی پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی در پنج شهر تهران، مشهد، تبریز، شیراز و اهواز صورت گرفته، از میان پنج هزار و ۳۱۷ زن پرسش شونده، چهار هزار و ۱۰۷ نفر حداقل یکی از انواع خشونت را در دوران قرنطینه کرونا تجربه کرده‌اند. از میان زنان خشونت دیده، ۹۱.۲ درصد خشونت روانی، ۶۵.۸ درصد خشونت جسمی، ۴۲.۶ درصد خشونت جنسی و ۳۸.۲ درصد خشونت منجر به صدمه را تجربه کرده اند.

 خشونت‌های ناشی از ساختارهای طبقاتی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی و مذهبی‌ که شرایط زن را در موقعیت فرودست تثبیت‌ کرده‌؛ ظرفیت رشد و بالندگی برابر را از او گرفته و کار خانگیِ بی‌مزد را بر او تحمیل میکند که در بسیاری از موارد، بخصوص در میان زنان فرودست، آسیب‌های فلج کننده ای بر جای میگذارد که برون رفت از آن بسیار دشوار است. مساله فقر، بیسوادی، آلونک‌ نشینی،  نداشتن آب سالم و آب‌ گرم و بهداشت کافی، بدترین خشونت علیه زنان حاشیه‌ نشین است. این زنان به لحاظ وضع بد معیشت و نیاز به درآمد و ضعف شدید اقتصادی، به کار خود وابسته‌اند و ناچار به انجام مشاغل سخت با پایین‌ترین دستمزد و کار در محیط‌های غیر استاندارد می‌باشند، همچنین کمتر بودن فرصت‌های شغلی، نابرابری در دستمزد، تحقیر و تعرض جنسی به زنان از جمله مصادیق خشونت علیه آنان در محیط کار است.

 خشونت‌های خانوادگی که در پشت درهای بسته اتفاق می‌افتد و هیچ ناظری شاهد آن و بویژه در ایران هیچ دادگاهی دادرس آن نیست و از نظرها پنهان می‌ماند نیز وجه دیگری از خشونت علیه زنان است. بسیاری از زنان در مقابل آزارهای محیط کار سکوت می‌کنند و یارای مقابله ندارند زیرا با هر گونه اعتراض از کار اخراج می‌شوند. آنانی که وارد راه پر پیچ و خم شکایت می شوند، حتی با ارائه مستندات هم اگر آزار را به اثبات برسانند، با پیامدهایی چون به حاشیه رانده شدن و عدم رشد حرفه‌ای و فشار روانی مواجه هستند. همچنین تحمیل بارداری، ممنوعیت استفاده از وسایل ضد بارداری، مموعیت سقط جنین، تعیین نوع پوشش، تبعیض در زمینه های تحصیل، کار و  تصمیم برای بدن و تحمیل حجاب، مصداق خشونت علیه آنان است.

خشونت بر زنان از زوایای مختلف قابل طرح و بررسی است، عوامل متعدد ساختاری که در هم تنیده و جدای از هم نیستند مانند مناسبات سرمایه داری، روابط کالایی، سلسله مراتب قدرت پدر/مرد سالارانه، که با مذهب، ایدئولوژی، فرهنگ، باورها و سنت های عقب مانده در هم تنیده شده اند، نقشی اساسی در خشونت بر زنان دارند. سرمایه داری از طریق نهاد هایی چون دولت، خانواده، مدرسه، قانون، مذهب و با استفاده ابزاری از بدن زن برای تولید مثل، موقعیت فرو دستی زنان را که از قبل وجود داشت هر چه بیشتر تعمیق و تثبیت کرده و میکند. بدن زن تحت سیطره نظام های پدرسالار طبقاتی، همواره عرصه مهمی برای کشمکش ارزش های مردانه بوده است که نتایج آنرا میتوان در عرصه های حقوقی، عرفی، سنتی مذهبی و خشونت های مرسوم مشاهده کرد.

مشکل خشونت به وسعت جهان همچنان وجود دارد. خشونت جنسی – جنسیتی ریشه‌های ساختاریِ عمیقی در نظم اجتماعی دارد، نظمی که انقیاد زنان را با سازماندهی جنسیتیِ کار و اقداماتِ لازم برای انباشت سرمایه گره می‌زند. بدون شک زنان جهان تا محو انواع ستم، باید مبارزات پی‌گیر و خستگی‌ناپذیر خود را علیه مناسبات قدرت و سیستم پدر/مرد سالاری و سرمایه داری ادامه دهند. راه درازی در پیش است. در رژیم اسلامی ایران، نظام استبدادی مذهبی و مردسالار حاکم بزرگترین و اولین سد و تشدید کننده ستم و تبعیض جنسی – جنسیتی و خشونت علیه زنان است که باید از سر راه بر داشته شود. هرچند در مبارزه علیه فرهنگ، سنت، دین،عرف و عادات عقب مانده که در بافت جامعه، عمری هزاران ساله دارند و جان سختی میکنند، راه درازی در پیش رو داریم.

زنده باد جنبش زنان برای محو خشونت، ستم، نابرابری و تبعیض

سرنگون باد رژیم سرمایه داری اسلامی ایران

زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۲ آذر ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=133175 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x