
سخن ما
در عرصهی هنر و مشخصاً تئاتر بارها شاهد بودهایم که افراد همدست سیستم به بهانهی «مامور و معذور بودن»، «اصلاح تدریجی از داخل سیستم»، «عمل به عنوان عامل متعادل کننده» و… در طول دهههای گذشته عملاً گوش به فرمان سیستم بوده و به تحکیم آن پرداختهاند. آنها گوشههای تیز سانسور و سرکوب را نرم کردهاند و با سخنان بیمایه و فریبندهای چون «محدودیت خلاقیت میآورد»، یا «در عوض امنیت داریم» راه پذیرش آن را از سوی عموم هموار کردهاند. آنها با الیتسازی فرهنگ و هنر از راههای گوناگون، آن را در انحصار گروهی کوچک در میآورند؛ و این کار را گاه با بخشنامههایی به انجام می رسانند که هرگونه فعالیت هنری را منوط به مجوزهای پرشمار میکند و گاه با خلق عناوین «پیشکسوت» و «فرهیخته» و «نخبه» در حلقهها و محافل بسته، راه را بر ورود دیگران میبندند. از سوی دیگر میکوشند به همگان بقبولانند که وجودشان به عنوان میانجی و واسطه برای پیشبرد مسایل در عرصههای هنری ضروری و بل حیاتی است؛ چرا که قوانین را نمیشود تغییر داد و هر چه تغییر است میبایست در همین چهارچوب موجود با «تعامل» و «گفتگو» و «با همگرایی» و به خصوص به دست همین واسطهها رخ دهد و نه کس دیگر. این عوامل گاه آشکارا عمل میکنند و گاه در پوششهایی چون افراد معترض داخل خود سیستم، تشکلهای صنفی زرد و حتی اپوزیسیون. آنها گاه دموکراسی را با مفهومی به غایت ارتجاعی مورد سوءاستفاده خود قرار داده و به جای مشارکت و همفکری جمعی آن را دستاویزی برای تشکیل یک محفل چند نفره در جهت القای خواستهای مدیریتی و منافع محفلی خود میکنند.
گاه اعتراضهایی در اینجا و آنجا به «کملطفی مسئولان» بیان داشته و حتی سخنانی تند و تیز را حوالهی افراد نامعلومی کردهاند اما در نهایت خواستار تغییری در سیستمی که تمام این کژیها را پدید آورده نبودهاند، چرا که به هر طریقی بر سر سفرهی آن نشستهاند. از دل این معترضین، در گوشه و کنار به ظاهر اپوزیسیونی شکل میگیرد که در نهایت مشخص نمیشود جز سهم خویش چه میخواهد. چرا که همهی اینها اعتراض به شرایط و وضعیت موجود است و نه به ساختار نادرست حاکم؛ به عبارت دیگر اقداماتی است که خود سیستم برای عادیسازی شر در راستای حفظ ساختار و بقای خود صورت میدهد.
اما چشمهای بینا و ذهنهای آگاه در هر شرایطی به چنین ترفندهایی واقفند، چرا که میدانند رشد و توسعه جوامع همواره در گرو خروج از این چهارچوبها و پی افکندن نظمی نوین بوده است. شورشیان تاریخ نیز هدفشان تغییر ساختار مولد ظلم و جایگزینی آن با نظمی عادلانه بوده است؛ چون با شورش بر قوانین ارتجاعی است که حرکت رو به جلو تضمین میشود، گرچه تا نیل به هدف نهایی راهی دراز در پیش باشد؛ از حقوق زنان گرفته تا رفاه اجتماعی، حقوق اقلیتها، آزادی بیان و اندیشه، از بین بردن نژادپرستی و آپارتاید، برقراری قوانین عادلانهی کار و ایجاد امکان بهداشت، درمان، آموزش همگانی و بسیاری مطالبات دیگر. هنر و مشخصاً تئاتر هم از این امر مستثنی نیست؛ خصوصاً که هم میتواند موضوع تغییر قرار گیرد و هم ابزار آن. پس ضروری است که ما نیز بر این نظم نابسامان که خود را در عرصهی تئاتر بازتولید میکند بشوریم.
از این رو در این شماره به موضوع شورش در تئاتر و دیگر وجوه هنر و فرهنگ پرداختهایم و نگاهی داریم به ابعاد تاریخی و اجتماعی آن در برهههای مشخص زمانی و امیدواریم که این مجموعه بتواند گوشهای از این مسیر را روشنتر نماید؛ باشد که بشوریم بر هر آنچه که ناعادلانه است.
گروه تئاتر اگزیت
دبیر تحریریه تئاتر امروز: شیرین میرزانژاد
همکاران این شماره
مهرداد خامنهای
مسعود پرتوی
افشین شمس قهفرخی
زهرا موسوی
علی کاکاوند
سروش صادقی
مطالب این شماره
سیاستهای تئاتری:
شورش در تئاتر – شیرین میرزانژاد
شورش نه، قدمهای سنجیده – مسعود پرتوی
شورش در هنر و ادبیات ایران – افشین شمس
سانسور:
سانسور چگونه معبدیست – علی کاکاوند
پرتره یک هنرمند:
آرتور میلر – شیرین میرزانژاد
آشنایی با یک نمایشنامهنویس:
ایوو برشان: تز، آنتیتز و سنتز یک نویسنده – مهرداد خامنهای
یادها:
فمینیسم لودویگ فان بتهوون – مهرداد خامنهای
گوناگون:
هنر مقاومت، مقاومت در هنر افغانستان – زهرا موسوی
فیلمنامه «چشمهای بلورین» – سروش صادقی
نامه انگلس به مارگارت هارکنس – شیرین میرزانژاد
کاریکاتور – افشین شمس
رویدادها: مهرداد خامنهای
جاده اصلی فرهنگ
تراژدی خشونت
جوانهها رشد کردهاند و گل میدهند
پنجاه رنگ فریب فرهنگی
بر مزار غلامحسین ساعدی
NOTHING GROWS ON THE SHORE: A SCRIPT BY SOROSH SADEGHI
Theatre Today
REVOLT
Autumn 2021, Volume 1, Number 2
Exit Theatre Group