این واقعیت که پس از انتخابات پیشین تعدادی از مردم ترکیه برای اعتراض به خیابانها آمدند اما حزب میانهروی کمالیست جمهوریخواه خلق -حزبی که امام اوغلو شهردار استانبول به آن تعلق دارد- در حمایت از صلاحالدین دمیرتاش، رهبر حزب دموکراتیک خلقها و در اعتراض به بازداشت او اعتراض اثرگذاری نکرد، تنها باعث تشویق اردوغان در مسیری شد که در پیش گرفته است
نزدیک به دو دهه است که رجب طیب اردوغان بر ترکیه حکومت میکند. دو سال دیگر صدمین سالگرد تأسیس جمهوری ترکیه به دست «مصطفی کمال آتاتورک» بنیانگذار ترکیه مدرن برگزار میشود و اردوغان به مهمترین و قدرتمندترین رهبر ترکیه پس از آتاتورک تبدیل شده است. در اولین دهه حکومت اردوغان، بسیاری از مقامهای غربی حاضر نشدند کمترین توجهی به افول دموکراسی در ترکیه تحت حکومت او نشان دهند. برای مثال، جورج بوش و باراک اوباما رؤسای جمهوری وقت آمریکا، دموکراسی ترکیه را تا مدتها ستایش میکردند؛ درحالیکه دیگر کمترین اثری از دموکراسی از این کشور وجود نداشت. دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا هم حاضر نشد کاملا جدی با اردوغان مقابله کند. بااینحال مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت ترامپ و رهبران کنگره تلاش کردند تا رئیسجمهوری ترکیه را مورد بازخواست قرار دهند. اما جو بایدن رئیسجمهوری فعلی آمریکا مانند اسلاف خود با اردوغان رفتار نکرد. بیشتر رهبران سیاسی آمریکا میدانند که ترکیه دیگر یک متحد قابلاعتماد برای واشنگتن نیست. درحالحاضر تنها چند نفر از نمایندگان کنگره در کمیته پارلمانی ترکیه عضویت دارند، درحالیکه یک دهه پیش بیش از ۲۰۰ نفر از نمایندگان کنگره در این کمیته عضو بودند. رابطه نزدیک آنکارا با مسکو چه از نظر ایدئولوژیک و چه با هدف ارتباط تجاری نشان میدهد که ترکیه نمیتواند بهعنوان عضوی از ناتو در صورت بروز بحران در آینده، متحد و شریکی قابل اعتماد باشد. حمایت اردوغان از داعش و گروههای وابسته به القاعده و قراردادن مخالفان و منتقدان رئیسجمهور ترکیه در کنار تروریستها نشان میدهد که ترکیه در مبارزه با تروریسم متحد غرب نیست. علاوهبراین، نقش ترکیه در پولشویی و تأمین مالی تروریسم نیز دیگر موضوعی پنهان نیست و قرارگرفتن این کشور در لیست خاکستری افایتیاف به این واقعیت رسمیت داده است. از طرف دیگر، ترکیه اطلاعاتی را در ارتباط با جاسوسی اسرائیل از برنامه هستهای ایران در اختیار مقامهای این کشور قرار داده و به همین دلیل آنکارا نمیتواند سنگری برای مقابله با بلندپروازیهای ایران باشد.
عدم محبوبیت
ترکهای قربانی سیاستها و اقدامات مخرب اردوغان و ترکهای غربگرا و بسیاری از مهاجران با اشاره به عدم محبوبیت فزاینده اردوغان، به این نکته اشاره میکنند که اردوغان و ترکیه را نباید مترادف هم دانست. کاهش ارزش لیر ترکیه به میزان ۸۰ درصد در یک دهه گذشته نشاندهنده سوءمدیریت مالی حکومت اردوغان است. با وجود آنکه اردوغان بزرگنماییهای زیادی درباره پروژههای زیربنایی حکومت خود میکند و آنها را نشانه افتخار خود میداند اما به نظر میرسد که بسیاری از این پروژهها، پاداشهای چندین میلیارد دلاری به دوستان او محسوب میشود.
حتی ترکهای وفادار به اردوغان نیز به اثرات مخرب حکومت او بر ترکیه اذعان دارند. آنان با ناراحتی میگویند: «استانبول دیگر شهری نیست که قبلا میشناختیم». علاوه بر این، انتقاد از اردوغان در میان کسانی که سعی میکردند محافظهکاری مذهبی اردوغان را در ازای سیاستهای تجاری او نادیده بگیرند، درحال افزایش است. بسیاری از مردم ترکیه از نگرشها و سیاستهای محدودکننده و تمایلات اقتدارگرایانه اردوغان احساس نارضایتی میکنند و آن بخش از شهروندان ترکیه که تحصیلکردهتر و جهاندیدهتر هستند، از توهم توطئه او خشمگین هستند. در چنین شرایطی دو سؤال اساسی این است که آیا چنین عدم محبوبیتی ممکن است منجر به سقوط و پایان عمر سیاسی او شود و آیا ترکیه میتواند به مسیر میانهروتر و سکولاری که قبل از سال ۲۰۰۲ در پیش گرفته بود بازگردد؟
احتمال شکست در انتخابات
پاسخ به هر دو سؤال منفی است. تصور اینکه اردوغان رفتاری مسئولانه در قبال شکست احتمالی در انتخابات نشان دهد، غیرواقعی و ناشی از عدم شناخت از شخصیت اوست. در سال ۲۰۱۹ یک نامزد مخالف در انتخابات استانبول پیروز شد. اردوغان با بهانههایی غیرقابلاتکا دستور تکرار رأیگیری را صادر کرد اما شکستی دیگر نصیب اردوغان و حزبش شد. با اینکه «اکرم امام اوغلو» شهردار استانبول توانست نامزد مورد حمایت رئیسجمهوری فعلی را شکست دهد اما رفتار اردوغان در این انتخابات و سابقه اقدامات او نشان میدهد که او با افزایش سرکوب پیش از انتخابات و دستکاری در ارقام و آرا از شکست خود جلوگیری میکند.
این واقعیت که پس از انتخابات پیشین تعدادی از مردم ترکیه برای اعتراض به خیابانها آمدند اما حزب میانهروی کمالیست جمهوریخواه خلق -حزبی که امام اوغلو به آن تعلق دارد- در حمایت از صلاحالدین دمیرتاش، رهبر حزب دموکراتیک خلقها و در اعتراض به بازداشت او اعتراض اثرگذاری نکرد، تنها باعث تشویق اردوغان در مسیری شد که در پیش گرفته است.
علاوهبراین، ترکیه دارای سابقه ترور سیاسی است. اگر اردوغان با یک رقیب کاریزماتیک روبهرو شود، ممکن است رقیب خود را به هر روشی حذف کند و قتل احتمالی را به گردن دیگران بیندازد؛ تاکتیکی که او در رقابت با فتحالله گولن، روحانی مذهبی و متحد سابق خود نشان داد. با نزدیکشدن به زمان انتخابات، «امام اوغلو» میتواند به رقیب جدی اردوغان تبدیل شود. تعدادی از تحلیلگران امور ترکیه استدلال میکنند که کهولت سن و وضعیت نامساعد جسمانی اردوغان ممکن است باعث شود او به نفع شخصی مانند «هلوسی آکار» وزیر دفاع ترکیه کنار برود. اگر آکار در انتخابات شکست بخورد اردوغان میتواند او را مورد انتقاد قرار دهد اما نمیتواند خود را از سرافکندگی این شکست نجات دهد. اما در این سناریو نیز نوعی خیالبافی وجود دارد. تصور اینکه اردوغان تا این حد به فردی اعتماد کند که دوران حرفهای نظامیاش را در غرب گذرانده و به باور او یک لیبرال است، امری مضحک به نظر میرسد. از نگاه اردوغان، آکار در بهترین حالت فردی فرصتطلب است که هرگز نمیتوان به او اعتماد کرد و نمیتوان انتظار داشت که روی اصول مورد توجه اردوغان بایستد. علاوه بر این بعید است که اردوغان با مشاهده تجربه زندانیشدن رهبران بازنشسته به بازنشستگی تن دهد. با نگاهی به تعداد افرادی که در دوران حکومت دو دههای اردوغان بر ترکیه زندانی شده یا مورد آزار و شکنجه قرار گرفتهاند، میتوان به این نتیجه رسید که پوپولیستیترین اقدام هر رهبری در آینده ترکیه میتواند بازداشت اردوغان و رقمزدن سالهای بازنشستگی او در زندان باشد.
راه نجات
امیدی به اصلاحات در ترکیه نیست؛ در این ۱۸سال اردوغان، ارتش را بهطورکامل تغییر داده تا موتور محرکهای برای تفکرات اسلامگرایانه او باشد و بهاینترتیب دیگر نیرویی برای دفاع از لائیسیته باقی نمانده و نظام آموزشی ترکیه نیز در این سالها به دست اردوغان تغییر کرده است.
بیش از ۳۰ میلیون ترک در دوران حکومت اردوغان تحصیل کردهاند. همچنین کنترل او بر رسانهها تشدید شده است. اگر حکومت اردوغان همین فردا هم به پایان برسد، سالها تلاش هماهنگ و یک عملیات گسترده پاکسازی و بازسازی ترکیه نیاز است تا اثرات مخرب او از نظام سیاسی این کشور خارج شود. بسیاری از ترکهایی که منتقد اردوغان هستند، اکنون به دوران قبل از سال ۲۰۰۱ بهعنوان عصر طلایی نگاه میکنند. واقعیت این است که اردوغان ترکیه را به کشوری تغییر شکل داده که دیگر مانند گذشته نیست و شریک و متحد قابلاعتمادی برای آمریکا محسوب نمیشود. یونان، ارمنستان، اعراب، کردها و دیگران چیزی جز اینکه ترکیه کشوری عادی و به دنبال صلح با همسایگان باشد، نمیخواهند. با این وجود، دستیابی به این خواسته آرزوی ترکهای تبعیدی و سفرای سابق این کشور نیز بوده است. حتی اگر سرطان فردا اردوغان را از پای درآورد، ترکیه با عقبنشینی طولانی و سخت مواجه خواهد شد و بازگشت این کشور به حالت عادی بسیار دشوار است؛ وضعیتی که نه در چند ماه بلکه در چند دهه پیشرو طی خواهد شد.
منبع: نشنالاینترست