سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

شکست نئولیبرالیسم در شیلی، – سیاوش قائنی

رقص و پایکوبی صد ها هزار نفر در خیابان های بزرگ کشور

عصر یکشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۰ (۱۹ دسامبر ۲۰۲۱)، صدها هزار نفر در سانتیاگو پایتخت شیلی  در خیابان آلامدا برناردو او هیگینز که شهرت جهانی دارد گرد هم آمدند تا پیروزی «گابریل بوریچ» ۳۵ ساله را در انتخابات ریاست جمهوری شیلی با رقص و پایکوبی جشن بگیرند. این راهپیمایی جمعی در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری  «لامُونِدا» برگزار شد.

همان کاخی که ژنرال پینوشه در آغاز کودتای شیلی صبح روز ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ بمباران کرد و «سالوادور آلینده» رئیس جمهور قانونی کشور در جریان آن  بمباران هوایی کشته شد.

 آلینده در واپسین دقایق حیاتش در  سخنرانی مشهور خود، که به صورت زنده از رادیو پخش می شد از عشقش به میهن و ایمان عمیق و خدشه‌ ناپذیرش به مردم و آینده کشورش گفت، گفت که تعهدش به مصالح شیلی اجازه نمی‌دهد راه ساده تر را انتخاب کند و پیشنهاد رفتن از کشور را بپذیرد و تسلیم «خائنین» شود.

بخشی از سخنان معروف و اندوه بار اما امیدوارکننده او چنین بود:

«هموطنان عزیزم! بی گمان این آخرین باری خواهد بود که من با شما سخن می گویم. نیروی هوایی برج های فرستنده پورتالس و کورپوراسیون را بمباران کرده است.

در برابر چنین حقایقی، تنها می توانم یک چیز را به شما بگویم:

من تسلیم نخواهم شد!

در رویا رویی با واقعیت ها و در این موقعیت تاریخی تنها یک چیز را می خواهم به آگاهی شما زحمتکشان عزیز کشورم برسانم: من استعفا نمی دهم و با وفاداری به مردم کشورم زندگی خود را  فدا می کنم. با اطمینان به شما می گویم، یقین دارم دانه هایی که به دست ما در وجدان های شریف هزاران هزار شیلیایی کاشته شده است، هیچ گاه از باروری باز نمی ماند و بار دیگر به بار می نشیند. 

زحمتکشان و کارگران وطنم!

من به شیلی و سرنوشت آن ایمان دارم. شیلیایی های دیگری خواهند آمد و بر این دقایق تیره و تلخ و آکنده از خیانت غلبه خواهند کرد. شما باید این را بدانید که دیر یا زود، و خیلی زود خیابان های پهناور گشوده خواهند شد، تا در آن ها انسان های آزاد برای ساختن یک جامعه بهتر، رژه  روند»

گابریل بوریچ در اولین سخنرانی خود پس از انتخابات در پاسخ به آخرین پیام «سالوادور آلینده» می گوید:

«ما آگاهیم که تاریخ با ما آغاز نمی‌شود، ما وارث یک مسیر و یک پروژه تاریخی می باشیم. در این مسیر تاریخی کسانی، ازجایگاه های مختلف به‌ گونه ای خستگی ناپذیری برای عدالت اجتماعی،  گسترش دموکراسی، دفاع از حقوق بشر، پاسداری از آزادی ها تلاش کرده‌ اند. من بازمانده این خانواده‌ی بزرگ هستم، که مایلم در مرحله ای که امروز آغاز می‌کنیم دوباره شاهد به هم پیوستن آن باشیم.»

افزایش مشارکت بالای مردم علیرغم خرابکاری های راستگرایان افراطی با جلوگیری از حرکت اتوبوس های حمل و نقل شهری در مناطق فقیر نشین و گفتمان تهاجمی همراه کارزار و کمپین دروغ پردازی و تروریستی در شبکه های اجتماعی پیروزی چشمگیر گابریل بوریچ با ۵۶ درصد در برابر ۴۴ درصد آرای رهبر راستگرایان افراطی و هوادار پینوشه «خوزه آنتونیو کآست» را در انتخاب ریاست جمهوری ۱۹ دسامبر با بیشترین آرا در تاریخ شیلی را رقم زد. پیروزی تاریخی این رهبر سابق جنبش دانشجویی، رویدادی تاریخی در شیلی و مرگ نهایی سیستم آگوستو پینوشه بشمار می رود.

نام گابریل بوریچ، در جریان جنبش جوانان شیلیایی از جمله در اعتراضات وسیع ۲۰۱۹ در شیلی علیه افزایش قیمت بلیط مترو بیش از همیشه شنیده شد. او در ۳۳ سالگی یکی از رهبران این جنبش بود. بوریچ در جریان همین جنبش در یک از سخنرانی‌های خود گفت: «اگر شیلی بهشت نئولیبرال ها طی دهه های گذشته بود امروز ما آنرا به جهنم نئولیبرالیسم تبدیل خواهیم کرد.»                                                                     

پیروزی او در حالی بدست می آید که شیلی در ۵ دهه اخیر «آزمایشگاه مهم سیاست های نئولیبرالیستی» بوده است. اکنون جنبشی به پیروزی رسیده است که شعار های  اصلی آن عدالت اجتماعی، برابری جنسیتی و پاسداری از زیست بوم است.

«سیستم پینوشه و پروژه نئولیبرالیستی شیلی»

نویسنده چندی پیش (فروردین ۱۳۹۹) دو نوشتار در باره شیلی با عناوین «غروب نئولیبرالیسم؟ بن بست یک تئوری در دوران بحران کرونا» و «نئولیبرالیسم یا کیمیای سعادت؟» به گونه ای همه جانبه به اجرای پروژه نئولیبرالیسم به ویژه در شیلی و آمریکای لاتین پرداختم.

با تحولات نوین در آمریکای لاتین و بویژه به تازگی در شیلی بی جا نمی دانم تا چکیده ای از آن نوشتارها را در اینجا باز نویس کنم:  

پس از پیروزی انقلاب کوبا در «حیاط خلوت آمریکا» و خطر سرایت این انقلاب به دیگر کشور های امریکای لاتین، وزارت کشور ایالات متحده امریکا و بنیاد«خیریه» هنری فورد پروژه ای را که در دانشکده اقتصاد شیکاگو به ریاست میلتون فریدمن به نام «پروژه شیلی» در دست بررسی و تهیه بود مورد پشتیبانی همه جانبه خود قرار دادند. در این پروژه بطور عمده گروهی از جامعه شناسان و اقتصاددانان شیلیایی زیر نظر اساتیدی چون میلتون فریدمن و آرنولد هاربرگر مشغول به کار بودند.

هدف «پروژه شیلی» تاثیرگذاری بلندمدت بر روی اقتصاد کشور های آمریکای لاتین بویژه شیلی بود.

این گروه که بعد ها به  پسران شیکاگو (ChicagoBoys) معروف شدند گزارش ۵۰۰ صفحه ای و جامعی درباره «پروژه شیلی» و چگونگی اجرا و پیشبرد آن تهیه کردند.

این پروژه نخستین بار به دولت خورخه الساندری (JorgeAlessandriRodríguez) ارائه شد، ولی الساندری با اجرای آن موافقت نکرد.

با روی کار آمدن دولت سوسیالیست دکتر سالوادور آلینده و ملی کردن صنایع و معادن مس، اصلاحات ارضی گسترده، ملی کردن بانک ها و کنترل قیمت ها، زنگ خطر دیگری برای ایالات متحده آمریکا به صدا در آمد. دولت سوسیالیستی آلینده مورد تحریم های اقتصادی شدید قرار گرفت نرخ تورم در کمتر از دو سال به ۳۱۰درصد رسید. مردمی که حدود دو سال پیش با اکثریت بالائی پرزیدنت آلینده را انتخاب کرده بودند (کشاورزان، اتوبوسرانان، دانشجویان و…) بر علیه دولت او به خیابان ها آمدند و زمینه برای یک « شوک درمانی » بزرگ آماده شد. کودتای نظامی.

پس از کودتای نظامی با پشتوانه مالی و پشتیبانی سیاسی ایالات متحده آمریکا و شرکت های بزرگ فراملیتی همچون خودروسازی فورد، صنایع جنرال الکتریک و شرکت آمریکایی ITT  در یازدهم سپتامبر ۱۹۷۳علیه دولت دکتر آلینده، و با به قدرت رسیدن «آگوستو پینوشه»، طرح «پروژه شیلی»  دوباره مطرح و تبدیل به سیاست اقتصادی دولت پینوشه شد.

۸ نفر از ۱۰ عضو گروه «پروژه شیلی»،که اقتصادانان شیلیائی و شاگردان میلتون فریدمن بودند پس از به قدرت رسیدن حکومت نظامی پینوشه، برای اجرای این پروژه پست های کلیدی را در دولت به عهده گرفتند.

بعد از  شوک کودتا (طبق آمار سازمان عفو بین الملل، بیش از ۱۴ هزار زندانی و ۲۵۰۰ اعدام و ناپدید شدند. آمار های دیگر ارقامی بالا تر را نشان می‌دهند(۱)

 گروه «پروژه شیلی» یا «بچه های شیکاگو» زیر نظر مستقیم میلتون فریدمن (مشاور ویژه امور اقتصادی ژنرال پینوشه) با سرعت اجرای طرح تحول اقتصادی را که از پیش طراحی شده بود به مرحله اجرا درآورد.

به سفارش میلتون فریدمن «تمام سدهایی را که باز دارنده  نیرو های محرکه بازار آزاد بودند» برداشته شد:

– واگذار کردن کلیه  رشته های مختلف صنایع، معادن، بانک ها به بخش خصوصی 

– باز کردن درب ها برای ورود کنسرن های فراملیتی و سرمایه‌گذاری‌های‌ خارجی‌.

(تا به امروز کنسرن های امریکائی، چینی، ژاپنی و حتا اسرائیلی با قراردادهای ظالمانه بر تمام عرصه های زندگی و اقتصاد این کشور از معادن مس و لیتیوم گرفته تا یخچالهای پاتاگونیا و آبهای شیرین غالب هستند)

– واگذار کردن کلیه بخش‌ها ی خدمات اجتماعی چون آموزش و پرورش، بهداشت و درمان به بخش خصوصی  

– سرکوب شدید سندیکا ها و اتحادیه های کارگری

– به اجرا در آوردن نظام بازار آزاد به ویژه در بازار نیروی کار

– از میان بردن قانون کار

– کاهش دستمزد کارگران

– آزاد کردن قیمت ها

– از میان بردن تمام دستاوردهای بیمه های اجتماعی کارگران و  واگذاری حقوق باز نشستگی به بخش خصوصی

– محدود کردن  وظیفه دولت  تنها به عرضه‌ پول

سرانجام این گروه اقتصاد شیلی را آنچنان  به سود بخش خصوصی زیر و رو کرد که در همان سال ها کشور در دو دوره (۱۹۷۴و۱۹۸۲) دچار رکود اقتصادی شدید شد.

در پایان دوران ریاست جمهوری پینوشه نزدیک به ۴۰ درصد از جمعیت شیلی زیر خط فقر زندگی می کرد.

خوان گابریل والدِز (وزیر خارجه سابق شیلی در سال ۱۹۹۰بعد از حکومت نظامی پینوشه) در توصیف «پروژه شیلی» می گوید: «این پروژه نمونه بارز انتقال سازماندهی شده یک ایدئولوژی از ایالات متحده آمریکا  به شیلی بود که با هدف تغییر تفکر اقتصادی در شیلی، در آمریکای لاتین و جهان  انجام گرفت.»

و جالب اینجا است که میلتون فریدمن همواره در آثار خود از شیلی به عنوان الگوی نمونه تئوریش نام برده است.

در ماه های پایانی سال ۲۰۱۹، پس از سفر هایم به کوبا و آرژانتین در سال های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۸، در بحبوحه اعتراضات و اعتصابات بحق و سراسری مردم  شیلی نزدیک ۴ هفته به این کشور سفر کردم و از نزدیک شاهد این اعتراض ها بودم. در این سفر از شهر سانتیاگو تا بیابان های اتاکاما تا یخچال های پاتاگونیا با اشخاص زیادی از احزاب مترقی، سندیکا ها و تعاونی ها، رانندگان و  تاکسی رانان و کارمندان گردشگری… گفتگو کردم.

همان روزهای نخست عصبیت، ترس و اضطراب در میان تمام اقشار مردم پدیدار بود.

همه در یک نتیجه گیری مشترک بودند:

«کشور ما غارت شده، همه بخش های اقتصادی و خدمات، حقوق بازنشستگی، آموزش و پرورش، سیستم بهداشت و درمان، آبهای شیرین* و بخش های انرژی، برق و گاز… رودخانه ها و جاده ها، وسائل حمل و نقل و ارتباطات، اتوبوس، مترو و راه آهن، جنگل‌ها و مراتع به بخش خصوصی واگذار شده، مهم تر از همه معادن مس و لیتیوم(۲) در شمال کشور به کنسرن های بزرگ فراملیتی با قرارداد های بلند مدت و نا عادلانه واگذار شده که در نتیجه استخراج بی رویه و  نامحدود آنها از این معادن خسارات جبران ناپذیری به محیط زیست کشور ما شیلی وارد شده است.»

در تظاهرات در تمام شهر ها یک پلاکارد در کنار پلاکارد های دیگر  بیش از همه کنجکاوی مرا بخود جلب کرد. بر روی پلاکارد نوشته شده بود «آب یک حق است , نه یک  کالا!» 

 (El agua como derecho, no como negocio) برایم باور کردنی نبود زمانی که شنیدم  شیلی تنها کشوری است در دنیا که  تمام مخازن آب آن صد در صد به بخش خصوصی واگذار شده است(۲) و در دست چند کنسرن فراملیتی می‌باشد.

ماتیاس آسون مدیر Greenpeace در شیلی هفتم آوریل۲۰۲۰  در یک  مصاحبه با اُیرو نیوز “زیر عنوان بی آبی بحران کرونا را تشدید می‌کند” می‌گوید: «در حالی که ویروس کرونا به شکل  وحشتناکی در شیلی همه گیر شده، مردم هزاران شهر از بی آبی رنج میبرند و حتی آب برای شستن دستهای خود ندارند. صابون بدون آب بی مصرف است.»

با شنیدن اینهمه قصهِ درد ورنج  به یاد جمله ادواردو گالیانو نویسنده برجسته و متعهد اروگوئه می افتم که در کتاب پر ارزش خود بنام «رگهای باز آمریکای لاتین»(۳) نوشته است:

«ما مردم آمریکای لاتین فقیریم, زیرا که زمین مان ثروتمند است»

آنچه که  کشور شیلی را در آمریکای لاتین نمونه کرده است  بالا بودن تولید سرانه ملی و فاصله باور نکردنی  میان  فقر و ثروت است.

نتیجه اینکه بیش از دو سوم مردم از اقشار پائین تا بخش بزرگی از اقشار میانی جامعه بطور مستمر در ترس و اضطراب بسر میبرند. ترس از دست دادن کار، ترس کافی نبودن حقوقشان تا پایان ماه، ترس نداشتن درآمد کافی برای پرداخت شهریه مدرسه کودکانشان و یا پرداخت بیمه سلامت و خرید دارو.

فقر و تنگدستی حتی بخش بزرگی از اقشار میانه را در برگرفته است.

بر سیستم بهداشت و درمان و آموزش پرورش تبعیض گسترده ای حاکم است که تنها یک اقلیت کوچکی از این سیستم بهره مند می‌شود و بقیه مردم در تنگنا هستند. بیمارانی که از پوشش بیمه های تکمیلی برخوردار نیستند برای ملاقات با یک پزشک متخصص باید یک سال و نیم و یا بیشتر در انتظار بمانند، و تازه پس از آن است که امکان پذیرفتن به بیمارستان را بدست می آورند.

مردم عادی سالیان دراز هرماه میزان بالایی از درآمد ماهانه خود را برای دوران بازنشستگی به شرکت های خصوصی بیمه بازنشستگی میپردازند، تا در دوران بازنشستگی، مستمری بسیار نا چیزی به آنها پرداخت شود، که تنها ۳۰ درصد مخارج زندگیشان را تأمین می‌کند.

در حقیقت نابرابری بزرگی که در دوران پینوشه بوجود آمد، در سال‌ های پس از آن نیز در دوران دولت محافظه کار «ریکاردو لاگوس Ricardo Lagos» (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶) و دولت سوسیالیست «میشل باچه لت Michelle Bachelet» (۲۰۰۲تا ۲۰۱۰) تغییر نکرد و در دوران دولت محافظه کار «پینیرا Sebastián Piñera» (از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ و از ۲۰۱۸تا امروز)  نیز افزایش یافت است .

روشن است که در این نوشتار بررسی تمام زوایای «پروژه شیلی» و نتایج فاجعه بار آن نمی گنجد و بهتر است در نوشتاری ویژه به آن بار دیگر پرداخته شود.                           

 الگوی نئولیبرالیسم  مکتب شیکاگو پس از کودتای شیلی در بسیاری از کشور ها؛ آمریکا، انگلستان، کشور های آمریکای لاتین و کم و بیش در اغلب کشور های اروپائی به اجرا درآمد و در اوائل  دهه ۸۰ نیز از طریق نهادهایی چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به ۹۰ کشور از جمله کشور های پساسوسیالیستی و کشور های «در حال توسعه» از جمله ایران تحمیل شد.

اکنون پس از ۵۰ سال که از اجرای پروژه های نئولیبرالیسم در جهان می گذرد، چرخ این ایدئولوژی مخربِ اقتصادی به گِل نشسته است.

به همان گونه که شکست «خوزه آنتونیو کآست» ضربه ای به راست افراطی جهانی است، 

به همان سان پیروزی «گابریل بوریچ» بیانگر تشدید مبارزه علیه نئولیبرالیسم می باشد.

پیروزی او را نه تنها مردم شیلی جشن گرفتند بلکه در سراسر جهان تمام، نیروهای چپ و مترقی از آن استقبال کردند.

پیروزی «بوریچ » در دورانی رخ داده است که به نظر می رسد راه حل بحران های سرمایه  داریِ

نئولیبرالیستی میان دو آلترناتیو نهفته است:

یکی تلاش برای باز سازی عدالت و حقوق اجتماعی و بازیابی دموکراسی

 و دیگری اجرای سیاست های راستگرایانه افراطی و نئوفاشیستی به ویژه در آمریکای لاتین می باشد.

پیروزی او امیدها را تقویت می کند که چرخش به چپ و رستاخیز نیرو های پیش رو

(marea rosa) و پیروزی دولت های مترقی و مردم گرا در آمریکای لاتین، همچون انتخاب آندرس مانوئل لوپز اوبرادور در مکزیک (۲۰۱۸)، آلبرتو فرناندز در آرژانتین (۲۰۱۹)، لوئیس آرس در بولیوی (۲۰۲۰)، پدرو کاستیو در پرو (۲۰۲۱) و شیومارا کاسترو (۲۰۲۱) در هندوراس ادامه  دارد و امید است  با انتخاب گوستاوو پترو در کلمبیا و لولا داسیلوا در برزیل در سال ۲۰۲۲ به عنوان رئیس جمهور کشور های خود انتخاب شوند و این فرایند تکمیل گردد.

بیداری چپ نو و نسل ۲۰۱۱

جهان بینی و اندیشه های بنیادین چپ نوین بر پایه توسعه پایدار، اقتصاد سبز، بر برابری و عدالت اجتماعی، بر به رسمیت شناختن حقوق اقلیت های آتنیکی، حفاظت از زیست بوم، برابری جنسیتی و پشتیبانی از مبارزات فمینیستی، بر به رسمیت شناختن حقوق دگرباشان LGBTIQ «ال‌جی‌بی‌تی» و بر پاسداری کرامت انسانی و حمایت از حقوق بشر و تحقق دموکراسی استوار است.

این جهان بینی با درس گرفتن از تجربه ها، دست آورد ها و کژراه های انقلاب روسیه، چین، ویتنام و کوبا و فروپاشی کشورهای سوسیالیستی پیشین، از تجربه ها، دست آورد ها و کژراه های سوسیال دموکراسی در اروپا و از تجربه  پیکار های آزادیبخشِ سراسر جهان و بویژه آمریکای لاتین بدست  آمده است.

رئیس جمهور منتخب «گابریل بوریچ» کاندید ائتلاف انتخاباتی Apruebo Dignidad (پیروان کرامت انسان) متشکل از احزاب و گروه های چپ و حزب کمونیست شیلی می باشد.

او همراه با همرزمانش مانند کامیلا والِخو و کارول کاریولا (۴) متعلق به گروهی از مبارزان جوان هستند که نخستین بار در اعتراضات دانشجویی سال ۲۰۱۱ در «کنفدراسیون دانشجویان شیلی»(۵) در سطح ملی قاطعانه با برنامه های ضد نئولیبرالیستی مبارزه می کردند. یکی از مطالبات برجسته آنان در آن زمان، رفع کالایی شدن آموزش و حق آموزش رایگان و با کیفیت برای عموم شهروندان بود. 

نابرابری ها و نبود عدالت اجتماعی همراهِ با شکاف فزاینده میان فقر و ثروت باعث شد تا در سال ۲۰۱۹ جرقه جنبش بزرگ مبارزه علیه خصوصی سازی و سرمایه داری در این کشور به راه افتد. جنبشی که به بهانه گران شدن بلیط مترو آغاز شد و به یکی از بزرگترین اعتراضات دهه های اخیر این کشور تبدیل گردید.

بدنبال اعتراضات گسترده ۲۰۱۹ مردم شیلی همراه با انتخاب شورای ۱۵۵ نفرهِ قانون اساسی (یا مجلس موسسان) با اکثریت قابل توجهی رای به تغییر قانون اساسی شیلی که از دوران دیکتاتوری پینوشه به ارث مانده بود دادند. این شورا به ریاست آلیسآ لونکُن، استاد دانشگاه و از بومیان «ماپوچه» شیلی و با حضور نمایندگان مستقل از احزاب سیاسی، درباره بازنویسی قانون اساسی تصمیم‌گیری می‌کند.

حال که گابریل بوریچ  پس از سال ها پیکار و بدنبال یک مبارزه انتخاباتی سخت به ریاست جمهوری شیلی انتخاب شده است، قصد دارد طی دو دوره چهار ساله «توسعه سبز» را در اولویت قرار دهد و پانصدهزار شغل جدید برای زنان ایجاد کند، خدمات اجتماعی و بیمه های بهداشتی را گسترش داده، سیستم  بهداشت و درمان عمومی را بهبود بخشد، ساعت کار را از ۴۵ ساعت در هفته به ۴۰ ساعت در هفته کاهش دهد، حداقل دستمزد ها را افزایش دهد، صندوق های بازنشستگی خصوصی را لغو کرده و نظام تأمین اجتماعی فعلی را که هم اکنون در دست بخش خصوصی است کاملاً دگرگون کرده و از نو باز سازی کند، بدهی دانشجویان را ببخشد و نظام مالیاتی را اصلاح کرده و مالیات شرکت های بزرگ را  به میزان ۸ درصد افزایش دهد.

قرار است مراسم تحلیف رئیس‌جمهور جدید روز یازدهم مارس ۲۰۲۲ برگزار شود.

«گابریل بوریچ» علیرغم پیروزی چشمگیرش در انتخابات ریاست جمهوری،  نه در پارلمان و نه در مجلس سنا از اکثریت آرا برخوردار می باشد. پس از انتخابات عمومی در ماه نوامبر، اکنون مجلس سنا به طور مساوی میان نیرو های چپ و راست تقسیم شده است.

در پارلمان ائتلاف انتخاباتی رئیس جمهور جدید  Apruebo Dignidad (پیروان کرامت انسان)  تنها ۳۸ کرسی از ۱۵۵ کرسی را در اختیار دارند که می تواند با ائتلاف با حزب اومانیست و حزب سبز اکولوژیک و دیگر نیروهای مترقی حاضر در مجلس تقریباً به یک اکثریت ساده دست یابد و برای تصویب برخی از اصلاحات مدنظر خود ناگزیر به ایجاد اجماع گسترده تری می باشد.                              

روشن است که رئیس جمهور جدید شیلی برای اجرای اصلاحات خود در کشوری که ۵ دهه «آزمایشگاه بزرگ نئولیبرالیسم» بوده است راه سخت و دشواری در پیش دارد. سقوط بازار بورس سانتیاگو در فردای پیروزی بوریچ، نشانگر دشواری هایی است که او در پیش روی دارد.

سیاوش قائنی ۷ دی ۱۴۰۰

————————————————————                                                                               

(۱) – به گزارش  سازمان عفو بین الملل  ۲۱۳۲ نفر در نخستین روز کودتا دستگیر شدند و تا پایان سال به ۱۳۳۶۴ نفر افزایش یافت و  ۲۵۰۰ و به عبارتی بیش از ۳۰۰۰ نفر  اعدام و مفقود شدند  که اکثراً اعضای حزب کمونیست و سوسیالیست و اتحادیه کارگری بودند و صد ها هزار نفر مجبور به مهاجرت شدند.

به نقل از گزارش «کمیسیون والش»

Comisión Nacional de Prisión Política y Tortura (Valech-Kommission)

(که سال ۲۰۰۱ پس از برکناری پینوشه به پیشنهاد ریکاردو لاگوس رئیس جمهور وقت تشکیل شد)  که تعداد زندانیان سیاسی  را در ۱۷ سال دولت پینوشه ۲۷۲۵۵نفر میداند که ۹۴ درصد آنها بطور وحشتناکی شکنجه شده بودند و تعداد اعدام شدگان را  ۳۱۹۷ نفر گزارش می‌کند.

(۲) – سال ۱۹۸۱ دولت پینوشه قانونی را تصویب کرد بنام  کُد آب « Código de Aguas»

 طبق این قانون مالکیت بر زمین از مالکیت مخازن آب در آن زمین از یکدیگر جدا شد و بر این اساس دولت حق  واگذاری مخازن آب در هر مِلکی را به بخش خصوصی پیدا کرد و بلافاصله  آنرا به اجرا در آورد. امروز مخازن آب در شیلی صد در صد به بخش خصوصی  تعلق دارد و در دست چند کنسرن بزرگ فراملیتی است که در شیلی به استخراج معادن و جنگل داری و کشاورزی صنعتی  بزرگ مشغول هستند.  

https://www.srf.ch/news/international/kampf-ums-wasser-in-chile-avocado-plantagen-fuer-konzerne-statt-trinkwasser-fuer-die-menschen

(۳) – Las Venas Abirtas de America Latina «رگ های باز آمریکای لاتین» اثر ادواردو گالیانو

(۴) کامیلا والِخو و کارول کاریولا هر دو عضو حزب کمونیست شیلی

(۵) – (chilenischen Studierendenkonföderation (CONFECH

https://akhbar-rooz.com/?p=136568 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهرداد
مهرداد
2 سال قبل

سوال اینست که اگر راست انتخابات بعدی را ببرد (و دیر یا زود میبرد) کسی میتواند بگوید که نئولیبرالیسم پیروز شد و چپ شکست خورد؟ پیروزی و شکست انتخاباتی متوالی از مختصات دمکراسی پارلمانیست. لطفا زود دستپاچه نشوید.

هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
2 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

تا به نئو لیبرالیسم فقط اشاره ای شود. فشار خون بعضی ها بالا میرود و خون توچشماشون جمع میشه!
دو سال پیش در ایران دیدیم که راست ها از پلاکارد ضد نئولیبرالیستی چه هیاهوئی راه انداختند.
شما هم تا می توانید« اگر» ها را بکارید تا «سبز» شود و خودت «دستپاچه» شدی چون یا همه ی مطلب را نخوندی یا خوندی و نفهمیدی !!!
در پایان این مقاله آمده ست:
روشن است که رئیس جمهور جدید شیلی برای اجرای اصلاحات خود در کشوری که ۵ دهه «آزمایشگاه بزرگ نئولیبرالیسم» بوده است راه سخت و دشواری در پیش دارد. سقوط بازار بورس سانتیاگو در فردای پیروزی بوریچ، نشانگر دشواری هایی است که او در پیش روی دارد.

اما عطف به دوسال پیش ؛
ــ مردم شیلی خواهان تغییر قانون اساسی شدند.
ـ در همه پرسی اکثریت مردم به تغییر قانون اساسی آری گفتند.
ـ انتخابات برای ۱۵۰ نماینده برای مجلس تغییر قانون اساسی برگزار شد که تعداد زنان نماینده بی نظیر ست.
ـ این ها زمینه ی پیروزی ائتلاف چپ در شیلی گردید.
یک ـ پس هم اکنون نهاد پارلمان و نهاد ریاست جمهوری به کار قانون گزاری و اجرائی مطابق قانون اساسی موجود ادامه میدهند.
دو ـ در نهاد دیگری قانون اساسی در حال تغییر ست یعنی قوانین و قانون اساسی دوران پینوشه مدتها ست مردود شناخته شده و جوتاب نداده ست .
به باور من پروسه الغای قوانین دوران پینوشه شروع شده که عبارت از شکست سیاسی نئولیبرالیسم به شکل قانونی می باشد.
شما اگر نکته ای مهمتر تر سراغ دارید بفرمائید . ولی همینطوری «شانسی» ننویسید!!

مهرداد
مهرداد
2 سال قبل
پاسخ به  هرمز قدکچی

صحبت از فشار خون بالا، لطفا نگاهی بنداز به حرارت و خشم بی‌دلیلی که در پاسخ مرقوم فرمودی!

تیتر مقاله از کلمه “شکست” بدون ذکر دوره زمانی مشخص استفاده کرد، که این وهم را برای امثال جنابعالی ایجاد می‌کند که کار این بار تمام است!! در ضمن و بر فرض نئولیبرالیسم “سیاسی” شکست خورد، مشکل اصلی شما‌ها که “سرمایه” است همچنان یکه تاز جهان سیاست و اقتصاد خواهد ماند. نئولیبرالیسم برای شما‌ها فقط یک پیراهن عثمان است که بتوانید برای بنگاه شکست خورده سوسیالیسم اردوگاهی آگاهی پخش کنید.

در آخر، شما‌ها قادر به شکست چیزی نیستید جز خود.

هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
2 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

حکایت در دیزی و حیای گربه ست.
سایت اخبار روز یک ساست سیاسی ـ خبری چپ ست. 
حالا شما این جا را کردی ،محل اظهار فضل های ضپ چپ !
انتظار داری که برایت هورا هم بکشیم.
اما نیازی نیست که پاسخ حرفهای پرت و پلای شما را بدهم.
احمد شاملو بعداز سفر برکلی به سوئد آمد.
خبرنگاری پرسیدند: ماجرای جنجال بعداز سخنرانی در برکلی چی بود؟
شاملو: هیچی ! این شاهپرستان از اردنگی ی ملت در سال ۵۷ بدجوری دردشون اومده و تا هر حرفی بزنی اونجاشون می سوزه . شلوغ پلوغ می کنند !!! .
شما هم عادت داری که زیر بعضی مقالات احبار روز تک مضراب به پرانی  چون خیال می کنی مردم و  مخالفان دیکتاتوری شاه باید به سکوت قبرستانی ادامه می دادند. خوب باید یک واکنشی نشان دهی .
اشتباهات  شما بچگانه و عوامانه ست زیرا از ۱۸۶۰ جنبش کارگری و سوسیال دموکراتیک در جوامع سرمایه داری وجود داشت ودر انترناسیونال اول مارکس و انگلس حضور داشتند. باید بدانی اول ماه از کی شروع شد؟
اگر امپراتوری آلمان و اتریش با خلافت عثمانی جنگ جهانی اول را راه نمی انداختند نه در روسیه انقلاب میشد و نه آیرون ساید انگلیسی ماموریت می گرفت که در سال ۱۲۹۹ قوای هنگ قزاق قزوین بسرکردگی رضا خان میر پنج را به تهران بفرستد که کودتا کند.
  توصیه می شود کتاب «سید ضیاء» نوشته زنده یاد استاد  صدرالدین الهی   را که دروز فوت شد را مطالعه کن تا کمی با تاریخ معاصر ایران و روی کار آمدن رضاخان و وقایع جهان آشنا شوی و بعداز این کمی معقول تر بنویس.   

مهرداد
مهرداد
2 سال قبل
پاسخ به  هرمز قدکچی

هشدار شما در مورد اینکه این سایت چپ هست و عبارات “حیای گربه” و “معقول بنویس” یاد آور تهدید‌های مخالفین رژیم از طرف دادستنی انقلاب از یک طرف و حکایت “تربچه‌های پوک” از طرف دیگر است. این سایت چپ است اما نشان داده که از درج کامنت دیگران ابایی ندارد. حتی جای قدر دانی دارد که به حتاکی‌های عصبی امثال شما هم اجازه درج میدهد. 
مقاله و کامنت من فقط در مورد برخورد با پیروزی چپ در شیلی است. پرتو پلا گوی شما در مورد شاملو، شاه پرستان، جنبش کارگری ۱۸۶۰، خلافت عثمانی، انترناسیونال اول، ایرون ساید منطق بحث شما را به مضحکه تبدیل کرد. و البته اتهام شاهپرستی به دگر جمهوری خواهان نشان دهنده استیصال شماست. این حتاکی‌ها ارزش پاسخ ندارند.
آن سخن شاملو مربوط به ۳۳ سال پیش بود. آن روشنفکر انسان گرا و پر عطوفت اگر امروز زنده بود احتمالان یقه جنابعالی را به خاطر گیر کردن در دگماتیسم تاریخ میگرفت.

هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
2 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

تا زمانیکه دست از عادت زشت چپ ستیزی و  دگر اندیش ستیزی در مورد  فعالان سیاسی  ایرانی و خارجی بر نداری و متمدنانه با کسانی که نظرشان را قبول نداری بحث و گفتگو کنی.              ادعای «جمهوریخواهی» شما کاملا شبیه دیگر داعیان «جمهوری»  درایران و  جهان ست  که در راس آن «دائی جان » دونالد ترامپ رهبری حمله چماقداران به کنگره ی آمریکا را در سال پیش در دست داشت.                                                                                                       مطالبی که شما در اخبار روز در زیر نویسندگان مختلف می نویسی احتیاج به هیج شرح و بسطی نیست کلمات شما و جهت گیری های شما نیاز به هیچ خیلی آشکار نشان می دهد که چه در سر داری.   ما همیشه علیه نئولیبرالیسم نودیم.                                                                         شما چی ؟

مهرداد
مهرداد
2 سال قبل
پاسخ به  هرمز قدکچی

کسی که به دیگران هشدار میدهد “معقول بنویس” صلاحیت ارشاد اخلاقی دیگران را ندارد. این همان منطق محسنی اژه‌ای در ایران است. و کسی که به دیگران “دیزی و حیای گربه” را یاد آوری می‌کند دارای همان ذهنیت دونالد ترامپ امریکاییست. همان گونه که او نتوانست از آزادی بیان مطبوعات اجتماعی جلوگیری کند، امثال شما هم نمیتوانند با عصبیت نوشتاری دیگران را مرعوب کنند. 
هر چقدر دوست داری میتوانی داعییه چپ گرایی داشته باشی، ولی اخلاق و سلوک شما شبیه ۲ عنصر فوق است. چپ در غرب پا به عرصه حیات گذاشت. شما هم کمی از اخلاق مداری و تحمل اندیشه مخالف چپ‌های غرب یاد بگیر.
چپ به بشریت خدمت کرد. ولی اگر چپ نمایی امثال شما نبود، هرگز چپ ستیزی پا به عرصه نمیگذاشت.

هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
2 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

اولین کامنت  ات در زیر این مقاله را جنابعالی با لحن همیشگی ات نوشتی.   کار هم نمی توانی کنی بنام جنابعالی ثبت شد . .هر کس کامنت های جنابعالی را بخواند خودش قضاوت می کند چند مرد حلاجی .   نیاز به واکنش امثال بنده ندارد. متاسفم که وقت دوستان اخبار روز را گرفتم.                      

مهرداد
مهرداد
2 سال قبل
پاسخ به  هرمز قدکچی

نگران وقت دیگران نباش. کسی این کامنت‌های ۲ نفره را نمیخواند. در عوض به جای اتلاف وقت خودت با یک کاربر معمولی به مبارزه با نئولیبرالیسم ادامه بده.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x