پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

روز سیاه دیگر برای جامعه نویسندگان و مردم ایران – اردشیر زارعی قنواتی

مرگ دردآور یکی از بهترین نویسندگان کشورمان جناب بکتاش آبتین که امروز کالبد در هم شکسته وی بعد از دو هفته بیماری کرونا در زندان اوین و سه روز در کما بودن تسليم مرگ شد، بايد در چارچوب «قتل های عامدانه» طبقه بندی شود. مسئولین قضایی و زندان...

مرگ دردآور یکی از بهترین نویسندگان کشورمان جناب بکتاش آبتین که امروز کالبد در هم شکسته وی بعد از دو هفته بیماری کرونا در زندان اوین و سه روز در کما بودن تسلیم مرگ شد، باید در چارچوب «قتل های عامدانه» طبقه بندی شود. مسئولین قضایی و زندان می دیدند و می دانستند چه خطری ایشان را تهدید می کند و هیچ بهایی ندادند تا کار از کار بگذرد

در حالی که هیجدهم دی ماه مردم ایران عزادار قربانیان هواپیمای مسافربری بودند که در آسمان تهران توسط موشک های پدافندی نیروی نظامی سرنگون و ۱۷۶ قربانی بیگناه قربانی این جنایت شدند، یکی از نویسندگان، فیلمسازان و زندانی سیاسی “بکتاش آبتین” هم دقیقا در همین تاریخ بعد از روزها در کما بودن بر تخت بیمارستان جان خود را فدای رهایی، عدالت اجتماعی و تعهد حرفه یی خود کرد.

چه آن جنایت دو سال پیش و چه این جنایت امروز هر دو در شرایطی انجام شد که اگر نظام حاکم ذره یی احساس مسئولیت و حتی مدارا می کرد هیچکدام انجام نمی گرفت و این ملت همیشه عزادار در این ماتمکده ایران این چنین در ماتم فرزندان بی گناه خویش نمی سوخت.

همان روزهایی که موضوع قتل های سیاسی _ زنجیره یی افشا شد و مردم این سرزمین به عمق جنایت انجام گرفته پی بردند، به قول شاعر بزرگ استاد “گلشیری” بر مزار نویسندگان کشته شده خطاب به نهادهای قاتل ساز، به صراحت گفت “ما پیام شما را شنیدیم” و در این جمله کوتاه در واقع پیام کانون نویسندگان و ملت ایران را در چند کلمه بیان کرد. همه روشنفکران، نویسندگان، روزنامه نگاران، فعالین سیاسی – اجتماعی- مدنی و تمامی افراد زیر فشار سرکوب بعد از قتل های سیاسی _ زنجیره یی و موج نفرت و خشم مردمی که نثار قاتلان شده بود، امیدوار بودند که حاکمان و مسئولین در همه حوزه های سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی و قضایی نظام جمهوری اسلامی از این جنایت ها و بازتاب آن در جامعه درس گرفته باشند اما متاسفانه تجارب تلخ بعدی اثبات کرد که “نرود میخ آهنین در سنگ” و این حکایت همچنان باقی است.

مرگ دردآور یکی از بهترین نویسندگان کشورمان جناب بکتاش آبتین که امروز کالبد در هم شکسته وی بعد از دو هفته بیماری کرونا در زندان اوین و سه روز در کما بودن تسلیم مرگ شد، باید در چارچوب «قتل های عامدانه» طبقه بندی شود. مسئولین قضایی و زندان می دیدند و می دانستند چه خطری ایشان را تهدید می کند و هیچ بهایی ندادند تا کار از کار بگذرد

جرم بکتاش آبتین نویسندگی و فیلمسازی در خدمت منافع مردم و بهروزی ایران ما بود و حتی در اتهامات ناروایی که متوجه وی و دو تن دیگر از اعضای کانون نویسندگان ایران کردند، یک مورد اختلاس، جنایت، فساد، جاسوسی و دزدی نبود و او فقط به جرم “اندیشه” در بند شد و چنین بی گناه جان خویش را فدای مردمی کرد که همیشه قلم، شعر و دوربینش در خدمت آنان بود.

روزگاری نویسندگان این کشور را “کاردآجین” کردند و امروز در بند و زنجیر “زجرکش” می کنند و هیچ مسئولیتی هم نمی پذیرند. مگر مسئولین پرونده آبتین و مسئولین زندان اوین وضعیت وخیم بکتاش را نمی دیدند، که بدون تردید هم می دیدند و هم کاملا به روند بیماری وی و خطری که جان وی را تهدید می کند هم واقف بودند. بنابراین در اینجا حتی بدور از نگاه سیاسی به مساله، این جنایت متهمین کاملا مشخص و معینی دارد که حتی بر اساس سیستم حقوقی همین رژیم جمهوری اسلامی هم می بایست بر صندلی اتهام در دادگاه قرار گرفته و دادخواهی برای این جنایت روند حقوقی خود را در همین چارچوب حداقل دنبال کند و این کمترین خواست خانواده بکتاش و افکارعمومی ایران است.

قبل از اینکه بیش از این دیر شود به نظرم اگر ذره یی عقلانیت و شرافت در بین مسئولین مرتبط با این پرونده باقی مانده باشد، می بایست مرتکبین به این جنایت واضع مورد محاکمه و مجازات قرار گیرند.

بدرود بکتاش عزیز که سربلند زندگی کردی و شرافتمند در راه رهایی و عدالت از این جهان ناعادلانه رفتی و همه نویسندگان، روزنامه نگاران، فیلمسازان و…این سرزمین را در سوگ رفتنت به ماتم نشاندی، بدرود!

https://akhbar-rooz.com/?p=137603 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

7 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهرداد
مهرداد
2 سال قبل

بد از ۴۲ سال قتل و استبداد رژیم اسلامی در ایران از جمله قتل عام هزاران چپ گرای فداکار، این آقایان به همین یکی دو بیانیه اکتفا میکنند، اما هنوز بد از چند سال یقه عربستان سعودی را به خاطر جمال خاشقچی رها نمیکنند. دلیل کاملا واضح هست: از نظر اینان عربستان نوکر آمریکاست اما ایران مورد تحریم آمریکاست.

بیخود نبود زمانی که فیدل کاسترو از روی قبر بیژن جزنی و حمید اشرف قدم زد تأ به مرقد امام خمینی برسد، همیین آقایان برایش هلهله هم کشیدند.

مانی
مانی
2 سال قبل

آقای اردشیر زارعی لطفاً از آب گل آلود ماهی نگیرید. شما و دوستان تان هیچ نسبتی با بکتاش آبتین ندارید. در همین هفته گذشته در نشریه ای که در ایران با عنوان دانش و امید منتشر کردید جمعی از دگراندیشان چپ داخل کشور را به عنوان عوامل اسراییل و امریکا معرفی کردید و برایشان پرونده امنیتی ساختید. لینک نشریه دوستان تان را برای اطلاع گردانندگان اخبار روز در ادامه همین نوشته می گذارم تا ببینند ما در ایران با چه کسانی مواجه هستیم. که از این سو برای بکتاش البته بعد از مرگ جامه می درند و از طرف دیگر نزد مقامات امنیتی برای بکتاش های بعدی پرونده امنیتی می سازند. آ
لینک نشریه آقای زارعی و دوستان شان برای اطلاع گردانندگان و خوانندگان اخبار روز
https://mejalehhafteh.com/2021/12/22/%d8%b4%d9%85%d8%a7%d8%b1%db%80-%d9%86%d9%87%d9%85-%d9%85%d8%ac%d9%84%db%80-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4-%d9%88-%d8%a7%d9%85%d9%8a%d8%af-%d9%85%d9%86%d8%aa%d8%b4%d8%b1-%d8%b4%d8%af/

اردشیر زارعی قنواتی
اردشیر زارعی قنواتی
2 سال قبل
پاسخ به  مانی

جناب مانی …ابتدا نمی خواستم پاسخی به یک نام فیک بدهم که این روز ها متاسفانه در آشفته بازار حوزه سیاسی ایران و بخصوص فضای مجازی می چرخند و اتهام افکنی می کنند اما فقط برای بطالت سخنان شما خواستم مخاطب را به همان لینک که به عنوان سند گذاشته اید رجوع دهم تا سیه روی شود هر که در او خش باشد. لینک نشریه دانش و امید را گذاشته اید که من نه نویسنده آن هستم و نه مسئولیتی در آن دارم. دوم اینکه امیدوارم مخاطبین این این مقاله و کامنت شما حتما بروند حتی اگر شده تیتر مقالات و نویسندگان را مشاهده کنند تا بهتر متوجه شوند اسامی فیک در فضای سیاسی و رسانه یی امروز ایران ما چه نقش مخرب و مشکوکی را نمایندگی می کنند. در ضمن اگر شما کانون نویسندگان ایران و دوستان و نویسندگانی چون بکتاش آبتین را می شناختید فهم می کردید همین امروز این رفیق بزرگ ما دکتر ناصر زرافشان است که از ابتدا تا حال دنبال و پیگر شرایط بوجود آمده است نه مدعیانی که به وقت پای کار بودن حتی نام واقعی خود را هم می ترسند بیان کنند ….

مانی
مانی
2 سال قبل

ممنون از پاسخ شما. اعلام کردید که در نشریه فرهنگ و مردم مسئولیتی ندارید. آیا این را هم منکر می شوید که همفکران و یاران شما هستند؟ اگر نه و با خط این نشریه مخالفید دو سطر در همین جا بنویسید که با پرونده سازی های امنیتی دوستان تان در نشریه فوق مخالف هستید. اما آیا نوشته هایتان در روزنامه شرق و صفحه فیس بوک تان در ستایش سیاست خارجی جمهوری اسلامی، حوثی های یمن، حزب الله لبنان، بشار اسد در سوریه، حماس در فلسطین، پوتین در روسیه را هم منکر می شوید؟ آیا کسی که از لشکرکشی های منطقه ای حکومت اسلامی دفاع می کند می تواند مدافع دموکراسی هم باشد؟ این برای بسیاری مشخص شده که خطی که از راه توده آغاز می شود و به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی می رسد، می خواهد یک جریان چپ فرمایشی بسازد که اولاً سیاستهای حزب توده در اوایل انقلاب را همچنان درست می داند و ثانیاً امروز هم سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی را در راستای مبارزات ضد امپریالیستی می داند و همواره در تحلیل نهایی به بهانه مبارزه ضد امپریالیستی کنار حکومت قرار می گیرد. نکته آخر آن که از نام بزرگان برای خودتان خرج نکنید. رفیقی را که نام برده اید هیچ نسبتی با شما و راه توده ندارند.

اردشیر زارعی قنواتی
اردشیر زارعی قنواتی
2 سال قبل
پاسخ به  مانی

جناب مانی چرا همچنان به بیراهه می زنید و خلاف واقع می گویید. اینکه ما از تجاوزات و دخالت های امپریالیسم و ارتجاع منطقه در امور کشورهای مستقل انتقاد کرده و علیه آن موضع گیری می کنیم هیچ ارتباطی با مبارزه علیه حاکمیت ارتجاعی و دیکتاتوری جمهوری اسلامی ندارد. مواضع بنده در مورد دیکتاتوری ولایی حاکم بر کشور و حتی در خصوص عدم امکان اصلاح پذیری آن بر هیچ فعال چپ ایرانی داخل و خارج کشور پوشیده نیست که بخواهم برای شما توضیح واضحات بدهم. اما در مورد راه توده فرموده بودید که باز هم به بیراهه زدید چون من این دار و دسته را اطلاعاتی ساخته می دانم که برای از بین بردن حزب توده ایران ساخته شد و یک خط انحرافی و مخرب را هم دنبال می کند. در ضمن اگر می خواهید کسی را نقد کنید اول نوشته ها و مواضع وی را فهم کنید بعد سخن بگویید چرا که نقد بدون پشتوانه علمی و مستند فقط خودتخریبی است البته اگر کسی برای خود وزنی قائل باشد….

peerooz
peerooz
2 سال قبل
پاسخ به  مانی

جناب مانی,
مزخرف گوئی هم حدی دارد. نویسنده این مقاله مانند هر انسان دردمندی بر مرگ شخصی مبارز و بدون هیچگونه ادعای دوستی و نزدیکی با او, احساسات خود را بیان و روش رژیم جنایتکار اسلامی را محکوم کرده است. این چه ربطی به محتویات نشریه دانش و امید دارد و شما کی باشید که از ایشان بخواهید “دو سطر در همین جا بنویسید که با پرونده سازی های امنیتی دوستان تان در نشریه فوق مخالف هستید.؟ مزخرف گوئی هم حدی دارد. دیگر اینکه آیا دشمنی با امپریالیسم به معنی دوستی با رژیم جمهوری! اسلامی ست؟ امید که “خداوند روزیت را جای دیگری بدهد”.

کیا
کیا
2 سال قبل

شکل مبارزه را باید تعییر داد!
مبارزه حد اقل باید سرپیچی و خود داری از انعام های پوچ حکومت مانند وام های مسکن و و یا ازدواج و…باشد و هدف آن آزادی زندانیان سیاسی را شامل شود ،انتخابات آزاد و انحلال حکومت فعلی در برنامه بگنجاند ،از رفتن با پای خود به خواست حکومت به زندان پرهیز شود.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


7
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x