سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

نگاه کنید؛ راس راستکی این «گام دوم» ولایت است – مهدی سامع

در بررسی تاریخ ایران «معمار جمهوری اسلامی» به درستی خمینی معرفی شده و چهار دهه پس از به قدرت رسیدن خمینی، نقشه راه جانشین او طراحی گام دوم و بر بستر آن پیاده کردن «اقتصاد مقاومتی» است. آن چه تاکنون جریان داشته به گِل نشستن «اقتصاد مقاومتی» است و لابد با انکشاف وارونه نظام و شرایط اقتصادی، تصمیم بر این است که با بازتولید اقتصاد مقاومتی، آن گونه که ابراهیم رئیسی تشریح کرده شرایط ایران [بخوانید رژیم ولایت فقیه] به «تراز ملت [بخوانید امت] انقلاب اسلامی» برسد.  

سید ابراهیم رییسی روز شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۰، در گردهمایی سفرا و روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی در کشور‌های همسایه گفت: «سند بسیار واقع بینانه‌ ای که شرایط را ترسیم کرده و راهبرد‌هایی برای آینده دارد؛ بیانیه گام دوم است.» وی اضافه کرد: «با دقت در این بیانیه، به خوبی ترسیم شده است که وضع ایران فعلا در کجاست و چگونه می ‌توان به شرایطی دست یافت که در شان مردم ایران و تراز ملت انقلاب اسلامی است.» (تهران پرس)

بیانیه «گام دوم انقلاب [بخوانید ولایت]» در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ و به مناسبت چهل سالگی جمهوری اسلامی با امضای «سیّد علی خامنه ‌ای» منتشر شد. می توان گفت که در فرایند «سلسله خمینیه» معمار ورود به گام دوم ولایت و طراح اقتصاد مقاومتی خامنه ای است. این تاریخ دو سال پس از مرگ مشکوک اکبر هاشمی رفسنجانی، یکشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۵، است و بنابرین در سپهر گام دوم دیگر «قمر در عقرب» ی وجود نخواهد داشت و بُلدوزر آن جاده را برای تحقق اش صاف و هموار خواهد کرد. خامنه ای این هشیاری را داشت که با کنار گذاشتن پیش از موعد حسن روحانی که از جانب ذوب شدگان در ولایت طراحی می شد، موافقت نکند، هرچند برای نمد مالی کردن او چراغ سبز چشمک زن نشان داد.

به تازگی پاسدار امیرعلی حاجی زاده سرکرده نیروی هوافضای سپاه خاطراتی از دیدار قاسم سلیمانی و دیگر فرماندهان سپاه با حسن روحانی را مطرح کرده است. در حرفهای این سرکرده سپاه مساله «تهدید و نمد مالی» کردن به خوبی مشهود است. او می گوید: «اگر یادتان باشد رهبری صحبتی می ‌کرد هفته بعد آقای روحانی موضع می ‌گرفت، سپاه را تخریب می‌کرد، هر روز به خودیها حمله می‌کرد. در آن جلسه که ما رفتیم پیام جلسه این بود و همه این را گفتیم که آقای روحانی ما کمک شما هستیم. آدم نباید خودزنی کند. برای ما قابل تحمل نیست. شما هر روز مخالفتی می ‌کنید. دفاع از انقلاب و ملت و نظام و رهبری خط قرمز ما است، فکر نکن همیشه می ‌توانی این حرف را بزنی ما هم سکوت کنیم.» (بازتاب، چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰)

ده ماه پس از انتشار بیانیه گام دوم، ولی فقیه با درس آموزی از قیام سِتُرگ آبان ۱۳۹۸، تعریف جدیدی از «مستضعفین»، که خمینی آنان را در ردیف «کوخ نشینان» اعلام می کرد، ارایه داد. خامنه ای در روز چهارشنبه ۶ آذر ۹۸ به مناسبت چهلمین سالگرد تولد «بسیج» درباره ماهیت «بسیج مستضعفین» گفت: «مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا می کنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیب‌پذیر [معنا می کنند]، یعنی آسیب ‌پذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمی داند، قرآن می گوید؛ مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه‌ِ عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه‌ِ موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفه الله در زمین است،‌ بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.»

سه سال پس از شروع گام دوم، فاکتهای بسیاری برای شناخت آن وجود دارد. آنان که در شروع همه گیری ویروس کرونا شاهد به صف شدن سرکردگان سپاه برای رونمایی از ویروس یاب ولایت «مستعان ۱۱۰» بودند، با کلید واژه «درب قابلَمه» و «پاسدار سلامی» هزاران جوک خلق کردند. در حالی که واقعیت تراژیک آن نمایش را باید در کنار «موشک سازی، سانتریفوژهای پیشرفته و آخرین برنامه های جنگ سایبری» قرار داد تا درک شود که سهم «امنیت نظام» استفاده از همه علوم و فنون است و سهم مردم «درب قابلمه و تحریم ورود واکسن معتبر». این را مقام معظم به شکلی روشن در دیدار دست ‌اندرکاران کنگره‌ قربانیان جنگ در استان ایلام در روز پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰ بیان داشت. او از مردم خواست که «سختیها» را تحمل کنند زیرا «تحمّل این سختیها ملّت ایران [بخوانید نظام ولایت فقیه] را به اوج خواهد رساند، به قلّه خواهد رساند.» (سایت خامنه ای)

اگر چند فقره لاف و گزاف را به حرفهای حساب شده ولی فقیه اضافه کنیم، مختصات گام دوم بهتر درک خواهد شد. درست در همان روزی که خامنه ای مردم را دعوت به تحمل سختیها کرد، حسین سلامی، سرکرده کل سپاه پاسداران خطاب به آمریکا گفت: «شما کشوری هستید که پلیس خانه‌ های فقرا را حراج و مصادره می ‌کند و ما نظامی هستیم که برای فقرایمان رایگان خانه می ‌سازیم.» (صدا و سیمای حکومتی، پنجشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۰)

نمونه دیگر پیشنهاد منزجر کننده زاکانی شهردار تهران است که از مدارس خواسته تا تور «قبرستان گردی» برای دانش آموزان ترتیب دهند.

 

ترکیب قدرت سیاسی در گام دوم

مهندسی نمایش موسوم به انتخابات ریاست جمهوری، توسط خامنه ای، با هدف یکدست کردن کامل نظام، با وجود پلشتیهای آشکار آن، به سرانجام رسید و یک قاتل شناخته شده در راس قوه مجریه قرار گرفت و پیش از این قاتل و غارتگر دیگری آن هم در یک نمایش سوت و کور به مجلس ارتجاع راه یافت و در راس آن قرار گرفت و پس از آن یک قاتل دیگر در راس قضائیه ولی فقیه جاسازی شد. 

عبدالله مؤمنی، تحلیلگر وابسته به نظام این تحول را این گونه ارزیابی می کند: «واقعیت امر این است که هدف اصلی دانشگاه ایدئولوژیک امام ‌صادق تربیت نیرو برای حکومت اسلامی و نظام ایدئولوژیک است؛ لذا ورود تکنوکراتها و بوروکراتهایی که از این دانشگاه فارغ‌ التحصیل شده ‌اند، با هدف بسط تمدن اسلامی و تکمیل مراحل بعدی انقلاب اسلامی و به ویژه گام دوم انقلاب است.» (سحام نیوز، شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰)

این چیدمان جدید در حالی صورت می گیرد که همه عناصر شناخته شده که برای خود «سَری» در حکومت بودند، آخرین نمونه آن علی لاریجانی، از هِرَم قدرت حذف شده اند.

آخوند مسیح مهاجری، مدیر مسئول روزنامه حکومتی جمهوری‌ اسلامی در سر مقاله روز شنبه ۲۵ دی این رسانه ساختار قدرت پس از انقلاب را این گونه تشریح کرد که به تدریج «فامیل‌ سالاری، دوست و آشناسالاری و حاکمیت ژنهای خوب، جای شایسته ‌سالاری را گرفت و حکمرانی نظام جمهوری اسلامی راه خود را به سوی حکمرانی هزارفامیل کج کرد. … فامیل ‌سالاری‌ حالا از برادرها و دامادها عبور کرده و به مادرزن و برادرزن و دخترخاله هم رسیده.» است. در این مقاله ساختار جدید قدرت را «چیدمان مورد نظر و مورد پسند [ولی فقیه]» اعلام کرد.

 

رابطه روحانیت با نظام در گام دوم

در رویدادی دیگر و برای بی آبرو کردن یکی از مخالفان خامنه ای که ۲۴ سال از فوت او می گذرد، «روابط عمومی و پایگاه اطلاع ‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام رهبری نامه عذرخواهی منسوب به مرحوم آذری قمی» را منتشر کرد. خانواده آذری قمی اصالت این نامه را تکذیب کرده و اعلام کردند که: «در پی انتشار اخبار کذب و خلاف واقع در مورد آیت الله آذری قمی در روزنامه های کثیر الانتشار و خبرگزاریها، مبنی بر اظهار پشیمانی و ندامت از مواضع شان در برابر رفتارهای حکومت، اعلام می نماییم که ایشان تا آخرین لحظه از حیات پربرکت شان، حتی یک لحظه از مواضع شان نه عقب نشینی کرده اند نه پشیمان شده اند.» (سحام نیوز، شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۰)

انتشار این نامه جعلی یک تیغ کشی بی رحمانه به ملاهایی است که صدای اعتراض شان از حکومت دینی بلند شده است. خامنه‌ ای روز سه‌شنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ در دیدار اعضای «مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه‌ علمیه‌ قم» زنگ خطر را به صدا درآورد و «به برخی تلاشها برای انقلاب ‌زدایی از حوزه ‌های علمیه» تاکید کرد. او ضمن دفاع از «اسلام سیاسی» گفت: «مسأله‌ انقلابیگری در حوزه‌ قم در معرض خطر است؛ این را باید توجه کنید؛ باید جزو مسائل اصلی شما باشد. باید اصحاب فکر ، فکر کنند.»

‌روز سه شنبه ۱۴ دی ۱۴۰۰، محمد تقی فاضل میبدی، عضو «مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» در گفتگو با روزنامه همدلی طلاب را به دو دسته تقسیم کرد. گروهی که در مناصب اجرایی هستند و موجب شده که نگاه مردم به «حکومت دینی و روحانیون» «مثبت نباشد» و «مردم به طلاب متلک یا فحش» دهند و گروهی دیگر که از تامین معاش خود ناتوانند و ناچارند در اسنپ کار کنند. او اضافه می کند که «مردم وضع موجود را به ‌حساب روحانیت می‌گذارند. … بسیاری از طلابی که می‌ خواهند به بازار بروند، خریدی دارند، یا کاری دارند یا می ‌خواهند به مغازه ‌ای بروند، سعی می ‌کنند با لباس روحانیت نروند، برای اینکه مردم متلک یا فحش می‌دهند.». او هشدار داده که «دیگر وضع از بهبود رابطه میان مردم و روحانیون گذشته است.» (نقل از گزارش دویچه وله)

در شماره ۴۴۴ ماهنامه نبرد خلق طی یادداشتی با عنوان «ولایت فقیه؛ پوسیدگی در درون، تنفر از برون» نوشتم: «روز پنجشنبه ۲۹ مهر، وبسایت جماران گزارش داد که آخوند لطف‌ الله صافی گلپایگانی، از مراجع ۱۰۲ ساله، در دیداری که پاسدار قالیباف با او داشت، با اشاره به افزایش قیمتها گفت: “توصیه حقیر این است که باید با تمام کشورهای دنیا با عزت و اقتدار رابطه داشته باشیم. این که با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان [بخوانید نظام] است. شما باید با عقلانیت و تعامل سازنده، حقوق ملت را احقاق کنید.”

بی بی سی فارسی صافی گلپایگانی را این گونه معرفی می کند که وی “قبلا هم چند بار درباره گرانی تذکر داده و آبان ماه ۱۳۹۸ در انتقاد از وضعیت اقتصادی مردم از مجلس خواسته بود طرح گرانی بنزین را لغو کند. او در اوایل انقلاب از فقهای شورای نگهبان و هشت سال دبیر این شورا بود. آقای صافی گلپایگانی از موافقان ایجاد محدودیت برای حضور زنان در جامعه، مخالف برگزاری کنسرت موسیقی و از منتقدان گرانی در جامعه است.”

آخوند محمد تقی فاضل میبدی، از مراجع قم و عضو “مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم» در حمایت از صافی گلپایگانی این سوال را مطرح می کند که «چرا جریانی در کشور می ‌خواهد مرجعیت و روحانیت بدون چون و چرا از آنها تبعیت کند؟” (خبر آنلاین) 

روشن ترین مخالفت با سخنان صافی گلپایگانی بلافاصله از جانب وبسایت رجانیوز، از مدافعان “جبهه پایداری” در روز شنبه اول آبان صورت گرفت که در یادداشتی با عنوان “ما با طاغوت فقط “قهر” نیستیم؛ بلکه “دشمنی” داریم نوشت: “در دل تشیع جریانهای مختلفی وجود دارند. عده‌ ای که از اساس معتقدند در عالم مفهوم “دشمن” وجود ندارد و کشورهای امروز چیزی بیشتر از “رقیب” هم نیستند، اینها با کت و شلوار و دکمه ‌سردست در سایه امنیت جمهوری اسلامی عمدتاً مشغول کسب‌ و کار اقتصادی خود هستند و منتفع ‌ترین قشر از بیماریهای اقتصادی و نابرابریهای اجتماعی ‌اند و البته همیشه هم طلبکار!”». (نبرد خلق، شماره ۴۴۴، دوشنبه اول آذر ۱۴۰۰)

تحلیلها و هشدارهای فراوانی در رسانه های حکومتی منتشر می شود که نسبت به تلاش برخی از مراجع برای استقلال از حکومت هشدار داده می شود. دیدار ابراهیم رئیسی با مراجع مرتبه اول قم شامل سبحانی، شبیری زنجانی، نوری همدانی، جوادی آملی، مکارم شیرازی و علوی گرگانی برای رساندن پیام محترمانه خامنه ای به مراجع محافظه کاری است که حمایت آنان از ولایت فقیه می تواند «استقلال طلبان» را با دردسرهای زیادی روبرو کند. رئیسی در سفر به قم، بارها مطرح کرد که «گرانی و تورم به زودی متوقف خواهد شد».

وضعیت حوزه ها و مراجع قم را آخوند محمد سعیدی در خطبه‌ های نماز جمعه روز ۲۴ دی ۱۴۰۰ در شهر قم این گونه تشریح کرد: «متأسفانه برخی از حوزویان با برخورداری از پیشینه بیت عظیم مرجعیت به جای حرکت در مسیر عقلانیت توأم با غیرت دینی با شعار جدایی دین از سیاست دانسته یا ندانسته غیرت دینی و جوشش انقلابی و حوزویان که بر خواسته از عمق معرفت دینی و عقلانیت است را نشانه گرفتند و با تحریف تاریخ حوزه آدرس غلط می‌ دهند. … صدای جدایی حوزه از سیاست صدای جنگ نرم و خواسته استعمار انگلیس خبیث است.» (ایرنا، شنبه ۲۵ دی ۱۴۰۰)

 

گام دوم و مردم

طی ۳ سالی که از اعلام بیانیه گام دوم می گذرد، هزاران هزار حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان، بازنشستگان، پرستاران، کامیونداران، بازاریان، مدافعان حفاظت از محیط زیست و دانشجویان صورت گرفته که ژرفای جامعه را در کف خیابان بازتاب داده است. پیش از آن که گام دوم یک ساله شود، قیام سِتُرگ و پرتوان هفته آخر آبان دستکم در ۱۷۵ شهر پایه های نظام ولایت فقیه را به لرزه درآورد. پس از آن خیزش اعتراض به قتل عمد و آگاهانه سرنشینان هواپیمای اوکراینی صورت گرفت.

در همین فاصله شاهد جنبشها و خیزشهای اعتراضی در خوزستان، لرستان، بلوچستان و … بودیم. گردهمایی چند صد هزار نفری مردم اصفهان که در روز جمعه ۲۸ آبان ۱۴۰۰ در بستر خشک رودخانه زاینده رود صورت گرفت و پس از آن قیام پرتوان کشاورزان و مردم اصفهان در روز جمعه ۵ آذر ۱۴۰۰، جنبش توده ای را وارد دوران جدیدی کرد. روزنامه حکومتی اعتماد یک روز پس از خیزش ۵ آذر نوشت: «آن چه در خیابانهای اصفهان رخ داد، شعله زیر خاکستری بود که دوباره‌ گُر گرفت. … التهاب آغشته به دود و فریاد و خشم» در اصفهان جاری شد.

تقی رستموندی، معاون وزیر کشور با ابراز نگرانی از افزایش «میل [جامعه] به تغییرات اساسی در کشور» می گوید: «اگر احساس کنیم به دلیل ناکارآمدیها، نگرش مردم به سمتی می ‌رود که گویا حکومت دینی در حل چالشهای کشور موفق نیست و شاید حکومت دیگری نظیر حکومت سکولار و غیردینی می ‌تواند مشکلات کشور را حل کند، آن زمان زنگ خطر برای ما به صدا در می‌آید.» (ایرنا، یکشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۰)

اعتراف ناگُزیر کارگزاران نظام به بیزاری مردم از حکومت دینی و استبداد مذهبی، انباشت خشم و نفرت عمومی را بازتاب می دهد.

 

برآمد

ولی فقیه نظام برای ادامه سلطه بر جامعه و مردم، کف هرم قدرت را با نیروهای سرکوب گسترش می دهد و ارتفاع هرم قدرت را روز به روز کاهش می دهد تا زندگی انسانی را به سود مشتی غارتگر نابود کند. در بیرون از دایره قدرت، حجم معترضان هر روز افزایش بیشتری پیدا می کند. توده های مردم و به ویژه فرودستان برای تحقق «کار، نان و آزادی» دست به شورش می زنند و سنگین ترین هزینه ها را مُتحمِل می شوند. چشم انداز کاخ نشینانِ مُستَضعف شده در گام دوم، اوج بربریت برای جامعه است و در مقابل زَنگها برای پیروزی ارتش گرسنگان به صدا درآمده و شیپور لشکر تهیدستان به وسیله پیشتازان خلق نواخته می شود.

جنگ واقعی سالهاست که شروع شده و تا ویران کردن کاخ ظالمان و غارتگران ادامه خواهد یافت.

 

https://akhbar-rooz.com/?p=139072 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رسول
رسول
2 سال قبل

می توان تحلیل رفیق مهدی سامع را همان نگاه رفیق جزنی دانست که بعداز سرنگونی شاه {شما بخوانید ولایت فقیه یا امر}دستمان در خمیر ماند و ادمه راهخالی ازبرنامه و چشمها نگران و راهها بن بست

ب . خیرخواه
ب . خیرخواه
2 سال قبل
پاسخ به  رسول

اتفاقا نگاه رفیق جزنی در زندانهای شاه و قبل از ۱۳۵۴ نگرانی خود را از قدرت گرفتن نیروهای اقشار متوسط سنتی به رهبری آیت الله خمینی بود تا کید کرد و تصریح نمود فعالیت در حکومت مذهبی خمینی برای نیروهای چپ به مراتب دشوار تر از حکومت شاه خواهد شد.

البته شاگردان تنبل مکتب جزنی نه به این موضوع توجه کردند و نه به استقلال طلبی بیژن و مرزبندی او با حزب توده و اتحاد جماهیر شوری ….

اگر چه در سال ۵۸ فدائیان بدون هیچ منطقی در بحران اشغال سفارت آمریکا جانب خمینی مرتجع را گرفتند و آنرا به مواضع مترقی و ضد امپریالیستی نسبت دادند ولی با نزدیک شدن به حزب توده عملا باور های جزنی رانادیده گرفتند و بزرگترین لطمه را به جنبش فدائی که به بزرگترین نیروی بالفعل تبدیل شده زدند.

طنز تاریخ !
کسی در جنبش چپ وجود ندارد که از رهبری سازمان اکثریت بخاطر مواضع غیر مسئولانه ی آنها در جنبش خبر نداشته باشد . البته بعضی فکر می کنند رهبران اکثریت یعنی آنها که بعداز انشعاب بزرگ اکثریت ـ اقلیت در راس سازمان اکثریت قرار گرفتند.
به باور بنده چنین نیست .
کیست که نداند رهبران اکثریت حتی قبل از انقلاب در نوشتن اعلامیه های سازمان ( به مثل ؛ نامه ی سرگشاده به خمینی و انقلاب را باور کنیم ! و..) و مطالب بعداز انقلاب در مطالب نشریه کار و بعداز اشغال سفارت آمریکا در تحلیل های آن چنانی نقش اصلی را داشتند.

اما اینها به معنی تبرئه بقیه فدائیان نیست. هرکدام به نوعی دنبال حوادث چرخیدند و نیروهای زیادی را به انفعال کشاندند.

اما نقش مهدی سامع در این میان و با توجه به هزاران صفحه علیه رهبران اکثریت نوشته شده «درخشان » تر ست که مانند سال ۵۰ چسبیده به مجاهدین خلق در زندانها لحظه ای از مجاهدین تا امروز جدا نشده ست. تو گوئی اصلا اتفاقی در جهان نیفتاده و زمان در سال ۵۰ در زندانها های شاه منجمد شده ست.

راستی مهدی سامع چگونه در مورد مسعود رجوی ، مریم رجوی و تمام وقایع بعداز سال ۶۰ تا امروز چنین راحت و آسوده در عالم «وزارت صنایع» شورای ملی مقاومت سیر و سیاحت می کند؟
به نظر می آید که او ماجرای «شکوفائی جمهوری اسلامی » را فقط مختص به رهبارن اکثریت می داند ولی و همفکرانش بنام «فدائی » حق دارند چشمان و گوشهای خود را بر تمام جنایات و مواضع ارتجاعی رجوی و شرکاء به بندند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x