.آنچه گروه ستاره، گروه اتحاد کمونیستی و سپس سازمان وحدت کمونیستی نامیده شد از جمع کسانی شکل گرفت که پیشتر در سازمانهای جبههی ملی ایران در داخل و خارج از کشور، جنبش دانشجویی خارج از کشور (کنفدراسیون)، جنبش ضدجنگ ویتنام، جنبش جوانان و ضدآتوریته در اروپا و آمریکا فعال بودند و سودای مبارزهیی گستردهتر با رژیم شاه در سر داشتند و جهانی متفاوت را میجستند.
مشارکت نزدیک در مباحث نظری با مارکسیستهای غربی، پیگیری مستمر نظریات چپ نو، دخالت و مشارکت در مبارزهی سیاسی و نظامی در منطقهی خاورمیانه، تجربهی کوتاه اما غنی «پروسهی تجانس» با سازمان چریکهای فدائی خلق بر مسیری که این جمع پیمود تأثیر گذاشت و از دل این تجارب نحوهی تفکری پدید آمد که پیش از آنکه «ایدئولوژیک» ــ بهمعنای دنبالکردن ملزومات منطقی یک دستگاه فکری یا الگویی از قطب و اردوگاه بینالمللی و رسیدن به نتیجهها و پاسخهای از پیش تعیینشده ــ باشد، ناشی از قضاوتهای ارزشی درونیشدهی فعالانش بود.
کتاب از گروه ستاره تا سازمان وحدت کمونیستی مروری است بر شکلگیری و تکوین این مجموعه از نگاه شماری از فعالان و بنیانگذاران اولیهی آن.
*****
بجز تاریخچهی کوتاهی که «گروه ستاره» / «گروه اتحاد کمونیستی» / «سازمان وحدت کمونیستی» پیش از انقلاب منتشر کرده، و آنچه در وبگاه آرشیو اسناد سازمان وحدت کمونیستی [https://vahdatcommunisti.com] آمده، تاکنون شرحی از فعالیتهای این جریان منتشر نشده است. این امر دلایل چندی دارد:
- نوشتن تاریخچهی فعالیتهای یک جریان سیاسی که بیش از نیم قرن پیشینهی مبارزاتی دارد، و بر جنبش سیاسی و بر تاریخ چپ در ایران تأثیر گذاشته و خود طی آن دگرگون شده، کار آسانی نیست. بهویژه برای کسانی که خود در شکلگیری این تاریخ سهیم بودهاند.
- پرداختن به تاریخچهی جامع یا نسبتاً جامعی از فعالیتهای سیاسی و تحولات فکری این گرایش که پیش از انقلاب سیاسی بهمن ۵۷، در جریان آن انقلاب و پس از آن تبدیل به یکی از مهمترین جریانهای فکری رادیکال، مستقل، و آزاداندیش جنبش چپ ایران شد، احتیاج به گذر زمان و فاصلهگیری از آن دوره و بررسی انبوهی از اسناد و مدارک داخلیِ منتشرنشده و حجم زیادی اسناد انتشاریافته و فضای باز سیاسی برای تحقیق، جستوجو و رایزنی دارد. هیچیک از این پیش ـ شرطها امروز فراهم نیست.
- شماری از فعالان این جریان که پس از انقلاب سازمان وحدت کمونیستی (سوک) نامیده شد با نام واقعی شناخته نشدهاند و مایل نیستند زندگی و فعالیت کنونیشان با گذشته تداخل کند. بعضی به قرائن و برخی در نتیجهی ضربههای وسیع سال ۱۳۶۹ به سازمان وحدت کمونیستی شناخته شدهاند، اما «سنتی» ادامهیافته باعث شده که آنها نیز، بدون توجه به همهی جوانب، در حد امکان دربارهی شخص خود و آن گذشته مطلبی ننویسند. خوشبختانه تشخصطلبی، رهبری فردی یا کوشش برای شکلدادن و پیروی از کاریزما در این جمع و فرهنگ آن معنایی نداشته است.
افزون بر گفتوگوهایی که در سالهای گذشته در تهران با رفیق احمد شایگان در شرح نظرات، دورههای زندان و مقاومت او انجام و در کتابی تنظیم شده و در برنامهی انتشار است، بخش دیگری از تاریخچهی این مجموعه به شکل گفتوگو با تنی چند از فعالان تهیه شده یا در دست تهیه است.
- در گذشته و پس از کشتهیااعدامشدن زندهیادان رفقا منوچهر حامدی، مرتضی سیداسماعیل، یوسف یوسفی، منصور نجفی، ابوالقاسم آقاباباخنجری، ساسان دانش، اسعد جانالی، عمر جانالی، ابراهیم ولیزاده، منوچهر دستنبوو ابوالفضل صالحی، و درگذشت سهراب ملکی، محسن امینینژاد، سیما فرهنگآزاد، محبوبه اشرفزاده کرمانی، فریدون ایلبیگی، محمدعلی خوانساری، احمد شایگان، شهرام وفاییکیش، بیژن مصاحبنیا و کامبیز روستا، مطالبی دربارهی آنان نوشته شده که به جنبههایی از فعالیتهای فردی و جمعی این رفقا اشاره دارد. اما این اشارهها بیانگر تاریخچهی فعالیت گروه و تداوم آن در سازمان وحدت کمونیستی یا حتی خود آن رفقا نیست. برای توضیح بیشتر دربارهی رفقای درگذشته، نگاه کنید به پیوست ۲ ـ رفقای درگذشته، در کتاب حاضر.
حسن ماسالی، یکی از فعالان پیشین این جریان، مطالب مفصلی دربارهی سالهای فعالیت مشترک منتشر کرده که متأسفانه اطلاعات نادرست و اشتباههای زیادی در بر دارد. در نوشتهی حاضر، جز دربارهی سه موضوع در نوشتههای او (اعدامهای درون سازمانی فدائیان، ارتباط با شوروی، و ملاقات او با عباسعلی شهریاری، مرد هزار چهرهی ساواک)، توضیح ویژهیی نیامده است. نگاه به نوشتههای ماسالی در اساس برای روشنکردن این رویدادها است.
در سال ۱۳۹۵، کتابی به نام روابط برون مرزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران تا بهمن ۱۳۵۷ نوشتهی حیدر تبریزی در خارج از ایران منتشر شد. توضیحات چند تن از دستاندرکاران تدوین نوشتهی حاضر که در ارتباط با گروه ستاره و بعد گروه اتحاد کمونیستی بودند و در پروسهی تجانس نیز شرکت داشتند، و مبتکر یا شاهد ایجاد روابط برونمرزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران (از این پس سچفخا) بودند، به روشنشدن پارهیی از ابهامها یا کاستیهای کتاب حیدر تبریزی کمک میکند.
در آغاز باید از حیدر تبریزی تشکر کرد که به جنبههای مهمی از روابط برونمرزی و فعالیتهای سچفخا در خارج از کشور پرداخته است. تز اصلی نوشتهی او این است: مشخصهی اصلی فکری و سیاسی سچفخا از همان آغاز شکلگیری «تأکید بر استقلال، عدم وابستگی، تبعیتنکردن از قطبهای جهانی و تأکید بر همبستگی، همکاری و همیاری با نیروهای انقلابی در سراسر جهان، بهویژه در منطقهی خاورمیانه بود.» (ص ۱۶)
این تز که بیشتر سیاسی است تا نظری و چند بار در طول نوشته تکرار شده، تاحدودی از تأیید ما نیز برخوردار است. البته، توضیحات نسبتاً مفصل او دربارهی ارتباط سچفخا با شوروی (ص ۳۱ تا ۴۶) ناقص است و چنانچه توضیح خواهیم داد بر آنیم که حیدر تبریزی دربارهی وجود و زشتی این ارتباط که بهقاعده تصمیم به برقراری آن در ایران و پیش از اعزام او به خارج گرفته شده سکوت کرده است. تأیید تز او در بند بالا به معنای تأیید همهی جنبههای آن نیست. این تأیید نسبی بهرغم وجود همهی اختلاف نظرهای جزیی و اساسی ما با فدائیان و ملاحظهی ردپاهای عملی و نظری است که به استحالهی آنان انجامید. حیدر تبریزی تا آنجا که حیطهی اطلاعات او اجازه میداده مطالبی ارائه کرده که روشنگر بسیاری از جنبههای روابط خارجی سازمان فدائیان است. با وجود این، از پارهیی از موضوعها اطلاع نداشته یا به نقل از بعضی از افراد، بدون راستیآزمایی گفتههای آنها، بسنده یا بدتر از آن در قبال آنها سکوت کرده است.
ما که چند سال در نوک پیکان روابط سچفخا در خارج از ایران بودیم، کوشش میکنیم اطلاعاتی را که احتمالاً وی به آنها دسترسی نداشته یا نکاتی را که دیگران با او مطرح کردهاند و دقیق نبوده، و یا به دلیل تربیت سیاسی یا نظری قادر به تشخیص آنها نبوده است روشن کنیم. این روشنگری از جنبهی دیگری نیز اهمیت دارد: توصیف این سازمان (و تاحدودی حیدر تبریزی) از فعالیتهای گروه ستاره به عنوان «پشت جبهه»ی سازمان فدائیان قطعاً نادرست است (ص ۲۱). همچنین موافق نیستیم که فعالان گروه ستاره در اروپا و آمریکا خود را «هوادار» (ص ۲۵) فدائیان میدانستند. همینکه هیچکدام از آنان در زمان جدایی فعالان گروه ستاره از سچفخا به فدائیان نپیوستند نادرستی این ادعای هواداری را نشان میدهد.
بهعلاوه، این ادعا دربارهی روابط گروه ستاره با فدائیان، اصلاً واقعی نیست. گروه ستاره خود را یک پای متمایز در درون جنبش چریکی میدانست، و چنانکه خواهد آمد در فضای فکری و فرهنگی متفاوتی از فدائیان زندگی میکرد و سوداهای بزرگتری در سر داشت. عنوان پروسهی تجانس در ادبیات سیاسی جنبش چپ جا افتاده است. سچفخا و حیدر تبریزی هم آن را پذیرفتهاند و به کار بردهاند. صرف کاربرد این عنوان و رایجشدن آن بهتنهایی برداشتهای «پشت جبهه» و «هواداری» را نفی میکند و گویای چگونگی محتوا و شکل رابطهی واقعی گروه ستاره و سچفخا است. «تجانس» بین دو جریان جدا و با هویت مستقل رخ میدهد نه میان یک سازمان و هواداران یا پشت جبههی آن. همانگونه که خواهد آمد، اشارههای پرشمار به گروه ستاره و به پروسهی تجانس در نوشتهی حیدر تبریزی به نقل از رهبران اصلی سچفخا در آن دوره، حمید اشرف و حمید مؤمنی، و بهویژه نامهی مرکزیت سچفخا به مرکزیت مجاهدین مارکسیستشده که بهصراحت بر هویت مستقل «جریان سوم» (گروه ستاره)، امکانات و همکاری با آن تأکید میکند (نگاه کنید به فصل ۵ ـ پایان پروسهی تجانس) نیز تأییدی بر این واقعیت است. همکاری نزدیک و ثمربخش گروه ستاره با فدائیان تنها بخش کوچکی از تاریخ این گروه را تشکیل میدهد. زندگی سیاسی این جریان متمایز سیاسی با شکلگیری جریان فدائیان و همکاری با آن آغاز نشد و با جدایی از سچفخا نیز پایان نیافت.
حسن ماسالی، یکی از فعالان پیشین این جریان، مطالب مفصلی دربارهی سالهای فعالیت مشترک منتشر کرده که متأسفانه اطلاعات نادرست و اشتباههای زیادی در بر دارد. در نوشتهی حاضر، جز دربارهی سه موضوع در نوشتههای او (اعدامهای درون سازمانی فدائیان، ارتباط با شوروی، و ملاقات او با عباسعلی شهریاری، مرد هزار چهرهی ساواک)، توضیح ویژهیی نیامده است. نگاه به نوشتههای ماسالی در اساس برای روشنکردن این رویدادها است.
در سال ۱۳۹۵، کتابی به نام روابط برون مرزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران تا بهمن ۱۳۵۷ نوشتهی حیدر تبریزی در خارج از ایران منتشر شد. توضیحات چند تن از دستاندرکاران تدوین نوشتهی حاضر که در ارتباط با گروه ستاره و بعد گروه اتحاد کمونیستی بودند و در پروسهی تجانس نیز شرکت داشتند، و مبتکر یا شاهد ایجاد روابط برونمرزی سازمان چریکهای فدائی خلق ایران (از این پس سچفخا) بودند، به روشنشدن پارهیی از ابهامها یا کاستیهای کتاب حیدر تبریزی کمک میکند.
در آغاز باید از حیدر تبریزی تشکر کرد که به جنبههای مهمی از روابط برونمرزی و فعالیتهای سچفخا در خارج از کشور پرداخته است. تز اصلی نوشتهی او این است: مشخصهی اصلی فکری و سیاسی سچفخا از همان آغاز شکلگیری «تأکید بر استقلال، عدم وابستگی، تبعیتنکردن از قطبهای جهانی و تأکید بر همبستگی، همکاری و همیاری با نیروهای انقلابی در سراسر جهان، بهویژه در منطقهی خاورمیانه بود.» (ص ۱۶)
این تز که بیشتر سیاسی است تا نظری و چند بار در طول نوشته تکرار شده، تاحدودی از تأیید ما نیز برخوردار است. البته، توضیحات نسبتاً مفصل او دربارهی ارتباط سچفخا با شوروی (ص ۳۱ تا ۴۶) ناقص است و چنانچه توضیح خواهیم داد بر آنیم که حیدر تبریزی دربارهی وجود و زشتی این ارتباط که بهقاعده تصمیم به برقراری آن در ایران و پیش از اعزام او به خارج گرفته شده سکوت کرده است. تأیید تز او در بند بالا به معنای تأیید همهی جنبههای آن نیست. این تأیید نسبی بهرغم وجود همهی اختلاف نظرهای جزیی و اساسی ما با فدائیان و ملاحظهی ردپاهای عملی و نظری است که به استحالهی آنان انجامید. حیدر تبریزی تا آنجا که حیطهی اطلاعات او اجازه میداده مطالبی ارائه کرده که روشنگر بسیاری از جنبههای روابط خارجی سازمان فدائیان است. با وجود این، از پارهیی از موضوعها اطلاع نداشته یا به نقل از بعضی از افراد، بدون راستیآزمایی گفتههای آنها، بسنده یا بدتر از آن در قبال آنها سکوت کرده است.
ما که چند سال در نوک پیکان روابط سچفخا در خارج از ایران بودیم، کوشش میکنیم اطلاعاتی را که احتمالاً وی به آنها دسترسی نداشته یا نکاتی را که دیگران با او مطرح کردهاند و دقیق نبوده، و یا به دلیل تربیت سیاسی یا نظری قادر به تشخیص آنها نبوده است روشن کنیم. این روشنگری از جنبهی دیگری نیز اهمیت دارد: توصیف این سازمان (و تاحدودی حیدر تبریزی) از فعالیتهای گروه ستاره به عنوان «پشت جبهه»ی سازمان فدائیان قطعاً نادرست است (ص ۲۱). همچنین موافق نیستیم که فعالان گروه ستاره در اروپا و آمریکا خود را «هوادار» (ص ۲۵) فدائیان میدانستند. همینکه هیچکدام از آنان در زمان جدایی فعالان گروه ستاره از سچفخا به فدائیان نپیوستند نادرستی این ادعای هواداری را نشان میدهد.
بهعلاوه، این ادعا دربارهی روابط گروه ستاره با فدائیان، اصلاً واقعی نیست. گروه ستاره خود را یک پای متمایز در درون جنبش چریکی میدانست، و چنانکه خواهد آمد در فضای فکری و فرهنگی متفاوتی از فدائیان زندگی میکرد و سوداهای بزرگتری در سر داشت. عنوان پروسهی تجانس در ادبیات سیاسی جنبش چپ جا افتاده است. سچفخا و حیدر تبریزی هم آن را پذیرفتهاند و به کار بردهاند. صرف کاربرد این عنوان و رایجشدن آن بهتنهایی برداشتهای «پشت جبهه» و «هواداری» را نفی میکند و گویای چگونگی محتوا و شکل رابطهی واقعی گروه ستاره و سچفخا است. «تجانس» بین دو جریان جدا و با هویت مستقل رخ میدهد نه میان یک سازمان و هواداران یا پشت جبههی آن. همانگونه که خواهد آمد، اشارههای پرشمار به گروه ستاره و به پروسهی تجانس در نوشتهی حیدر تبریزی به نقل از رهبران اصلی سچفخا در آن دوره، حمید اشرف و حمید مؤمنی، و بهویژه نامهی مرکزیت سچفخا به مرکزیت مجاهدین مارکسیستشده که بهصراحت بر هویت مستقل «جریان سوم» (گروه ستاره)، امکانات و همکاری با آن تأکید میکند (نگاه کنید به فصل ۵ ـ پایان پروسهی تجانس) نیز تأییدی بر این واقعیت است. همکاری نزدیک و ثمربخش گروه ستاره با فدائیان تنها بخش کوچکی از تاریخ این گروه را تشکیل میدهد. زندگی سیاسی این جریان متمایز سیاسی با شکلگیری جریان فدائیان و همکاری با آن آغاز نشد و با جدایی از سچفخا نیز پایان نیافت.
فهرست کتاب
چند تأمل
ساختار کتاب
فصل ۱
گروه ستاره و آغاز فعالیت در خاورمیانه
نظریهی دموکراسی مرکزیتیافته
فعالیتهای آغازین در عراق
انتشار باختر امروز
فصل ۲
گروه ستاره و ایرانیان در عراق
آشنایی با دیگر مبارزان
تماس با روحانیون
تماس با ایرانیان مهاجر و گروههای قومی / ملی
فصل ۳
سیاهکل و آغاز مبارزهی مسلحانه
به سوی سازماندهی در ایران
گسترش فعالیتها و راهاندازی برنامههای رادیویی
بیروت و گسترش فعالیتها در منطقه
آموزشهای نظامی در بغداد و دمشق
تماس با دولت یمن
جنگ اکتبر ۱۹۷۳
در آستانهی تماس با چریکهای فدائی خلق
فصل ۴
پروسهی تجانس
نظریات تئوریک اولیهی گروه ستاره و مباحثه با فدائیان
دربارهی انقلاب
نقد فدائیان به دربارهی انقلاب
فشردهی نقد حمید مؤمنی
چرا فعالیت مشترک؟
امید به تغییر
تئوری و مَنِش
«عصر طلائی» همکاریهای دو جریان
انقلاب در بُعد منطقهیی
لبنان و ظفار
استقرار در دمشق
گسترش ارتباط با الفتح
تسلیحات
تعلیمات و نیازهای ویژه
حمل تجهیزات به عراق برای انتقال به ایران
مرز ترکیه
از سرگیری فعالیت در یمن و شرکت در جنبش ظفار
فصل ۵
پایان پروسهی تجانس
اعدامهای درونی فدائیان
اعدامهای دیگر
مسئلهی ارتباط با شوروی
چرایی رابطهی فدائیان با شوروی
دیالوگ علنی با «کشورهای سوسیالیستی برادر»
تأثیر مارکسیسم روسی و گروه منشعب از فدائیان
نکات اساسی دربارهی رابطه با شوروی
دیدار حسن ماسالی با عباس شهریاری
اعزام نمایندهی جدید سچفخا به خارج: کودتای تشکیلاتی
موقعیت رفیق حامدی، امکان گفتوگو و سرنوشت وی
ادعایی بیپایه: عملیات نظامی به نام جبههی ملی
تأملی بر پایان پروسهی تجانس
پس از خاتمهی پروسهی تجانس
نگاهی به تجربهی همکاری با فدائیان
چه نباید کرد؟
فصل ۶
نگاهی به شکلگیری و دیدگاههای گروه اتحاد کمونیستی
برخی از ویژهگیهای بنیادین گفتمان چپ مستقل، رادیکال و آزاداندیش
برخی از تمایزهای گروه با دیگر جریانهای چپ
بینش و مَنِش گروه ـ برخی از ویژهگیها
برداشت از تئوری انقلاب
نقد نظریات انحرافی
۱. استالینیسم
۲. مائوئیسم
نظریات گروه در آستانهی انقلاب
یادداشتهای توضیحی
پیوستها
پیوست ۱
شرحی کوتاه دربارهی شکلگیری سازمان وحدت کمونیستی
اصول مرامی سازمان وحدت کمونیستی
پیوست ۲
رفقای درگذشته
پیوست ۳
اعلامیهی مشترک چهار سازمان در خاورمیانه
پیوست ۴
سرزمین مشترک جنگ انقلابی خلقهای منطقه
پیوست ۵
«پلاتفرم مشترک» گروه ستاره و نمایندهگان سچفخا ـ تیر ۱۳۵۶
پیوست ۶
پاسخ سازمان وحدت کمونیستی به چند ادعا
پیوست ۷
تذکراتی دربارهی «طرح تحقیقی دربارهی بورژوازی ملی ایران»
پیوست ۸
پلاتفرمی برای شرکت در تدارک انقلاب و ارائهی آلترناتیو چپ
وظایف نیروهای مترقی
پیوست ۹
ادامه و تشدید انحراف: تزهای بیژن جزنی دربارهی جبههی ضددیکتاتوری
پیوست ۱۰
فهرست کتابها، کتابچهها و نشریهها
نمایهی نامها
Abstract
بقیهی معرفی کتاب را در اینجا بخوانید: https://vahdatcommunisti.com
مشخصات کتاب:
از گروه ستاره تا سازمان وحدت کمونیستی
راهی به رهایی؛ بازاندیشی یک تجربه در درون جنبش مسلحانه
شماری از فعالان «گروه ستاره / اتحاد کمونیستی»
۴۱۶ صفحه
چاپ اول: دی ۱۴۰۰ / ژانویه ۲۰۲۲
ناشر و پخش: کتاب رها [email protected]
چاپخش: نشر باران
جناب آرمان شیرازی،
«کنشگران چپ مستقل» نام این حساب در تریبون آزاد اخبار روز است و در گذشته گاهی مطالبی در آن منتشر شده است. شماری از فعالان «گروه ستاره / اتحاد کمونیستی» نویسندهی کتاب و این توضیحها هستند و به نام «کنشگران چپ مستقل» فعالیت نمی کنند.
متاسفانه وبسایت اخبار روز پس از فشردن تکمهی نشر امکان ویرایش و اصلاح دوباره نمی دهد یا ما هنوز این امکان را پیدا نکردهایم. نام نویسندهی معرفی در هنگام نشر، شماری از فعالان «گروه ستاره / اتحاد کمونیستی» بود. اما روز بعد مشاهده کردیم که در وبسایت اخبار روز نام «کنشگران چپ مستقل» آمده است. ناگزیر توضیحی در زیر مطلب افزوده شد. اما به دلیل یاد شده موفق به حذف پاراگرافهای تکراری نشدیم.
توصیه میکنیم برای گرفتن پاسخ به پرسشهای خودتان، به این معرفی کوتاه بسنده نکنید و تمامی ۴۱۶ صفحهی کتاب را بخوانید. یک بار دیگر هم به شخصی به نام نادریان این توصیه را کردیم. او هم بر پایهی معرفی کوتاه مطالبی در همین سطح نوشته بود. دوستان میکوشند به هر قیمتی تردیدپراکنی کنند، اما خواندن کتاب در حوصلهشان نمی گنجد.
اما به یکی از کنایههای شما در اینجا توجه میکنیم. نوشتهاید: «آنان بر “مستقل” و “متمایز” بودن خود بسیار تاکید دارند یعنی انگار که سازمانهای چپ دیگر “وابسته” به جایی بوده و یا هستند.»
جریان «گروه ستاره / گروه اتحاد کمونیستی / سازمان وحدت کمونیستی» از آغاز فعالیت به هیچ قطب و اردوگاهی وابسته نبود و از آنها پیروی نمیکرد، دنبالهرو نبود و از هر قطبی مستقل بود. در مقایسه، اغلب گروهها و سازمانهای دیگر ــ به ویژه جریانهای بزرگتر و نامدار ــ بعضی در عمل، بعضی در نظر و بعضی هم در عمل و هم در نظر به میزانهای متفاوت پیرو اردوگاهها و کشورهای به اصطلاح سوسیالیستی بودند: شوروی، چین، آلبانی. بعضی هم مستقیم از آنها دستور میگرفتند و با دنبالهرویهای خود فاجعه آفریدند. در کتاب در این زمینه و دربارهی آنها توضیح آمده است.
پیداست که {شماری از فعالان «گروه ستاره / اتحاد کمونیستی»} که نویسنده این معرفی نامه هستند (و اکنون زیر نام “کنشگران چپ مستقل” فعالیت میکنند)، آنقدر گرفتارند که فرصت ویراستاری متن کوتاه معرفی را نیز نداشته اند. شتاب در تنظیم این معرفی نامه کوتاه آنقدر بوده است که شش پاراگراف را دوبار آورده اند.
بهتر می بود که در این معرفی نیز اندکی از زندگی سیاسی کنونی و تاریخی خود (یعنی تاثیراتی که اکنون بر جنبش چپ میگذارند و یا نهاده اند) می نوشتند. اما آنان به این بسنده کرده اند که بگویند “زندگی سیاسی این جریان متمایز سیاسی با شکلگیری جریان فدائیان و همکاری با آن آغاز نشد و با جدایی از سچفخا نیز پایان نیافت.” خواننده طبعا در انتظار اینست که بداند منظور این دوستان از “راهی به رهایی” همان پیمایش راهی بوده ست تا از “گروه ستاره” به “سازمان وحدت کمونیستی” برسند؟ و نیز اینکه اکنون در کجایند و برنامه آنان برای رهایی میهن چیست…
از محتوای همین متن کوتاه نیز بر می آید که آنان بر “مستقل” و “متمایز” بودن خود بسیار تاکید دارند یعنی انگار که سازمان های چپ دیگر “وابسته” به جایی بوده و یا هستند!
اگر هدف این دوستان تنها ارائه تاریخ این جریان بوده است، چرا پنجاه سال وقت لازم داشتند؟
در عنوان پیوست ۵، تاریخ تیر ۱۳۵۵ درست است. این اشتباه فقط در معرفی بالا رخ داده است و به کتاب ربطی ندارد.
نویسندهی این معرفی «شماری از فعالان گروه ستاره/اتحاد کمونیستی» است.