شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر:انقلابی دیگر در راه است!

در حالیکه کابوس شکست انقلاب ۱۳۵۷، همچنان بر ذهن ها سنگینی می کند؛‌ در سالگرد آن انقلاب خونین ، اعتصابات ، تظاهرات و تجمعات معلمان و بازنشستگان و پرستاران و کارگران، بر موجی از مطالبات بر حق اجتماعی و تنفر عمومی از حکومت بر آمده از شکست انقلاب ایران در حال برخاستن است. توفانی از تنفر و نارضایتی و بی تابی از وضع موجود، از جنایات و ویرانی های برجای مانده از حکومت اسلامی درحال برخاستن است. علیرغم سونامی کرونایی در کشور و قربانیان عظیم دهها هزار نفری آن ، علیرغم سرکوب مستمر و گسترده، ایران مرکز اعتراضات و اعتصابات کارگری در جهان ماست. موج در خواست تغییر و دگرگونی همه جا را فرا گرفته است. اینک همه از ضرورت سرنگونی حکومت اسلامی و پایان دادن به سلطه روحانیت و سپاه و امنیتی ها ، از پایان دادن به چهل و اندی سال از استبداد ، تبعیض ، نابرابری ، جهل ، خرافه ، فقر ، بیکاری ، گرسنگی، بی آبی ،  فحشا ، گورخوابی ها و سر بریدن های ناموسی و اسید پاشی های منبعث از شریعت و حمایت روحانیت حاکم میگویند. اینک گفتمان همگانی بر ضرروت تغییر است!

اما در راستای این خواست تغییر ، برای جلوگیری از تکرار شکست فاجعه بار انقلاب ۵۷ ، برای اجتناب از تکرار پرشی دیگر در تاریکی و تجربه ی جهنمی دیگر، تامل در باره تجربه انقلاب بهمن بسیار راهگشاست.

خصوصا در چهل و سومین سالگرد انقلاب مردم ایران، که شاهد جنبش های اعتراضی  و تظاهرات و اعتصابات در سراسر کشور هستیم، در شرایطی که تجربه ی دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ در مقابل چشمان نسل کنونی است، در شرایطی که پیوندها و خویشاوندی میان جنبش های اجتماعی و مطالباتی ، جنبش کارگران و معلمان و بازنشستگان ، با جنبش های دادخواهی خاوران و آبان  و هواپیمای اکراینی در حال شکل گرفتن است ، تلاش برای اندیشیدن در باره درس های انقلاب ۱۳۵۷ ، علل شکست آن ، و راه های جلوگیری از هرز رفتن پیکارهای بزرگ توده ای بسیار ضرروی است. هم چنین ، اگر قرار نیست به زورگویی جمهوری اسلامی گردن بگذاریم ، باید به راه های آغاز انقلاب دیگری بیاندیشیم . تجربه شکستِ فاجعه بار انقلاب بهمن به ما میگوید که مردم به پا خاسته برای آزادی و برابری ناگزیرند نه تنها با هشیاری علیه دشمنان شان بجنگند ، بلکه باید بتوانند در مقابل نمایندگان و رهبران شان نیز از خود دفاع کنند. رهایی توده محروم از پائین آغاز میشود. جنبش رهایی هرگز نباید از تأکید بر خواست ها و نیازهای مشخص ، زمینی و حتی روزمره اکثریت عظیم مردم و سازمان یابی مستقل ، آزادانه و آگاهانه آنها باز بایستد. خواست های بزرگ تر و افق های بازتر با تأکید بر این خواست های ظاهراً کوچک پدیدار میشوند ، نه با نادیده گرفتن آنها. جنبش رهایی با تکیه و تأکید مداوم بر منافع کارگران و زحمتکشان و حمله به بهره کشی سرمایه داری است که میتواند دامنه واقعاً توده ای و فراگیر پیدا کند واین جنبش بدون تأکید بر آزادی و برابری همه و مطلقاً همه افراد مردم ، نمیتواند به پیروزی برسد. فعال ماندن پایه های توده ای جنبش است که میتواند ، رهبری سالم ، قدرتمند و وفادار به آرمان های حرکت به وجود بیاورد ، نه وفاداری پایه ها به رهبری و خاموشی و سرسپردگی شان در برابر آن. در عین حال همگرایی نیروهای مختلف جنبش رهایی را باید از پایه های آن آغاز و برپایه همان خواست ها و نیازهای روشن، سازمان دادن اکثریت عظیم مردمان را ممکن کرد.  آنچیز که روشن است آنست که مردمان ایران برای دست یافتن به رهایی به انقلاب دیگری نیاز دارند ، اما نه با تکرار انقلاب بهمن ۵٧ ونه با دخیل بستن به قدرتهای جهانی و منطقه ای ، که سرانجامی جز شکست و نتایجی فاجعه بار ندارد. شکست انقلاب دیگری میتواند بسیار فاجعه بارتر باشد . همچنانکه ما پس از شکست انقلابات عربی ، شاهد تلاشی و نابودی بسیار در منطقه خاورمیانه بوده ایم. در این لحظات حساس ، اعتقاد به ضرورت و حقانیت یک انقلاب برخاسته از پائین و در مقابله با هردو نیروی اهریمنی پیش رو ، نیاز توده ای مردمان ایران است. مردم ایران  نباید در مقابل این دو نیروی اهریمنی اسلامی و امپریالیستی سکوت کنند ؛ صدای حاکمان اهریمنی ایران و جهان و سازشگران نباید صدای آزادی و برابری خواهی ما را خاموش کند.

در عین حال یکی از دلایل  شکست انقلاب ۵۷ ، عدم شکل گیری یک بلوک انقلابی و سکولار و چپ در مقابل بلوک روحانیت و طرفداران خمینی بود. بلوکی که بتواند از طریق سازماندهی گسترده ، فعال و منعطف ، استفاده از همه امکانات اجتماعی و رسانه ای ، به جلب پایه توده ای گسترده در سراسر کشور از بازار تا حاشیه نشینان شهرها ، از سنت گرایان تا لیبرالهای مذهبی  بپردازد. مردمی که شاهد زورگویی و فساد و ناتوانی حکومت شاه در مقابله با بحران بودند با پیامهای ساده و روشن برپایه سنت های قدیمی به پایه ی اصلی طرفداران خمینی تبدیل شدند. در شرایطی که سرکوب نیروهای چپ و ترقیخواه با سرعت و پیگیری توسط ساواک و نیروهای امنیتی دنبال می شد؛ روحانیت با دستان باز و امکانات تدارکاتی و لجستیکی  گسترده ، نیروی شورش و انقلاب را به زیر پرچم خود می آورد. درعین حال اردوگاه غرب بسرکردگی ایالات متحده امریکا در کنفرانس گوادلوپ در بند و بست های آشکار و پنهان با شخص خمینی و مشاوران او در پاریس و در تهران ژنرال هویزر و سولیوان با بهشتی و مهندس بازرگان تلاش کردند انقلاب ۵۷ از« مرزهای خاص»  نظم سرمایه داری جهانی خارج نشود و با اطمینان از ضد کمونیست بودن جریان رهبری انقلاب ۵۷ و دوری آنها از اردوگاه شرق، راه را برای سلطنت آیت الله ها در ایران بازکردند. متاسفانه اما  نیروی چپ و کمونیست در آن زمان آمادگی لازم را برای سد کردن عروج خمینی و فاشیسم اسلامی به قدرت را نداشتند.  آنها قادر به تشخیص این پدیده ساده نبودند که از میان انقلابی بزرگ، میتواند نیرویی ارتجاعی تر بر سرکار آید و انقلاب را به مسلخ  فاشیسم اسلامی ببرد. بدین سان  از امر سازماندهی بلوک انقلابی و ایجاد نهادهای پایدار توده ای غافل شدند.

جمهوری اسلامی در حالی چهل و سومین سال تاسیس خود را برگزار می کند که نا کارآمدیش  در حل بحرانهای انباشت شده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور کاملا آشکار است. رژیم هرگز گام موثری در جهت حل مشکلات گوناگون معیشتی و آزادیخواهانه مردم بر نداشته است و همواره با بحران سازی، فرافکنی، انواع تئوری های توطئه و سرکوب پیاپی با اعتراضات و خیزش های توده های محروم برخورد کرده است. این رژیم تبه کار با غارت و چپاول ثروت های ملی و ایجاد دهها سازمان امنیتی، پلیسی و نظامی، به هدر دادن میلیاردها دلار در برنامه های فرقه ای توسعه طلبانه خود، خصوصا در منطقه و بسط فساد ساختاری و اقتصاد رانتی کشور را به ورشکستگی کامل سوق داده است.

سیاست سرکوب مردم به پا خاسته دیگر اثر خود را از دست داده است. توده های به جان آمده از استبداد دینی، فقر، نابرابری طبقاتی، بیکاری و بی آیندگی را دیگر سر ایستادن نیست. آنها در اعتراضات سراسری اخیر ، خواست عبور از این رژیم استبدادی و سرمایه داری را با خون خود بر سنگ فرش خیابان ها نوشتند و همیاری و همبستگی خود را با خانواده های قربانیان سرکوب های اخیر در هر فرصتی نشان داده اند. همزمان ما شاهد گسترش اعتراضات و اعتصابات کارگران ،معلمان ، بازنشستگان، کشاورزان، مال باختگان ، زنان و جوانان مخالف آپارتاید جنسی و مذهبی ، شاهد حضور پررنگ خانواده ها و بازماندگان جنایات سیاسی در اشکال جنبش دادخواهی ، شاهد حمایت های هر دم گسترش یابنده نهادها و گروههای مستقل و مردمی از اعتراضات و اعتصابات ، شاهد فداکاریها و رشادتهای بی نظیر مبارزان درزندانهای کشور هستیم. همزمان با این اعتراضات ، ما شاهد برگزاری  دادگاههایی نظیر ایران تریبونال ، آبان ، حمید نوری و هواپیمای اکراینی هستیم که بشکل گسترده ای حکومت اسلامی را زیر فشار افکار عمومی داخلی و بین المللی قرار داده است.

  هر چند که ما با نظامی بسیار خشن تر و سرکوبگرتر از دیکتاتوری شاه روبرو هستیم، و شواهد تا کنونی در دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ واکنشهای حکومتی را به اعتراضات و شورشها نشان داده است؛ اما به تجربه انقلاب ۵۷ می دانیم که مردم فقط با گسترش دامنه جنبش توده ای می توانند خشونت دیکتاتوری را مهار کنند. انقلاب ۵۷ نشان داد که  تنها خود مردم هستند که می توانند تاریخ خود را تغییر دهند و حاکمیت خود را بر پا دارند. حاکمیت مردمی بدون حضور خود مردم که فاعل و بناکننده این دمکراسی هستند، معنا ندارد.


ایجاد تحولی بنیادین با هدف پایان بخشیدن به رژیم جنایت و غارت به امری ضروری تبدیل شده است. نیاز به انقلابی اجتماعی به رهبری طبقه کارگر که دستیابی به آزادی، برابری، دمکراسی شورایی و مشارکتی و عدالت اجتماعی را جان مایه برنامه خود قرار داده باشد.

سازمان راه کارگر ضمن حمایت و پشتیبانی و همراهی  با حنبش های حق طلبانه کارگران، معلمان، پرستاران، زنان، دانشجویان، جوانان، فعالین محیط زیست، اقلیت های جنسی و ملیت های تحت ستم، افشای مداوم بدیل های بورژوایی، ارتجاعی، مذهبی و موروثی و همه نیروهایی که برای تغییر رژیم به دول امپریالیستی و ارتجاع منطقه دخیل بسته اند را وظیفه خود میداند. ما سیاست جنایتکارانه سرکوب جنبش ها و اعتراضات اجتماعی و دستگیری و زندان فعالان اجتماعی و مدنی را محکوم می کنیم و از همه نیروهای ترقیخواه  و مدافع ارزش های انسانی می خواهیم تا ضمن اعتراض به اعمال جنایت کارانه رژیم حاکم ، این رژیم را تحت فشار قرار دهند تا کلیه زندانیان سیاسی را بدون هیچ قید و شرطی آزاد کند. روشن است که گذار از جمهوری اسلامی به جامعه ای فارغ از سرکوب، خفقان و استثمار، همبستگی و اتحاد همه نیروهای کار و زحمت و جنبش های اجتماعی را می طلبد. در راستای این همبستگی و اتحاد باید همه نیرو و توانمان را به کار گیریم و بیش از پیش بر اهمیت سازماندهی و تشکل یابی در محیط کار و زندگی تاکید کنیم. در سالگرد انقلاب بهمن ۵٧ با آموختن از درس های آن جنبش عظیم رهایی بخش، به استقبال انقلاب دیگری میرویم و برای تدارک پیروزی آن به تجربه ها وآموخته هایمان مینگریم و با اکثریت عظیم مردمان ایران همصدا میشویم : انقلاب مرد! زنده باد انقلاب!

سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!

زنده باد آزادی ، زنده باد سوسیالیسم!

کمیته مرکزی سازمان راه کارگر

۱۸بهمن ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=141231 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
2 سال قبل

دوستان گرامی , شما بدرستی گفته اید: “روشن است که گذار از جمهوری اسلامی به جامعه ای فارغ از سرکوب، خفقان و استثمار، همبستگی و اتحاد همه نیروهای کار و زحمت و جنبش های اجتماعی را می طلبد.”
۱ – آیا، در ورای نوشتن بیانیه ها، فعالانه در عمل، دست یاری بسوی همه ی نیروهای میهنی دراز کرده و تلاش برای گفتگو را پیگیرانه دنبال کرده اید؟
۲ – آیا، از محدوده ی شش نیروی چپ، گامی فراتر برای “همبستگی و اتحاد همه نیروها”ی چپ برداشته اید؟
۳ – در میدان عمل آیا برنامه ای برای پیگیری خواسته ها “با تکیه و تأکید مداوم بر منافع کارگران و زحمتکشان و حمله به بهره کشی سرمایه داری” تنظیم کرده اید که با پذیرش آن هر نیرو بتواند به عضویت جبهه ی “جنبش رهایی” در آید؟

رضا
رضا
2 سال قبل

صنار بده آش، به همین خیال باش…
(با عرض معذرت)

داوود صفری
2 سال قبل

همانطور که در ۵۷ هیچ‌مرزبندی با نیروهای بازار-طرفدار خمینی انجام نشد، اکنون هم شاهد هیچ مرزبندی با نیروهای بالقوه خطرناک نیستیم. هیچ تحلیل طبقاتی در بیانیهٔ سازمانی که نامش «راه کارگر» است مشاهده نمی‌شود. نه اشاره‌ای به ساخت طبقاتی در ۵۷ و نه اکنون. دادگاه مردمی آبان با بودجهٔ کجا برگزار می‌شود؟ اگر در ۵۷ فقط مخالفت با شاه مطرح بود، اکنون صرفاً مخالفت با جمهوری اسلامی مطرح است به بهانهٔ چشم‌پوشی از برنامهٔ بورژوازی ایران برای فردای جمهوری اسلامی. اگر در ۵۷ مدرسهٔ علوی کنترل اوضاع را در دست گرفت، فردا همین به اصطلاح فعالان حقوق بشر و هواپیمای اوکراینی و تریبونال آبان چنین خواهند کرد و چون نمایندهٔ بورژوازی هستند، با هرگونه سیاست مستقل کارگران، چون اساس وجودی‌شان را تهدید می‌کند، برخوردی سرکوبگرانه‌تر از مدرسهٔ علوی خواهند داشت. ما نیاز به طرح مرزبندی‌های طبقاتی داریم تا دشمنان طبقاتی ما ماهیت خود را روشن کنند.

حمید
حمید
2 سال قبل
پاسخ به  داوود صفری

اقای صفری شما کارگر هستید یا خرده بورژوا؟

فریدون بی بیان
فریدون بی بیان
2 سال قبل
پاسخ به  حمید

شما می توانید از این گزاره ایشان جایگاه طبقاتی ایشان را حدس بزنید «ما نیاز به طرح مرزبندی های طبقاتی داریم تا دشمنان طبقاتی ما ماهیت خود را روشن کنند»
خیلی پیچیده ست که حدس بزنیم آقای صفری چه جایگاه اجتماعی دارد. خوب دقت کنید !
یکم ـ ما نیاز به طرح مرزبندی های طبقاتی داریم ( هیچ حزبی و گروهی ندارد)
دوم ـ تا دشمنان طبقاتی ما ماهیت خود را روشن کنند ( بعداز ۴۳ سال هنوز اندرخم یک کوچه ایم !)
توجه فرمودید. اگر طرح مرزبندی های طبقاتی را تهیه کنیم دشمنان طبقاتی ما ماهیت خو را روشن می کنند وگرنه ماهیت آنها مخفی و پوشیده خواهند ماند؟ باید این آقای صفری را پیدا کرد و ازش کمک گرفت

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x