اوکراین امروز بدل به یک عرصهی همآوردی دو امپریالیسم روسیه و آمریکا شده است. یکی با خصلتویژهی رژیمی دیکتاتور و سرکوبگر که دارای بیشترین بده-بستان اقتصادی با روسیه بود و دیگری رژیمی با راستترین سیاستها و شکلی از آپارتاید علیه روسزبانهای اوکراینی که اوکراین را همچون مفصلبندی برای تأمین گاز میبیند.
امپریالیستها آوار بر سر اوکراین
آخرین خبرها در ارتباط با بحران اوکراین از این قرار است که پس از امضای بیانیه استقلال مناطق شرقی اوکراین (جمهوریهای لوهانسک و دونتسک) توسط پوتین؛ کوبا، ونزوئلا ، سوریه عنوان اولین کشورها استقلال جمهوری دونتسک را به رسمیت شناختند.
روسیه نیروهای نظامیاش را به این دو به اسم «صلحبان» به این دو منطقه اعزام کرده است. از آن سو آلمان کار خط لولهی گازی که بناست گاز روسیه را به اروپا منتقل کند متوقف کرده است. گویی که اروپا حاضر است بهای ایستادن در برابر روسیه را با بحران گاز بپردازد.
سطح مواجههی غرب و شرق شاید به بالاترین حد خود پس از بحران کریمه رسیده است. روسیه هم گویی برای گسترش امپراتوری خود (آنچنان که در سخنان پوتین به وضوح از این اصطلاح استفاده میشود) حاضر است هزینهی تحریمهای سنگینی که میتواند اقتصادش را از پا بیندازد بپذیرد.
مدافعان چپ سیاستهای روسیه که آن را ضدامپریالیستی میخوانند با وسط گذاشتن فعالیتهای تحریکآمیز ناتو، باعث و بانی بحران کنونی اوکراین را آمریکا و غرب میدانند. آنها اما توضیح نمیدهند که ایدههای نئواوراسیایی پوتین و سیاست ناسیونالیستی احیای عظمت امپراتوری روسیه را چطور میتوان با برچسب ضدامپریالیستی خوانش کرد؟ از سوی دیگر معلوم نیست که چطور دامن زده شدن به تجزیهی اوکراین و مبادرت به اشغال یک کشور چگونه لباس ضدامپریالیستی بودن را بر تن میکند.
امروز دستکم ۱۸ سال است که اوکراین میان روسیه و آمریکا دست به دست میشود:
از پیروزی یانوکوویچ در انتخابات ۲۰۰۴ تا شکل گرفتن انقلاب مخملی نارنجی به رهبری یوشچنکو و بار دیگر به قدرت رسیدن یانوکوویچ، از بحران کریمه و الحاق آن به روسیه تا اعلام خودمختاری دونتسک و لوهانسک و امروز بهرسمیت شناسی این خودمختاری توسط روسیه.
اوکراین را می توان تقریباً به سه منطقه تقسیم کرد که شامل نگرش های متمایز سیاسی/اجتماعی هستند:
✔️ اوکراین غربی ، که تحت سلطه اوکراینی های قومی اوکراینی زبان بود ، تا زمان جنگ جهانی دوم تحت کنترل اتریش و مجارستان قرار گرفت و به اتحاد جماهیر شوروی پیوست.
✔️ شرق/جنوب اوکراین از لحاظ تاریخی به روسیه نزدیکتر است ، زیرا در قرن هفدهم در سرزمینهای آن گنجانده شد.
✔️ مرکز شرقی اوکراین ، از قرن هفدهم تحت تسلط روسیه بود ، با این حال ، بیشتر از مناطق شرقی/جنوبی در آن ساکن اوکراینی زبان بودند.
علاوه بر این، از آنجا که غرب اوکراین زمانی متعلق به امپراتوری کاتولیک اتریش و شرق اوکراین متعلق به امپراتوری ارتدوکس روسیه بود ، این افراد تعطیلات مذهبی متفاوتی را جشن می گیرند و دیدگاه های متفاوتی در مورد اهداف سیاست خارجی اوکراین دارند ، شرقی ها از روسیه و کشورهای مستقل مشترک المنافع و غربی ها از اتحادیه اروپا و ناتو حمایت می کنند. در حالی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ ، مرکز اوکراین تمایل داشت از نیروهای سیاسی متامیل به روسیه حمایت کند، اما به تدریج در اواسط دهه ۲۰۰۰ به سمت حامیان اوکراین منتقل شد.
باری اوکراین امروز بدل به یک عرصهی همآوردی دو امپریالیسم روسیه و آمریکا شده است. یکی با خصلتویژهی رژیمی دیکتاتور و سرکوبگر که دارای بیشترین بده-بستان اقتصادی با روسیه بود و دیگری رژیمی با راستترین سیاستها و شکلی از آپارتاید علیه روسزبانهای اوکراینی که اوکراین را همچون مفصلبندی برای تأمین گاز میبیند.
هر چه هست اوکراین بنا نیست سرزمینی برای زندگی اوکراینیها باشد بلکه اوکراینیها یا باید روسی باشند یا اروپایی و این سرزمین نمیتواند جایی مستقل در دوگانههای جنگ سردی بیابد.
اوکراین نمونهای است تا با نگاه به بحران آن یاد بگیریم دربارهی سیاست دموکراتیک ضدجنگ سردی بیاندیشیم؛ سیاستی که خود را ناگزیر از پناه بردن به یک امپریالیسم از شر امپریالیسم دیگر نمیبیند و تجارب قرن بیستم از فلسطین تا افغانستان و لهستان را پیش چشم دارد.
راهکار سوسیالیستی
https://www.s-rahkar.org
ضمن تائید کامنت قبلی باید اضافه کنم اولا چپ اقدامهای روسیه و شخص پوتین را ضد امپریالیستی قلمداد نمی کنند، بلکه در چارچوب نظریه سیستمی تحلیل می کنند. به این معنی که این نبرد جنگ برسر هژمونی امپریالیسم آمریکا است. نتیجه این جنگ موجب تضعیف هژمونی امپریالیسم آمریکا می شود و در کل این یک حرکت مثبت در هماوردهای جهانی و به سود ّطبقه کارگر است.
دوم روسیه با هیچ تعریف مارکسیستی حکومت امپریالیستی شمرده نمی شود.
سوم این که جنگ کنونی در اکراین ممکن است فردا در حوزه نفوذ چین روی بدهد. الان کشورهای امپریالیستی و شبه امپریالیستی آمریکا، استرالیا، انگلیس، ژاپن، کره جنوبی و … قرار است د ر نزدیکی چین رزمایش برگزار کنند. لابد این هم مقصر ش چین است.
دوستان گرامی، درود بر شما! چرا به چگونگی شکل گیری این بحران نپرداخته اید؟ برنامه های توسعه طلبانه ناتو را کاملا از نگر دور داشته اید! مگر میشود نقش این پیمان تجاوزکار را (بویژه پس از انحلال پیمان ورشو) نادیده گرفت و تحلیل/توضیح واقع بینانه ای از شرایط کنونی ارائه داد؟