چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

بیانیه ی فعالان گرایش مارکسیستی در روسیه، اوکراین و دونباس درباره‌ی بحران اوکراین

کارگران و چپ‌گرایان محلی نباید از موضع «ژئوپلیتیک» پیش بروند، نه از بحث برسر این‌که چه کسی چه چیزی را اول شروع کرد. وظیفه‌ی ما توقف جنگ احتمالی و پشتیبانی از شکل‌گیری جنبش ضد جنگ طبقه‌ی کارگر در ...

کارگران و چپ‌گرایان محلی نباید از موضع «ژئوپلیتیک» پیش بروند، نه از بحث برسر این‌که چه کسی چه چیزی را اول شروع کرد. وظیفه‌ی ما توقف جنگ احتمالی و پشتیبانی از شکل‌گیری جنبش ضد جنگ طبقه‌ی کارگر در روسیه، اوکراین و این جمهوری‌ها است. تنها راه انجام این کار این است که بر این اساس عمل کنیم که «دشمن اصلی در کشور خودمان است». هر طرف دشمن متفاوتی دارد. نباید بگذاریم که با مقصر دانست «متجاوز خارجی» سردرگم شویم و به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم خود را با دولت‌هایمان همسو کنیم

پس از تحولات مهم اخیر در بحران اوکراین، با به رسمیت شناختن جمهوری‌های جداشده در شرق اوکراین توسط ولادیمیر پوتین و در پی آن اعزام نیروهای نظامی روسیه، بیانیه‌ی زیر در مخالفت با این کشمکش بیناامپریالیستی از سوی شماری از فعالان گرایش مارکسیستی در روسیه، اوکراین و دونباس صادر شده است که برای اطلاع خوانندگان نقد اقتصاد سیاسی ترجمه‌ی فارسی متن کامل آن در ادامه ارائه می‌شود.

پانزدهم فوریه، دومای دولتی روسیه به طرح پیشنهادی برای به رسمیت شناختن دیپلماتیک فوری جمهوری خلق دونتسک (DPR) و جمهوری خلق لوهانسک (LPR) رأی مثبت داد. اکثریت شورای امنیت فدراسیون روسیه در ۲۱ فوریه به نفع این به رسمیت شناختن صحبت کردند. رئیس‌جمهور هم از این کار پیروی کرد. سرانجام، شب ۲۱-۲۲ فوریه، مداخله‌ی نظامی مستقیم نیروهای روسیه در این مناطق آغاز شد.

مبتکران این رویه به این واقعیت متوسل می‌شوند که به رسمیت شناختن دیپلماتیک این جمهوری‌ها پاسخی به تهدید نظامی از جانب اوکراین و اردوگاه ناتو است و این که کشورهای ناتو اختلافات فراوانی برسر رژیم پوتین و کشاکش‌های جاری دارند. این شیوه‌ی استدلال جوهر ریاکارانه‌ی رفتار نخبگان سیاسی روسیه را آشکار می‌کند، که تاکنون سرسختانه تأکید کرده‌اند که «در درگیری‌های درونی اوکراین شرکت نمی‌کنند». تاکنون برای تمامی ناظران آشکار بود که روسیه در منطقه‌ی درگیری در شرق اوکراین دخالت دارد. اکنون این مداخله به یک تهاجم آشکار تبدیل شده است. این اظهارات رهبران کشورهای ناتو و خادمان رسانه ای آنها که گویا به «حقوق بشر»، «وحدت ارضی» و «آزادی اوکراین از مداخله» اهمیت می‌دهند، نیز به همان اندازه‌ی ادعاهای روسیه ریاکارانه است.

ریاکاری ویژگی مشترک همه‌ی طرف‌های اصلی این درگیری است. دولت‌های روسیه، ایالات متحده، کشورهای اتحادیه‌ی اروپا و اوکراین، همگی اقدامات خود را به انحای ممکن با شعار دادن درباره‌ی منافع مردم و حقوق آنها توجیه می‌کنند. در عمل، برای همه‌ی آنها این مردم چیزی غیر از نیروی کار ارزان، و سرزمین دونباس چیزی غیر از هدفی برای غارت و ایجاد بازارهای جدید نیست. این عبارت‌پردازی‌های مشعشع همه‌ی دولت‌های بورژوازی تنها پوششی برای سیاست کلبی‌مسلکانه‌ای است که همه جا علیه منافع اکثریت طبقه‌ی کارگر و حقوق آن‌ها دنبال می‌کنند.

جنگی تبلیغاتی به دنبال به دام انداختن چپ‌ها در طرف‌های مختلف در انتخاب نادرست بین نیروهای امپریالیستی مختلف در مقیاس بین‌المللی یا منطقه‌ای بین دسته‌های مختلف سرمایه‌داران، بین مواضع مختلف قومی – شوونیستی است. ما به‌عنوان طرفداران انترناسیونالیسم تأکید می‌کنیم که نمی‌گذاریم فریب سرمایه و سخنگویان‌شان را بخوریم و خود را به خدمتگزاران بی جیره و مواجب آنها تبدیل کنیم، فارغ از این‌که در مسکو باشند، یا در بروکسل و واشنگتن و یا در کیف. ما فقط از جانب یک مصلحت صحبت میکنیم – مصالح مشترک طبقه‌ی کارگر همه‌ی کشورها.

با این همه، استراتژی و وظایف چپ‌گرایان در کشورهای مختلف در مقاطع خاص متفاوت است. کارگران و چپ‌گرایان محلی نباید از موضع «ژئوپلیتیک» پیش بروند، نه از بحث برسر این‌که چه کسی چه چیزی را اول شروع کرد. وظیفه‌ی ما توقف جنگ احتمالی و پشتیبانی از شکل‌گیری جنبش ضد جنگ طبقه‌ی کارگر در روسیه، اوکراین و این جمهوری‌ها است. تنها راه انجام این کار این است که بر این اساس عمل کنیم که «دشمن اصلی در کشور خودمان است». هر طرف دشمن متفاوتی دارد. نباید بگذاریم که با مقصر دانست «متجاوز خارجی» سردرگم شویم و به‌هیچ‌وجه نمی‌توانیم خود را با دولت‌هایمان همسو کنیم.

خودمختاری دونباس

قبل از بحث درباره‌ی توافق صلح آتی، لازم است به نکته‌ی اصلی اشاره کنیم: مردم دونباس حق دارند سرنوشت خود را تعیین کنند. و این خودمختاری باید بر اساس انتخاب آزاد و دموکراتیک باشد. هرگونه اشاره به این‌که سرنوشت دونباس را باید «همه‌ی اوکراینی‌ها»، دولت اوکراین، یا حتی فراتر از آن، ایالات متحده و روسیه تعیین کند، به هر شکل که ارائه شود، خیانت به اصل دموکراتیک حق تعیین سرنوشت است.

کسانی که حق تعیین سرنوشت دونباس را انکار می‌کنند، می‌گویند که این «ملت نیست». آنان برحسب تمایلات ناسیونالیستی‌، این مردم را متعلق به ملت «اوکراین» یا «روس» می‌دانند. آنها تا آن‌جا پیش می‌روند که اصولاً توانایی ساکنان دونباس را برای انتخاب مستقل منکر می‌شوند. هیچ کدام از اینها ارزش تأمل ندارد. در واقع این ناشی از شووینیسمی شرم‌آور است که حقوق دموکراتیک چهار میلیون نفر را منکر می‌شود.

با این همه، قبل از هر چیز، حمایت از حق تعیین سرنوشت به معنای حمایت خودکار از هر گونه جدایی‌طلبی نیست. ما بدون قید و شرط حق تعیین سرنوشت جمهوری‌های خلق دونباس و لوهانسک را به رسمیت می‌شناسیم و تصمیم دموکراتیک مردم آنها، هر چه که باشد، به رسمیت می‌شناسیم. اما علاوه بر آن می‌توانیم در مورد مترقی‌ترین راه‌های اعمال خودمختاری از نظرگاه منافع عمومی طبقه‌ی کارگر و مبارزه برای سوسیالیسم صحبت کنیم. ما معتقدیم که انتخاب، در چارچوب تعیین سرنوشت، باید از چشم‌انداز همکاری و رفاقت آینده بین کارگران کیف، دونتسک و مسکو، پیش برود؛ اتحاد بین یک معدنچی و یک برنامه‌نویس، یک پزشک و یک معلم. بین همه‌ی کسانی که در جامعه ارزش‌آفرینی می‌کنند. به همین دلیل است که انتخاب باید آزادانه و آگاهانه باشد.

ثانیاً، ما رأی‌گیری به اتکای اسلحه‌ای که انگشتان امپریالیست‌ها و عوامل آن‌ها روی ماشه‌هایش است را به عنوان خودمختاری به رسمیت نمی‌شناسیم. انتخاب واقعی دموکراتیک تنها در شرایط دموکراسی سیاسی و آزادی مخالفان ممکن است. اما در حال حاضر، مقامات جمهوری‌ها به کارگزاران فاسد تحت کنترل روسیه تنزل یافته‌اند و مخالفان تحت تعقیب قرار می‌گیرند. تعیین سرنوشت این دو جمهوری موضوع جنبش دموکراتیک و کارگری آینده است که در تصمیم‌گیری در مورد سرنوشت دونباس، برخلاف مقامات موجود در جمهوری‌ها به‌ناگزیر عمل خواهد کرد.

مواضع و اهداف دولت‌های بورژوایی

جنگ صدمات بسیار به اوکراین وارد می‌کند و به نظر می‌رسد که دولت آن باید بیشترین علاقه را به راه‌حل مسالمت‌آمیز داشته باشد. اما نیروهای سیاسی که پس از «میدان» به قدرت رسیدند یکی از موانع اصلی در برابر راه‌حل مسالمت‌آمیز هستند.

نخست آن‌که، خود رهبران اوکراین با ناسیونالیست‌های قومی بسیار خوب‌اند و و به آن‌ها پروبال می‌دهند، به‌واقع سازمان‌های سیاسی افراطی راست را قانونی می‌کنند و آنها را زیر بال مقامات می‌آورد. بعد از رژیم پوروشنکو، و برخلاف وعده‌های مبارزات انتخاباتی‌اش، دولت زلنسکی از لفاظی‌ها و سیاست‌های ملی‌گرایانه برای مخالفت با آزادی زبان برای روسی‌زبانان بهره می‌برد و کماکان از همدستان نازی‌ها تجلیل می‌کند. چنین سیاستی هرگونه اجماع مسالمت‌آمیز با مردم دونباس و لوهانسک و را کنار می‌گذارد و مانع از ادغام مجدد داوطلبانه‌ی آنها می‌شود.

دوم آن‌که، طی هشت سال، جنگ بی‌پایان منبعی برای غنی کردن الیگارش‌ها و دزدسالاران فاسد اوکراینی بوده است. بنابراین، دسته‌ی ارتجاعی حاکم در اوکراین، بر خلاف منافع مردم اوکراین، نه از راه‌حل صلح واقعاً دموکراتیک که از یک جنگ خفیف سود می‌برند

امپریالیسم ایالات متحده حتی علاقه‌ی کم‌تری به حل و فصل مسالمت‌آمیز مناقشه دارد و در مقابل از آن برای اعمال فشار بر روسیه استفاده می‌کند. برای انجام این کار، طی هشت سال گذشته، از به‌اصطلاح «حزب جنگ»، متشکل از ارتجاعی‌ترین و نظامی‌ترین نیروهای سیاست اوکراین، از جمله نئونازی‌ها، حمایت کرده است.

موضع دولت روسیه بسیار ریاکارانه است. علی‌رغم اظهارات رسمی مبنی بر عدم مداخله در امور داخلی اوکراین و جمهوری خلق دونباس و جمهوری خلق لوهانسک، در واقع امپریالیسم روسیه بر این جمهوری‌ها تسلط کامل دارد. پس از شناسایی این دو جمهوری، دیگر نیازی به صحبت از عدم‌مداخله نیست.

روسیه از جمهوری‌های دونباس برای اعمال فشار بر دولت اوکراین و ابزار چانه‌زنی در بازی‌های سیاسی با ایالات متحده و اتحادیه‌ی اروپا استفاده می‌کند. امپریالیسم روسیه به رژیم‌های مطیع و سیاستمداران قابل کنترل در این جمهوری‌ها نیاز دارد. در صورت ادغام مجدد آن‌ها با اوکراین، اینها ابزار روسیه برای تأثیرگذاری بر سیاست اوکراین خواهند بود. علاوه بر این، سرمایه‌داری روسی در حالی که وانمود می‌کند از محافظت از مردم در برابر «خونتای فاشیستی» صحبت می‌کند، از ساکنان دونباس به‌عنوان نیروی کار نیمه‌محروم و فوق‌العاده ارزان، ازجمله در معادن زغال‌سنگ کوزباس در داخل فدراسیون روسیه، استفاده می‌کند. بزرگ‌ترین مراکز سرمایه‌داری اتحادیه‌ی اروپا به همین ترتیب بخش اصلی نیروی کار اوکراین را استثمار می‌کنند.

علاوه بر این، دولت روسیه از این درگیری برای کاشت ناسیونالیسم سمی در جامعه‌ی روسیه، ترساندن مردم با تهدیدهای تجاوز خارجی، تجاوز ناتو به مرزهای روسیه و غیره استفاده می‌کند. هدف این است که مردم روسیه را از رویارویی طبقاتی، نابرابری و بی‌عدالتی در کشور خود دور و خشم و هراس مردم را به سمت «دشمن خارجی» هدایت کند.

ادعای مقامات روسیه مبنی بر اینکه تنها اوکراین در این مناقشه متجاوز است، قابل نقد است. رژیم روسیه نه‌تنها به‌طور مداوم تنش را حفظ کرده بلکه بارها از دروغ و اقدامات تحریک‌آمیز بهره برده است. این امر به‌ویژه در خلال تنش کنونی مشهود بود، که با کارزاری از اطلاع‌رسانی نادرست رژیم روسیه برای ایجاد توجیهی مناسب برای اقدامات خود پی‌ریزی شد. به عنوان مثال، «شواهد ویدیویی» از پیش ضبط شده از گلوله‌باران جمهوری‌ها و درخواست‌های حمایت سران این دو جمهوری وجود داشت که چند روز قبل از شروع تخلیه‌ی جمعیت غیرنظامی منتشر شد. همه‌ی اینها پوچ بودن ادعاها درباره‌ی عدم تمایل کرملین به تشدید درگیری فعلی و همچنین تلاش برخی از چپ‌گرایان روس برای تصویر کردن آن به‌عنوان «شرّ کم‌تر» را آشکار می‌کند.

بنابراین، یک راه‌حل دموکراتیک مسالمت‌آمیز به‌نفع سرمایه‌داری روسیه نیست، که دست‌کم از تنش دائمی در دونباس سود می‌برد. و از همین رو سازمان‌های کارگری چپ که پشتیبان موضعی اساساً ضد جنگ در روسیه‌اند، موضع مترقی دارند و توسعه‌ی آگاهی طبقاتی و خودسازمان دهی طبقه کارگر تنها راه‌حل این مسأله است.

سرانجام آن که دولت‌های دونباس و لوهانسک در حال حاضر با گسست از مردم، کارگزاران روسیه و الیگارشی محلی هستند. جنگ بی پایان سرچشمه موقعیت ویژه‌ی آنهاست و بنابراین آن‌ها به یک راه‌حل واقعاً دموکراتیک نیز علاقه‌ای ندارند. روسیه نه‌تنها از دولت‌های این دو جمهوری حمایت می‌کند، بلکه آن‌ها را در اختیار دارد. بدون این حمایت، دولت‌های فعلی در جمهوری‌ها دوام نمی‌آوردند. با حمایت امپریالیسم روسیه، مخالفان تحت تعقیب قرار می‌گیرند، تمام ابتکارات مستقل کارگری بی‌رحمانه سرکوب می‌شوند و حتی فرماندهان میدانی که حدی از استقلال نشان داده‌اند با مشارکت سرویس‌های ویژه‌ی روسیه ترور شده‌اند.

در مجموع، هشت سال بعد، نه دولت اوکراین، نه مقامات روسیه، نه ایالات متحده، و نه حتی دولت‌های جمهوری‌های دونباس و لوهانسک، هیچ کدام به حل‌وفصل مسالمت‌‌آمیز واقعاً دموکراتیک این درگیری علاقه‌ای ندارند.

ادغام دوباره یا استقلال؟

اگر از منظر منافع آینده‌ی سوسیالیستی بین‌المللی بشریت و رشد نیروهای جنبش کارگری حرکت کنین، قاعدتاً گزینه‌ی ارجح برای حل یک منازعه‌ی ملی، گزینه‌ای خواهد بود که به حل تضادهای ملی، توقف شکاف‌های فرقه‌ای، بازگشایی محل‌های کار بینجامد، و باعث ایجاد درگیری‌های ملی جدید طولانی نخواهد شد.

اگر تنها از این منظر به مناقشه در دونباس بپردازیم، آن‌گاه ادغام مجدد دموکراتیک مسالمت‌آمیز این جمهوری‌ها در اوکراین، با حفظ آزادی‌های زبانی و دیگر آزادی‌ها و تضمین درجه‌ای از خودمختاری، یکی از گزینه‌های حل و فصل خواهد بود که مردم مردم لوهانسک و دونباس خواهان آن هستند.

ما از ادغام مجدد دموکراتیک مسالمت‌آمیز صحبت می‌کنیم، و نه از الحاق اجباری. هر گونه ادغام مجدد اجباری صرفاً شکاف‌های ملی را عمیق‌تر می‌سازد و جراحت عمیقی بر جنبش کارگری وارد می‌کند. و در اوکراین امروز تا زمانی که دولت فعلی و «حزب جنگ‌طلب» در قدرت هستند، ادغام مجدد دموکراتیک غیرممکن است.

یک بدیل برای ادغام مجدد، استقلال واقعی دونباس و لوهانسک است. با این حال، بدون تغییر رژیم در روسیه، استقلال این جمهوری‌ها یک داستان خیالی خواهد بود، زیرا در واقع این مناطق ویران شده از جنگ، ضمایم و منبع نیروی کار ارزان برای روسیه باقی خواهند ماند. علاوه بر این، اگر اوکراین متخاصم باقی بماند، آن‌گه این جمهوری‌ها همچنان به حمایت نظامی روسیه وابسته خواهند بود.

در حال حاضر، نه‌تنها روسیه استقلال لوهانسک و دونباس را به رسمیت شناخته بلکه با گسیل نیروهای نظامی نیز آن را تقویت گرده است. اما تحت این شرایط، شناسایی رسمی این جمهوری‌ها توسط روسیه تنها به معنای وجود رسمی‌تر رژیم‌های دونباس و لوهانسک به عنوان کارگزاران روسیه است. این با استقلال واقعی و حتی کم‌تر از آن با خودمختاری این دو جمهوری ارتباطی ندارد.

بنابراین، استقلال واقعی جمهوری خلق دونباس و جمهوری خلق لوهانسک تنها در نتیجه‌ی انتخاب دموکراتیک مردمان آنها، با حمایت جنبش دموکراتیک کارگری و ضد جنگ در اوکراین و روسیه امکان‌پذیر است.

صرف‌نظر از ارزیابی گزینه‌های احتمالی برای حل آتی بحران، «گرایش مارکسیستی»، قبل از هر چیز اساساً از حق تعیین سرنوشت حمایت می‌کند. مردم دونباس، در راستای اعمال حق تعیین سرنوشت خود از طریق فرایندی صلح‌آمیز و دموکراتیک تصمیم نهایی را در مورد آینده‌ی آن بگیرند. ادغام مجدد اجباری نمی‌تواند مبنای رفاقت و همکاری باشد.

همچنین باید به بنیادی‌ترین حقیقت اشاره کرد. این که در درازمدت، هیچ راه‌حل کاملی برای مسأله‌ی منازعات زبانی، قومی و اجتماعی خارج از حرکت به سوی سوسیالیسم وجود ندارد. احیای سرمایه‌داری و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی شرایطی را ایجاد کرد که در آن دسته‌های مختلف بورژوازی، در شپهر دولت‌های پساشوروی، طبقه‌ی کارگر گروه‌های مختلف قومی و زبانی را به‌طور نظام‌مند در برابر یکدیگر قرار می‌دهند. همه‌ی این‌ها برای منحرف کردن کارگران در طرف‌های مخالف مرزهای ملی و خطوط مرزبندی نظامی از این واقعیت است که آنها یک دشمن مشترک دارند: سرمایه.

دعواهای قومی-زبانی و دشمنی متقابل بین کارگران که سرمایه‌داران تحمیل می‌کنند، تنها در خدمت شکاف انداختن میان طبقه‌ی کارگر است. در واقع، شرایطی که کارگران اوکراین، روسیه، جمهوری خلق دونباس و لوهانسک در آن قرار دارند به این معنی است که آنها با یکدیگر اشتراکات بسیار بیشتری دارند تا با حاکمان و رؤسای‌شان.

این واقعیت تنها به این معنی است که یک بدیل وجود دارد. این وظیفه‌ی چپ‌گرایان است که در گفتار و کردار برای یک جنبش مستقل متحد کارگران کشورهای مختلف مبارزه کنند، که قادر به پیگرد مبارزه برای خروج واقعی از بن‌بست خونینی است که در آن قرار گرفته‌ایم.

برای یک فدراسیون آزاد سوسیالیستی از دولت‌های کارگری، نه تنها در اتحاد جماهیر شوروی سابق، بلکه در کل جهان! این بدان معناست که ما نباید صرفاً منتظر باشیم تا اتفاقی بیفتد یا رویدادها به نتیجه‌ی طبیعی خود برسند. برعکس، لازم است همه‌ی چپ‌گرایان واقعی در روسیه، اوکراین و دونباس با یکدیگر همکاری کنند، تا نیرویی خلق کنند که قادر باشد توان بالقوه‌ی طبقه‌ی کارگر سازمان‌یافته را در سراسر سپهر پساشوروی را رها و یک حزب چپ انقلابی بسازد.

جنبش دموکراتیک متحد کارگران تنها راه نجات واقعی است

شرط اصلی غلبه بر وضعیت غم‌انگیز کنونی در دونباس، ایجاد یک جنبش متحد و دموکراتیک کارگران از همه‌ی طرف‌ها، فارغ از فشارهای تمامی بلوک‌های امپریالیستی است. این کاری بسیار دشوار است، اما همچنین تنها کار واقعاً واقع‌بینانه برای هر کسی که می‌خواهد به بربریت جنگ پایان دهد، که شرایط زندگی طبقه‌ی کارگر را در هر دو طرف خطوط نظامی ویران می‌کند، تنها کار حقیقتاً واقع‌بینانه است. همچنین درک این نکته ضروری است که بدون یک جنبش کارگری توانمند و مستقل، مبتنی بر یک برنامه‌ی سیاسی سوسیالیستی انترناسیونالیستی، «آزادی» برای کارگران هر دو طرف واقعی نخواهد بود.

شکل‌گیری یک جنبش دموکراتیک فراگیر، و یک جنبش کارگری توانمد در جمهوری‌ها، پیش‌شرط‌های برای امکان تعیین سرنوشت این جمهوری‌ها و همچنین کسب آزادی واقعی برای کارگران اوکراین و روسیه است. دسته‌های دزدسالار اقتدارگرا، دولت‌های جمهوری‌ها، فقط منافع خود را بیان می‌کنند. اگر این جنبش دموکراتیک آینده تصمیم بگیرد خود را از اوکراین جدا کند، چنین تصمیمی باید گرفته و به آن احترام گذاشته شود. مسأله‌ی کلیدی این است که کارگران باید بتوانند آن را بدون فشار خارجی از سوی نیروهای طبقاتی بیگانه انجام دهند.

وظیفه‌ی چپ در اوکراین، روسیه، لوهانسک و دونباس این است که به طور جمعی برای آزادی کارگران برای تعیین آینده‌ی خود تلاش کنند، که برحسب اراده‌ی سیاسی طبقه‌ی کارگر می‌تواند هم به شکل استقلال جمهوری و هم به شکل ادغام مجدد مسالمت‌آمیز دونباس و لوهانسک به عنوان بخشی از اوکراین، با احترام به آزادی‌های زبانی و دیگر آزادی‌ها، باشد. جنبش برای تحقق این امر، به‌ناگزیر باید جنبشی واحد در اوکراین و جمهوری‌ها باشد. شرط اساسی برای تشکیل آن، آتش‌بس، غیرنظامی کردن و خروج متقابل نیروهای روسیه و اوکراین از خطوط منازعه است. ما باید بازی بورژوازی حکومت‌های مختلف برای سرزنش یکدیگر و اتهام‌زنی متقابل را که فقط درپی سردرگم ساختن طبقه‌ی کارگر است، رد کنیم.

دستیابی واقعی به استقلال و آزادی تعیین سرنوشت در قلمروهای لوهانسک و دونباس فعلی تنها از طریق به دست گرفتن قدرت توسط طبقه‌ی کارگر، به پشتوانه‌ی «نیروی سلاح»، علیه دشمن طبقاتی متقابل آنها امکان‌پذیر است. سیاست فعلی مقامات جمهوری‌های منزوی و در نتیجه روسیه علیه این اصل است. هم شناسایی رسمی و هم مداخله‌ی نظامی روسیه با این هدف مخالف است.

تنها راه نجات واقعی، مبارزه‌ی مستقل طبقه‌ی کارگر سازمان‌یافته برای سوسیالیسم است!

موضع ما روشن است:

علیه مداخله‌ی نظامی روسیه!

علیه جنگ و کشاندن طبقه‌ی کارگر اوکراین و روسیه به کشتار متقابل!

برای آزادی واقعی تعیین سرنوشت کارگران!

برای یک جنبش دموکراتیک توانمند و مستقل به رهبری طبقه‌ی کارگر!

برای فدراسیونی سوسیالیستی از کارگران همه‌ی کشورها!

پیوند با متن انگلیسی:

Statement on Putin’s recognition of the DPR and LPR

منبع: نقد اقتصاد سیاسی

https://akhbar-rooz.com/?p=142866 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

23 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هوادار آنارشیسم
هوادار آنارشیسم
2 سال قبل

من موضع آنارشیستهای عصر آنارشیسم را بیشتر می پسندم چون موضع گیری روشنی علیه هر دو طرف در اوکراین است. وقتی روسیه را بیرون کردند، نازی های اوکراین آنارشیستها را قتل عام خواهند کرد. موضعگیری عصر آنارشیسم درست است، در جنگهای میان ارتجاعیون نباید شرکت کرد. فرقی بین دولت روسیه، نازی های پرورش داده شده در اوکراین و دولت هوادار ناتو وجود ندارد. 

Rosa
Rosa
2 سال قبل

نوشتید: وقتی روسیه را بیرون کردند، نازی های اوکراین آنارشیستها را قتل عام خواهند کرد.
فرقی بین دولت روسیه، نازی های پرورش داده شده در اوکراین و دولت هوادار ناتو وجود ندارد.

رزا: فرق وجود داره و برای همین شما و من در روسیه نمی خواهیم زندگی کنیم یا در ایران یا در افغانستان طالبان یا زیر حکومت اسلامی و داعش؟!
باکونین با صداقت گفت که: ما قویاً معتقدیم که ناقص ترین جمهوری هزار بار بهتر از سلطنت است.
اینکه این سلطنت از اولیگارشهای یکدست باشد (پوتین)، یا چپهای اتوریته (استالینیستا)، یا حکومت اسلامی و غیره فرق دارند تا حکومتهایی که یکدست نیستند و انتخابات حتی نیم بند دارند و اندک امیدی است که شکنجه در گوانتاناموهایشان به بیرون درز کند و افکار عمومی به عنوان یک فاکتور فشار از پایین وجود داشته باشد و جنبش های مدنی و ساختارهای غیر حکومتی و دولتی وجود داشته باشد؟!
در کشور اوکراین مثل روسیه و آلمان بسیار فاشیست و گروههایشان فعال هستند. من مدتی آلمان شرقی سابق زندگی کردم و البته بعد از فروپاشی اش!
امنیت جانی نداری، چه برسه که فعالیت سیاسی هم بکنی!
مقاله ی عصر اناری را در هر موقعیت می توان نوشت!
در مورد روژاوا، قدرت گیری طالبان، رژیم اسلامی ایران و و و…
وقتی بیرون معرکه باشی و در اروپا باید هم اینگونه بنویسی!
آنارشیستهای داخلِ اوکراین اما نمی خواهند دوباره یک دیکتاتوری روس حکومت کند؟!
اگر امریکا هم حمله می کرد همین بود که می ماندند و می جنگیدند؟!
ارنستو ماخنو هم هم علیه ارتش سفیدها جنگید و هم علیه ارتش سرخ؟!
بر عکس ایران و افغانستان، در اوکراین، اسپانیا و خودِ روسیه، آنها جنبشِ تاریخی آنارشیستی داشتند و همگی توسط بلشویکها نابود شدند. آنها چپ آتوریته را خوب می شناسند و با این حافظه ی تاریخی اقدام به ماندن و جنگیدن علیه ارتش پوتین می کنند.آنها بخوبی میدانند که در حکومت نظامی پوتین شانس کمتری برای فعالیت ه نه حتی زنده ماندن دارند!
متاسفانه چپ اتوریته در چهره ی پوتین یک رفیق استالین می بیند ولی ما هیتلر و استالین را همزمان!
باید به تصمیم آنان برای شرکت در جنگ علیه پوتین احترام گذاشت.
آنارشی میلیتانت و گریلیایی وجود دارد چه بخواهیم یا نخواهیم؟
آنارشی گسترده است و جناح دندان کشیده هم دارد که مخالف هر گونه دخالت یا “خشونت”.
البته ما روژاوا و جیاپاس و کمونهای مسلح آنتی فا داریم و هم گروههای حمایتی.
شما هم میتوانید از طیفهای مختلف هر کدام را می پسندید انتخاب کنید البته.
اما آنارشی اوکراین تصمیم به مبارزه دارد و بدون ادغام در ارتش اوکراین تصمیم به مقاومت و دفاع از شهر و محلات گرفته علیه هجوم پوتین!
من نیز صدایشان را در اینجا درج کردم.
مطمئنن اگر امما گلدمن نیز زنده بود همانگونه که برای همبستگی به اسپانیا رفت در کهولت! اکنون نیز در حمایت از آنارشیستهایی که علیه پوتین مسلحانه می جنگد شرکت می کرد بخصوص که با برکمن کمی طول کشید تا دوزاریشان در مورد دیکتاتوری لنین/ ژنرال تروتسکی و بعدتر استالین بیفتد و البته دو سه سال بعد که از دیکتاتوری پرولتاریا فرار کرد شرح زندگی در دیکتاتوری را نوشت و سرکوب ملوانان کرونشتات را ولی همانگونه که هکتیویستهای ناشناسان اخیرن در هکِ وبسایتهای حکومتی روسیه عکسِ نستور ماخنو را پابلیش کردند:) اذعان داریم که رفقای آنارشی کماکان تصمیم دارند در اوکراین همزمان علیه ارتش “سرخ”/ سفید مبارزه کنند! البته آسیاب به نوبت و فعلن نیروی اشغالگر را نشانه رفته اند!

هوادار انارشیسم
هوادار انارشیسم
2 سال قبل
پاسخ به  Rosa

فعلا ما در ۲۰۲۲ زندگی میکنیم. ناتو میخواسته در اوکراین سلاح اتمی بگذارد، روسیه گفته نه و به اوکراین حمله کرده تا مانع آن شود. ناتو در کشوهای همجوار روسیه سلاح هسته ای گذاشته است. اکثر چپهای مارکسیست و آناشیست هم میگویند هر دو ادم کش هستند، نه فقط دولت روسیه و درست هم میگویند. هر آدم سالمی میتواند تشخیص بدهد که دو طرف سلاحهای اتمی دارند و جان همه را بخطر انداخته اند و به جمهوری و سلطنت ربطی ندارد. اگر ربط داشت، دموکراتها بمب اتم روی هیروشیما نمی انداختند. تا امروز جمهوری روی سر سلطنت بمب اتم انداخته. بقیه بحثها به این وضعیت مربوط نمی شود.

هوادار آنارشیسم
هوادار آنارشیسم
2 سال قبل
پاسخ به  Rosa

شما باید توضیح بدهید که چرا ناتو علاقمند به گسترش خود است، جز تجاوز؟ در ۳۰ سال گذشته بیشتر ناتو تجاوز کرده و یا روسیه؟ جوابش هست ناتو. اعمال تحریک آمیز ناتو و کوشش مستمر برای درآوردن قلمروهای روسیه و چین، جنگ بوجود می آورد. ما کارگران دنیا باید علیه این جنگ طلبی ها باشیم نه اینکه بگوئیم غربی ها دموکرات هستند پس بهتر از چینی ها و روسها. این دفاع از یک ارتجاع علیه ارتجاع دیگر است.

کمی بیداری
کمی بیداری
2 سال قبل

چند مطالب در چهارچوب دموکراسی ملیگرائی خود غربی ها،
اروپائی ها از جمله دولتهای فاشیستی جدیدی مثل لهستان ، پناهندگان اوکرائینی را با آغوش باز می پذیرند ، اما به پناهندگان سوریه و افغانی برخورد فاشیستی میکردند.‌ این اروپا مرکز بودن و خصومت فرهنگی سیاسی آنها را با ما اهالی خاورمیانه نشان میدهد.
رفتار هیستریک دولتهای غربی نشان میدهد که چقدر در حقیقت روسها درست میگفتند که اوکراین نوکر آنهاست. آنها طوری رفتار میکنند که انگار سرزمین مادری خود را از دست داده اند.
حالا ارتجاعی بودن رژیم ما به کنار که باید گفت همه رژیمها ارتجاعی هستند، شاید هم جنگ روسیه و اروپا کمک کند که ما در ایران هم یک نفس راحتی بکشیم چون تمام موشکها و بمب افکن های ارتش آمریکا و اسرائیل و اعراب منطقه روی سر مردم بدبخت ما زوم شده است. مثل فیلم ارباب انگشتر که آن چشم یکدفعه به یک ضلع دیگر برمیگردد.
در جنگ دوم هم ما تا حدودی از شر امپریالیستها بعلت جنگ‌هایشان خلاص بودیم و یک دموکراسی نیم بندی درست شد.
شاید هم بهتر است ما ایرانی ها بگوئیم که دعوای فعلی در غرب به ما چه مربوطه. وقتی بین ما خاورمیانه ای ها آتش بپا می شود می آیند نفت میریزند، حالا چرا ما دل بسوزانیم؟
اصلا جنگ علیه تجاوز روسیه به ما چه مربوط، اگر این غربی ها ناسیونالیست هستند، چرا باید ما نگران حمله یکی به دیگری باشیم، این مسئله خودشون است. مگر اوکرائینی ها از فلسطینی ها و افغان‌ها دفاع میکردند.
اگر تاسیسات هسته ای ایران را بمباران کنند، مگر اوکرائینی ها ناراحت میشوند و اعلام همبستگی میکنند و صد هزار نفر علیه بمباران تظاهرات میکنند. زلنسکی خودش دوست اسرائیل است و در آنجا فامیل دارد.
وقتی مردم اوکراین تفاوت بین ارباب سرمایه دارشان را با خودشان نبینند، منطق ما هم ناسیونالیستی می شود. اگر ببینند، نه و ما هم میشویم کارگر انترناسیونال کمونیست. مگر ما از آنها کمتریم!
چرا وقتی کمونیست نیستند، ما نگران سرمایه داری آنها باشیم.
به اینها هم باید فکر کرد و نگذاشت مهندسی فکری شویم.

هوادار آنارشیسم
هوادار آنارشیسم
2 سال قبل

از مقاله “صد سال قتل و غارت امپریالیسم شوروی/روسی … از عصر آنارشیسم
“آنچه امروز در اوکراین اتفاق می افتد، جنگ بر سر قدرت، منابع بیشتر و تصفیه های سیاسی است، که بدون شک قربانیان اصلی این نزاع امپریالیستی، مردمی هستند که تا پیش از این حمله می‌بایست با فاسد ترین دولت اروپا یعنی اوکراین دست و پنجه نرم کنند، و امروز نیروهای اشغالگر روس نیز به این مشکلات اضافه شده اند. اکنون که قربانیان اصلی این نزاع امپریالیستی مشخص شده اند، باید دید علاوه بر روسیه کدام حکومت های غربی بیشترین سود را از این نزاع امپریالیستی می‌برند. در این باره بی شک باید به انگلستان و آمریکا اشاره کرد، که در طول تمام این سالها پس از جنگ جهانی دوم، نشان داده اند که ممکن است متحد اروپا باشند اما مشترک المنافع نیستند.”

Rosa
Rosa
2 سال قبل

ما آنارشیست های ایران و افغانستان، تمام جنگ های بین دولتی یا به نیابت از دولت ها از جمله حمله امپریالیسم روسیه به اوکراین را محکوم میکنیم، و همبستگی خود را با آزادی خواهان، آنارشیست ها و مردم در اوکراین ابراز میداریم.

رزا: آنارشیستهای خارج از اوکراین کاری بجز اعلام همبستگی نمی توانند بکنند؟!
اما آنارشیستهای میلیتانت اوکراین که در تظاهرات میدان هم فعال بودند، اعلام شرکت در دفاع مسلحانه علیه ارتش روسیه در محلات گرفته اند. آنها در ارتش اوکراین ادغام نشده و در ارتش دفاع مدنی، بطور گریلیایی دارند می جنگند. آنها حمله طالبان را مثال زدند و بخوبی می دانند اگر رژیم پوتین و ارتش روسیه در اوکراین پیروز شده و اشغال کامل شود، آنارشیستها و آزادیخواهان اولین اسامی لیست کُشتار ک.گ.ب. می باشند؟!
پس منطقی است که نخواهند مثل گوسفند فقط با شعار “نه به جنگ! و اعلام جنگ فقط جنگِ طبقاتی!” در خانه نشسته و منتظر سلاخی توسط ارتش روسیه باشند؟
آنها اعلام دفاع میلیتانت علیه اشغال اوکراین توسط ارتش روسیه کرده اند!

آزادی برای مردم جهان! صلح برای مردم اوکراین! نه به تجاوز پوتین! نه به جنگ!

حسن
حسن
2 سال قبل
پاسخ به  Rosa

آنارشیستها میتوانند علیه هر دولتی قیام کنند. تنها کاری که نباید بکنند این است که از دولت دیگری به بهانه دموکرات بودن و جمهوری بودن دفاع نکنند. اگر اینکار را بکنند، مرتجع هستند. این حکم در مورد همه مارکسیستها هم صادق است.

امیر
امیر
2 سال قبل

دعواهای قومی-زبانی و دشمنی متقابل بین کارگران که سرمایه‌داران تحمیل می‌کنند، تنها در خدمت شکاف انداختن میان طبقه‌ی کارگر است
کاش این تکه را در مورد ایران هم مورد توجه بگذارزد. با دوج گیری جنبش کارگری در خوزستان، اتفاقی نیست که قوم پرستی عربی را با ترور مطرح کردن و رژیم هم فضا را امنیتی‌تر کرد

رضاخان
رضاخان
2 سال قبل

هدف اصلی روسیه از حمله به اوکراین از کار انداختن توان بالقوه هسته ای اوکراین است و سپس عقب نشینی . همین .

ضمنا تربچه پوک هم واژه ای بوده که کیانوری یا هر شخص دیگری به مائوئیست ها میداده اند که در سطح قرمز و در داخل سفید هستند و دیلکتیک شان میلنگد . گر چه الان ثابت شده همه طرفها از همان زمان استالین شلغم بوده اند .دلیلش هم اینه که باید تحت رهبری زحمتکشان سرمایه داری را به حد کمال پیش رفت و همزمان برای تثبیت حقوق آنها مبارزه کرد تا توزیع ثروت منصفانه شود .

کیا
کیا
2 سال قبل

مقاله بوی بلشویک ها را می دهد!

Rosa
Rosa
2 سال قبل
پاسخ به  کیا

ما قویاً معتقدیم که ناقص ترین جمهوری هزار بار بهتر از سلطنت است.
شعارهایی مانند «نه به جنگ» یا «جنگ امپراتوری ها» را بی اثر و پوپولیستی می دانیم. جنبش آنارشیستی هیچ تأثیری بر این روند ندارد، بنابراین چنین اظهاراتی به هیچ وجه چیزی را تغییر نمی دهد.

موضع ما بر این اساس است که نه می خواهیم فرار کنیم، نه می خواهیم گروگان بگیریم و نه می خواهیم بدون جنگ کشته شویم. با در نظر گرفتن افغانستان به عنوان مثال، می توان معنای «نه به جنگ» را درک کرد: زمانی که طالبان پیشروی کردند، مردم دسته دسته فرار کردند، در هرج و مرج در فرودگاه ها جان باختند، و کسانی که عقب ماندند تحت تعقیب قرار گرفتند. این چیزی است که در کریمه اتفاق می افتد و می توان تصور کرد که پس از حمله روسیه در سایر مناطق اوکراین چه اتفاقی خواهد افتاد.
ما از همه کسانی که این مطلب را می خوانند و بی احساس نیستند می خواهیم که با مردم اوکراین (نه دولت!!!) همبستگی نشان دهند و از مبارزه آنها برای آزادی علیه استبداد پوتین حمایت کنند.

ما در دوران تاریخی زندگی می کنیم. بیایید اطمینان حاصل کنیم که این رویدادهای تاریخی شرم آور نیستند، بلکه چیزی برای افتخار هستند.

آزادی برای مردم جهان! صلح برای مردم اوکراین! نه به تجاوز پوتین! نه به جنگ!

https://de.crimethinc.com/2022/02/26/russische-anarchistinnen-zur-invasion-der-ukraine-updates-und-analysen

Freedom for the peoples! Death to empires!

Anarchist Militant’s Position on Russia’s Attack on Ukraine

Therefore, we urge everyone who reads this, who is not unfeeling—to show solidarity with the Ukrainian people (not the state!!!) and support their struggle for freedom against Putin’s tyranny.

It falls to us to live in historic times. Let’s make this page of history not a shameful one, but one we can be proud of.

Freedom to the peoples of the world! Peace to the people of Ukraine! No to Putin’s aggression! No to war!

https://de.crimethinc.com/2022/02/26/russian-anarchists-on-resisting-the-invasion-of-ukraine-updates-and-analysis

ابوالقاسم گلستانی (خسرو)
ابوالقاسم گلستانی (خسرو)
2 سال قبل

چپ های شرمگین همواره در خدمت امپریالیسم بوده اند. بحث بر سر تغییر نظم جهانی کنونی است. ما باید بدانیم در کدام سو قرار داریم: حفظ نظم کنونی به رهبری دولت آمریکا که با راه اندازی ۱۳ جنگ پس از “فروپاشی” شوروی در ۱۹۹۱، ۳۰ سال جهان را به خاک و خون کشید، یا استقبال از نظم شکل گرفته شده یی که مبتنی بر چند جانبه گرایی و جهان چند قطبی است؟ از این حرفهای زیبا مثل نوشته بالا در بحران سوریه
و … زیاد شنیده بودیم.
مادلین آلبرایت وزیر خارجه پیشین آمریکا می گوید: “روزی در مواجهه با ولادیمیر پوتین در سنین جوانی اش، از او شنید که از فروپاشی و تجربه اتحاد شوروی بسیار غمگین است و اظهار امیدواری کرد که روزی بتواند جبران کند”.
جالب اینکه پوتین در دهه ۱۹۹۰ مایل بود که روسیه به ناتو بپیوندد. این غرب بوده که با جنگ افروزی ها و وعده های دورغین و خلف وعده های بی پایانش، او را به رویکرد امروزی کشاند.

احمد جمالی
احمد جمالی
2 سال قبل

نظریات تربچه پوک چپ آمریکایی است. با لحن مشعشع و سوپر انقلابی ارائه شده است. ودر نهایت طرف ناتو را دارد

محمد
محمد
2 سال قبل
پاسخ به  احمد جمالی

شما میراث داران کیانوری واقعا بیشتر از نوک دماغتان را می بینید؟ آخر چقدر باید نادان بود که بدون شناخت از یک جریان مارکسیستی در روسیه اینطور در باره آنها نظر داد ؟ آیا زیگانف درست میگوید که جز رویای ناسیونالیستی احیای اتحاد جماهیری شوروی چیز بیشتری در بیانیه اش نمی تواند ابراز کند ؟ واقعا که نشان داده اید هیچ درسی از تاریخ نگرفته اید . هرکه ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد زهیچ آموزگار کاش میشد کمی رسوب گیر در مغزهای شما تزریق کرد .

جلال
جلال
2 سال قبل
پاسخ به  محمد

آخر عزیز مگر تو علم غیب داری که نظر دهنده قبلی را به حزب توده می چسبانی؟
کدام توده ای فعلی یا سابق، امروز از اصطلاح تربچه پوک استفاده می کند؟
یا نیاز فحش دادن به حزب توده کورت کرده و فقط منتظر بهانه ای میگردی که بی ربط بد وبیراه بگی؟ یا اینکه هر دو نظر را خودت نوشتی تا دلی از عزا دربیاری و عقده گشایی کنی؟ این هم نوعی ناخوشی است عزیز فکری به حال خودت کن!

محمد
محمد
2 سال قبل
پاسخ به  جلال

اوه ببخشسد شاه بود که به سایر چپ ها می گفت تربچه پوک . اصلا اقای کیانوری و به تبعیت او اعضاو هواداران حزب چینین ادبیاتی نداشتند.متاسفانه نمی توانم جواب شما را بدهم قضاوت با خوانندگان این کامنت ها

امیر
امیر
2 سال قبل
پاسخ به  جلال

من از ۱۰ها توده‌ای در رابطه با پیکار و کوموله و این اواخر به طرفداران حکمت این واژه “پرطمطراق” را شنیدم
نکنه فکر میکنید نویسنده ‌کامنت بالا عضو خط ۳ بوده؟ هنوز همه چیز تقصیر خط ۳ است؟!!

ابوالقاسم گلستانی (خسرو)
ابوالقاسم گلستانی (خسرو)
2 سال قبل
پاسخ به  احمد جمالی

درود بر شما.

علی رها
علی رها
2 سال قبل

با سلام، متن بسیار خوبی است. موضع روشن بیانیه که در انتهای متن یازگو شده، قابل تحسین است. موضع درست مقاله در باره ی حق تعیین سرنوشت هم مورد تایید است. با این وجود، از نقطه نظر روسیه، اصل ماجرا بر سر لوهانسک و دونباس نیست. اگر به نطق پوتین دقت کنید، به ویژه مقاله ی بسیار مفصلی که سال پیش نوشته بود، در می یابید که روسیه اساسا اوکراین را بخشی از روسیه می داند. زبان آنها را «لهجه» می نامد و از لنین به عنوان مقصرتشکیل چنین دولتی نام می برد. مقاله ی پوتین برای اثبات یگانگی روسیه و اوکراین، به سده های ۶ میلادی باز می گردد و سلطه ی روسیه بر اوکراین و کریمه به ویژه در زمان کاترین کبیر را می ستاید. خلاصه کنم: ما باید در باره ی موضوع حق تعیین سرنوشت، پایدار باشیم و چنین حقی را برای مردم اوکراین نیز به روشنی اعلام کنیم. نکته ی دیگر اینکه من اساسا با مفهوم «احیای سرمایه داری» در روسیه مخالفم، توگویی پیش از فروپاشی، روسیه کشوری سوسیالیستی بوده است. لطفا مقاله ی بلندبالای پوتین را بخوانید و خودتان قضاوت کنید. تاریخ نگارش، ژوئیه ۲۰۲۱
http://en.kremlin.ru/events/president/news/66181

دومای روسیه به اتفاق آرا لشکرکشی روسیه به بیرون از مرزهای خود را تصویب کرد. از ۴۵۰ نماینده ی دوما، ۵۷ صندلی به حزب کمونیست تعلق دارد. بیهوده نیست که علیرغم خفقان و سرکوب شدید هر مخالفت اصیلی، پوتین حزب کمونیست را آزاد گذاشته است.
بیانیه حزب توده را بخوانید. زیر لوای مخالفت با جنگ، مو به مو از مواضع روسیه حمایت می کند. این یک جریان خطرناک است که این روزها بدون برخورد به کارنامه کثیف خود در حمایت از جمهوری اسلامی، در ایران شعارهای باصطلاح رادیکال می دهد. چپ اصیل باید این سازمان جاسوسی را از صفوف خود حذف کند و در رسانه های مجازی، از جمله «اخبار روز»، به آنها پوشش مطبوعاتی ندهد.

جلال
جلال
2 سال قبل
پاسخ به  علی رها

تحریف نکنید آقا، حزب توده ناتو و غرب را آتش افروز جنگ معرفی کرد. این تنها حزب توده نیست که چنین تحلیلی دارد. کافیست سر از رسانه های مسلط بیرون آورده و زحمت جستجوی بیشتری به خود دهید.
حتی ساندرز ناتو را مقصر اصلی در این جنجال می داند.

امیر
امیر
2 سال قبل
پاسخ به  جلال

سندرز تو کشورش به دولتش حمله میکنه. وظیفه همه چپهاست
اما به اصطلاح حزب کمونیست روس شده ماله کش پوتین
فرقش واضح نیست؟

ظریف
ظریف
2 سال قبل
پاسخ به  علی رها

جهت آشنایی با مواضع حزب کمونیست روسیه:
زیوگانف: “غم انگیزترین چیز این است که هر چیزی که در اینجا اتفاق می افتد می تواند منجر به یک جنگ بزرگ شود. پس اکنون همه ما باید تا جایی که می توانیم بسیج شویم و هر کاری که لازم است برای جلوگیری از این جنون و بی قانونی انجام دهیم…آمریکایی ها و انگلیسی ها … تمام تقریبا نیروهای اوکراینی را، به منطقه دونتسک-لوگانسک منتقل و مستقر کرده اند. آنها تقریباً ۱۰۰ هزار نفر را در یک منطقه ۴۰-۵۰ کیلومتری متمرکز کردند. انگلوساکسن ها فقط آنها را برای سلاخی شدن فرستادند و سعی کردند که این جنگ کثیف را شعله ور کنند….رزمایش هائی که ما انجام می‌دهیم فوق‌العاده هستند، اما مخالفان ما، به ویژه آنگلوساکسون‌ها، باید بفهمند جنگ گرم چیست.آنها نمی دانند چگونه در یک جنگ گرم پیروز شوند…آنها در میدان نبرد جنگجو نیستند، اما در آتش زدن و سازماندهی تحریکات استاد بزرگی هستند. پس باید از این تحریک دور شویم و رسماً بگوییم، جمهوری ها را به رسمیت میشناسیم و کمک های لازم به آنها را انجام دهیم. این تحریک کنندگان باید بدانند که این کار ما خطر بزرگی برای آنها نیز به همراه خواهد داشت.
https://mejalehhafteh.com/2022/02/21/%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%B2%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%A7%D9%86%D9%81-%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B1%D8%B3%D9%85%DB%8C/

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


23
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x