یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳
یکشنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۳

بید، هلو، پروانه – سید علی صالحی

بیدِ بالایِ پونه‌زار
پُر از شکوفه‌ی هلو شده بود،
چشمه بوی ماده‌گرگِ دره‌ی ماه می‌داد،
بوی کُندُر سوخته می‌آمد.
نگاه کردم،
از قوسِ طاقیِ آبنوس
بارش بی‌پایانِ پروانه پیدا بود،
عبداله بالای رنگین‌کمانِ بزرگ
پیِ پستانِ باران می‌دوید،
هوا جورِ عجیبی خوش بود،
و چیزهای دیگری حتی …!
یادم نمانده است.
مادرم داشت بر درگاهِ گریه
دعا می‌کرد،
برای شفایِ کاملِ من و خواهر کوچکترم
دعا می‌کرد.

تب، تب حصبه
برادرم عبداله را کشته بود.

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=143147 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x