چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

دفاع ایدئولوژیک از جنگ، جفا به کارگران جهان است! – حسین اکبری

سال هاست این امیدواری که مدعیان چپ برخطاهای فاحشِ سیاسیِ گذشته خود بازنگری کنند، دیگر می رود تا به آرزو بدل شود. جهان امروز درگیر پیچیده ترین مناسبات امپریالیستی است و شعار "کارگران جهان متحد شوید" جز با تسلیح به آگاهی و دانش طبقاتی که مبتنی بر...

سال هاست این امیدواری که مدعیان چپ برخطاهای فاحشِ سیاسیِ گذشته خود بازنگری کنند، دیگر می رود تا به آرزو بدل شود. جهان امروز درگیر پیچیده ترین مناسبات امپریالیستی است و شعار “کارگران جهان متحد شوید” جز با تسلیح به آگاهی و دانش طبقاتی که مبتنی بر نفی هر گونه استثمار و ستم طبقاتی باشد و جز با خاموشاندن انواع جنگهای مرئی و نامرئی علیه کارگران و زحمتکشان همراه با  کسب آزادی و دموکراسی برای طبقه‌ی کارگر در جهان میسر نمی‌گردد. آنان‌که با دفاع ایدئولوژیک جنگ و استثمار را بر جهان روا می‌دارند؛ بطور حتم دوست کارگران و زحمتکشان نخواهند بود

آقای مسعود امیدی در تاریخ پنجم اسفند ۱۴۰۰ دست به انتشار ترجمه ای از رهبر حزب کمونیست شوروی زد که با مقدمه‌ی “نگاه مترجم” مواضع خود را نیز نسبت به مواضع روسیه در حمله به اوکراین اعلام کرده است و در عین حال کوشیده است پبشاپیش هر مخالفی با مواضع خود و یا مواضع حزب کمونیست روسیه فدراتیو را با عناوین «چپ پشیمان» و «شیفته‌ی دموکراسی و توسعه‌ی کشورهای غربی» هدف قرار دهد و با این آدرس نادرست و حکم قطعی هر کسی را که مخالف تجاوز آشکار روسیه به خاک اوکراین است را سرکوب کند و با چسبیدن به دوگانه‌ی امپریالیسم و ضدامپریالیسم جریانات ضدتجاوز و جنگ روسیه علیه اوکراین را شیفته‌گان غرب که : «در ادبیات آن‌ها نشانی از واژه‌ها و مفاهیمی چون امپریالیسم یافته نمی‌شود»؛ معرفی کند!

 این حد از پیشداوری از آن‌گونه‌ی ادبیاتی و سیاستی است که سال ها ما را گرفتار مرزبندی‌های نادرست کرد تا آنجا که دموکراسی را در دورانی که می‌توانست تضمینی برای حفظ و ادامه‌ی یک انقلابِ رهایی‌بخشِ ضدِ امپریالیست باشد؛ قربانی تمایلات قرون وسطایی  مشتی مرتجع مستبد به ظاهر ضدامپریالیست کرد و هنوز پس از سال ها  حاملان آن نوع اندیشه؛ بدون هیچ احساس مسوولیت اجتماعی در برابر کارگران و زحمتکشان کشورِخود و جهان باز هم به خطای فاحش سیاسی دیگری تن می دهند و با همان آگاهی کاذب از امپریالیسم؛ جنک و تجاوز را توجیه می‌کنند.

در “نگاه مترجم” تنها چیزی که کمترین اعتباری ندارد دفاع از کارگران و زحمتکشان در برابر جنگی است که از هرسو علیه آنان تدارک شده است و پیشقراول آن روسیه ی پوتین است که درهمین سه روز بمباران و شلیک هوایی و توپخانه صدها کشته و هزاران زخمی به جای گذاشته و ویرانی های بسیاری ببار آورده است.

مترجم چنین شروع می‌کند: «بی‌شک یکی از اهداف مهم امپریالیسم در دوران جنگ سرد و فروپاشی اتحاد شوروی، یافتن فرصت و فضای لازم برای اعمال سلطه‌ی خود بر کل جهان و به‌ویژه شرق اروپا بوده‌ است. بر این اساس، علی رغم وعده‌ی عدم توسعه‌ی ناتو در شرق اروپا‌، طی ۳ دهه‌ی گذشته در موج‌های پی‌درپی به توسعه‌ی ناتو در این منطقه اقدام کرده است. بدیهی است که این وضعیت آشکارا در تعارض با امنیت روسیه قرار گرفته و این کشور را به اقدامات متقابل برای دفاع از امنیت خود سوق دهد.»

اقای امیدی با این تصویر اولیه ای که از میدان تعارضات امپریالیستی نمایش می دهد؛ یک “این‌همانی” را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند که گویا جمهوری فدراتیو روسیه همان اتحاد جماهیرسوسیالیستی  شوروی است!  قاعدتا ایشان باید به این پرسش صراحتا پاسخ دهد که به لحاظ صورتبندی اجتماعی _ اقتصادی کشور روسیه چه ماهیتی دارد؛ آیا در دوران سرمایه داری جهانی شده‌ی‌نئولیبرال در اقمار امپریالیسم جهانی است یا ماهیتی دیگر دارد؟ امنیت روسیه در صورت بندی پس از فروپاشی تا چه میزان اهمیت دارد که باید برای حفظ آن کارگران و زحمتکشان کشورهایی چون اوکراین و قزاقستان به پای آن قربانی شوند؟

اما ظاهرا آقای امیدی کمی عاقل تر از آنند که رژیم سرمایه داری روسیه را همان شوروی سابق بدانند چرا که بانشانه ای هر چند رقیق و آبکی کوشش می کند برای رفع این سوءتفاهم دو موضوع متفاوت را پیش روی مخاطب قرار دهد او می نویسد:

«تغییر و تحولات اجتماعی-طبقاتی و رویکردهای دولت‌ها در روسیه در این ارتباط یک موضوع است و زوایای ژئو پالیتیک چالش‌ها و رقابت‌های غرب در منطقه‌ی شرق اروپا به ویژه در جمهوری‌های جدا شده از شوروی سابق، بحثی دیگر، که اگر چه بی ارتباط با هم نیستند، اما بر اساس تجربه دو حوزه‌ی متفاوتند که شناخت هر یک از آن‌ها مستلزم برخورداربودن از اطلاعات لازم و کافی و در عین حال توان پردازش و تحلیل علمی بر اساس روش‌شناسی های شناخته‌شده در علوم اجتماعی است».

جدای از اینکه آقای امیدی رابطه این حوزه را هم به درستی نمی تواند توضیح دهد و آن را مستلزم شناخت هر یک براساس داده های لازم و کافی میداند که تحلیل آن هم به روش شناسی اکادمیک حواله داده میشود؛ اما آیا نباید رویکرد دولت‌ها را با تقدم بر تغییر و تحولات اجتماعی – طبقاتی به سود کارکران و زحمتکشان دموکراسی و صلح سنجید؟ جایگاه چنین تقدمی در ذهن و نگاه مترجم کجاست؟ اگر آقای امیدی خود در جرگه ی چپ انقلابی می داند! این چپ انقلابی چه رابطه ای بین تجاوز و جنگی که پوتین به راه انداخته است و ناتو  که آنهم قطعا با فریبکاری در دفاع از استقلال و دموکراسی اوکراین به سود توسعه و گسترش نفوذ امپریالیستی از آن سود می برد؛ می بیند؟

درست همین جاست که آقای امیدی به خود اجازه می دهد همپای تعیین تکلیف همه‌ی آنچه که از سوی نهادهای آکادمیک و نظریه‌پردازی و رسانه های مسلط غربی تشخیص داده است را با مخالفان جنگ و تجاوز روسیه مترادف بداند.

این ارزیابی اولیه از نگاه مترجم یعنی دیدگاه های متوهمانه ی آقای امیدی به این خاطر لازم است تا بدانیم سنگ بنای چنین دیدگاهی برچه استدلال های بی پایه ای استوار است. دیدگاهی که ضمن عدم شناخت در حوزه های مورد نظرش و بلاموضوع بودن اهم و فی الاهم کردن در باره موضوعات اساسی بشریت یعنی صلح و دموکراسی و برابری اجتماعی (سوسیالیزم) در تحلیل رویدادهای اخیر در جهان سرمایه داری جانب بخش امپریالیستی شرقی را در مقابل سلطه طلبی و استیلای امپریالیست غرب تا به آن اندازه مهم می داند که جنگ را توجیه می‌کند و حاضر است خرابی و ویرانی و کشتار مردم کشوری را که در بین گازانبر امپریالیستی در دوسوی جهان قرار گرفته است را به خاطر نوستالژی شوروی سابق و گرایش به برتری‌طلبی منطقه ای و جهانی پوتین نادیده گیرد!

آقای امیدی به این هم بسنده نمی کند و با عاریت گرفتن عباراتی از موضع گیری اخیر زیگانف در مورد دفاع ازصلح (با اینکه بی شک یک رویکرد استراتژیک درست است)  به جنگ با مدافعان صلح میرود او چنین می نویسد :

« تکرار صرف لفاظانه‌ی کلی‌گویی‌هایی  چون «نه به‌جنگ» و «دفاع از صلح» (با اینکه بی شک یک رویکرد استراتژیک درست است) و همزمان بی‌توجهی به فضا و شرایط واقعی و روندهای بسیار خطرناک عملاَ موجود، کمکی به شناخت و تحلیل درست وضعیت و تعریف وظیفه‌ی چپ در برابر آن نمی‌کند»

صحبت بر سر تحلیل درست وضعیت و تعریف وظیفه چپ در برابر آن را می توان از ادامه ی نگاه مترجم دریافت و یا در مواضع اعلام شده ی حزب کمونیست روسیه دید. این وضعیت کدامست که «نه به جنگ» و «دفاع از صلح» در برابر آن؛ لفاظانه و کلی گویی است ؟

·         احتمال نسل کشی روس ها و بلا روس ها توسط گروه‌های فاشیست کنونی در اوکراین

·         عملاَ تغییر توازن قوای ژئوپالیتیک و سهم هژمونیک نیروها و بازیگران منطقه‌ای

·         اقدام روسیه  برای تحکیم امنیت ملی خود در مقابله با پذیرش این تغییر به نفع دشمنان و رقبای جهانی و منطقه‌ای خود

·         مقابله با تنگ تر شدن حلقه ی محاصره ناتو: رهبران روسیه اعم از کمونیست و غیر کمونیست آن به خوبی دریافته‌اند که نباید اجازه‌دهند حلقه‌ی محاصره‌ی ناتو تنگ‌تر شود.

·          چپ نمی تواند چشم خود را بر روی روند و جهت تحولات و چشم‌اندازهای محتمل پیش رو بسته و ژست ناظر بی طرف را به خود بگیرد!  ( تاکید از من است)

·         مواضع همسویی حزب کمونیست روسیه با ولادیمر پوتین در ارتباط با منافع ملی و مسایل اوکراین به رغم  مخالفت حزب کمونیست روسیه و رهبر آن زیوگانف با جهت‌گیری و برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی رئیس جمهور

در تمامی عمده ترین محور های مورد نظر اقای امیدی منافع ملی دیگر خلق های جهان در کجا قرار دارد؟ آیا تحرکات ناتو در منطقه ما در ارتباط با عراق و افغانستان باعت تنگ تر شدن حلفه ی محاصره ناتو نگردیده است؟ روسها و حزب کمونیست روسیه در قبال کارگران و زحمتکشان سایر مناطق چه اقدامات انترناسیونالیستی راانجام داده اند که حالا کارگران و زحمتکشان و چپ انقلابی وظیفه دارند به بهای آنچه روسیه را تهدید می کند اقدامات جنگ طلبانه و تجاوز کارانه‌ی روسیه را تایید کنند؟ و شعار لفاظانه و کلی گویی های «نه به جنگ» و «دفاع از صلح » سر ندهند؟ منافع ملی ما چه خطری  برای روسیه داشته است  که سیاست تحریم اقتصادی علیه کارگران و زحمتکشان را  همان امپریالیست ها را روس ها و چینی ها وتو نکردند؟

البته که نسل کشی نژادی روس هاو بلاروس ها اگر چنانچه از جانب هر کشوری صورت گیرد؛ وظیفه مردم و احزاب مترقی همان کشورهاست که در برابر آن مقابله کنند و احزاب و مردم کشور های دیگر نیز بایددر مقابل آن نسل کشی بی طرف نباشند و نیروها و کشورهایی را که اقدام به نسل کشی کرده اند محکوم کنند اما کجای اندیشه‌ی نظریه پردازان کمونیست و سوسیالیست در جهان؛ پیشاپیش به اتکای احتمالات و چشم انداز های محتمل  این  تکلیف و وظیفه را به عهده‌ی چپ می گذارد تا برای رفع این احتمال – قصاص قبل از جنایت کرده – و با متجاوزان و جنگ طلبان همسو گردند؟

سال هاست  این امیدواری که مدعیان چپ برخطاهای فاحشِ سیاسیِ گذشته خود بازنگری کنند، دیگر می رود تا به آرزو بدل شود. جهان امروز درگیر پیچیده ترین مناسبات امپریالیستی است و شعار “کارگران جهان متحد شوید” جز با تسلیح به آگاهی و دانش طبقاتی که مبتنی بر نفی هر گونه استثمار و ستم طبقاتی باشد و جز با خاموشاندن انواع جنگهای مرئی و نامرئی علیه کارگران و زحمتکشان همراه با  کسب آزادی و دموکراسی برای طبقه‌ی کارگر در جهان میسر نمی‌گردد. آنان‌که با دفاع ایدئولوژیک جنگ و استثمار را بر جهان روا می‌دارند؛ بطور حتم دوست کارگران و زحمتکشان نخواهند بود.

https://akhbar-rooz.com/?p=143161 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
اردشیر زارعی قنواتی
اردشیر زارعی قنواتی
2 سال قبل

یک تحلیل غیر طبقاتی،غیر قابل درک در مناسبات جهانی و فاقد درک اولیه از مناسبات جهانی در خصوص تحولات بین المللی و بدور از ابتدایی ترین اصول در حوزه حقوق بین المللی و درک ژیوپلتیک جهانی
درود به رفیق اکبری که وارد این حوزه از محیط ژئوپلتیک جهانی شده اند. اما نقد شما فاقد ابتدایی ترین اصول شناخت و درک از مفهوم واقعیات و رخدادهای جهانی است و فقط تابع یک سری کلیات و مفروضات «ضدجنگ» و به اصطلاح «صلح طلبی» از منظر لیبرال دمکراسی است. اول اینکه وقتی یک رخداد بین المللی را قرار است تحلیل یا نقد کنیم باید احاطه کامل به موضوع داشته باشیم و به دلیل تجربه تاریخی روند و مسیر آن تحول را درک کرده باشیم. متاسفانه در این مقاله بارها از درک طبقاتی و موضع طبقات کارگری سخن گفته شده است اما این سوال پیش می آید که آیا منتقد مقاله آقای امیدی آیا نمی داند در تحولات بعد از رخدادهای کودتایی ۲۰۱۴ فقط در بندر ادسا ده ها نفر از کارگران و فعالین کارگری در خانه کارگر این شهر زنده زنده توسط فاشیست هایی که بعداً بر اوکراین مسلط شدند، سوزانده شدند و متاسفانه صدایی از این دوستان در نیامد. به عنوان کسی که همیشه در جریان تحولات بعد از فروپاشی شوروی و تحولات اوکراین بوده ام رفیق و دوست عزیزمان را هر وقت مناسب بدانند به یک مناظره در این خصوص در هر شرایطی از جمله کلاب هاوس دعوت می کنم تا واقعیات جنگ کنونی و چرایی رقم خوردن آن را توضیح دهیم … با احترام

بهرنگ
بهرنگ
2 سال قبل

با درود به جناب اکبری عزیز.
سپاس از شما که با نگاهی عمیق و منصفانه به ارزیابی و واکاوی موضوع پرداختید.با متر معیاری که نویسنده ی مقاله ی مورد نقد شما برای شناخت چپ دارد، حالا دیگر به صراحت می توان گفت در کشور ما تقریباهیچ جریانی چپ اصیل!!!نیست، (حزب توده هم که بالاخره بیانیه ای در محکومیت هجوم نظامی روسیه به اوکراین صادر کرد.) بزعم ایشان همه بریده وپشیمان و شرمنده هستند.به این ترتیب معلوم شد تنها چپی که از دایره ی این اتهامات بیرون است،چپی است که زایده و دنباله روی حزب کمونیست روسیه و چشم و گوشش به دهان زیگانف باشد.به گمانم با چنین براشتی ازچپ،چپ تا اطلاع ثانوی نیازی به رصد کردن دشمنانش در میان جریانات راست ندارد. خیلی عجیب است کسی که در پوشش چپ خود و همگنانش را با آویزان شدن به فکتهایی از آثار کلاسیک جدی ترین مدافعان صلح و عدالت می داند و اینقدر بی پروا بر طبل جنگ می کوبد، توجیهش این باشد که چون ناتو در قصد گسترش دارد و در اوکراین جریانات نئوفاشیستی در حال برآمد هستند، پس روسیه ی پوتین حالا که تایید حزب کمونیستش را هم دارد، حق دارد به اوکراین حمله ی نظامی کند.آیا با چنین منطقی می توان بر سرمایه داری غرب به رهبری آمریکا خرده گرفت که چرا در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و…دخالت نظامی می کند؟ مگر مدعیان چنین اندیشه ای سالها احزاب سوسیالیست را به خاطرتشویق کارگران کشورهای خود به مشارکت در جنگی که ربطی به آنها ندارد و بینا امپریالیستی بود،انتقاد و سرزنش نمی کردند؟ چطور حالا سیاستهای داخلی جانبدارانه ی پوتین که در راستای تامین منافع اقلیتی ممتاز است، ربطی به سیاستهایش در قبال اوکراین ندارد و مشارکت در این جنگ، کاری پسندیده و قابل دفاع هست؟ صدای طرفداری از صلح و محکومیت تهاجم روسیه علیه اوکراین اغلب کشورهای جهان حتی خود روسیه را پرکرده است.همانگونه که در گذشته لشکرکشی ناتو را به سوریه و عراق و لیبی و افغانستان محکوم می کردند.همه ی اینها “لفاظی های نه به جنگ” است و “نه به جنگ” حقیقی دامن زدن به جنگ؟

باران اذر مینا
باران اذر مینا
2 سال قبل

چپ اردوگاهی پیشین امروز چپ روسوفیل شده است . سرانجام حزب توده و حزب چپ ؟ تجاوز روسیه را از سر ناجاری محکوم کردند اما از کودتای فاشیستی ۲۰۱۴ نام بردند . و نگفتند چرا خیزش مردم علیه باندی فاسد ومافیایی ووابسته به روسیه کودتای فاشیستی بود .البته دلیل ان روشن است زیرا تکرار حرفهای پوتین رفیق و سرهنگ پیشین کاگ ب است
راستی چرا بافی سازمان چپ خاموشی گزیده اند.؟

بهرام صفایی
بهرام صفایی
2 سال قبل

جناب اکبری توضیح نمی دهد که گسترش روزافزون حوزه نفوذ ناتو در شرق اروپا و رشد جریانهای نوفاشیستی جهان را آبستن چه فجایعی خواهد کرد .

ثریا
ثریا
2 سال قبل

من هم پس از زندگی در کشورهای غربی متوجه شده ام که دولت آنها هم مثل دولت چینی ها و روسها استثمارگر، دروغگو ، جنگ طلب و شیاد هستند.

داریوش نثاری
داریوش نثاری
2 سال قبل

با درود و سپاس از روشنگری آقای اکبری
متاسفانه و حیف که چپ اردوگاهی ( دست‌کم ایران ) علیرغم افتخارات گذشته، و تمام اثربخشی‌ها، مبارزات، خدمات، رنج‌ها، مرارت‌ها و غیره، به دلایل گوناگون زود ناکارآمد و زمین‌گیر شد. در واقع از حدود نیمۀ قرن بیستم این جریان از تکامل و پویایی و به‌روز شدن بازماند و حالا نیز همان نما و نگاه دوگانه‌گرای دوران جنگ سرد را دنبال می‌کند.
با ارادت

حمید
حمید
2 سال قبل

من پس از زندگی در خارج از ایران در سال های اخیر و دیدن اعمال و رفتار ایرانیان مقیم خارج به این نتیجه رسیده ان که مردم ما در یاد کیری از فرهنگ کشور های پیشرفته استعداد بسیار کمی دارند و چپ های ما هم مستثنی نیستند.  ما مردمی هستیم که بیش از انچه عمل کنیم شعار میدهیم و انروز که گرفتار یک ایده ئولوژی شویم دیگر چشم و گوش خود را بسته و راه کار های ان ایده ئولوژی را تکرار میکنیم زیرا ذهنی پویا و تحلیل گر نداریم.  وگر نه چگونه یک فرد که اعتقاد دارد باید برای خوشبختی همه مردم تلاش کرد از حمله ارتش یک کشور به کشور همسایه اش و کشتار مردم بی گناهی که تا همین چند سال پیش با افراد ان ارتش متجاوز برادر به حساب میامدند پشتیبانی میکند؟

ن. ک.
ن. ک.
2 سال قبل

از نویسنده‌ی محترم بسیار سپاسگزارم. از وقتی مطلب مورد نظر در اخبار روز را در دفاع از جنگ‌افروزی پوتین را خوانده بودم واقعاً فکر می‌کردم که چه طور می‌شد بویی از انسانیت برد و این گونه از حمله‌ی نظامی یک قدرت هسته‌ای به کشور همسایه‌اش با توجیهاتی عجیب و غریب دفاع کرد. نوشته‌هایی از این دست چنان ضربه‌ای به پایگاه اجتماعی چپ می‌زند که هیچ سرکوب و پروپاگاندایی قادر نیست. لازم نیست مقالات مهرنامه و اندیشه پویا توزیع شود. همین یک مقاله برای بردن آبرو و حیثیت چپ کافی است. امیدوارم اخبار روز هم در انتشار مطالب کمی سختگیرانه تر برخورد کند و دستکم مطالبی که شامل نفرت‌پراکنی و ایده‌های فاشیستی است منتشر نکند. پیش از این هم مترجم فوق و جمع کم تعداد دیگری از فضای اخبار روز برای انتشار مطالبی در دفاع از پوتین و اسد و سایر فاشیست‌ها بهره برده‌اند. ضمن تشکر از اخبار روز برای انتشار مقاله بال، خواهش می کنیم که با توجه به جایگاهی که سایت اخبار روز در نشریات چپ فارسی زبان دارد از انتشار مطالب در دفاع از جنگ و تجاوز خارجی و قتل و کشتار مردم جداً مبادرت کند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x