جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

لشکرکشیِ روسیه به اوکراین و بیدارشدنِ تِمساح‌ها در آلمان – محمدرضا مهجوریان

ناگهان از زمینی، که چنان وا نموده می‌شد که گویی دشتی است هموار و خاموش، انبوهی از تِمساح‌ها دهان باز می‌کنند. هر آن‌چه که خود را در رویِ این زمین پنهان کرده است، ناگهان بَدَل می‌شود به تِمساح. ناگهان از اعماقِ آب‌های راکد - که بر رویِ آن، چنین وانموده...

ناگهان از زمینی، که چنان وا نموده می‌شد که گویی دشتی است هموار و خاموش، انبوهی از تِمساح‌ها دهان باز می‌کنند. هر آن‌چه که خود را در رویِ این زمین پنهان کرده است، ناگهان بَدَل می‌شود به تِمساح. ناگهان از اعماقِ آب‌های راکد – که بر رویِ آن، چنین وا نموده می‌شد که، تابشِ خورشید و ماه سوسو می‌زنند – انبوهِ تِمساح‌ها سر بر می‌آورند. ناگهان، حتّی آن تکّه‌زمینی که آدم بر رویِ آن ایستاده است، تکان می‌خورَد و تازه آن بدگمانیِ آدم به حقیقت می‌پیوندد که درست بر پشتِ تِمساح ایستاده بوده است

مانندِ میلیون‌ها انسانِ این جهان، من هم از آغازِ یورشِ سُلطه‌جویانه و ضدّ انسانیِ ارتش و حکومتِ روسیه به اوکراین، تلاش دارم تا از راهِ رسانه‌های آلمان، مگر به آن‌چه که در آن کشور می‌گذرد راهی بیابم. در درونِ همه‌ی آن‌چه که تا امروز خوانده‌ام و دیده‌ام، پدیده‌ای را می‌بینم که بسیار به تِمساح شباهت می‌بَرَد؛ این پدیده‌ی تِمساحی، که سده‌هاست در لابه‌لای جامعه‌ی آلمان خَف کرده است، هر زمان که این جامعه به تلاطم می‌افتد، به نمود در می‌آید و خود را آشکار می‌کند. یورشِ روسیه به اوکراین که از روزِ پنج‌شنبه‌ی گذشته – ۲۳ فوریه‌ی ۲۰۲۲ ( ۵ اسفند ۱۴۰۰ ) – آغاز شد، یکی از تازه‌ترین تلاطم‌هایی است که جامعه‌ی آلمان را در خود گرفت و آن پدیده را در نمودهای گوناگون، هم‌چون انبوهی از تِمساح‌های خَف کرده و خفته، بیدار کرد. تِمساح‌هایی با آرواره‌های نیرومند و البتّه با اشک‌هایی در چشم‌های برآمده.

ناگهان از زمینی، که چنان وا نموده می‌شد که گویی دشتی است هموار و خاموش، انبوهی از تِمساح‌ها دهان باز می‌کنند. هر آن‌چه که خود را در رویِ این زمین پنهان کرده است، ناگهان بَدَل می‌شود به تِمساح. ناگهان از اعماقِ آب‌های راکد – که بر رویِ آن، چنین وا نموده می‌شد که، تابشِ خورشید و ماه سوسو می‌زنند – انبوهِ تِمساح‌ها سر بر می‌آورند. ناگهان، حتّی آن تکّه‌زمینی که آدم بر رویِ آن ایستاده است، تکان می‌خورَد و تازه آن بدگمانیِ آدم به حقیقت می‌پیوندد که درست بر پشتِ تِمساح ایستاده بوده است.

تِمساح، همه‌جا تِمساح. تِمساحِ سُلطه، تِمساحِ نژادپرستی. تِمساحِ اسلحه‌سازی. تِمساحِ جنگ.

من از تِمساح‌هایی می‌گویم که در این روزها در آلمان بارِ دیگر بیدارشده و دهان/بازکرده‌اند. ولی گونه‌های گوناگونِ این تِمساح را می‌توان در دیگر جوامع هم، و از جمله در ایران، دید.

برخی از نمودهای این تِمساح:

۱- تِمساحِ حزبی

این تِمساح، از درونِ همه‌ی احزاب – از راست تا چپ تا میانه، با رنگ‌های گوناگون – دهان باز می‌کند. این تِمساحِ حزبی، از یک‌سو برای اکراینیهایی که از کشور می‌گریزند اشک می‌ریزد و آغوشِ خود را برای آن‌ها باز نشان می‌دهد؛ و از سویِ دیگر، به اوکراینی‌هایی که در درونِ کشورِشان مانده‌اند پیام می‌فرستد که بر ضدّ یورشِ به‌راستی تجاوزگرانه‌ی ارتشِ روسیه اسلحه در دست بگیرند؛ و به “جنگِ پارتیزانی و میهنی” آغاز کنند. و این‌همه در حالی است که ده‌ها میلیون انسانِ اوکراینی می‌بایستی، دستِ کم بر پایه‌ی تجاربِ خود، بر این حقیقت آگاه بوده باشند که آن‌ها اکنون بارِ دیگر در باتلاقی فرو انداخته شده‌اند که بخشِ مهمّی از آن، نتیجه‌ی بی‌عرضه‌گیِ حوزه‌ی سیاست/قدرت/مداری به‌طورِ کلّی ولی به‌ویژه در کشورهای قدرت‌مند مانندِ روسیه و آمریکا است که شعبه‌ی آلمانیِ این حوزه، بخشی فعّال و مؤثّر از آن است.

این تِمساحِ حزبی، برای بیدارشدن و بازکردنِ دهانِ خود در درونِ این احزاب، که آیینه‌ی بی‌عرضه‌گیِ حوزه‌ی سیاست‌مداری هستند، چندان با دشواری روبه‌رو نیست؛ از بس که این احزابِ آلمانی، در برابرِ این تِمساح، ناتوان هستند. گیریم که برخی از این احزاب، خود، چیزی جز تِمساح نیستند.

۲- تِمساحِ ارتشی

این تِمساحِ ارتشی، از درونِ کلام‌ها و تصویرهایی که می‌گذارد در رسانه‌های آلمان از انسان‌های اوکراینی‌ پخش شوند، از زبانِ آن‌ها عاجزانه درخواستِ اسلحه می‌کند. این تِمساح، می‌گذارد تا این زنان و مردانِ فَلَک‌زده، در جلوی این دوربینِ تِمساحی، زار بزنند و اسلحه گدایی کنند. و در همان زمان، این تِمساح، از دهانِ سیاست‌مدارانِ آلمانی که باد در غبغب اندخته‌اند، ادّعا می‌کند که “نه! اسلحه نمی‌دهم”. این تِمساح، سلاح‌ها را با نامِ “ناتو” به دور و برِ اوکراین می‌فرستد، و هم‌زمان، از “راه‌های امنیتی” به درونِ اوکراین قاچاق می‌کند. این تِمساح، مثلِ همیشه، هیزم در آتشِ جنگ‌های غارت‌گران می‌نهد و در همان‌حال می‌گذارد تا دیگران گمان کنند که او هیزمی در بساط ندارد حتّی در آتشِ خود نهد. این تِمساح، از هر گوشه‌ای، حتّی از گوشه‌های علوم و دانش – در کلام و زبانِ انبوهی از پروفِسور و دکتر و کارشناس و مفسّر – دهان باز می‌کند و از ناکاراییِ ارتشِ آلمان می‌گوید و خواهانِ نیرومندساختنِ ارتشِ کشور می‌شود؛ ارتشی که به‌رغمِ لابه‌های دروغینِ این تِمساح، یکی از مجهّزترین ارتش‌ها در جهانِ خونین و جنگ‌زده‌ی ما است.

۳- تِمساحِ مطبوعاتی – رسانه‌یی

آن تِمساح، از گوشه و کنارِ تصاویر و صفحاتِ همه‌ی رسانه‌ها دهان باز می‌کند. نه فقط در غولِ رسانه‌یی مانندِ “بیلد” – که در آن، آن تِمساح، از دیرباز، با دهانِ باز اشک می‌ریخته است و دهانِ همیشه بازِ آن، سخیف‌ترین دهانِ مطبوعاتیِ راست‌ترین محافلِ اقتصادی/اجتماعی/سیاسیِ آلمان است – بل‌که حتّی از درونِ دیگر رسانه‌های چپ و راست و میانه و … حتّی از درونِ رنگین‌نامه‌ها.

۴- تِمساحِ زن‌گونه

“ما امروز صبح در جهانِ دیگری بیدار شدیم …”. این را یک زن، وزیرِ خارجه‌ی آلمان، گفت؛ درست در صبحِ روزِ آغازِ یورشِ تِمساح‌هایِ روسیه به اوکراین. این زن، که تازه از تخمِ سیاستِ آلمان سر بر کرده، دروغ را با رنگِ سبز می‌گوید. او که تازه چندی نیست در پهنه‌ی سیاستِ آلمان “بیدارَ”ش کرده‌اند و چشم‌اش را به “جهانِ دیگری” گشودند، خیلی خوب می‌داند که از چه نوع بیداری سخن می‌گوید. “بیداریِ” او، “بیداریِ تِمساحی” است، و جهانِ او، جهانِ تِمساحی است.

این تِمساح، در کلام و مرامِ بسیاری از زنان، از جمله: رییسِ مجلسِ فِدِرال آلمان، وزیرِ دفاع، وزیرِ کشور، وزیرِ خارجه …، که همه‌گی زن هستند، دهان باز کرده است. این تِمساح، در درونِ زنانه‌گیِ این زنان هم دهان باز کرده است، همان زنانه‌گی، که ما را ساده‌دلانِ پاک‌اندیش از دیرباز در سراسرِ جهان به درستی به پشتیبانی از آن فرا می‌خوانند. این تِمساح، آن زنانه‌گیِ پویا و نیرومند را در این زنان بَدَل ساخته است به یک زنانه‌گیِ تِمساحی. این زنانه‌گیِ تِمساحی، به همان آسانی بر طبلِ جنگ می‌کوبد که مردانه‌گیِ تِمساحی می‌کوبد. در این زنان، از آن “زن”، آن زنی که همه‌ی ساده‌دلانِ پاک‌اندیش برای آزادی و کرامتِ او از دیرباز در سراسرِ جهان فریاد می‌کشند، هیچ نشانی نیست. این زنانِ تِمساحی هیچ تفاوتی با آن مردانِ تِمساحی ندارند.. این زنان ناگهان “برابر” شده‌اند با مردانِ تِمساحی…

محمّدرضا مهجوریان یک‌شنبه. ۸ اسفند ۱۴۰۰ ( ۲۷ فوریه ۲۰۲۲ )

https://akhbar-rooz.com/?p=143226 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

8 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ح. فرح
ح. فرح
2 سال قبل

آقای مهجوریان, آیا این زیبای بیدار شده از روسیه راه دیگری برای این تمساح ها باقی گذاشته؟
آقای شهابی, همان بهتر که شما و دوستان در خلوتگاهتان بمانید.
نمیدانم که این دوستان در کدام سیاره زندگی میکنند.

نصرت درویش
نصرت درویش
2 سال قبل

آمریکا در حدود سی هزار نیروی نظامی در آلمان دارد.
آلمان کشور مستقلی از نظر سیاسی نیست.

آلمانی ها هنوز طعم تلخ شکست در جنگ جهانی دوم را مزه مزه می کنند و اکنون فکر می کنند که زمان مناسب فرارسیده است که گذشته را جبران کنند وخودی نشان دهند.

البته به عنوان عمله و اکره آمریکا.
و صد البته که زهی خیال باطل.

مهران شهابی
مهران شهابی
2 سال قبل

همیشه از آلمانی ها ترسیده ام.
دو جنگ جهانی اول و دوم را در کارنامه ی سیاه خود دارند و همیشه باید مثل سوسمارهای خفته مواظب آن ها بود.
در پیش از انقلاب ۵۷ حضور تیم های صنعتی آلمانی در شرکت ها چندش آور بود .
بغیر از بعضی خارجی تبارها که با شرکت های آلمانی به ایران می آمدند که انها مورد تبعیض و تحقیر مدیران و همکاران آلمانی خود قرار می کرفتند و به ما پناه می آوردندد.
بقیه آلمانی ها غیر قابل اعتماد ، از خود راضی و جز منفعت خود به به هیچ چیز دیگر اعتنا نداشتند.
بعداز انقلاب تعدادشان کمتر شد . ولی آزار دهنده از قبل شدند چون فقط روساشان باقی ماندند.
بعداز ترک غیرقانونی ایران با وجودیکه مسافرت به آلمان آسان بود .
با توجه به تجربه شخصی زندگی هرگز حاضر به زندگی در آلمان نبودم .
رفقا قدیمی که از آلمان به دیدن ما می آیند . از این سوسمارها دل ٍخوشی ندارند.

peerooz
peerooz
2 سال قبل

مقاله زیر توسط Manuel Garcia Jr فیزیکدان سابق نوشته شده و او سیر تاریخی امپریالیسم و یا ژئو پولیتیک را در منحنی مسدود پنج ضلعی قدرت  
fossil fuel —> economic power —> military power —> political power —> war power —> fossil fuel. تفسیر میکند. 
هر امپراتوری در دوران حیات خود از مرحله سوخت‌های کانی (به ویژه زغال‌سنگ و نفت), قدرت اقتصادی, قدرت نظامی, قدرت سیاسی و قدرت جنگ و سرانجام باز به مرحله سوخت‌های کانی بر میگردد. برخورد بین این پنج ضلعی امپراتوری ها منجر به بروز جنگ میشود که امروز نمونه آن بین آمریکا و روسیه و احتمالا در آینده بین آمریکا و چین خواهد بود. آنچه در بین این کشمکش ها صدمه میبیند محیط زیست بوده و این مساله ای ست که دنیا با آن روبرو میباشد.
https://www.counterpunch.org/2022/02/25/the-power-pentagon/

ناشناس
ناشناس
2 سال قبل

ایکاش نویسنده محترم می‌فرمودند چه کاری باید سیاستمداران آلمانی میکردند که نکرده اند تا اینکه از طرف متخصص تمساح شناسی بعنوان تمساح شناخته نمی‌شدند.

آشنا
آشنا
2 سال قبل
پاسخ به  ناشناس

پی گیری منافع مردم آلمان و اروپا (بمعنای واقعی آن) و نه حرف شنوی از صنایع نظامی و نفتی و ارباب گاوچرانشان.

ناشناس
ناشناس
2 سال قبل
پاسخ به  آشنا

اگر از کلی گویی و شعارهای دهان پرکن دست برداریم و به واقعیت موجود بنگریم، همین مردم دیروز در خیابانهای برلین بودند. حدود نیم میلیون انسان علیه جنگ، علیه تهاجم و اشغالگری و برای حمایت همه جانبه به مردم و دولت قانونی اکراین در جلو دروازه براندنبورگ راهپیمایی میکردند. دولت آلمان نظرات و منافع این مردم را همچنین باید در نظر بگیرد. البته در یک جامعه سرمایه داری منافع صنایع نظامی و … همیشه در نظر هست ولی دولت سرمایه داری آلمان و بخصوص نیروهای چپ سالها در مقابل خواست راستا برای بالا بردن بودجه نظامی مقاومت کرده بودند. بلاخره این هم خدمت رفیق پوتین به صنایع تسلیحاتی غرب بود که به خواسته خود رسیدند.
روز شما خوش

بی نام
بی نام
2 سال قبل

جالب است، اما تمساح سیری که بحال خود گذاشته شده، به احتمال زیاد، خیلی زیبا تر و بی آزادتر از انسانهای شیک و پیک و خوش قیافه بورژوا هستند. سیاستمداران مکار دم از مردم میزنند اما در حقیقت و پشت صحنه نوکر و کلفت صاحبان قدرت و ثروت هستند. بعضی از این سیاستمداران هم برای نوکری و کلفتی فعلا کاندید می باشند و باید استعداد بی رحمی و مردم فریبی خود را اثبات کنند تا یواش یواش بروند بالا.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

8
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x